ذلیل سازی مردم افغانستان با ریش و ریشخند

 

سلیمان کبیر نوری

sulaiman

 

ذلیل سازی مردم افغانستان با ریش و ریشخند

afghanistan beards

 

درینجا میخوانید:

- کارل مارکس و فریدریش انگلس هم ریشو بودند

- ریش و لباس در معادلات استخباراتی

- حربه ی روانی موثر بعد از ریش و پشم

 

- روانشناسی لباس‌ و پوشش‌ ظاهری‌

 

- نتیجه گیری

انگیزه ی این نگارش و پژوهش، تعیین محترم اشرف غنی احمد زی1- فعلا مسئول کمیسیون انتقال مسئولیتهای امنیتی در کشور بوده است که با انتصاب ایشان به این پست مهم، شاید صدور حکم گذاشتن ریش را نیز حاصل نموده باشند.

ashraf qhani

 

زمانیکه در سال  1992 پس از شکست حکومت دوکتور نجیب الله، که با برنامه و تفاهم دقیق رهبران دو ابر قدرت وقت( ریگن – گرباچوف) به سر رسید و در نتیجه، بعد از چهارده سال جهاد!؟ نیروهای جهادی به قدرت رسانیده شدند، ؛ به قول اسناد موثق و انکار ناپذیردر کتاب «خاموش مجاهد» (افغان جهاد دپردی ترشاه مدبر شهید جنرال اختر عبدالرحمن / لیکوال محمد یوسف)،جهاد فی سبیل الله!؟؛ من در وزارت امور خارجه ی افغانستان ایفای وظیفه مینمودم. دران زمان آقای حامد کرزی پست معینیت وزارت امور خارجه را عهده دار بودند. آقای حامد کرزی که شاید این نبشته را بخوانند، ویا احیانا" اگر در وزارت امور خارجهء افغانستان نظم دیپلوماتیک رعایت شود!؟ بدون شک که این نبشته در اختیار ایشان قرار داده خواهد شد و روی میز ایشان قرار خواهد گرفت. اما منظورمشخص من آگاهی آقای رئیس جمهور نبوده، بل حصول آگاهی هموطنان عزیزم از چند و چونی در گستره ء ریش  و عبا و قبای ملی و رسمی در کاربرد ابزاری،  معاملات، معادلات و تعاملات ریاضیکی شبکه های استخباراتی  منطقوی و بین المللی در کشور مطمح نظر است که طی دو قرن تمام ادامه دارد، میباشد.

- کارل مارکس و فریدریش انگلس هم ریشو بودند

روزی، دوست بسیار عزیزم برایم خاطره ی جالبی را از ریش بازگو کردند که برای هر خواننده عزیز نیز حتمن جالب می افتد.:

 - در زمانیکه مصروف تحصیلات و دفاع اسپرانتوری خویش در کشور بلغاریا بودم، روز های امتحانات مان فرارسید.در جریان سپری نمودن امتحان ها؛ این روز؛ روزی بود جالب. در همان روز و برای سپری نمودن امتحان وقتی  داخل صنف شدم، استاد و هیئت  من را به نشستن روی چوکی دعوت نمود. به چوکی مقابل استادان نشستم.ایشان در مورد نتایج پاسخ های محصل قبلی گفتگو داشتند. منکه دلهره ی امتحان در دلم موج میزد، به یکبارگی متوجهِ دیواری شدم که باعکسهای کارل مارکس، فریدریش انگلس، لینن و تودور ژیفکوف رئیس جمهور برحال کشور بلغاریا مزین شده بود. عکسها در پهلوی هم قرار داشتند. وقتی به آن عکسها ژرف شدم بدون اراده خندیدم.استادان متوجه من شدند.که به عکس ها میدیدم و ناگهانی خندیدم. آقای پروفیسوری از جمع استادان پرسید: چرا؛ به عکس ها خندیدی؟ خود را جمع و جور کرده گفتم به عکسها نخندیدم، بل  برایم جالب بود اینکه، مارکس دارای ریش انبوه و پهنی است. عکس دوم یا انگلس ریشش سبکتر شده است. لینن در زنخ خود ریش دارد و در اخیر رئیس جمهور تودرور ژیفکوف اصلا" ریش ندارد. زمانیکه مصروف این توضیحات بودم همه به عکسها میدیدند و به توضیحات من سراپا گوش بودند. همین آقای پروفیسور به خنده  پرسید: مطلب بسیار جالبی را متوجه شده اید. خوشبختانه که من هم درین مورد اندوخته هایی داشته ام و چه جالب است که  میخواهم برای بار اول این معلومات را برای شما ارایه بدارم. مرد ها بصورت طبیعی از ابتدای ظهور بشریت ریش داشته اند. اما بعد ها ی بسیار پس، خواسته اند تا برای تفکیک شان از حیوانات، چون گوریلا و غیره, ریش را بچینند ( مثل اینکه زنان معاصر ما امروز ابرو ها را میچینند). بدون شک که این شیوهء کار جنجال برانگیز و عذابدهنده نیز بوده است. این رویکرد بیشتر از همه در بین نجبا، درباریان و اشرافیان معمول بوده است. چون ایشان امکانات مادی (سلمان موظف) و وقت کافی برای این کار داشته اند. این را نباید فراموش کرد که استفاده از یک تیغ ریشتراشی دران زمان که به شکل چاقوی امروزی  ازان استفده میشد، و آن هم برای صدها نفر، خالی از درد سر ها، به ویژه انتقال امراض گونه گون از یکی بدیگری، نبوده است. اما در شرایط امروز که  هرکسی میتواند با یک تیغ ریش تراشی،  خود به صفایی و نظافت روی خویش بپردازد و آنهم با صرف وقت کم ، بنا" مشکل در کجاست؟ در دین شما گفته نشده است که نظافت جزء ایمان است؟

 مارکس درقرن هژده و آنهم که در حالت بد اقتصادی بسر میبرد و وقت چیدن یا تراشیدن ریش، و مراجعه به نزد سلمان نیز برایش بینهایت کم بود، چرا باید ریش نمیگذاشت؟ یا اینکه انگلس هرچند تجارت پیشه بود، ولی وقت نزدش سخت ارزش داشت و مثل امروز سهولت ریش تراشیدن میسر نبود، بنا"  داشتن ریش مختصر را ترجیع میداد. حالا آقای تودور ژیفکوف برخلاف رهبرانیکه از اندیشهء  و راهکار ایشان پیروی میکنند، خود ریش ندارند. اما امروز برای برطرف ساختن این پروبلم اصلا مشکلی وجود ندارد. از طرف دیگر طوریکه طب امروز به نتیجه رسیده است، آدم ریشدار، فقط با تنفس عادی خویش که منتج به بروز رطوبت الوده ای میشود که ریش، این رطوبت را جذب کرده و زمینه را برای جذب و جابجایی میکروبهای متعددی مساعد میسازد؛ که صد درصد مضر اند و تعفن ساز. 

- کجای این خنده دار بود؟

گفتم : آقای پروفیسور! حالا سوالم بصورت علمی و منطقی حل شد و سپاس از شما. 

جناب حامد کرزی که ایشان خودعلاقهء به ریش نداشتند، در سالهای 1980 نیز در جریان همکاری با رهبران جهادی از گذاشتن ریش خود داری کردند. اما در  بعد از سال های 1990" صاحب ریش شدند و بطور خاص بعد ازانتصاب در پُست ریاست جمهوری بر خلاف سنن پادشا هان و روئسای جمهورطی دو قرن گذشته ملبس با پیراهن و تنبان و کلاه قره قلی و چپن ابریشمی نیز گردیدند.شایعات طوری رسانید که چپن را امریکا و کلاه را انگریز برایشان توصیه کرده است.

 karzai beards

 

 

هجوم نیروهای جامعهء جهانی به افغانستان (در سال 2001)  تحت شعار هایی چون  محو و قلع و قمع تروریستان  طالبان – القاعده؛ ومجازات حامیانشان، تامین و تحکیم صلح و ثبات، دموکراسی و نجات زنان دربند کشیده، باز سازی و بهسازی ..غیره و غیره شعار های عوامفریبانه ی مودینگ روز، اکنون پس از ده سال ثابت شد که این نیرو ها در پی چه اهدافی در کشور مان تشریف فرما شده اند.

- ریش و لباس در معادلات استخباراتی

درین مورد یکی از پژوهش های سال پار خویشرا پیگیری مینمایم:

از ریش گفتم ، چون ریش در جامعه ی غرب متاسفانه سمبول افراطیت و بنیاد گرایی محسوب میشود، نی تنها نزد عامه مردم، بل نزد پژوهشگران، محققین و سیاسیون و دستگاه های اطلاعاتی غربی چنین انگیزه ، نیرومند  و محفوظ است. برای اثبات موضوع میخواهم سند مهمی را که در زمینه آقای ستیو کول رییس اداری روزنامه ی واشنگتن پوست، مسوول دفتر جنوب آسیا پوست، برنده ی جایزه ی «پولزر پرایز» با انبوه تجارب و کارکرد های طولانی در پاکستان و افغانستان در کتاب مشهورخود، در مورد بازی های استخباراتی در افغانستان - پاکستان و منطقه؛ بنام« جنگ اشباح» صفحه ۶۲۲، در موردمفهوم و اهمیت ریش نگاشته اند،  خدمت خواننده ی عزیز ارایه بدارم:

 

لیبرال های پنجابی که بر اداره ی پاکستان کنترول انحصاری داشتند، از درس هایی که توسط ماموران کلنتن به آن ها در مورد نفوذ اندیشه های افراطی در جامعه ی پاکستان داده میشد، خوش شان نمی آمد. لیکن همین لیبرال ها در سال ۲۰۰۱ اعتراف مینمودند که دو دهه رابطه ی رسمی مخفی با سازمان های  افراطی مذهبی باعث تغییراتی در پاکستان گردیده بود. در مغز هزاران جوان در کویته، پشاور و کراچی اندیشه های حملات انتحاری نفوذ نموده بود. احزاب دینی که در گذشته در بخش خدمات اجتماعی و بحث های دینی فعالیت میکردند، به سنگر گروه های تند رو تبدیل شده بودند.آن ها که با پول کمکی و اندیشه های وارد شده از شرق میانه مجهز شده بودند، در حرص رسیدن به قدرت میسوختند. سفارت امریکا( در پاکستان) در پیام ها  ومضامین تحلیلی که به واشنگتن ارسال میکرد از طالبانیزه شدن جامعه ی پاکستان سخن میگفت. تحلیلگران سیاسی و دفاعی سفارت میگفتند، در حالیکه سطح خطر در حال افزایش بود، اما اوضاع هنوز در تحت کنترول بود. به عقیده ی این تحلیلگران امکان کوچکی که برای افتادن زمام امور پاکستان به دست افراطی ها وجود داشت....

دیپلومات ها ، افسران امور امنیتی و ماموران سی. آی . ای. مستقر در اسلام آباد از امکان پخش اندیشه های افراطی طالبان در میان نیرو های مسلح پاکستان و حلقات دولتی آن کشور گزارش های متواتر میدادند. در میان چیز های دیگرسفارت امریکا سروی یی را در دو دانشکده ی نظامی پاکستان به کمک محصلان خارجی انجام داد تا دیده شود که چه تعداد از محصلان، افسران و جنرالان پاکستانی به شیوه ی اسلامی ریش گذاشته بودند. نتایج سروی ریش دلچسپ بود. درسال ۲۰۰۱ تنها دو یا سه جنرال ریش گذاشته بودند. در میان محصلان تعداد ریشداران چیزی کمتر از ده در صد بود. تعلیم به شیوه ی انگلیسی، وجود یک گروه بزرگ از تاجران، تلویزیون ماهواره ای، مطبوعات نسبتا" آزاد داخلی و فرهنگ باز اجتماعی پنجابی حاکم ، جامعه ی پاکستان را در برابر اندیشه های افراطی مذهبی محافظت مینمود.»(2)

در حالیکه در کشور مان محترم حامد کرزی از همه بیشتر برای ایجاد چنین ذهنیت، آگاهانه؟ یا شاید هم ناخود آگاه پیشگام شده اند. میخواهم مطلبی را که در   یکی از نبشته های سال پارم بروز داده بودم تکرار احسن گویا اینجا نیز تذکر دهم. چون دیدیم که موجودیت این حالت برای غرب بسیار مهم تلقی شده ، با ارزیابی و یروس ریش در بالا؛  در پاکستان اشاره کردیم :

مگر آقای لیام فکس  وزیر دفاع انگلیس، افغانستان را یک کشوری قرون سیزدهمی معرفی نداشت؟ ازین تبلیغ چنین در ذهن تداعی میشود که " آماده ساختن ذهنیت عامه غرب برای پذیرش و برگردانیدن دوباره ی طالبان است ". و موصوف سند شرعی ای هم به جوامع غربی توانسته است ارایه بدهد و آن عبارت از  سه شهادت است:

« ـ  رییس جمهور با ریش، کلاه ، چپن و پیراهن و تنبان، ـ معاون اول با ریش، پکول و واسکت و پیراهن وتنبان،  ـ  معاون دوم با ریش و لنگی و واسکت و پیراهن و تنبان؛ همه در نشست های بین المللی ظاهر میشوند.

 دوایر رسمی  با چنان عبا و قبا که در صد سال گذشته دارای انتظام بود، متأسفانه اکنون به تقلید از رهبری حکومت، سیمای کوچه ی مندوی را به خود  اختیار کرده است که در رسانه های غرب تقریبا" همه روزه بازتاب مییابد».

اما مردم ما میدانند که بعد از گذشت بیشتر از یک قرن در حاکمیت  و رهبری کشور ما، فقط و فقط همین حکوت فعلی بوده  که این میراث ( عبا و قبای " قرن سیزده") را به حکومت و مردم ، سر از نو بنیاد گذاشته است. به جای عطر، عرق در ریش و پشم مردم جاری میکنند. مردم ما نباید از اهانت آقای لیام فکس خشمگین شوند که متاسفانه شده اند.

 

حربه ی روانی موثر بعد از ریش و پشم:

 

حربه ی همیشه موثر استعماریون یعنی سوء استفاده از دین ومذهب در ادوار گذشته، امروز باز هم ، در به سیطره قراردادن جامعه ی افغانی و اقناع اذهان عامه ی جامعه ی بین المللی به اینکه، مردم افغانستان سزاوارکشوری نیست که بتوانیم دران تمدن و دموکراسی را تامین و نهادینه سازیم ؛ طرف کاربرد است. من درینجا نتیجه پژوهش ها و تحقیقات دانشمندان غربی را در مورد انکشاف علوم روانشناسیی جامعه پیرامون نقش ظاهری یک انسان در اجتماع و برداشت دیگران از چنین افراد تذکر میدهم . که این نظرات شگفت آور هم اکنون در رویکرد های توسعه ی بنیاد گرایی بکار میرود.  (از نظر روانشناسی، در به سلطه قرار دادن کشوری بدون لشکر کشی و جنگ را افاده میدهد ).

استفاده از دین و مذهب برای تعمیل اهداف اقتصادی از قرون متمادی معمول بوده است. اما الان با انکشاف علوم و فنون و به ویژه در عرصه علوم روانشناسی جامعه ؛  کاربرد نیرنگ های جادویی و ظریف در کلافه های پیچییده که دانشمندان این عرصه طی تجارب پژوهش ها و آموزه ها کسب کرده اند؛ در جنب استفاده از ابزاری از شعار ها و احکام خشک و تحلیل و باز اندیشی نشده دین و مذهب، ازین ابزار بیشتر سود برده اند. ازینکه موضوع مرتبط به افغانستان و منطقه میباشد، ونهایت حساس پنداشته میشود، بنا" میخواهم مکث کوتاه و جالبی را با درنظرداشت یافته هایی از  روانشناسان انگریزی و سایرین، درین زمینه داشته باشیم و استفاده ازین نیرنگ بزرگ و کارا را امروز در جامعه ی خود، به هموطنانم به افشاء گیرم.

نقش لباس و چهره در معرفی و شناسایی شخصیت و افراد در جامعه:

لباس(پوشش ظاهری) و چهره، هرد و شامل هشت نوع از کانالهای  غیر کلامی است که تاثیرات روانی دو کانال غیر کلامی مطمح نظر قرار ذیل میباشند:

 

روانشاسی لباس‌ و پوشش‌ ظاهری‌: 


لباس‌، احتمالا ما و شخصیت‌ ما را شكل‌ نمی‌دهد اما لباس‌ و وضع‌ ظاهر، اغلب‌ پایه‌یی‌ برای‌ قضاوت‌ اولیه‌ در مورد افراد است‌ و تاثیر شگرفی‌ بر قضاوتهای‌ دیگران‌ نسبت‌ به‌ ما دارد. بنابراین‌ بهتر است‌ در هنگام‌ مواجه‌ و روبرو شدن‌ با مردم‌ به‌ بهترین‌ وضع‌ ظاهری‌ مواجه‌ شد.
اصولا تمیزی‌ و آراستگی‌ ظاهر به‌ ویژه‌ در لباس‌های‌ شما نشانگر شخصیت‌ و ارزشی‌ است‌ كه‌ شما برای‌ خود و حتی‌ به‌ دیگران‌ قایل‌ هستید. بنابراین‌ در هنگام‌ انجام‌ وظیفه‌ پوشیدن‌ لباسی‌ كه‌ نشانگر شغل‌ شما باشد از یك‌ طرف‌ و تمیزی‌ و آراستگی‌ آن‌ از طرف‌ دیگر موجب‌ موفقیت‌ شما در كار و ارتباط‌  صمیمانه‌ شما با دیگران‌ خواهد بود . با سود جویی ازین تحقیقات ؛ دشمنان پاکستانی و غیر پاکستانی در وطن ما پوشش ظاهری مردان را دگر گون ساخته  و بر دولاق و چادری زنان تأکید بیحدی دارند  که همه برای اهداف توسعه و گسترش پروژهء انگریزی بنیادگرایی پیریزی شده است.
 


- چهره‌ و چشم‌ها
 :
چهره‌ به‌ مراتب‌ از رمزها و رسانه‌های‌ كلامی‌ راستگوتر است‌ و در میان‌ رسانه‌های‌ غیركلامی‌ تماس‌ چشمی‌ می‌تواند كمترین‌ دروغ‌ را بگوید. برخی‌ مطالعات‌ و تحقیقات‌ كه‌ بر روی‌ ارتباطات‌ غیركلامی‌ انجام‌ شده‌ فقط‌ روی‌ حركات‌ چشم‌ها و چهره‌ متمركز شده‌ اند . چشم‌ها از میان‌ كلیه‌ وجوه‌ ظاهری‌ ما، آشكار سازترند . چشم‌ها حتی‌ گاهی‌ بدون‌ اینكه‌ خود بخواهیم‌، ارتباط‌ برقرار می‌كنند .مثلا وقتی‌ كه‌ مردمك‌های‌ چشم‌های‌ ما گشاد می‌شوند صمیمی‌ تر، جذابتر و گرمتر به‌ نظر می‌رسیم‌.(3
)

شیار های  موجود در روی انسان هنگام صحبت و ابراز مطلبی، تحلیل و واقعیت هایی را به جانب مقابل میرساند یا مبهمی و پیچیدگی را در بیان نمایان میسازد. تبسم و خنده بخش دیگر این وجوهات اند.

می بینیم که هرگاه  روی انسان در زیر ریش انبوه پنهان باشد، نه از تبسم در لبها خبری است و نه شیار ها قابل دید. این حالتی  است که شخص را مرموز معرفی مینماید.

 

پژوهش و تحقیق علمی دگری درین زمینه:

در ماه جنوری ۲۰۱۱ تلویزیون بی بی سی نتایج جالبی از مطالعه روی  نقش لباس را که توسط دانشمندان روانشناسی افراد  در جامعه ؛ صورت گرفته بود ، به نشر رسانید، این مورد رمز بزرگی را از تاثیر لباس و قیافه ی ظاهری نی تنها به بیننده ها افاده داد، بل برای هر بیننده ی افغان تکانه ای بود در رابطه به زعمای کشور و جامعه که چسان در بسط و توسعه  این رویکرد های زیرکانه ی شوم اجانب استعمال شده اند و میشوند.

در این پژوهش مسایل وسیع بود . اما من صرف مطالب آموزنده را در رابطه به موضوع مورد بحث مان به بررسی میگیرم .

شخصی را در یک ویتیرین یکی از مغازه ایستاد کردند و از بیرون مغازه از مردم خواستند تا نظرات خویش را در مورد شخص مذکور ارایه دارند.

بار اول این مرد را با لباس عادی آراسته ساخته در جای معین که از پیاده رو بیرون مغازه بخوبی قابل دید باشد، ایستاد کردند و از مردم عادی بخصوص خانمها سوال میکردند، جه فکر میکنید در مورد این شخص؛ که چه کاره باشد و چه مشغولیت و کار و باری خواهد داشت؟

تقریبا" همه کسانیکه از مقابل این مغازه میگذشتند باهم همنظر بودند؛ و پاسخ میدادند، ممکن این شخص یک دریور باشد یا در مغازه ای منحیث فرد عادی مصروف کار باشد و شبه چنین مصروفیت ها.

بار دگر لباسش عوض شد. زمانیکه از مردم عوام در مورد همین شخص سوالاتی مطرح میشد، کسی میگفت، یک بزنس مین است، صاحب یک فروشگاه بزرگ است،... خلاصه اینکه همان شخص صرف با تغییر لباس گویا شخصیت، قریحه واستعداد شگرف ، کار و بار و زندگی پر جلال و  بسیار مهمی کسب کرده است!!

بنده زمانیکه محترم خلیلی معاون رییس جمهور کشور خود را در جمع زعمای کنفرانس شانگهای دیدم که یکجا با هم ایستاده و عکس یادگاری میگیرند، خودم به حیث یک افغان، که زمانی در وزارت امور خارجه ی افغانستان ایفای وظیفه نموده ام و در زندگی و کار و بار وظیفوی دیپلوماتیکی خویش ازین چنین حالت ها و کنش ها تجارب عدیده ی داشته ام ، با دیدن چنین صحنه های اهانتبار نسبت به مردم و وطنم، آتش در دلم خانه کرد!

عین حالت هر زمان برایم دست میدهد که هرکدام از دولتمردان بخصوص رئیس جمهور را با آن عبا و قبا در همچو فضا ها می بینم .

دولتمردان ما یا اینکه مغز هایشان خالی از چنین فراورده های علمی در شناخت روابط و ضوابط و شگفتی های روانشناسانه بشری است، یا اینکه اصلاً در سناریوی انگریزی - پاکستانی نقش بازی میکنند ؛ سناریوی  زیانبار و رذیلانه برای مردم و کشور ما ، ولی سودمند و کمال مطلوب برای تطبیق استراتیژی های الیگارشی اقتصادی جهانی و اهداف ارتجاع سیاه و امپریالیزم.

...
سلیمان کبیر نوری

تعداد مقالات در سپیده دم 62

نمایش تمام مقالات سلیمان کبیر نوری

مقالات مرتبط

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه

...

دنیا تروریسم دولتی به رهبری طالبان را با رویکرد تعامل، تحمل می کند. از منطقه تا جهان همه در تلاش اند... ادامه

...

در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه

...

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تط... ادامه