روز سیاه

غفار عریف

روز سیاه

      ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگار کرده است که همه و همه برای شهروندان (سوای یک رویداد: به زیر انداختن گروه طالبان از قدرت در سال۲۰۰۱) بسیار درد آور و آزار دهنده رقم خورده است.

        پس از یازدهم سپتامبر۲۰۰۱، سرنگونی امارت پر از وحشت گروه دهشت افگن طالبان و ازهم پاشیدن شیرازه ی سازمان القاعده یک آغاز خوب بود؛ لیکن با شروع تازش نظامی آمریکا و انگلستان بر افغانستان باسرنامه ی " صلح پایدار" ، آدمکشان و خرابکاران به زادگاه و خاستگاه اصلی و اولی خود، به پاکستان رفتند و از سوی آی اس آی و افسران ارتش آن کشور، در پایگاه های پرورش و آموزش دهشت افگنی دو باره سر و سامان داده شدند.

        جهان سرمایه داری و ارتجاع بین المللی، بر بنیاد فیصله ها در نشست "بن" زیر نام دموکراسی برپایه اصول دموکراتیک، سنگ تهداب شبه دموکراسی را در افغانستان گذاشتند و یک حکومت مافیایی و نظام یغما سالاری را بر گرده های مردم سوار کردند که فرایند چهار دور انتخابات فرمایشی( بویژه انتخابات سال های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ ) برای بر گزیدن رییس جمهوری، ماهیت آن را به خوبی آشکار کرد و در روند آن دیده شد که: قانون، اخلاق سیاسی و انتخاباتی، حقوق اجتماعی و رای شهروندان به پشیزی نمی ارزیدند.

            به راحتی می توان گفت: در درازای بیست سال (اکتوبر ۲۰۰۱ - ۱۵ آگست ۲۰۲۱) با این براندازی ها و بالا کشیدن ها درماهیت فرمانروایی و سلطه گرایی کدام تغییری رخ نداد؛ بلکه تنها دسته های فاشیست با دیدگاه های برتری جویانه ی تباری و زبانی یکسان، جای خود را به همدیگر واگذار کردند و با این کار ساختار های سیاسی - اقتصادی - اجتماعی - ادبی - فرهنگی - هنری- آموزشی و پرورشی درهم شکستند و بساط نهادهای توده ای و فعالیت های مدنی برچیده شد.

          تا کنون درباره ی فروپاشی جمهوری از نگر خرابکاری های استخباراتی کمتر سخن زده شده است؛ لیکن جوبایدن دلیل واژگونی شتاب آلود جمهوری پوشالی را بی ارادگی رهبری دولت و ارتش افغانستان برای ایستادگی در برابر فعالیت های دهشت افگنانه طالبان، قلمداد کرده است. این دلیل می‌تواند بسیار خنده آور باشد؛ زیرا رهبری دولت را خود شان تعیین کرده بودند و خود شان صلاحیت عمل آزادانه را از ارتش و نیروهای امنیتی گرفته بودند ونمی گذاشتند که جلو تبهکاری ها وخرابکاری های طالبان دهشت افگن گرفته شود.

          در حقیقت، امریکا، اتحادیه اروپا، پیمان ناتو و متحدان آنها در حوزه ی خلیج فارس، در سال ۲۰۱۱ با بازشدن دفتر سیاسی طالبان در دوحه (قطر) تصمیم گرفتند که جنگلی ها را دو باره به قدرت برسانند.

        چرا قطر برای میزبانی از سرکرده های طالبان گزینش شده بود؟

        پاسخ روشن است :

      قطر به مانند پاکستان یکی از اقمار ایالات متحده ی امریکا و انگلستان بوده و در عملی شدن سیاستهای راهبردی جهان سرمایه داری در خاور میانه و در جنوب آسیا نقش مهمی را بازی می کند.

        امریکا در قطر پایگاه های نظامی دارد و شیخ های نفت سالار در خدمت به منافع امریکا و اتحادیه اروپا و پیمان ناتو، غلامان حلقه به گوش اند. در پیوند به افغانستان، امریکا و اعضای پیمان ناتو قطر را محل بسیار مناسب یافتند که می تواند در جایگاه  پایگاه سیاسی برای طالبان، برنامه های تبهکارانه ی آنها را در عمل پیاده کند و مردم یک سرزمین تاریخی را به خاک و خاکستر بنشاند. در این بازی خاینانه اهمیت و نقش پاکستان به مثابه لانه ی شبکه های دهشت افگنی که کار آموزش و پرورش دهشت افگنان طالب را در مرکز های آموزشی با تأیید و پشتیبانی سی آی ای ، ام آی شش و موساد به پیش می برد، پا برجا باقی ماند.

          هر چند وزارت خارجه امریکا در گزارش سالانه ی خود در سال ۲۰۱۶ درباره ی رخداد های دهشت افگنی در سال ۲۰۱۵، یاد آور شده بود که هراس افگنان طالب، شبکه ی حقانی و دیگران، برنامه های حمله های خونین و ویران گرانه ی خود را بر ضد مردم افغانستان، درپناهگاه های امن در خاک پاکستان طرح ریزی و سازماندهی کرده و در افغانستان عملی می کنند. همچنان دراین گزارش آمده بود که حکومت پاکستان برای کاهش تهدید های تروریستی بر ضد منافع امریکا در منطقه و در افغانستان، در برابر طالبان و شبکه حقانی گام های لازم را بر نداشته و کار مهم و بسنده را انجام نداده است؛ از این رو نام پاکستان در فهرست کشور های جا داده شده است که به هراس افگنان پناگاه داده اند و از آنان پشتیبانی می کنند. لیکن این یاد آوری ها چیز دیگری به جز یک ترفند تبلیغاتی نبود که تنها به درد رسانه ها می خورد.

        همگان آگاهی دارند که این دولت امریکا، پیمان ناتو و حکومت کشورهای عضو اتحادیه اروپا و بازی گران منطقه ای بودند که با راه‌ اندازی بازی های بسیار خطرناک برسرنوشت و آینده ی مردم افغانستان معامله کردند. این بازی پیچیده ی سیاسی و استخباراتی سال ها پیش آغاز شده بود: آن زمانی که حامد کرزی، انگلیس ها، پاکستانی ها، سعودی ها و شیخ های قطر و امارات متحده عربی یکجا با نظامیان امریکایی و فرماندهان ناتو، تغییر جغرافیای جنگ را از جنوب به شمال افغانستان برنامه ریزی کردند و برای عملی شدن آن، اشرف غنی احمدزی را سرکرده ی روند انتقال مسؤولیت های امنیتی از خارجی‌ ها به نیروهای دفاعی و امنیتی افغانستان گماریدند.

        بربنیاد برنامه ی تغییر جغرافیای جنگ برای بحرانی شدن شمال افغانستان، هواپیما ها و چرخبال ها در پرواز های شبانه هزار ها دهشت افگن طالب را از جنوب و جنوب شرق کشور و شماری از دهشت افگنان وزیرستانی و دیگر آدمکشان خارجی را به شمال بردند. با نصب شدن اشرف غنی احمدزی در قدرت کار بحرانی کردن شمال افغانستان شتاب بیشتر گرفت و این فاشیست بی آزرم از تمام ورق ها در این بازی خونین و برتری خواهانه استفاده کرد.

      در حقیقت اشغال افغانستان از سوی ایالات متحده امریکا و پیمان ناتو و انبازی بیش از چهل کشور جهان در این اشغال یک برنامه ی سنجیده شده ی استعمار نو بود که با حضور نظامی و جنگ استخباراتی توانستند بر همه ی رویداد های سیاسی - اقتصادی - نظامی در منطقه ، دیده بانی کنند. بیست سال اشغال به خوبی نشان داد که امریکا و کشورهای عضو پیمان ناتو و متحدان منطقه ای آنها، با نصب کردن مهره های تبهکار و فساد پیشه و بیگانه با غم و درد مردم در رهبری و مقام های بلند دولتی در افغانستان، به دنبال رسیدن به کدام هدف ها بودند و چگونه برای به قدرت رساندن دو باره ی طالبان دهشت افگن، گام به گام به پیش رفتند که پیامد هایش بر بادی افغانستان و سیاه روزی شهروندان را درج برگ های تاریخ کرد.

      تا کنون اهریمن بزرگ به این پرسش تاریخی پاسخ روشن نداده است :

      با اتکا به کدام سند با اعتبار جهانی، در غیاب مردم یک سرزمین تاریخی و دور از چشم آنان، نماینده ی آن پس از هجده ماه گفت و گوهای پنهانی با یک گروه وحشی و ناسازگار با ارزش های انسانی، در پایتخت یک شیخ نشین تحت حمایه و گوش به فرمان خود، توافقنامه را دستینه کرد و از پی آن سرنوشت و آینده ی سیاسی - اقتصادی - اجتماعی شهروندان یک کشور به حراج گذاشته شد؟

        ابر قدرت اشغالگر، پیمان ناتو، اتحادیه اروپا، خر پول های قطری، حکومت پاکستان، امارات متحده عربی، شورای امنیت سازمان ملل متحد … برای سپردن قدرت به جنگلی ها و به کار بستن قانون جنگل در افغانستان، وظایف خود را به خوبی و بسیار با مهارت به سر رسانیدند و نامش را ، "موافقتنامه آوردن صلح به افغانستان (!) " گذاشتند.

          با آمدن جوبایدن به کاخ سفید، حرف نخست درباره ی افغانستان با تبر توافقنامه دوحه، بر زبان رانده شد و بردن کشور به پرتگاه در دوزخ دهشت افگنی دولتی و بنیاد گرایی دینی و مذهبی با همسازی به پا داشتن سلطه ی تباری و زبانی و فرو افتیدن شهروندان در تالاب بدبختی و سیاه روزی اولیترین هدف تعیین شد.

      برای ایالات متحده ی امریکا، اتحادیه اروپا، پیمان ناتو، سازمان ملل متحد ‌کشور های منطقه از همان روز آغار گفت وگو ها (۱۲ / ۱۰ / ۲۰۱۸ در دوحه) میان دراکولا نماینده ی اهریمن بزرگ و نمایندگان گروه دهشت افگن تا روز دستینه شدن موافقتنامه شرم آور دوحه (۲۹ / ۲ / ۲۰۲۰) اصل های: استقلال و تمامیت ارضی افغانستان، آزادی، دموکراسی، صلح، امنیت، آرامش، آسایش، پیشرفت و عدالت اجتماعی، حقوق بشر، حقوق شهروندی - بویژه حقوق زنان و کودکان، به کلی بی مفهوم و بی ارزش بودند. چنان که رویداد های سیاسی و نظامی پس از قرارداد دوحه در افغانستان، همه معامله گری ها و بده ـ و بستان کاری های راهزنانه ی این دلالان را آفتابی کرد.

        جوبایدن در روابط بین المللی امریکا، از سیاست چند جانبه گرایی سخن زد و در پیوند به افغانستان نقش بازیگران منطقه ای فرمانبردار و پیرو خط سیاسی امریکا را با اهمیت خواند. هدف بایدن از بازیگران منطقه ای در گام نخست پاکستان و قطر بود و پس از این دو کشور، ترکیه در رده بندی قرار داشت.

        از اینکه بر بنیاد موافقتنامه دوحه به پاکستان و قطر وظیفه خشکاندن آخرین ریشه های حکومتداری در افغانستان و فرو پاشاندن جمهوری در همدستی، همکاری و هماهنگی با گردانندگان کلیدی نظام، داده شده بود؛ بنا بران برای سر در گمی و مصروف گردانیدن سیاست بازان و سیاستمداران داخلی و خارجی؛ وزارت خارجه امریکا موضوع برگزاری یک نشست بین المللی در ترکیه را پیرامون صلح در افغانستان، پیشنهاد کرد و باید این کنفرانس " سرنوشت ساز (!) " بر اساس توافق میان ترکیه - امریکا - سازمان ملل متحد به تاریخ ۱۶ اپریل ۲۰۲۱ در شهر استانبول برگزار می شد و ساختار نظام جدید را در افغانستان درچوکات رهنمونی های اسارت نامه ی دوحه سر هم بندی می کرد؛ لیکن چنین کاری صورت نگرفت و دلیل این پیشنهاد هم تنها وقت کشی بود و یک ترفند استخباراتی از سوی سی آی ای ، ام آی شش ، موساد ، آی اس آی و قطر و ترکیه .

          جوبایدن در کنفرانس امنیتی در شهر مونش آلمان (۱۹ فبروری ۲۰۲۱) در پیوند به افغانستان این سخنان را بر زبان راند:

       ـ « ما از مذاکرات دیپلماتیک صلح افغانستان حمایت می کنیم تا به این جنگ پایان دهیم؛

       ـ امریکا به طور کامل خود را متعهد به همکاری با ناتو و متحدان دیکردر افغانستان می داند؛

       ـ از مذاکرات صلح با طالبان حمایت می کنیم؛

       ـ ما به این شعار وفادار خواهیم ماند که هر گز نگذاریم افغانستان روزی دو باره به پایگاه برای فعالیت های تروریستی علیه امریکا، متحدانش و منافع ما بدل شود؛

      ـ اجازه نخواهیم داده گروه داعش دو باره جان بگیرد و از نو خود راسازماندهی کند».

       دیده می شود که آخرین میخ بر تابوت جمهوری بوی گرفته و پوشالی افغانستان در همین کنفرانس مونشن کوبیده شد و سنگ بنای امضا شدن سند برده ساختن شهروندان افغانستان و تغییر شکل اشغال کشور( ماموریت اشغال از امریکا و متحدانش به دوش حکومت پاکستان گذاشته شود) بر بنیاد شرمنامه دوحه، گذاشته شد.

          در حاشیه کنفرانس مونشن، وزیران دفاع کشور های عضو  پیمان ناتو، نشستی را برگزار کردند که در آن لویداستین وزیر دفاع امریکا در سخنرانی خود گفت که امریکا خروج عجولانه و بی نظمی از افغانستان نخواهد داشت. وزارت دفاع با نشر اعلامیه ای به آگاهی رسانید که وزیر دفاع در این نشست گفته که در حال بررسی شرایط توافقنامه صلح میان امریکا و طالبان است تا مشخص شود که طرفین به مفاداین عهدنامه پای بند اند یا خیر؟

        به تاریخ ۱۱ / ۶ / ۲۰۲۱ نشست هفت کشور صنعتی جهان (جی - ۷) در سواحل کور نوال انگلستان برگزار شد که رهبران اتحادیه اروپا نیز درآن حضور داشتند. به دنبال آن، نشست سران ناتو به تاریخ ۱۴ / ۶ / ۲۰۲۱ در بروکسل به اشتراک جوبایدن، صورت گرفت که سرنوشت افغانستان، موضوع اصلی آن بود. اگر به سخنرانی ها، موضع گیری ها، گفت وگوهای دبیر کل ناتو با رسانه ها و فیصله ها در نشست بروکسل، با ژرف اندیشی نگاه شود، انسان به خوبی در می یابد که امریکا، ناتو، اتحادیه اروپا، سازمان ملل متحد، رهبری دست نشانده و بی آزرم حکومت افغانستان، با چه نیرنگی برنامه ریزی کرده بودند که جمهوری بوی گرفته و پوشالی فرو بپاشد و به جای آن جنگلی ها با قانون جنگل به قدرت آورده شوند.

          پس از نشست سران ناتو در بروکسل (۱۴ / ۶ / ۲۰۲۱) ، حملات گسترده ی طالبان در سراسر افغانستان آغاز شد که آی اس آی و افسران پاکستانی زیر دیده بانی سی آی ای آن را رهبری می کردند و حکومت قطر هزینه آن را می پرداخت. در فرایند این برنامه طرح ریزی شده ی جنگی با ترفند استخباراتی و به بهانه ی " عقب نشینی تاکتیکی" و" تغییر موقعیت پایگاه های دفاعی وامنیتی " شهر ها و شهرستان ها در نخست در استان های شمالی، شمال شرقی و شمال غربی به لشکر نیابتی پاکستان و قطر تسلیم داده شد تا اینکه رهبر مافیای نشسته در ارگ ریاست جمهوری و دزد شناخته شده با درجه نظامی " قوماندن اعلی قوای مسلح" در یک زد و بند شرم آور، یکجا با همدستانش با دزدیدن صد ها ملیون دالر، از کشور فرار کرد و به تاریخ ۱۵ / ۸ / ۲۰۲۱ افغانستان و هست و بود آن به مثابه صوبه پنجم در اشغال پاکستان در آمد و دهشت افگنان طالب و شبکه ی خونخوار حقانی در نقش مزدوران یک دولت اشغالگر، گله وار داخل پایتخت شدند و وحشت و خونریزی و قانون جنگل را با خود آوردند.

        بیست سال کوبیدن بر طبل آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، حقوق شهروندی، حکومت قانون، برقراری امنیت و آرامش و فراهم آوری آسایش برای شهروندان و هزینه کردن میلیارد ها دالر در این برنامه ها؛  در یک روز (۱۵ / ۸ / ۲۰۲۱) همه هیچ و پوچ و سخنان مفت و پا در هوا از آب در آمد و رویداد یک روز نشان داد که در زیر کاسه چه نیم کاسه ها نهفته بود و با کدام فریب و نیرنگ با سرنوشت شهروندان یک کشور و زندگی حال و آینده ی آنان، بازی های تبهکارانه صورت گرفت.

 

چه روز سیاه و پر از درد و رنج و خواری !

نفرین بر سازمان دهندگان پیش آمدن این روز سیاه!

 

(پایان)

۱۴ /۸ / ۲۰۲۳

 

 

 



مقالات مرتبط

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه

...

دنیا تروریسم دولتی به رهبری طالبان را با رویکرد تعامل، تحمل می کند. از منطقه تا جهان همه در تلاش اند... ادامه

...

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تط... ادامه

...

در تازه ترین گزارش خودساخته، ظاهرا سازمان ملل گزارش داده است که القاعده با حمایت مقامات بلندپایه طال... ادامه

...

نبرد هیولای نیو فاشیسم در دو جبهه با اولتراناسیونالیسم ولیکاروس و چگونگی رهایی کشور از اشغال پاکستان... ادامه