قانون وقانونیت دردوره طالبان !

بخش دهم

 

قانون وقانونیت دردوره طالبان !

 

نگاهی بررعایت قانون وقانونیت دریک نظام، مستلزم شناخت ازشکل وساختار،اهداف و کادرهای رهبری کننده آن میباشد.لذا  ضرور پنداشته میشود تا روی مطالب ذیل باآنکه درحاشیه  قرار دارد معلومات مختصر ارائه گردد  :

ــ  طالبان کی هستند  وچیطور بوجود آمدند ?

ــ پیروکدام اندیشه بوده ودارای چه اهداف بخاطررفاء مردم وجامعه میباشند?

ــ  حمایت کننده گان داخلی وخارجی  طالبان کی ها هستند ؟ 

به اساس مطالعات وبررسی ها،  تعریف ذیل را میتوان از طالبان ارائه نمود :       طالبان عبارت ازچکیده عصاره های تند روان اسلامی که ناشی ازتضاد های جنگ سرد بوجود آمدند،میباشند که درکوره های عقاید عقب مانده مذهب دیوبندی که مجهزبا افکار واندیشه های قبیلوی پاکستانی بوده،پرتاب شده وباهیزم کشورهای( کمک مالی و معنوی مثلث تشکیل دهنده یعنی عربستان سعودی،امریکاـ انگلیس واقع کشورپاکستان ) باآتش بیسوادی وافکارتحجری که  ازعلم وتمدن نفرت دارند ،نیم سوز شده وجهت تحقق منافع  تولد کننده گان شان  درآغوش  سازمان القاعده صیقل یافته و به آفت انسان کشی در منطقه و  جهان تبدیل گردیده اند .

پاکستان بعنوان چوکیدارمنفعت  جو (حامی ) به مرکزتجمع ، تربیه گاه و آماده کننده نیرویهای تروریستی که توسط کشورهای فوق الذکراکمال وتجهیزمیگردند، درتباهی مردم وکشورما، سایر انسانان کره زمین وبدنامی دین مبین اسلام صادقانه اجرای وظیفه مینماید  .

سازمان دهنده گان جنگ سردجهت شکست حریف خویش مرتکب چنان اعمالی گردیدند که فعلاً جهان و بالااخص مردم وخاک ما روزانه درآتش آن میسوزند . آنان با کمکهای مالی، نظامی وسیاسی سازمان القاعده را جهت ایجاد ، رشد وتوسعه دادند وسپس درایجاد وتوسعه گروه های مختلف تندروان اسلامی تحت شعاع  آن سازمان  پرداختند.

اندیشه اسلام ستیزی درتطابق با منافع دوراندیشانه کشورهای امپریالیست جهت ناامنی، تخریب وویرانی کشورهای اسلامی،منطقه وحتا درسطح جهان بوجود آوردند.آنان باکمک های مختلف النوع به مدارس دینی پاکستان نقش عمده را درافراط گرایی مذهبی و اسلام ستیزی انجام داده ومیدهند.   

 اهداف توسعه طلبانه امریکا ـ انگلیس ،کمک مالی اعراب  ونیت خصمانه پاکستان زمینه آنرا بوجود آورد که اداره استخبارات وارتش پاکستان اقدام  به سازماندهی وسیع نمود : درمرحله اول اقدام به دعوت مسلمانان نا راضی سراسر جهان جهت پیوستن به صفوف جهاد افغانستان نموده  وزمینه های  ورود تعداد زیادی ازعناصر افراطی و متعصب را آماده ساخت. دولت پاکستان درآن زمان به سفارت خانه هایش دستور داد که بدون هیچ سوال وجوابی به دواطلبان جهاد درافغانستان ویزه بدهند. همزمان باآن اخوان المسلمین خاورمیانه ومجامع وهابی درعربستان نیزبا صدوراعلامیه های متعدد ازمسلمانها جهان خواستند تا به دعوت پاکستان لبیک بگویند.در حقیقت طراح اصلی این ماجرا ویلیام کیسی رئیس سازمان سیا بود

قسمت اعظم مصارف پروژه طالبان را عربستان سعودی متقبل شد.استخبارات پاکستان و جماعت اسلامی برهبری قاضی حسین احمد، کمیته مشترکی برای پذیرایی عناصرافراطی تشکیل داده بودند و راه را برای پیوستن آنان به حزب اسلامی حکمتیاربیشترآماده نمودند. طبق برخی اطلاعات، طی ده سال بیشتراز 35 هزارمسلمان افراطی از 43 کشور اسلامی به آن پروژه جذب شدند.

استخبارات پاکستان ازعربستان سعودی درخواست نمود تا فردی قابل اعتماد را جهت رهبری وسر پرستی آن نیروها بفرستد، ترکی الفیصل که روابط نزدیکی با بن لادن داشت ویرا مناسب ترین فرد برای احرازرهبری آن سازمان دانست و به پاکستان فرستاد.

     عامل دیگردرتوسعه مدارس دینی و مذهبی پاکستان درآن زمان،انقلاب اسلامی ایران بود چرا که رهبران مذهب شیعه قدرت دولتی رادر ایران بدست گرفتند.دولت پاکستان رژیم ایران را به حمایت ازشیعیان پاکستان متهم مینمود واحیاء تفکرسنی افراطی راگزینه ای مؤثر برای مقابله وخنثی کردن آن اختلافات مذهبی دانستند.درعین حال پیروزی رژیم اسلامی ایران با واکنش منفی برخی از کشورهای جهان عرب مواجع گردید. کشورهای عربی به منظورجلوگیری ازگسترش نفوذ رژیم اسلامی ایران درپاکستان ومنطقه حمایت وپشتیبانی از گروه های تندرواسلامی سنی مذهب را بیشترنموده وبه گسترش وحمایت مالی ازمدارس مذهبی پرداختند. قرارآمارنشرشده درمطبوعات جهان فعلاً بیشتراز( 15000  ) مدرسه دینی ـ مذهبی در پاکستان وجود دارد.

احمد رشید یکی از ژورنالیستان سرشناس پاکستان طی گزارش خویش مینویسد: (که در پایان دوره ضیاءالحق، حدود 8000 مدرسه رسمی و 25000 مدرسه غیر رسمی فعال شده بود.بایک محاسبه ابتدایی به آسانی می توان فهمید که این همه مدارس وشاگردان نمی توانست از استادانی درسطح بالا وحتی متوسط با حدلازم سواد ودانش اسلامی  بهره مند باشد.  به قول احمد رشید، ملایانی جاهل و کم سواد،آموزش طلاب این مدارس را به عهده گرفتند ملايانی که تفسیر آنان ازشریعت و مذهب، مانند آموزش های جمعیت العلما ، عمیقاً متاثراز مقررات، ضوابط و رسوم قبایلی ای بود. این مقررات و قواعد قراردادهای نا مدون و نا مکتوبی هستند که مناسبات و روابط درونی و بیرونی قبایل رابر اساس آن تنظیم مینماید.این مدارس که در نواحی روستایی واردوگاههای آوارگان افغان قرارداشتند تنها مراکزی بودند که شمولیت درآنها آسان و بی مصرف بود.ازاین روتعداد زیادی ازنو جوانان آواره افغان به این مدارس روی میآورند تا اگر چیزی نیآموختند لااقل ازامکانات مالی ومعیشتی آن برخوردار شوند.

 باتغیرسیاست جهانی ،یکتازی بلاک غرب وبا بقدرت رساندن(تنظیمهای جهادی ) تربیت یافته گان شان درافغانستان ومنطقه بنابرعوامل مختلف ناآرامیهااوج گرفت وکشورماازنظر دورنگهداشته شد.ازجمله یکی ازعوامل فوق عدم موجودیت پلان وهدف مشخص رهبران تنظیمها درجهت منافع مردم وکشورما بود. ازابتداء آنان جهت بدست آوردن منافع شخصی ازدین اسلام ( که خداوند واحد، پیامبریگانه و یک قرآنکریم  کتاب آسمانی میباشد) بعنوان ابزازاستفاده نمودند وتنظیمهای متعدد و مخالف همدیگر را به کمک دشمنان خاک و مردم ما بوجود آوردند بعداً در تقسیم قدرت وچوروچپاول دارائیهای عامه وخصوصی بین خود مصروف جنگ وویرانی گردیدند.برعلاوه تخریب وویرانی در تجاوزبه مال وناموس مردم ،غصب املاک دولتی تحت عناوین مختلف (غنیمت) جنایات غیرقابل تصور را ثبت تاریخ کشورما نمودند .ظلم،ستم وجنایات روزمره آنان ازیکطرف سبب نارضایتی مردم دراکثر نقاط کشورگردید وازجانب دیگربا به قدرت رسیدن، رهبران تنظیمها وقوماندانان مسلح، اقدام به نافرمانی از بادران وپرورده گان قبلی خود ( امریکاـ انگلیس،پاکستان و..) نمودند همان بودکه حامیان قبلی شان باتغیرتاکتیک وتعویض مهره هادرتحقق اهداف طویل المدت خویش ادامه دادند.      مجاهدین نا راضی افغان، ناراضیان دیگرسازمانها ،حتا بعضی حلقات افغانی که ادعای روشنفکری رامینمودند، جهت ضربه زدن به حریفان،خود را درلحافهای قومی، لسانی و سایرامراض تباه کننده کشورما پوشانیده ودرخدمت دشمنان وطن ومردم ما ( استخبارات پاکستان و حامیان شان) قرار گرفتند.باهمکاری گروه های تندروپاکستانی ودیگر ناراضیان مسلمان ازسایرنقاط جهان که درپاکستان تجموع نموده بودند،تحت نظراستخبارات آنکشور درپهلوی کمپهای تربیت نظامی وچرئیکی ، شامل مدارس دینی ومذهبی گردیدند . آن مدارس مرکزتربیه اطفال وجوانانیکه درمحیط تنگ فامیلهای متعصب مذهبی تولد واز علم ودانش،معارف، فرهنگ وتمدن بدورمانده بود،توسط ملایان متعصب وهابی ودیوبندی که اسلام را درچوکات تنگ عقلی خویش محدودساخته باتذریق نمودن افراطی ترین اندیشه های اسلامی، دین را به ایدولوژی جبار و ظالم تبدیل نموده اند تحت تعلیم مذهبی وآموزش نظامی قرار گرفته وتا حال این فعالیتهای ضد اسلامی وانسانی شان ادامه دارد .                    رهبران آن سازمانها ودولت پاکستان دربد نامی دین اسلام بالوسیله ترور وکشتارکوشیده  ومدارس دینی را به زایشگاه طالبان (مرکزتولید و تورید تروریستان ) تبدیل نموده اند .ازجانب دیگرعربستان سعودی وسایرهم کیشان وهابیت که تمویل کنندگان این مدارس بوده ومیباشند،با جمعیت العلما پاکستان پیوند اعتقادی نزدیک داشته، با استفاده ازاین زمینه  به ترویج والقای وهابیت پرداختند، تا سربازان تازه را برای اشاعه وترویج مذهب خویش بدست آورند. سربازان بیسواد، متعصب، تنگ نظرو بی خبر ازجهان که نه ازتاریخ خود ونه ازتاریخ وخوبی های اسلام اطلاعی لازم نداشتند. تنها تحت تآثیرتبلیغات و روایات ملایان وهابی درمحدوده منافع آنان قراگرفته اند.بهمین شکل چندین مرکز تربیه وپرورش  تروریستی دیگر نیزوجود دارد که درهمین راستا فعالیت دارند که میتوان از مدرسه حقانیه دراکوراختک  که توسط مولانا سمیع الحق اداره میشود ومدرسه جمعیت العلوم اسلامیه که درشهرمینوری نزدیک کراچی قراردارد و...که توسط دولت پاکستان حمایت میگردند.

محمود خان اچكزی يكی از رهبران حزب ناسيوناليست پشتون  پاكستان درسال 1995 اظهار داشت كه ( طالبان ساخته وپرداخته ئی وزير داخله خود ما نصيرالله بابر هستند و پاكستان طالبان را برای مستعمره ساختن افغانستان ايجاد كرده است.) وسایرنظریات ...

 ــ طالبان اکثراً پیروی مذهب وهابی میبا شند ؟.

  مذهب وهابیت:- شاخه ازمذهب حنبلی (سنی) است.بنیانگذارآن شیخ محمد عبدالوهاب  (1115- 1206 هجری قمری) ازجمله علمای مذهب سنی درعربستان بود، و پیروی ازشیخ عبدالسلام ابن تیمیه میکرد، میباشد.

ابن تيميه درسال 1263 ميلادی درحران یکی از شهرهای تركيه بدنيا آمد ودرسال 1328 ميلادی بعد از 65 سال زندگی وفات نمود.ابن تيميه درفقه حنبلی خيلی زود به مقام اجتهاد رسيد ولی درارايه فتواهرگزخود را محدود به فقه حنبلی نمیدانست وحتی بسياری از فتوای وی مطابق هيچيك ازمذاهب چهار گانه اهل تسنن يعنی حنبلی،شافعی،مالكی و حنفی نيست. ابن تيميه را بايد مغزی متفكر درجهت تفرقه اسلام، قتل وقتال مسلمانان و کشتارانسانان در سایرنقاط جهان،که سبب اسلام ستیزی در سراسرجهان گردیده است بشمارآورد كه برخورد سلفی های امروز مانند القاعده و طالبان نمونه‌های ازاين طرز تفكر است.
به
اساس گزارش سرويس بين‌الملل ( بازتاب ) درنشریه احداث مغربيه که از پرتيراژ ترين روزنامه مراكش میباشد درمقاله‌ای به توضیح برخی ازافكارعجيب ابن‌تيميه ، پدر فكری القاعده وجريان خطرناك وهابيت پرداخته است.در بخشی از اين مقاله آمده است: ابن تیمیه با انديشه وعقل بکلی مخالف است وخواستارالغاء عملکرد عقل از تمام شئون زندگی است وبا فکر کردن وانديشيدن دشمن بود،مگر اينکه آن فکر وانديشه در راستای تائيد نقل و احاديث باشد.

ابن تيميه میگويد : سلف صالح به نيابت ازما ،اسلوب‌ها وروش‌های تعيين نموده واز ما بايد تبعيت و تقليد نمایند. ما بايد تماماً درخط واسلوب، کردار وگفتار سلف صالح راه برويم ونقش ما تبعيت است. وبه نفع ما میباشد در واقع اوتمامی نمادها ومظاهرزندگی عصرفعلی را نفی ميکند. ومسلمانان را فرا ميخواند که تمامی روابط خود را با کفارقطع نمایند ودر تمامی امور باآنان مخالف باشند.                وهابیان خون غیرمسلمان،منافقین وکفار راحلال میدانند.سایرمسلمانان که ازشيوه وروش آنها پيروی نمیکنند، درزمره منافقان وکفار قرارمیدهند درمورد شيعیان برحسب تفكرات ابن تيميه آنها بزرگترو گناه آنها عظيم ترازکفار اصلی است.

ابن تی