اندر باب زمین خواران

( محمد الله وطندوست )

 

اندر باب زمین خواران                          

 

ادیان آسمانی زمین را ملک خدا و متعلق به خدا می داند و انسان را مسافری  در روی زمین، که بعد از مدتی گشت و گذار بروی زمین و استفاده ازفیض زمین رهسپار دیار دیگری می گردد و جسم خاکی خود را نثار زمین می سازد تا به باروری بیشتر زمین یاری رساند.

انسان این اشرف مخلوقات مکلف است در آبادانی زمین و استفاده معقول از زمین و تبدیل زمین به محل مناسب و قابل زیست تلاش ورزد و دانش و تجربه خود را در مورد آبادانی زمین به نسل های بعد از خود به میراث بگذارد. انسان ها در قرون وا عصار گذشته با درک رسالت خود این وظیفه را به شایستگی ادا نموده در حاصل دهی زمین و ایجاد تمدن های درخشان نقش خود را ایفا نموده اند.

اما نسل امروز بشر که وارث تمدن های درخشان نیاکان خود اند و از نظر ایجاد وسایل و افزار و استفاده از دستآورد های محیرالعقول در قلۀ پیشرفت قرار دارد، با زمین برخورد غیر دلسوزانه دارد. زمین که مادر است و مهد پرورش و تربیت نسل انسان و همه موجودات هستی، امروز متأسفانه با بی مبالاتی انسان مواجه است. انسان امروز به تقدس زمین و اینکه زمین جایگاه حیات آینده گان ما است، کمتر می اندیشد. انسان امروز با تکنالوژی عظیم و تولیدات سرسام آور صنعتی و با استفاده بی رویه از معادن زیر زمینی و محصولات روی زمین و حتی با استفادۀ نا شایست از آب ها و آلوده کردن آن ، نه تنها حیات خود را با خطر جدی مواجه ساخته است، بلکه زمین را برای نسل های آینده همچون جهنمی غیر قابل زیست در می آورد. 

امروز در همه کشور ها از بهبود محیط زیست حرف زده میشود، اما در همه کشور ها با رشد صنعت و تکنالوژی، هوا و آب بیشتر آلوده می گردد و با شگافتن طبقۀ اوزون گازهای مضره زنده گی انسانی را با خطر مهلک مواجه می نماید.

گرمی روز افزون زمین که بنابه نظر دانشمندان ناشی از افزایش گازهای گلخانه یی و شگافتن اتموسفیر زمین است، در آینده جغرافیایی زمین را دگرگون خواهد کرد و باعث نابودی مناطق و کشور ها خواهد گردید. دفن غیر دقیق مواد رادیو اکتیف باعث بروز امراض گوناگونی گردیده که در تاریخ بشریت سابقه نداشته است. موجودیت نیروی هسته یی، گسترش روز افزون آن و دسترسی کشور ها و حاکمیت های مختلف و نیرو های جنگ طلب بدان چون شمشیرداکلیموس زنده گی انسانی و حیات کره زمین را به تار مویی بسته است. 

انتقال مواد فاضله در آب ها نیز عامل عمدۀ تخریب محیط زیست و آلوده گی هوا و زمین با کثافت تلقی میشود.در پهلوی این همه بی مبالاتی ها در برابر زمین، هیولای زمین خواری نیز در این اواخر مخصوصاَ در کشور های عقب مانده همچون افغانستان که هیچگونه ضابطه ای در استفاده از زمین وجود ندارد، چنان به تخریب محیط زیست پرداخته است که انسان حیرت زده میشود که چگونه این اشرف مخلوقات بخاطر منفعت نا چیز شخصی خود می تواند این همه ظلم را در برابر زمین که مادر است انجام دهد. در نقشه های شهری معمولاً محلات عمومی، پارک ها و ساحۀ سبز مشخص و بعداَ نمرات زمین به مستحقین توزیع می گردد. اما در شهر های افغانستان، این ملک خداداد دیده میشود که محلات عمومی، پارک ها و ساحات سبز از جانب زورمندان زمین خوار اشغال و به محلات مسکونی تبدیل شده است.

در شهر کابل و ولایات کشور، تعمیر های بلند منزل همچون قارچ از زمین می روید و یکی پهلوی دیگر بدون در نظر داشت تناسب و فاصله و بدون حفظ فضای لازم قد بلند می نماید. در ساحۀ محدود چهار، پنج بسوه که نه ساحه سبز دارد و نه هم ساحه دید، تعمیر چند منزله را شما مشاهده می کنید که نه تنها به زیبائی منطقه نیفزوده؛ بلکه نمای نا مناسبی را نیز بخود گرفته است. در هیچ پروژه شهری پارک ها و ساحات سبز از چپاول زمین خواران در امان نمانده است. زمین خواران با ایجاد شهرک ها در زمین های غصبی  و ملکیت های دولتی بدون در نظر داشت اساسات شهر سازی شهر ها را چنان وسعت بخشیده اند که زمین های زراعتی حومه شهر که زمانی سبزیجات و میوه جات شهر ها را تامین می کرد، بکلی از بین رفته و سبزی کاران و باغداران که از این طریق امرار معاش می کردند به سیل عظیم بیکاران شهری پیوسته اند.

کوه ها و تپه های اطراف شهر ها نیز مورد دستبرد زمین خواران قرار گرفته، زیبائی طبیعی شهر ها نیز فدای حرص و هوس این قشر گردیده است.

خلاصه زمین خواران منحیث پدیدۀ نو ظهور به تخریب و آلوده گی محیط زیست چنان نقش ایفا نموده که زیست سالم را در شهر ها بکلی نا ممکن نموده، نسل آیندۀ شهر نشین را از همین حالا با فلاکت غیر قابل تصور مواجه نموده است.

توقع از حاکمیت بی کفایت و غرقه در فساد، بمنظور مبارزه بر ضد پدیده زمین خواری، انتظاری نا بجا است. زیرا سردمداران حاکمیت، خود مشوق و جزء مافیای زمین اند و در پدیدۀ زمین خواری ذینفع و دخیل. 

فقط مقاومت همگانی مردم و روشنگری مطبوعات در مورد عواقب زمین خواری می تواند در نجات زمین از تخریب بیشتر و انتقال سالم آن به نسل های بعدی موثر واقع گردد و بس.