استعمار کهن، نباید چون لسان سانسکریت مُرده شمرده شود

 

 

سلیمان کبیر نوری

 

استعمار کهن، نباید چون لسان سانسکریت مُرده شمرده شود

 

بازگشت پیروز مندانهء قوای امپریال و نیروهای مرئوس ازافغانستان درسال  2014

قسمت سوم

 

درینجا میخوانید:

-عوامل تهاجم و اشغال افغانستان

- برداشتن موانع بزرگ از سر راه، قبل از تهاجم ( اولین هدف تیر رس، فقید دوکتور نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان)

- بعد از هجوم، انتصاب مزدوران برای رهبری کشور

- شو ها و نمایش ها برای اغفال ذهنیت عامه جهان و موجه نشان دادن اشغال

- مزدوران منطقوی تاریخی در خدمت امپریال

- پیروزی های شگرف  نیرو های اشغالگر و اعلام خروج از کشور

- آغاز جنگ روانی برای ایجاد وحشت، رعب و ترس؛ جنگی بمقابل مردم، " نه جنگ برضد ترور"؛ مداخلات آشکار انگلیس، سعودی، ایران، پاکستان...

- آخرین حرف های ببرک کارمل فقید در مورد اوضاع آینده افغانستان، فقط چند لحظه قبل از پدرود حیاتش؛ که تاکنون برای مردم ناگفته مانده است.

- وظایف و رسالت ها و مکلفیت های نیروهای مترقی و وطنپرست افغانستان درین آزمون بزرگ و دشوار ملی - تاریخی و میهنی و فرود و فراز ها؟!

------------------------------------------------------------------------------

بیخ های اصلی معما های مرگ آفرین و تباهی آور

 

سفری که به ده ها سوالم پاسخ داد

اواخر نیمه اول سال  1995میلادی بود. جریان جنگ های سخت میان تنظیم های جهادی. ناگزیر بودم برای شرکت در مراسم ترحیم و فاتحهء یکی از دوستان عزیزم به پشاور سفر نمایم. با سه نفر از دوستان دیگر که راه و چاه را درین سفر بلد بودند، باهم به پیشاور سفر کردیم. فردای آن روز، پس از ختم مراسم ترحیم، من بائیست تنها به وطن برمیگشتم. دوستان مرا تا هده تورخم (ایستگاه موتر های تورخم) همرایی کردند. ازانجائیکه از پیش عادت داشته ام که در سفر ها، حتی سفر های تفریحی برای مطالعه باخود کتابی داشته باشم، در همان هده چهار روزنامهء پاکستانی را برای مصروفیت راه خریدم.

 با دوستانی که من را مشایعت کرده بودند، وداع کرده و موتر حامل مان به سمت تورخم به حرکت افتاد. بعد از حدود یک ساعت، موتر حامل  ما( که وطنداران مان آن را پلنگ کوچ مینامیدند و برای من هم جالب بود که چرا نام فارسی دری؟ اما وقتی دقت کردم که هدف و نام اصلی به انگلیسی(« فلاینگ  کوچ») بوده است، در یکی ازتنگنا های مرتفع دره ی کوههای خیبر نزدیک به سرحدات افغانستان  متوقف شد. متوجه شدم که قطار دور و درازی از موتر ها نیز در پیشاپیش مان ایستاده و منتظر اند. من بازهم مصروف مطالعه شدم.

 زمانی به ساعتم نگریستم، دیدم بیش از یک ساعت از توقف مان میگذرد. شخصی که پهلویم نشسته بود، و یکی از استادان یونیورستی اسلام آباد خود را بمن معرفی کرده بود، و در آغاز صحبت های جالب باهم داشتیم که نظریات و اظهارات،لبخند ها و نیشخند های زهر آلودش در مورد مردم افغانستان تا دم ِ مرگ در خاطرم زنده باقی خواهد ماند و ایجاب یک مقال جداگانه را مینماید؛ به گفتهء خودش، موصوف نیز عازم شهر کوچکی در نزدیکی تورخم بنام "لوالگی" بود.

 این مرد هم چوکی ام  هم با استفاده از روزنامه های من  مصروف  شده بود؛ از وی پرسیدم. چه خبر است؟ چرا همه ء این موتر ها متوقف شده اند؟ این آدمک با انتهای بی تفاوتی و خالصانه برایم گفت: فکر میکنم امروز هم انگلیس ها پوسته های نظامی را کنترول میکنند. فقط همین را گفت و دوباره مصروف مطالعه ء روزنامه شد. اما چنین نوع اظهاراتی بسان جرقهء یک صاعقه و آذرخش نیرومند در تار و پود واستخوانم  دوید و رخنه کرد و من را دگرگون ساخت. من را به نیرومندی پاکستان که تا هنوز هم از کجا شیر میخورد، متقن و باورمند ساخت.  

و ادامهء داستان:

 پس ازان میدیای غرب چنین مسایل را در سرخط نشرات روتین خود قرار داده و هی تکرار میکنند و تکرار.

متعاقب آن جلسهء بزرگ پاکستانی ها زیر نام نخبگان و استراتیژیست های پاکستانی در آلمان تدویر یافت که پیامد آن نشست، بر استراتیژی پیشبرد جنگ افغانستان بوسیله امریکا، نیز سخت اثر گذار بود.( 38)

نشرات فرانسوی نیز به مزدوری باداران لبیک گفته و به کارزار تبلیغاتی درین راستا آغاز نموده و به ویژه نشست ناتو در شیگاگو را پذیرش شکست غرب در افغانستان اعلام کرد. ( 39)

اما سر نخ بدست کسانی بود که کنفرانس خاصی را با شرکت طالبان در کشورش تدویر کرد که به نام کنفرانس لندن افغانستان مسمی شد. و بی بی سی صفحات ویژه ای را درتبلیغ و ترویج اهداف این کنفرانس اختصاص داد. که یکی از دست آورد های این کنفرانس،  حذف نام سران طالبان از لیست سیه تروریستی بود و هم اکنون عملی شده است و این روند ادامه دارد. و حضور  افغان ها درین کنفرانس فقط نمایش بود و بس. زیرا سناریو از قبل تدوین و آماده شده بود. جان مطلب درین کنفرانس این بود که مقامات انگلیس حکمم قطعی ای صادر کردند که تنها جنگ راه حل بحران افغانستان نیست، باید مذاکره با طالبان صورت پذیرد. و تصامیم این کنفرانس بائیست در نشست های بعدی پیگیری شود.( 40)

تعهدات جامعهء جهانی در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای لشکر کشی به افغانستان، عبارت بود از قلع و قمع و نابودی نیرو های اکستریمیستی و بنیاد گرای (طالبان و القاعده) و حامیان شان که امنیت جهانی را تحدید  و به مخاطره انداخته بودند. اما امروز می بینیم که همین ها حتا اجازه به کسی نمیدهند که نام پاکستان را در حمایت از تروریزم بگیرند( مطلبی که آقای دوکتور سپنتا در یکی از مصاحبه های خویش به صراحت برآن تاکید کرده اند). درحالیکه اکنون همه میدانند که مراکز تروریستان طالبان و القاعده در پاکستان و به حمایت سازمان جاسوسی  آی اس آس مصروف فعالیت های تروریستی در افغانستان اند و هم اکنون به  کشور سوریه  در برابر حکومت بشار اسد، و سایر کشور های مطمح نظر نیز اکسپورت میشوند.( 41)

از جانب دیگر یک ونیم سال تمام است که به تجاوزات آشکار بر حریم کشور پرداخته اند.ویدیو( 42)

روزی، هنگامی که مصروف مشاهده اخبار یکی از تلویزیون های بین المللی افغانستان بودیم، پسرم از من پرسید: این همه گزارشات تصویری از طالبان  تازه به تازه نشر میشود،  ولی 150 هزار نیروی نظامی غرب شاید از موقعیت و فعالیت آنان بیخبرند، پس این تصویر ها و فلم ها از کجا می آیند؟

برایش گفتم که مقامات غربی از مراکز فعالیت های تروریستان که در کویته پاکستان و تحت سر پرستی سازمان جاسوسی پاکستان است نیز چشم پوشی میکنند. تو راست میگویی. ژورنالیستان غربی هرآن گزارشاتی از فعالیت های طالبان تهیه وبرای ایجاد بزرگنمایی و هیولا سازی شان ریکلام میکنند. اما استخبارات آن ها گویا نمیتواند به محلات و موقعیت آن ها دسترسی پیدا کنند. بلی اینجا بازی بزرگی در جریان است.

تیزاب پاشی بر روی دختران  مکتب و مسموم ساختن آنان از جانب طالبان بیدین که هیچگاهی شوراهای علمای افغانستان در مورد این همه اعمال شنیع و وحشیانه ی ضد اسلامی ، فتوایی صادر و یا، حتا این جنایات ننگین ضد اسلامی و ضد انسانی را محکوم هم نکرده اند شاید اجازه نداشته باشند. در حالیکه به فرموده حدیث حضرت محمد "ص"(طلب علم برهمه زنان و مردان مسلمان واجب است).( 43)

 

کشتار 4500 تن از شاگردان مکتب( اعلام رسمی کمیت جانباخته گان مکاتب یعنی کودکان و نوجوانان وطن اولین بار توسط محترم فاروق وردک وزیر معارف و یکی از حامیان پرو پا قرص برنامه های پاکستان و طالبانش بوده  که بخاطر ترور نافرجام ملاله یوسفزی  در پاکستان صورت گرفت). بلی همین آقا در کنفرانس لندن به نیابت از طالبان تعهد سپرده بود که طالبان مانع رفتن دختران به مکتب نخواهند شد.؛ به آتش کشیدن و مسدود ساختن صدها باب مکتب از سوی طالبان و سایر گروهک های مزدورو وحشی و ضد علم و فرهنگ، خود برنامهء سازمان یافته ایست برای ایجاد وحشت و دهشت.( 44)

سنگسار ها، ضرب وشتم دختران جوان در ملاء عام، گردن زدن، گوش و بینی و انگشت بریدن، همه و همه بصورت سازمانیافته بوسیلهء روحانیون و ملا امامان مسلمان نمای مزدور عملی میگردد.

زمینه سازی برای فرار سیلی از جوانان کشور( نیروی لوکوموتیف و و پر انرژی و سازنده گان جامعه) بسوی کشور های غربی که ده ها تن ازایشان در راه فرار از کشور جان های شیرین خود را از دست داده اند.

میدیای مزدور غرب با شستشوی مغزی جوانان توانست بسیاری از جوانان را از لحاظ اندیشوی دگرگون سازد. پیامد این استحمار را ما در  تظاهرات دانشجویان پوهنتون یا دانشگاه کابل (این مهد و مرکز جنبش های روشنفکری و ترقیخواهانه وطن) مشاهده کردیم که بخاطر واکنش نشان دادن در برابر ساختن یک فیلم ضد اسلامی ( یک بازی برنامه ریزی شده استخبارات های غربی)، با پرچم های سیاه و سفید ( تروریزم القاعده و طالبان) به جوش و خروش آمده بودند وراهپیمایی می کردند. در حالیکه در برابر تمام جنایات طالبان و کشتار مردم مظلوم کشور هیچگونه واکنش از خود نشان نداده اند.( 45)

جهادی سازی قبیلوی - پاکستانی سیمای جامعهء افغانی با پیراهن و تنبان و ریش... برای اثبات مدارکی به جهانیان که گویا این کشور تا هنوز در شرایط قرون میانه بسر میبرند.( 46)

 در ین برنامهء انگریزی آقای حامد کرزی و تیم کاری اش چون فعالترین گماشتگان با نقش تاثیر گذار، گوش بفرمان، رول خویش را ایفاء کرده اند.( 47)،(48)

 

جنگی به مقابل مردم؛ نه" جنگ بر ضد ترور"

چرا طیارات ناتو- امریکا بمباردمان خانه ها ، قریه ها ، محلات  وگردهمائی های مردم را ادامه میدهند و نیروهای زمینی بدون تمیز به خانه ها و محلات کار مردم ملکی حمله میکنند؟ چرا به درخواست های نمایشی همدست ناتو رئیس جمهور کرزی جهت توقف بمباردمان خانه های مردم اهمیت داده نمیشود؟ و بلاخره با دانستن آنکه کشتارمردم ملکی، همه اعضای یک فامیل به شمول اطفال، مادران و پیران مردم محل را متنفر ساخته بطور وسیع خصومت بار میاورد  باز هم نظامیان ناتو- امریکا نمی پذیرند تا تکتیک و ستراتیژی خود را تغییر دهند؟ اما برعکس کشتار مردم با بیتفاوتی تمام ادامه دارد. تنها یک نظامی ایکه درمحیط ملکی متخاصم عملیات جنگی را پیش میبرد چنین میپندارد که درعقب دروازه هر خانه یک " دشمن" مسکن دارد و اینکه هر فامیل جنگجویی را پناه داده است پس بهتر است " داخل به فیر کردن بروم " از اینکه خطر گلوله ای را به شکم خود قبول کنم. "تصادفات جنگ " به ندرت واقع نه شده بلکه در طول ده سال تمام مملکت را احتوا کرده است. کشتار مردم ملکی نتیجه جنگ استیلاگرانه استکبار برضد مردم است. پیلوت ها و نیروهای زمینی اعتراف میکنند که آنها نیروی متخاصم خارجی اند که حضورشان ناشی ازامر جنرالان و سیاستمدارانی است که با طرح انتزاعی " تروریست ها با القاعده ارتباط دارند"مصروف میباشند بدون آنکه شبکه وسیع روابط شخصی وهمبستگی بین نیروهای مقاومت و مردم ملکی را درا فغانستان مدنظرگیرند. ستراتیژیست ها درنتیجه کار با کتگوری های خیالی خانه های متصل بهم و قلعه های مردم را "مخفیگاه "،مراسم خانوادگی را" مجلس تروریستان" وکاروانهای تجارتی را "قاچاقبران تروریست " برچسپ میزنند. منافع متضاد سیاستمداران امپریال ، جنرالان ، ستراتیژست ها و افسران از یک طرف و سکنه ملکی و مقاومت از طرف دیگر فاصله وسیعی ایجاد میکند . هرقدر تعداد مقتولین ملکی و  جنگجویان زیاد باشد به همان اندازه افسران امپریال که مشتاق گرفتن ترفیع ، جایزه و امتیازات تقاعد اند رتبه میگیرند و ارتقاء میکنند ." موفقیت "طبق نظر جهان امپریال بطور بین المللی توسط تعداد فرمانروایان وابسته به ایشان و درسویه ملی نظر به تعداد بیرق های که روی نقشه جنگ بالای شهرهای تسخیرشده سنجاق میشود و درسطح محلی نظر به تعداد اجساد فامیل های که به قتل میرسند اندازه میگردد.

از ملیونها نفر در حلقه های خصوصی فامیلی، درقوم و قبیله جای ایکه سوگواری و خشم یکجا باهم است مقاومت با اشکال گوناگون آن اشکار میگردد. تعهد به قربانی، تعهد به جنگ . بیحرمتی مقدسات و تحقیرهر روز بالای جوانان ، پیران ، زنان و شوهران درخانه ها ، مارکیتها ،سرکها و راه ها تاثیر کرده تعداد شان را به ملیون ها نفر میرساند. نگاه خیره و خصمانه مادریکه طفلش را ازشرسپاهیانی که  به خانه شان هجوم آورده به آغوش پناه داده گویای صدای فیر مرمی نشانزنی است که درکوه عقب سنگی پنهان میباشد.( 49)

اما امروز خارجی ها باچنین کنشی، با یک تیر دو فاخته را بدست می آورند: یکی نفرت و انزجار مردم را( ایجاد شرایط برای خروج هرچه سریع نیرو ها) و دیگری  کشانیدن جوانان مان را به صفوف بنیادگرا های طالبان و سایر گروهک های دهشت افگن. ( برای نیرومندی طالبان).

خلاصه غرب طی 11 سال اخیر کلیه زیر ساخت های نظامی، اقتصادی  و فرهنگی موجود در افغانستان را زیر و زبر و دگرگون ساخت که پیروزی بزرگی را نصیب شدند. اکنون برای ترک گفتن افغانستان همه روزه  اعلامیه های رسمی صادر میکنند. تا طالبان و حامیانشان را مورال داده و به پیروزی هر چه بیشتر مطمئن سازند. از جانب دیگر نیرو هایی را که تا کنون مثل طالبان در گذشته معما شمرده میشدند بنام "قیام های مردمی" در گوشه و کنار کشور با تمویل، تجهیز و مدیریت و برای تحقق اهداف اقتصادی منطقوی ، یکجا با طالبان در سیستم سیاسی و نظامی آینده جا بجا خواهند کرد. تا بعد از به قدرت رسیدن قلمرو نفتی آسیای میانه و کسپین را  تحت نفوذ قرار دهند.

پیروزی امپریال

 پیروزی های امپریال طی حدود 11 سال عبارت اند از: ایجاد دولت دست نشانده ، شورا های گونه گون، نهاد های مدنی، ان جی او ها، سازمان های استخباراتی و پایگاه های نظامی  که احتمالا با جابجا کردن حدود سی  تا 40 هزار سرباز در پایگاه هایی که ساختمان آن صد ها ملیون دالر هزینه برداشته است.نیرومندی گروپ های بنیادگرای طالبان و مماثل ها، که حتی امروز سرو کلهء این مزدوران ( طالبان و القاعده) به کمک نیرو های مرئوس و مزدور چون کشور های حوزه خلیج و پاکستان و ترکیه  از سوریه نیز قد برفراشته است.    ( 50)،(51).

 قرار داد های معادن به اتمام رسید. بعد از خروج!؟، سیستم سیاسی – نظامی افغانستان را نیروهای بنیادگرای مطمع نظر تحت نظر پاکستان و قسما سعودی وقطر عهده دار خواهند شد که بعد از مدتی منطقهء نفت خیز آسیای میانه توسط این بنیاد گرا ها فتح شده و شاه لوله های بزرگ نفت گاز  به سمت بحر هند و جنوب آسیا کشیده خواهد شد.

اما  پیروزی دایمی در افغانستان و منطقه یک خیال و اهی و پوچ بوده،  زیرا  منابع زیر زمینی بزرگ در منطقه؛ قدرت های منطقوی ( چین، روسیه، هند و ایران)را به هیچصورت بی تفاوت نگذاشته و در برابر نیروهای غرب با احتمال قوی تشکلات نیرومند سیاسی، نظامی را، که همین حالا خبر های آن در رسانه ها درز کرده است، ایجاد و توسعه خواهند داد.

اما شوربختانه پیامد این همه بازی ها، ادامه ی جنگ های فرسایشی و تباه کن برای ده ها سال آینده در کشور مان خواهد بود.( 52)

 

- آخرین حرف های ببرک کارمل فقید در مورد اوضاع آینده افغانستان، فقط چند لحظه قبل از پدرود حیاتش؛ که تاکنون برای مردم ناگفته مانده است.

روزی با محترم کاوه کارمل پسر مرحوم ببرک کارمل صحبت میکردم.

ایشان  ضمن یادآوری و تذکراتی در موردآخرین اظهارات  شادروان ببرک کارمل، لحظاتی قبل از پدرود

حیاتش، گفتند: یکی از تذکرات  پدرم؛ که آن را در آخرین لمحه، و آخرین نفس هایش بیان داشت، هیچ کسی

مقالات مرتبط

...

سر مایه داری مالک جهان نیست و ابدی هم نیست، میتوان آن را بزیر کشیده و نظام عادلانه، سوسیالیسم  را جا... ادامه

...

مطالعه اندیشکده ی با بودجه اتحادیه اروپا اذعان می کند که غرب  از نظر سیاسی با بقیه جهان ارتباط ندارد... ادامه

...

آمریکا اول توسط مجاهدین و آی اس آی و بار دوم به اساس خیانت مستقیم کرزی و آی اِس آی و سی آی اِی و بار... ادامه

...

امروز اکثریت قریب به‌اتفاق تحلیل‌گران ایران و جهان به این واقعیت اذعان دارند که از زمان آغاز قرن بیس... ادامه

...

اگر صدها کشته و هزاران زخمی طی چند روز گذشته، روسیه را پیش قراول جنگ می کند، ۱۵ هزار کشته و صدها هزا... ادامه

...

دراول آوریل ۲۰۰۱، به تحریک دولت جدید طرفدار غرب در بلگراد،اسلوبودان میلوسویچ توسط پلیس صربستان دستگی... ادامه

...

  قراریکه مشاهده میشود اکثرتحلیلگران امورافغانستان،علت ها را فراموش نموده برمعلول ها پرداخته وتوضیح... ادامه

...

ما هم بمثابه اتباع اصلی افغانستان از طبقه حاکم آمپر یالیسم امریکا و جو بایدن و اروپایی های استعمار  ... ادامه

...

"...تا زمان که امپر یالیسم وجود دارد، خطر جنگ وجود  دارد. وبرای پایان دادن به جنگها، باید امپر یالیس... ادامه

...

مجله چپ آلمانی «یونگه ولت» به طور سنتی سال جدید را با کنفرانس بین المللی رزا لوکزامبورگ آغاز کرد. ام... ادامه

...

اخیرا «سایت نقد اقتصاد سیاسی» سلسله گفتار هایی ذیل نام «درس‌های یک قرن» منتشر کرده است که عموماً به... ادامه

...

امپریالیست های انگلیس، این استعمارگران کهنه کار وشیاطین بزرگ برمبنای سیاست های مداخله گرانه، جنگ افر... ادامه