شخصیتهای شائیستۀ مردمی چرا وچگونه به حاشیه رانده میشوند؟) قسمت-2(

حسن پیمان

 

 

 

شخصیتهای شائیستۀ مردمی چرا وچگونه به حاشیه رانده میشوند؟)  قسمت-2(

طرح مسئله

سخنان بزرگان(شعر)...ا*

 گروه افراطی پهلوی چپ شخصیتها*

گروه سالم اندیش*

شخصیتهای تصادفی مصلحتی*

سخن آخر*

سخنان بزرگان

توانا بودنم ،رنج برناتوان است

چو تهدید میشوم، مرا توان است

چو دانستم که با من  دشمنان  اند

موئفق بوده ام، کین نیز از توان است

زمانی چون بدیدم،هست خیانت

قیمت ام شد بالا،دیدم دوچندان است

میترسم از گنه و، نه از گنهکار

چو رزم ضد گنه،رسم مردان است

زمانی برمن نمودند، ار خیانت

این شگرد هم دانم که، از ضعیفان است

دور شود از تو روزی ارکس،بدانی

لیاقت  ات  ندارد  ،  نا توان  است

بسا معیار زشخصیت بدست است

شائیستی هاست که"پیمان"، بلای جان است 

حسن پیمان

جون/30/13

فریشمیدوز

تهکاوی

گروه افراطی پهلوی چپ شخصیتها

عناصر مربوط به این گروه نیزهمان طوریکه تذکررفت؛ چه در کذشته ویا در حال ؛ تقریبأ با عین طرز ورفتاروموضعگیری از پهلوی چپ برمیخیزند که؛عناصر گروه اولی از پهلوی راست اتخاذ مینمایند  که از زمرۀ اشتباهات جبران ناپزیر میتوان برشمرد؛ به چند دلیل :

الف: -برخوردهای تعصب وتحجر آمیز توآم با خشونت گرائیافراطی را به نمائیش میگذارد که درست  بیشتردر دورۀ حاکمیت چپ مترقی حفیظ الله امین باگروپ مسلط ویکه تاز خود وحزب مخفی ان تحت نام (حزب دموکرات) با شتاب زنیهای هر چه تند تروبا برخورد های افراطی وخشن دنبال گردیده بود.که در شناخت افراد وشخصیتهای سیاسی-اجتماعی-ملی-فرهنگی وهنری در ترکیب کلیه ای طبقات اقشار ولایه های مختلف اجتماعی بگونۀ جامد توأم با تعصب وبی اعتمادی بیش ازحد حتا با اعضای سالم مربوط ومنسوب به ح.د.خ.ا(حزب)نیزباچنین روشهای خشک وخشن قبیلوی رفتار نموده هیچ ساختاری را در جامعه در امان نمانده بودند. همه کسانیراکه از نگاه تعصبات قومی-قبیلوی-زبانی-نژادی-سیاسی وعقیدتی مخالف خود وتیم حاکم خود تشخیص مینمود؛ با خشونت تمام از حزب ودولت تصفیه وحتا مورد تعقیب وپیگرد قرار داده؛زندانی وشکنجه تاسرحد تیرور وتیر  باران واعدامها پیش میرفت وحتا به این باور بود که:"  اگرپنج ملیون انسان در افغانستان باقی بماند برایش کافیست ؛ و ان روشن بود که کدام مردم ...؟!" -که  عناصر مربوط به گروه اولی مزکور نیز امروز در شناختهای خود بجای نرمش وخردگرائی ومتکی برپندهای گذشۀ تأریخی؛ با عقده مندیهای ناسالم  کور که از عملکردهای کوررژیم امین ویا برخی دیگران خلاف ارادۀ کل واکثریت مدنی وعقلانی برداشته اند محک شناخت  خود قرار داده ودر برابر اکثر شخصیتهای چپ مترقی نیز بدون تشخیصهای درست وعینی ومشخص از افراد سالم وناسالم، مردمی وغیر مردمی-نیکنام وبدنام-پاک وصادق ؛ نامطلوب وجنایتکار بطورعام؛ تحت شعاع تبلیغات کور،شناخت کور، مطالعه وبرداشت کور از این شخصیتها ، تاهنوز برخورد کور مینمایند. وانهارا تحمل کرده نمیتوانند وبا آنها کنار آمده نمیتوانند واز نیروی دماغی ومعنوی واز تجارب غنی وکار فهمی ودانش آنها در همه عرصه ها؛ عمدأ وآگاهانه استفاده نمیبرند وحسادت وتعصب نیز میورزند.وهمه را خشک وتر دریک قالب مطالعه ؛شناخت وبرداشت نموده وبه یک چشم ودید گاه جامد ارزیابی وشکار اغراض سیاسی خود مینمایند وتیرور شخصیت میکنند!-زیرا، توانائی این شخصیتها درمقابل ناتوانی این عناصر حسود وضعیف اسباب وانگیزۀ حاشیه رویها وکنارزدنها ،دسائیس وتوطئه ها، تخریب وبد بینیها را بار می آوردکه؛ ناتوان نمیتواند با توانا در کنار هم رقابت نماید و تحمل کند و به  نسبت ناتوانی عقب میماند. ونا توان توانائی خودرا در حذف توانا جستجومینماید.(!!!)ر

 

ب- درد آورتر از همه انست که با این رفتار های حسودانۀ غیر مدنی وغیر عقلانی-قبیلوی؛ اسباب انگیزه هاوعوامل عینی عنصر بی اعتمادی در بین نهاد مربوطه گردیده پدیده های شوم ونا مطلوب بی اعتمادی را خلق نموده، زمینه های بی اتفاقی،درز اندازی،گروه بندی وباند بازی، انشعاب وجدائیهارا مساعد نموده ؛ عناصر وحدت وهمسوئی را جدأ صدمه زده به خطر نیستی ونابودی سوق میدهد. که اکثر نهاد های ایجاد شده ی امروزی نیز عین روشهای خشک ومتحجر وذهنیگرانه وحسودانه را در روشهای خود بمیراث آورده اند ویا باکمی تفاوت وتغییر چهره ها وشعارها بگونۀ کور دنبال مینمایند. همان بدبینیها،نفرتها وبرداشتهای که از روشهای شخصی افراد واشخاص معین ومشخص کلیدی ودر مقامها ودر مهره های باصلاحیت ومهم خلاف ارادۀ کل وخلافاهداف  وآئین نامه ها از اعمال وشگردهای انحرافی ناشی گردیده است؛ بمیراث آورده اند ویا برپایۀ همین فاکتها وبرداشتها وشناختهای عام غیر دقیق وغیر علمی ونا مشخص خود امروز نیزچنین مینگرند وبا همه شخصیتها بدون شناخت عینی ومشخص ، یعنی هنوز که به قدرت نرسیده چنین روش خشونت وافراطگرائی را پیشه نموده اند؛ اگر به قدرت برسند واضح است که بد تر از هرافراطگرای دیگر چه درگذشته وچه حال ؛ خشن تر؛ تندتر ووحشی تر عمل خواهند نمود ؛با وجود تجارب تلخ گذشتۀ تأریخ