چپاول وويراني درکابل ( قلب وطن)

چپاول وويراني درکابل ( قلب وطن)

بخش سيزدهم – پژوهش وکاوش از( استاد صباح )        

« مستنداتي برسه ونيم دهه جنايت وآدمکشي درکشور»

 kabul war

خدا رحمت کند چنگیزیان را

زدند با تیر بلخ و بامیان را

ولی دل پور بودند ازاينها

به آتش میکشند افغانستان را.

درتداوم جنگهای پنجسالۀ گروههای مجاهدین درفاصلۀ سالهای ۱۳۷۱-۱۳۷۵ خورشیدی درکابل یکی ازغم انگیزترین و وحشتناکترین وقایع آن، کشتارجمعی بیگناهــــان درجریان جنگهاست،  که کابل وکابلیان درطول قدامت تاریخی اش هیچگاهی اینگونه موردخونریزی، ویرانگری، تجاوز وتحقیر قرار نگرفته است. هرقدرپا به پای جنگهای کابل به پیش برویم،  هرقدربه کاروایی سران تنظیمها وفرماندهــــان جنگها درسازماندهی، برنامه ریزی وتداوم جنگهای ذات البینی شماری ازگروههای مجاهدین ازنزدیک آشنا شویم،  به همان اندازه سوزش تلخی این واقعیت را درمغزواستخوان خود بیشتراحساس می کنیم که، قربانیان اصلی این جنگها، شهروندان معصوم وبیگناه وطن بوده اند، این مردم بودند که درجنگهای عظمت طلبی گروههای خون آشام جنگ، به وحشیانه ترین شکل قتل عــام گردیده اند. مصایب هــولناک، کشتاربیگناهـــان درجنگهــای کابل، تجاوز، ترور، تاراج،  ویرانگری، گروگانگیری، جنایت هــای مکررهریک داستانی است غم انگیز، لرزاننده واشک آور، مصبتی که شهروندان کـابل منجمله اقلیت مذهبی هنــود طی پنجسال جنگ بدان گرفتارآمده بودند، چیزی بود کسی جزملت صبور افغان، یارای تحملش را نداشت، ساکنان شهرمقاومت وبردباری کم نظیری را درتحمل فجایع جنگ ازخود نشان دادند.

متاسفانه تا به حال بنا برسیطرۀ عاملان جنگها وکشتارجمعی درکرسی ها ورده های بلند دولتی درافغانستان وتلاش عوامفریبانه جهت مستورنگهداشتن جنایات جنگی انجام شده، که می خواهند آثار جرم فردای بازرسی را ازمیان بردارند، اسطوره سازی وقهرمان تراشی ومداحی که فرماندهـــان جنگ را تا عرش اعلی میرسانند، عمیقأ مورد بررسی کارشناسانه قرارنگرفته است. همزمان مبرهــن است که مصایب وفجایع بزرگی که طی آن شهروندان مومن ومعصوم کابل قربانی گردیده اند، یک آیینۀ تمام نمایی جنایت علیه بشریت، نا بخشودنی ترین رویدادهای جانسوز وجانگداز است، که هیچ عبارتی برای وصف تراژیدی آن کافی نیست. فرصت ها جهت تحقیق گستردۀ این وقایع هــولناک هنوزازدست نرفته است. درحال حاضرجنایات ضد بشری انجام شده درجنگهای کابل، ازجمله کشتارهای جمعی، انظاربیشتری را به خود جلب می کند، اعتراض وداد خواهی نسل زخم خورده شدت می گیرد، داغدیدگان، آنهاییکه جگرگوشه ها وعزیزان خود را ازدست داده اندوازگرداب پلیدیهای جنگ جان سالم بدربرده اند، در عقب دروازه های سازمانهای حقوق بشرجهانی، علی الوصف آنکه کسی فریاد توده های جگرسوخته را نمی شنود، جهت داد رسی صف بسته اند. توفیق ارائه فهرست جامعی ازکل کشتارهــای جمعی درجنگهای کابل که به گونۀ پهناور صورت گرفته است.

قتل عــام درافشارکابل مورخ ۲۱ و۲۲ ماه دلوسال ۱۳۷۱ یکی ازغمبارترین ودهشتبارترین کشتاردرتاريخ جنايت بحساب ميايد. . درافشارکشتارانسانهای بیگنــاه وفجایع انجام شده تا سرحد نسل کشی انجامیده است. با دنبال نمودن جریان عملیات محاربوی وتهاجم برافشار می توان به بخشی ازجنایاتی که درآنجا به وقوع پیوسته پی برد، ابعاد قساوت وبی رحمی چنان گسترده است که خواندن ونوشتن هرواقعۀ آن،  انسان را به وحشت می اندازد، زنان، مردان، کودکان پیروجوان به بیرحمی کشته شده، آنهاییکه ازفاجعۀ افشارجان به سلامت برده اند، با زخم های عمیق روحی وروانی با دشواری، اکنون به زندگی ادامه میدهـند. آنچه درجریان تهاجم به افشاراتفاق افتاده بسیارگسترده وپهناورترازخود جنگ وقلمرو آن است، دراینجا سران وفرماندهــان جنگ با استفادۀ ابزاری ازدین ومذهب وبرانگیختن عصبیت های مذهبی وقومی بخاطر حفظ جلال وجبروت شان، دست به قتل عــام زده اند. با خدعه وعوامفریبی تسنن را دربرابر تشیع، پشتون وتاجیک را دربرابر هزاره به انتقام کشی هـــای خونین واداشته اند. دامنۀ کشتارجمعی، تجاوزبرزنان، چوروچپاول، گروگانگیری، اسارت وعملکردهای وحشیانۀ بسیارفراتر ازشکنجه هـای قرون وسطایی کشیده شده است.

استبداد، زورگویی، زورگیری، تجاوزبه حریم خانواده ها، گروگانگیری، ترور، بدبینی های قومی ومذهبی به فرهنگ حاکم جنگسازی مبدل شده بود. انزجارودرجۀ نفرت مردم علیه جنگ وجنگسالاران شدت یافته، مردم به چشم وسرمی دیدندکه درجریان جنگهای میان گروهی تنظیم های مجاهدین انسانهای بیگناه کشته وترور می شوند، شهرکابل با تمام داشته های تاریخی، فرهنگی واقتصادی آن درنابودی وویرانی قطعی قرار گرفته است.

بنيادگرايان جنگ سالار طي سالهاي نخستين زمامداري خويش جنگ را تاسطح کوچه هاى کابل،  درجمال مينه و چنداول ومنطقه افشارو ديگر نقاط شهر گسترش دادند،  و در اين فاجعه بيش از چهار هزار انسان بى گناه ( ازمليت مصيبت ديده هزاره ) را درکابل بوسيله توپ و تانک و بمباردمان بى امان قتل عام کردند که اين شهکاري آنان به ( فاجعه افشار) مسما گرديد. اين جنايت جنگى يکى از شواهد انکار ناپذيرى است که مردم کابل آنرا فراموش نخواهند کرد. کشتار مردم هزا ره و شیعه ي منطقه ا فشار لکه ننگی است که تا همیشه بر دامان تفنگداران به اصطلاح فاتحه کابل باقی میماند.

موزیم ملی

موزیم ملی کشور یکی از غنی ترین موزیم ها در سطح منطقه بشمار میرفت که این کانون بزرگ فرهنگی توانست درطول ادوار مختلف هزاران اثر باستانی را حفظ وآنرا بصورت قسمی به نمایش بگذارد. این کانون با عظمت در سال ۱۹۱۹ م درتعمیر باغ بالا گشایش یافت و آثاریکه جمع آوری شده بود مشتمل بود بر مجموعه های تاریخی – اسلحه باب – البسهء زر دوزی خامکدوزی– نسخ خطی وغیره. درسال ۱۹۲۵ – م این مجموعه به قصرکوتی باغچه ( ارگ) انتقال یافت، قصر کوتی باغچه نسبت ضیقی جای جوابگوی نیازمندی های موزیم نبوده بار دیگر این مجموعه ها درسال ۱۹۳۱ م به تعمیر موجوده واقع دارالامان منتقل گرد د. ازآنجائیکه حفریات غیر قانونی در ساحات باستانی کشور انجام میگرفت قاچاقچیان دزدانه اثار گرانبهای باستانی را بخارج کشور انتقال میکردند که این پروسه تا سال ۱۹۱۹ م ( ختم جنگ جهانی اول ) ادامه داشت.

 ولی خوشبختانه درسال ۱۹۲۲ م دولت آنوقت نخستین بار در بخش حفریات علمی قرار دادی بین دولتین افغانستان وفرا نسه عقد نمود که به این ترتیب باساس کاوشهای قانونی مطابق به قرار داد در تعداد گنجینه های فرهنگی و تاریخی موزیم ملی افغانستان فزونی بعمل آمد. موزیم ملی از بدو تأسیس تاسال ۱۹۹۲ – م یکصد هزار قلم آثار باستانی کشور را حفظ وحراست مینمود که این مجموعه ها شامل بود به حوزه های مختلف و ادوار مختلف – که از جمله میتوان از حوزه های سرخ کوتل – ای خانم – بگرام – کاپیسا – هده – مندیگک - طلا تپه شبرغان شورتوغی – فندقستان – بامیان – حوزهء باختر – شترک – پایتاوه – دلبر جین تپه تپهء فلول – تپه خزانه – تپه مرنجان – هزار سم سمنگان و ده ها حوزهء دیگر را نام برد. که این مجموعه ها ا دوا ر مختلف، از قبل التاریخ آغاز و تاقرن بیستم رادربر میگرفت. باتأسف فراوان طی سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۵ دست نابکار جنگ قسمیکه درهمه عرصه های اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی خسارات جبران ناپذیری به بار آورد موزیم ملی نیز از گزند این حوادث دلخراش مصئون نمانده دزدان و دشمنان فرهنگ این خاک،  ازین حالت جنگی استفاده اعظمی نمودند.

 موزیم ملی تقریباً هفتاد فیصد اثار ناب و منحصر بفرد خویش را در طول این مدت زمان از دست داد. موزیم ملی نه تنها آثار باستانی خویش را از دست داد بلکه تمامی آثاثیه – تجهیزات – مفروشات – ویترین های نمایشی – اسناد آ رشیفی – البوم ها – کارت ها و تعداد زیادی کتب و بالاخره حریق منزل فوقا نی موزیم ملی درماه می سال ۱۹۹۳ م به اثر اصابت راکت ها و خمپاره ها انجام پذیرفت. دشمنان فرهنگ با آنهم به این ویرانی ها و غارتگری ها بسنده نبوده چنانچه دردورهء سیاه طالبان به این کانون فرهنگی ضربهء دیگری وارد آمد که همانا شکستاندن تعداد بیش از دو هزار مجسمه ها پورتریت های دورهء اسلامی و قبل از اسلام وغیره بود که به شکل بیرحمانه تخریب نمودند.

پس از (۸) ثور (۱۳۷۱) که قدرت دولتی به دسته های به اصطلاح مجاهد ین منتقل گردید، درنتیجه مبارزه دسته های مسلح برای تصرف قدرت دولتی،  دولت مرکزی عملأ ازبین رفت وبه چند ين مرکز قدرت ( کابل، شمال، هرا ت، جلا ل آباد، کندهار، بامیان) وشهرکابل به بيش ازده ها حاکميت تبد یل شد. زیربنای مادی ومعنوی دولت نابود گردید وتقریبأ هشتاد درصد بناهای شهر کابل بخاک یکسان شد. درحالیکه ده ها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند،  موج تازه مهاجرت تحصیل یافته ها وکارآزموده های کشور وملیون ها نفر دیگر به خارج آغاز گردید.

این موج خیلی سهمگین کوچ دسته جمعی افغانها که تقریبأ یک دهه ادامه یافت کشور را عملأ ازوجود افراد مجرب وکارآزموده خالی نمود. باتصرف کابل شقاق ونفا ق وچند دستگي بين آ نها نمايا ن ومردم ستمديده؛ پريشان وکشوربه ويرانه مبدل گرديد. خيانت وخودخواهي اين جنگ سالا را ن که زاييده تحريکات پشت پرده قد رت هاي خارجي بود مملکت را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرماندهي؛ گروهي؛ سردسته و گرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش مي گذاشت. وبا سقوط کابل در هشت ثور ۱۹۹۲ يکبارديگربه اوج خويش رسيد، چورو چپاول دارائي هاي عامه،  از جمله موزيم کابل آغاز يافت.

هر يک از گروه ها هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آ مد به يغما بردند وآنرا دربازارهاي پاکستان به قيمت ناچيزبفروش رسانيدند. ساختمان موزيم کابل دراثرجنگ هاي ذات البيني تخريب گرديد. حکومت رباني در ماه مي همان سال،  هوتل کابل را جهت نگهداري آثار باقيمانده تاريخي برگزيد و آنچه را که بيست درصد باقيمانده مجموع آثار تاريخي موزيم کابل محسوب ميگرديد بدانجا انتقال داد و نگهداري ميشد. نيروهاي شکست خورده هنگام فراراز کابل درسال ۱۹۹۶، بسياري ازين آثار ارزشمند را و بخصوص آنچه درزيرزميني هاي د افغانستان بانک بود با خود برده و بمرور زمان به خارج انتقال دادند و بفروش رسانيدند. يک صومعة بودائي در گلدره لوگر وجود داشت که آنهم در سال هاي اخير آسيب ديده است. منارچکري که در عصرکوشانيان که آئين بودائي در منطقه ترويج گرديد،  ساخته شد.

اين منار استوانه که داراي ۲۰ متر ارتفاع بود،  توسط سنگ ها بنا يافته که بطرز خيلي ماهرانه قطع و تراشيده شده بود. اين صنعت سنگ تراشي گلدار ناميده ميشد. عصر کوشاني ها بخاطر اين صنعت شهرت خاصي داشت. در ماه حمل سال ۱۳۷۷ اين منار مورد اصابت راکت قرار گرفت و بعدا فروريخت. تعداد زيادي از دلالان پاکستاني با حيله و تذويربه يک تعداد قوماندانان محلي پول دادند و آ نها را تشويق کردند تا بخاطر منفعت شخصي و بدست آوردن پول در بعضي نقاط کشور دست به حفرياتي بزنند.

از جمله از آي خانم، هرات، از نواحي قيصار مربوط ولايت فارياب،  آثار بدست آمده به پول ناچيز خريداري و به پاکستان انتقال داده شد. گفته ميشود که در نواحي قيصار يک حميل بزرگ که داراي دانه هاي بزرگ از الماس و زمرد به وزن ۴، ۵ پوند بدست آمده است و به پاکستانيها به فروش رسانيده شده است. در قريه للمه ولايت ننگرهار،  آثار گرانبهاي تاريخي ما توسط بلدوزر ها و تراکتور هاي پاکستاني به کمک قوماندانان منفعت طلب محلي بيرون کشيده شده و فروخته شد. موزیم ملی ا فغانستان یکی از غنی ترین موزیم ها در سطح منطقه بشمار میرفت که این کانون بزرگ فرهنگی توانست درطول ادوار مختلف هزاران اثر باستانی را حفظ وآنرا بصورت قسمی به نمایش بگذارد. این کانون با عظمت در سال ۱۹۱۹ م درتعمیر باغ بالا گشایش یافت و آثاریکه جمع آوری شده بود مشتمل بود بر مجموعه های تاریخی – اسلحه باب – البسهء زر دوزی خامکدوزی– نسخ خطی وغیره.

درسال ۱۹۲۵ – م این مجموعه به قصرکوتی باغچه ( ارگ) انتقال یافت، قصر کوتی باغچه نسبت ضیقی جای جوابگوی نیازمندی های موزیم نبوده بار دیگر این مجموعه ها درسال ۱۹۳۱ م به تعمیر موجوده واقع دارالامان منتقل گرد يد. ازآنجائیکه حفریات غیر قانونی در ساحات باستانی کشور انجام میگرفت قاچاقچیان دزدانه اثار گرانبهای باستانی را بخارج کشور انتقال میکردند که این پروسه تا سال ۱۹۱۹ م ( ختم جنگ جهانی اول ) ادامه داشت. ولی خوشبختانه درسال ۱۹۲۲ م دولت آنوقت نخستین بار در بخش حفریات علمی قرار دادی بین دولتین افغانستان وفرا نسه عقد نمود که به این ترتیب باساس کاوشهای قانونی مطابق به قرار داد در تعداد گنجینه های فرهنگی و تاریخی موزیم ملی افغانستان فزونی بعمل آمد. موزیم ملی از بدو تأسیس تاسال ۱۹۹۲ – م یکصد هزار قلم آثار باستانی کشور را حفظ وحراست مینمود که این مجموعه ها شامل بود به حوزه های مختلف و ادوار مختلف – که از جمله میتوان از حوزه های سرخ کوتل – ای خانم – بگرام – کاپیسا – هده – مندیگک - طلا تپه شبرغان – فندقستان – بامیان – حوزهء باختر – شترک – پایتاوه – دلبر جین تپهء فلول – تپه خزانه – تپه مرنجان – هزار سم سمنگان و ده ها حوزهء دیگر را نام برد. که این مجموعه ها ا دوا ر مختلف، از قبل التاریخ آغاز و تاقرن بیستم رادربر میگرفت. باتأسف فراوان طی سالهای ۱۹۹۲- ۱۹۹۵ دست نابکار جنگ قسمیکه درهمه عرصه های اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی خسارات جبران ناپذیری به بار آورد موزیم ملی نیز از گزند این حوادث دلخراش مصئون نمانده دزدان و دشمنان فرهنگ این خاک،  ازین حالت جنگی استفاده اعظمی نمودند. موزیم ملی تقریباً هفتاد فیصد اثار ناب و منحصر بفرد خویش را در طول این مدت زمان از دست داد. موزیم ملی نه تنها آثار باستانی خویش را از دست داد بلکه تمامی آثاثیه – تجهیزات – مفروشات – ویترین های نمایشی – اسناد آ رشیفی – البوم ها – کارت ها و تعداد زیادی کتب و بالاخره حریق منزل فوقا نی موزیم ملی درماه می سال ۱۹۹۳ م به اثر اصابت راکت ها و خمپاره ها انجام پذیرفت. ده ها اثرعاج بگرام كه در ماه اپريل سال ۱۹۹۴ ميلادي در ا سلام اباد ديده شده بود وقيمت آن به بيست ميليون پوند برتانوي مي رسيد.

زمانيكه اين عاج ها از پاکستان كشيده شدند،  قيمت آن به چهل ميليون پوند بالا برده شد! در پهلوي آثار ديگر نسخه اي از قرآنكريم كه گفته مي شد به آ ب طلا نوشته شده بود و در جهان نظير نداشت نيز دزديده شده و به قيمت هشتاد هزار كلدا ر در منطقه باجور پاکستان به فروش رسيدند. به تعداد ۳۴ مجسمه كه قيمت آ نها ميليون ها كلدار تخمين زده ميشدند و ۱۶ شمشير عصر مغول ه،  شمشير احمد شاه ابدالي و تفنگچه غازي وزير اكبرخان و غيره كه ۲۳ ميليون دالر قيمت داشت در يك دكان واقع يكي از زير زميني هاي كوچي بازار پشاور غرض فروش به نمايش گذاشته شده بود. دشمنان فرهنگ با آنهم به این ویرانی ها و غارتگری ها بسنده نبوده چنانچه دردورهء سیاه طالبان به این کانون فرهنگی ضربهء دیگری وارد آمد که همانا شکستاندن تعداد بیش از دو هزار مجسمه ها پورتریت های دورهء اسلامی و قبل از اسلام وغیره بود که به شکل بیرحمانه تخریب نمودند.

کتابخانه پوهنتون کابل

کتابخا مه مرکزي پوهنتون کابل ا زجمله کتا بخا نه هاي بزرگ کشوربه شما رميرفت. علا وه ا زکتابخا نه مرکزي پوهنتون فاکولته هاي چها رده گا نه مختلف آ ن،  اکثرآ کتا بخا نه هاي مستقل داشته که به (۶۲) با ب مي رسيد. د ررابطه به تعد ا د دقيق ومکمل اين کتا ب ها معلوما ت بدسترس قرا ر ندا رد، ولي تعد ا د مجموعي آ ن ا زد وميليون جلد بيشترا ست. انستيتوت طب کا بل نيزکتا بخا نه هاي مشا به داشت که تنها ا زکتا بخا نه مرکزي آ ن به تعد ا د (۵۰۰۰۰) جلد کتاب دزدي وبه آتش کشيد ه شده ا ست، علا وه ا زکتا بخا نه مرکزي طب هزا را ن جلد کتا بهاي مختلف تحصيلي ومسلکي وعلمي محصلين که به منظورپيشبرد پروگرا مهاي د رسي آ نها د راين انستيتوت موجود بود ا زبين برده شده اند. پوليتخنيک کابل نيزدچارهمين سرنوشت شد، کتا بهاي موجود د رکتا بخا نه مرکزي آ ن ا کثرآ چورو سرقت شد ند. همچنا ن د روزارت خا نه هاي خارجه، داخله، امنيت دولتي، امورسرحد ات، تعليم وتربيه، تحصيلا ت عا لي ومسلکي، عود ت مها جرين. . . که تقريبآ همه آ ن دزدي وچپا ول شد ه ا ند. با وجود اينکه برآورد تعد اد کتا بهاي تاراج شده وزارت خا نه هاي متذ کره کارد شوا ر است ولي به اسا س تخمين دانشمند ان ا زيک ميليون جلد تجاوز مي کند.

کتابخا نه ارگ

کتابخا نه زيبا ومجهزد ربين سا ختما ن هاي تاريخي وقشنگ ارگ نيزوجود داشت که ا زسالهاي متمادي به اينطرف تعد ا د زيا د کتابهاي تاريخي،  سيا سي،  علمي،  ا دبي و هنري به زبا نهاي د ري،  پشتو،  انگليسي؛ فرانسوي،  روسي، آلماني و. . . وجودداشت. د رپهلوي کتاب هاي چاپي تعد ا د زيادي نسخه ها ي خطي د ري وپشتو نيزموجود بود، نسخه هاي خطي که با داشتن ا ر زش واهميت فراو ا ن د رخصوص رشد وغنا مندي ادب و فرهنگ کشور تا اکنون موقع چا پ نيا فته بو د ند نيزنگهد اري مي گرد يد. د راثرجنگها وبرخورد هاي مسلحا نه که د رسا ل ۱۳۷۱ خورشيدي – صورت گرفت وچورو چپا ول افرا د جنايت پيشه اين سرما يه فرهنگي ملي ما نيزبه سرنوشت با قي داروندا رکشور د چا رشده به تارا ج رفت. بعد ازسال