طالبان کي بودند وچه کردند وچه مي کنند ؟؟؟

طالبان کي بودند وچه کردند وچه مي کنند ؟؟؟

« رويداد هاوحوادث سياسي ونظامي افغانستان »

(استاد صباح) (4)

 

درده اکتبر سال ۱۹۹۴ میلادی دراوج جنگ‌های داخلی افغانستان گروهی وارد منطقه سپین بولدک ولایت قندهار درجنوب افغانستان شدند ونام خود را «تحریک اسلامی طلبای کرام» نهادند. حمایت‌های مکرر و القائات پنهان عربستان سعودی از طالبان آنها را با برداشت انحرافی از شعار جهاد با شرک و کفر و اینکه هر کس کشته شود به بهشت خواهد رفت باعث شد این گروه خیلی زود پیروان زیادی از افغانستان و پاکستان پیدا کنند. طالبان پاکستان در سال ۲۰۰۷ میلادی با هدف استقرار حکومت اسلامی و جاری کردن قوانین شرع درپاکستان، وارد مبارزه مسلحانه شد. طالبان مناطقی را در جنوب افغانستان اشغال کردند. آنها یک ماه و دو روز پس از اعلام موجودیت، ولایت قندهار چهارمین ولایت مهم افغانستان را تصرف کردند. طالبان ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ کابل پایتخت افغانستان را تصرف کردند. آنان به محض ورود دکتر محمد نجیب‌الله احمدزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان و برادرش شاهپور احمد زی را کشتند و جنازه‌هایشان را در چهارراه آریانا در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان به نمایش گذاشتند. سپس به تدریج سه چهارم خاک افغانستان را تصرف کردند. طالبان سپس نام حکومت خود را امارت اسلامی گذاشتند و تشکیلات خود را از طریق رادیو اعلام نمودند. کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی وعربستان سعودی تنها کشورهایی بودند که طالبان را به رسمیت شناختند.

يـاد بـاد آن روزگارانی كه اين دوران نبـود
دور دور نـاكسـان و نـاجوانـمــردان نبــود
هر كجا می رفتی از پاكی نشان می يافتی
مردمـان را لكه های ننگ بـردامـان نبـود
اين قدَر نيـرنـگ بـاز ونـانجيب و بـدگهـر
وين همه گول وذليل و ابله و نادان نبود
تا كه خشمی شعله ورميشد جهان را می گداخت
بنديـان خشمگين را بـر جگـر ، دندان نبـود
هيچ دژخيم از قساوت ، بهره تا اين حد نداشت
بی گنـاهـان را به دار آويختـن آسان نبـود
زخمها رامرهمی بود و به شبها همدهی
شام تنهايی ، دراز و درد ، بی درمان نبود
هركسی مردانه می آمد به ميدان نبرد
بر فـراز نيـزه های ايـن و آن قـرآن نبـود
مردم ديندارو باايمان به خلوت می شدند
با فريب دين و ايمان اين همـه دكان نبـود
اقتدا می كرد هر كس بر دل بيدار خويش
مفتيان را مفت خواری تا بدين ميزان نبود
راستـی را آشكارا می توانستنـد ديـد
در پس هر پرده ردپايی ازشيطان نبود
بـود آبـادان سراسر ، سـرزميـن آريــا
هرطرف آشفتگی و وضع بی سامان نبود
در ميان مرز می جستند استقلال را
مرزبنـدی بهـر برپـا كردن زندان نبـود
مردم افغان به پاكی شهره بودند وشرف
اينهمه نامردمی دربرخی ازايشان نبود
مرد و زن را چشم و گوشی باز بودو دانشی
خلق ، همچون گلّه دنباله رو چوپـان نبـود
امتيــاز بــرتــریرا آدم ممتــاز داشت
هر كسی كه می رسيد از راه ، او سلطان نبود
نـام افغان لـرزه بـر اندام دنيـا می فكند
دست و پای ما زهول اجنبی لرزان نبود
اي دل بسوز و با غم بي ميهني بساز
كزبهـر افـتـخــار ، تو را ميهني نـمـانـد.؟؟؟

در زمان موجوديت اتحاد شوروی وحاکميت حزب دموکراتيک خلق افغانستان وجنگ وگريز مجاهدين! آمريکا احساس کرد که برای تأمين سلطه درمنطقه، بايد استراتيژی دراز مدتی را طرح ريزی کرد . انگليس که پيوسته درمستعمرات خويش و هنوز که هنوز است برای خودش حق دخالت را از اين مستعمرات سابق خود در امور ديگران محفوظ نگهداشته است ؛ در کنار آمريکا برای اعاده نفوذ انگلوساکسونها دراين منطقهء دست ناخورده و پر نعمت دست بکار شد . کمکهای مالی و تسليحاتی ، امريکا ، انگليس ، اسرا ييل ، جرمنی ، فرانسه ، کانادا ، استراليا، شيخ های عرب ، چين کمونيست ... به مجاهدين افغان از طريق پاکستان ( ژاندارم منطقه ) قدم اول استراتيژی آمريکا را تشکيل ميداد .  ازهمان اول واشنگتن ميدانست که مجاهدين به علت قدرت پرستی و اختلافات دوامدار آنها عامل آيده ال  آمريکا برای  آجرای نقش ها و نقشه های ايند ه نخواهند بود .از اين رو بهره جويی از گروه خاص دست پرورده ای که نيازهای استراتيژيک آمريکا را برآورده سازد ، به عنوان يکی از اصول سياسی دخالت واشنگتن در افغانستان مورد تا ييد دستگا ه های جاسوسی آن کشور قرار داشت ، آنها معتقد بودند که بايد عناصر جنگ جو از ميان مردم کشورهای مختلف خاورميانه ای انتخاب کرد که از نظر چهره و معتقدات مذهبی با يکديگر و مردم افغانستان همگونی و همگرايی داشته باشند .  افراد متذکره پس از آموزش در پاکستان و کسب تجربه در جنگهای داخلی عليه شوروی ها ، ميتوانند به عنوان نيروی جايگزين آمريکاييها در خاورميانه و نقاط ديگر جهان فعال باشند ، به عبارت ديگر جذب و سازماندهی افرادی که در ظاهر هويت و مليت خاورميانه ای داشته اما در باطن مزدوران سرويسهای جاسوسی اند .  از سال 1983 به بعد مزدوران مذکوربه وسيله  کارشناسان آمريکا در پاکستان وافغانستان دايماٌ آموزش ديده اند که بيشتر شان از مهاجرين عرب و افغان مقيم غرب يا بصورت محصل يا سوداگر و پيشه ور بودند .اسامه بن لادن چهل وپنج ساله در هنگام موجوديت شوروی ها در افغانستان وارد پشاور شد و به خدمت گذاری آماده گرديد .

ارقامی که اخيراٌ به وسيله ( الشرق الا وسط ) چاپ شد حاکيست که اسامه بن لادن در مراکز فعاليت خويش در پاکستان و افغانستان ( دوهزارنوصد) نفر نيروی جنگی داشت که شامل :
پنجصدونودوچهارنفر مصری ، چهارصدوده نفر اردنی ، دوصدونوديک نفر يمنی، دوصدوپنجاه پنج نفر عراقی ، صدوپانزده سودانی ، صدوشصت پنج نفر سوری، صدهفتادهشت نفر الجزايری ، شصت پنج فر تونسی ، پنجاه پنج نفر مراکشی ، سي پنج فلسطينی و تعداد ديگری  از اتباع کشور های امير نشين  خليج فارس بوده اند .
 از آنجايی که در جريان جنگهای افغانستان مزدوران ( سيا) بودند که نقش عمدای را در حوادث افغانستان بازی کردند ، بنابر آن گروه مذکور بعد از کم رنگ شدن جنگ و جهاد و بيرون شدن شوروی ها از افغانستان با آمريکا در ظاهر اختلافات پيدا کردند . ولی اين نقطه را نبايد از ياد برد که مصارف لوژيستيکی امارت طالبان بعد از تصرف کابل روزانه بالغ بر يکصدنودپنج هزار دالر امريکايی تخمين ميشد ، در حاليکه به گفته مقامات آمريکايی ثروت بن لادن  در بانکهای جهانی مصادره گرديده است ،  پس اين مصارف لوژيستيکی طالبان از چه منبع تمويل می گرديد در صورتيکه پاکستان به تنهايی نميتوانست اين مصارف را بپردازد . از طرف ديگر مقامات امريکايی و رسانه های گروهی آن اسامه بن لادن را در انفجار های رياض _ ظهران ، دربه گذاری نوزده نودوسه مرکز تجارت مانهاتان و انهدام سفارت خانه های آمريکا در کنيا و تانزانيا ، متهم ميدانند ، حمله راکتی  آمريکا در سودان و افغانستان نيز ظاهراً به بهانه تا ديب وی صورت گرفت . در حاليکه اين اتهام مسخره بنظر ميرسد .

امريکا در اين دنيای بزرگ  فقط و فقط با القاعده دشمنی دارد وباقی همه مردم دوستان او است . اين اتهام بخاطر نقش بيشتر اسامه وارد ميگردد تا وی را غرض مقاصد بعدی کشت شطرنج بدهد .  از اينها گذشته ، طالبان در کنار بن لادن مدعی بودند که اسلام با حکومت سلطنتی مخالف است .  آنان ميگفتند ، که بن لادن قبل از انفجارهای رياض و ظهران به آمريکا اخطار داده بود که خاک سعودی را تخليله کنند . بدين ترتيب موج تبليغاتی امريکا با انتشار اخبار ضد و نقيض کوشيده است  تا ماموريت اصلی بن لادن و طالبان را در پرده ای از ابهام فرو برده و جهانيان را از نقش واقعی  واشنگتن در پرورش متعصبان فوق از ديد ها پنهان سازد .

طالبان بعد از اعلام موجودیت از سوی ملا عبدالمنان نیازی سخنگوی رسمی خود در اواخر سال نوزده صدونودچهارميلادي برگزاری امنیت و ثبات و جمع‌آوری سلاح ازدست قبایل مختلف و توقف راهزنی‌ها و سرقت و غارت را هدف اصلی موجودیت خود اعلام کرد، اما مدتی بعد که بر تعدادی از استان‌های افغانستان مسلط شده و محبوبیت نسبی در میان مردم پیدا کرد، اهداف و برنامه‌های خود را توسعه داده و خواستار برپایی دولت اسلامی شد. این را ملا عمر رهبر این جریان در فبروری سال نوزده نودشش مطرح کرد.

بر اساس اصلاحیه جدید برنامه‌های طالبان و اهداف آنان به شرح زیر است:
-
برقراری دولت اسلامی به روش خلفای راشدین.
-
اسلام دین همه ملت و دولت باشد.
-
قانون کشور برگرفته از شریعت اسلام باشد.
-
علما و افراد متعهد در پست های دولتی باشند.
-
ریشه تعصبات قومی و قبیله ای برکنده شود.
-
جان ما و آبروی اهل ذمه حفظ شود و مطابق شریعت اسلامی با آن‌ها تعامل شود.
-
مناسبات با کشورها و سازمان‌های اسلامی افزایش یابد.
-
مناسبات سیاسی با دولت‌های اسلامی بر پایه موازین شرع تعریف شود.
-
برحجاب زن تاکید شود.
-
هیئت‌های امر به معروف نهی از منکر [بنا بر الگوی وهابیت سعودی] در تمامی مناطق دولت ایجاد شود.
-
مبارزه با جرائم اخلاقی، مواد مخدر و فیلم‌ها و تصاویر غیر اخلاقی شدت گیرد.
-
دادگاه‌های شرعی مستقل شود.
-
یک روش اسلامی بر مدارس و دانشگاه‌ها مسلط شود.
-
اقتصاد کشور اسلامی شود.
-
از کشورهای اسلامی برای بازسازی افغانستان کمک گرفته شود.
-
زکات و اموال عمومی در پروژه های عام المنفعه هزینه شود.

این مفاهیم، مفاهیم ناب اسلامی بود که در وهله اول چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند، اما عملکرد فرقه‌ ی طالبان و دیدگاه های تنگ نظرانه آن‌ها جایی برای اجرای واقعی این مفاهیم اصیل باقی نمی‌گذاشت. بویژه اینکه ریشه اصلی طالبان برگرفته از آموزه‌های وهابی بود که مبتنی بر اصل تکفیر غیر است.  مردم افغانستان به علت خستگی ازجنگ‌های داخلی، طالبان را ترجیح دادند، اما طالبان با دیدگاهی بسته و افکاری متفاوت با محیط و جهان برخورد کردند و به نوعی با بازگشت به نگرش‌های افراط گرایانه مذهبی و با زیر فشار قرار دادن مردم موجبات نارضایتی قشر کثیری از مردم افغانستان را فراهم ساختند. آنها نام حکومت افغانستان از جمهوری اسلامی به امارت اسلامی تبدیل نموده و رهبر خود ملا محمد عمر را به عنوان امیرالمؤمنین معرفی نمودند.  آنها به زنان اجازه نمی‌دادند تا به تنهایی از خانه‌ها بیرون روند. مردم را به زور برای ادای نماز به مساجد می‌فرستادند. ریش مردان در نظام طالبانی باید بلند می‌بود و موهای سرشان را می‌بایست کوتاه می‌کردند.  طالبان در مدت موجودیت خود جنایت‌های وحشتناکی را مرتکب شد است، یکی از مهم ترین این جنایت‌ها نسل کشی مسلمانان شیعه منطقه هزاره بود. طبق گزارش‌های نهادهای بین‌المللی حقوق بشری، طالبان در دورهٔ حاکمیت خود دست به کشتار هزاران تن از مردم شیعه هزاره زدند. قتل‌عام مردم هزاره در شهر مزار شریف در ماه آگوست سال ۱۹۹۸ روی داد و هزاران تن از مردم هزاره در طی چند روز کشته شدند.

حلقه رهبری طالبان را کسانی تشکیل می‌دهند که تعدادی از آنان هیچ‌گاه دیده نشدند و با رسانه‌ای صحبت نکردند و تصویری از آنان مشاهده نشده ‌است.

مقالات مرتبط

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه

...

دنیا تروریسم دولتی به رهبری طالبان را با رویکرد تعامل، تحمل می کند. از منطقه تا جهان همه در تلاش اند... ادامه

...

در جنگ روانی، همواره، دستگاه های استخباراتی به مدد رسانه ها و وسایل اجتماعی، تلاش می کنند تا برای تط... ادامه

...

در تازه ترین گزارش خودساخته، ظاهرا سازمان ملل گزارش داده است که القاعده با حمایت مقامات بلندپایه طال... ادامه

...

نبرد هیولای نیو فاشیسم در دو جبهه با اولتراناسیونالیسم ولیکاروس و چگونگی رهایی کشور از اشغال پاکستان... ادامه