طنز: گوشهای شنوا، دیده های تیز بین و زبان حق گو

امین الله مفکر امینی   

      

 

طنز: گوشهای شنوا، دیده های تیز بین و زبان حق گو

خیال محمد جان مانندهزاران، هزارازهم میهنان دیگرکه مثل خـــودش روز
شان عید وشب شان برات اند دردنیای خودش سـازوبرگی دارد. وضع زنده گی اش بهترازهر کسی دیگریست که شب وروز شان در زیر خـیمه های
عریان درمرکزکابل وبعضی ولایات آسیب دیده ای میهن مازنده گی دارند.
بنیهء اقتصادی اش نیز نسبت به هموطنان دیگرش چــــربی دارد.

 اومـانند دیگرهموطنانش یعنی آنهایی که نسبت خوابیدن بزیر خیمه های عریان بـــــانداشتن لباس، عمدتاً نداشتن غذای شب وروز، بسر می برند وبه دروغ وریـا فریادهای بی نانی و بی غذایی و تن برهنه گیها را آوازه انداخته اند تـاتوجه مقامات ذیصلاح حکومت وحدت ملی را بخودها جلب کنند، نمی باشد.
او، دروغ نمی گوید،گوشهای شنوا ودیده هـای تیزبین وزبان حــق گو دارد؛ چندین بارازطرف مسئولینِ مقامات رهبری حکومتی ودولتی فعلی، بخصوص سطوح بالایی رهبری، یعـنی محترمین دکتوراشرف غنی، دکتور عبدالله عبدالله، که خودآنها ودارودسته های شان ازاین اوصا ف یعنـی داشتن گوشهای شنوا، دیده های تیز بین وزبان حق گو، با اضافت خصلت هـــا ی صداقتمآبی ها، بکلی برخورداراند، ازخیال محمد جان که قـبلا با وی شناخت داشتند، تقاضا کردند که بیاید وبانتخا ب خودش هرمقام وهر وزارتی را که میخواهد، به او میدهند.
خیال محمد جان، که دراوصاف نسبت داده شده باو، واقعا حق  بجانــب است
باین خواهش وتقاضای رهبران دولتی و حکومتی وحدت ملی جواب رد می
می دهد ومی گوید که باشد این پیشنهاد دوستانه و نمک شناسانه ای تا ن را حتماً می پذیرم؛ ولی کمی بمن وقت بدهید .

خیال محمد جان، که یکی ازجمله دوستان بسیارنزدیـــک دکتوراشرف غنـــی
خان احمد زی بود وبا وی ازلحاظ قومی ولسانی نزدیکی داشت وعمدتاً که
ازاعضای کمپاین انتخاباتی اش درجریان انتخابات ریاست جمهوری او نیز
بود، نسبت خدمت گذاری صادقانه، بیطرفانه ای اوکه رأی مردم  را باساس
دستورالعملهای قبول شدهءانتخاباتی که جریان انتخابات باید بدون تقلب های واضح وروشن صـــورت گرفته بود، به جناب محترم خیال محمد جان، ایـــن
تقاضا بعمل آمده بود .
بعدازمدتی خیال محمد جان تصمیم گرفت تا بـــه پیشنهاد، دوســتان قبـلی اش مبنی برقبولی یک پٌست وزارت ویا مقام عالی حکومتی ودولتی لبیک گوید
نمبرتیلفونهای محترم داکترصاحب اشرف غنی وداکترصاحب عدالله عبدالله را راسـاً

زنگ می زند و بآنها می گوید که حالا من آماده هستم تا پیشنهاد شما محترمین را قبولدار شوم، آنها می گویند بسیارخوش شدیم که جواب مـثبت ازتوگرفتیم وبا او قرارمیگذا رند که روزجمعه که یک روزپربرکـات بـــــرای انها نیز محسوب می شود، با او دیدن کنند.
خیال محمد جان، با سروصـورت مـنظم بـــــروزمــوعود ملاقاتش وارد ارگ ریاست جمهوری می شود وراساً توسط سکرترمحترم رئیـس صاحب  جمهور یعنی داکتر صاحب اشرف غنی که قبلا محترم دکتور عبدالله عبدالله ، نیز آن جا حضور دارد، شرف یاب می گردد.
خیال محمد جان، دوست وهمکارنزدیک ویکتن ازاعضای فعال زمـان کمپاین انتخاباتی داکتراشرف غنی که همچنان ازحمایه کننده گان محترم عبدالله

عبدالله نیز بشمارمی رفته است و سابقهء غیرازارتباط جریانات انتخاباتی، بــا عبدالله عبدالله درزمان اقامتش به پاکستان او را و دیگر اعضای محترم بانـدهای جهادی وسردسته های شان را دقیقا می شناخت وباساس صفات  داشتــن گوشهای شنوا، دیده های تیز بین وزبان حق گو، نزدیکی زیـادی با آنها قایم کرده بود ومورد احترام همه مجاهدین صاحبان هم بود، بعدازبجا کردن رسم احترام با آنها در جای معینه می نشیند.

چای با کلچه وکیک و شیرینی های رنگارنگ آورده می شود وهرکدام مصـروف خوردن می شوند و درجریان صحبت ها هر کدام از ابتکارات و شوخی هاییکه در دوران جهاد و دور از وطن ومردم واقامت درکوه ها ودره ها وکمپ های مجاهدین در پاکستان، با هم داشته بودند، مدتی یکی دوسه ساعت را باهم سپری می کنند. سرانجام  بسـراصل موضوع میرسند.
جناب محترم اشرف غنی می گوید که اویارعزیزوهم  کاسه و هم طبق مـا، ما
به تو می خواهیم يک پٌست جدید بــنام وزارت تبلیغات وپروپاگند را پیشنهاد کنیم .
خیال محمدجان به بسیاراحترام، مـی پرسد که من نام این وزارت را قبلا نشنیده بودم.
دکتورصاحب عبدالله عبدالله درقدم اول می گوید که بسیارچیزهای دیگری هم اند که نه تو خبر نداری ونه مردم،  مثلا آیا تو خبر داری ازایجاد یک وزارت که بنام وزارت گپ بتی و گپ بخور است و جدیداً آن را ایجاد کرده ایم و دررأسش مثل تو یکی از دوستان واعضای فعال خود را نیز در آن نصب کرده ایم؟ وحالا نوبت تو است و ترا نظر به لیاقت واین که گوشهای شنوا  ودیده هایی تیزبین وزبان حق گوداری، باین وزارت مقررمی کنیم وحاجت بـه تشریح وظایف این وزارت جدید که بنام وزارت تبلیغات وپروپاگند، اســـت و وظایفش را تو به پیش می بری، نمیباشد.
خیال محمد جان: بعد ازادای تشکری واظهاراینکه ازاین نمک شناسی شــــان بکدام زبان تشکرکند، ادامه میدهد: که حالا شما خواهیـد ديد، که گوشهای شنوا وچشمان تیز بین وهمچنان زبان حق گویم را چطوربکار میبرم و به شکـلی ازاشکال به قناعت مردم می پردازم که دیگر مردم  راه انتقاد و شور وصدا ها را، هر گــز به زبان نیاورند و طوری صحبت می کنم که گویا فکر کنند که خواسته های شان گویی همین لحظه یعنی در جریان صحبتم ، پوره شـده وشما داکترصاحب دیدید که درجریان کمپاین انتخاباتی چطوراز صـلاحیت کارکمیسیونمیعنی کميسیون انتخاباتی ام کارگرفته وبه قناعت مردم، اعضای ولسی جرگه وآنهایی که میخواستند، نتایج انتخابات را بکلی ازبین ببرند وحتی دوردوم این انتخابات شفاف را نیزدر نظر مقامات مسئول داخل کشورما، مردم و منا بع نشراتی فردی و جمعی و تیلویزیون طلوع نیوز وخصوصا درنظر هیأت نظارت بین المللی انتخابات، وارونه جلوه بدهند ، خاموش نمودم. وی علاوتاً اضافه می کند که آخربا تمام هوشیاری، صداقت وحق گویی ام، شـــاگرد شماها نیز بوده ام وهستم .

با شنیدن این سخنان دوست قدیم وآشنای همسنگرشان یعنـــی خیال محمد جان که داکترصاحب اشرف غنی وعبدالله عبدالله با سایرسردسته های مجاهدین یکــدیگر را باهم بخاطرتلاش شان بخاطرتامین صلح وصفا وحاکـمیت ملی و حفظ استقلال میهن عزیزما می شناختند، ازجای شان برخاسته یکدیگر را درآغوش گرفته و فعــلاً بایکدیگرخدا حافظی می دارند وتذکر می دهند که بروز موعود، او را بغرضاخذ رأی اعتماد به پارلمان می برند و معرفی میکنند .
همان بود که روزموعود میرسد وخیال محـمد جان توسط محترمـین داکتر صاحب اشرف غنی و داکتر صاحب عبدالله عبدالله، به پارلمان می روند .

جلسهء پارلمان که همه اعضایش یا بعضاً که نماینده گان واقـعی مردم اند و
عده ای هم ازجمله گروه های برادران مجاهدین اند وبا هم  وابستــگی هایی ازیکطریق نه ازیک طریقی،مستقیم یاغیرمستقیم دارند وپیوند های  دیگــــر منطقوی، لسانی، سمتی ومذهبی هم در این ارتباطات شان ذیدخــل اند، بــــه
کار جلسه شروع می کنند .

 داکتراشرف غنی وعبدالله عبدالله با خیال محمد جان کانـدید وزارت جدید التاسیس تبلیغات و پروپاگند، به جاه های معیین قرارمیگیرند وجلسه طبق معمول وعــرف با
قرائت چند ازایات کلام الله مجید شروع بکارمی کند
.
خیال محمد جان به گزارش خود ومعرفی خودش به اعضـــای پارلمان شروع
می کند و قبل ازشروع گزارش اعضای ولسی جرگه می گیویند:
او برادر مجاهد، خیال محمد جان! قبل ازاین که تو این جا بیایی، ما توسط هـــر دومحترمین داکتر صاحب اشرف غنی وعبدالله عبدالله،ازتووکارنامه هایت شنیده ایم وعلاوتاهمه ای ما بشکلی ازاشکال با تووکارنامه هایت درراه خدا وتلاشـت بخاطر ایجاد یک دولت اسلامی اگاه هستیم ، لذا بخاطر جلوگیری ازضیاع واتلاف وقت پارلمان، بسیار مختصر از خود بگو، البته چیز های دیگری که ما از آنها نمی دانیم .

خیال محمد جان با گزارش خیلی مختصر باکثریت آراء  بـــه استثنای چند رأی مخالف و چند رأی منفی وچند رأی مستنکف، بحیث وزیرجدید وزارت
تبلیغات وپروپاگند، رأی اعتماد حاصل می کند و بعد از اخذ رأی همه به یکصدا می گویند، که این اولین کاندید معرفی شده و بجا ومعقول بود که تا حال به ما معرفی شده است و همه می گویند که یقین داریم که با سروکار شمــا خیال محمد جان بحیث وزیر این وزارت،  و مهارت های شما که یعــنـی گوشها یشنوا،دیده های تیزبین وزبان حق گو،دارید مشکل ما رفع گردد وما از شر منابع داخلی وخارجی و سوال و جواب مردمان وطنپرست وصدیق وخاصتاً دسته های چپ که خود را ناجییان واقعی حفظ استقلال و حاکمیت ملی و نمی دانیم ایجاد حکومت واقعاً ملی و دیموکراتیک میدانند رهایی پیدا کنیم .
خیال محمد جان بعد ازدیدن با رهبری سطوح بالایی حکومت وحدت ملـــی
یعنی محترمین داکتراشرف غنی وعبدالله عبدالله وجروبحث اعضای پارلمان

 

که همیشه درلبانش لبخند ویا باصطلاح پوزخند های معنی دارنمودار بــــود
بردلش می گوید، که حالا فهمیدم که چرا مردم می گفتند ومیگویند:
« تا که احمق درجهان است مفلس در نمی ماند »