تأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان محال است به فراموشی سپرده شود

 

حسن پیمان

  تأریخ وخدمات زنده ومشهود امپراتوری تیموریان

محال است به فراموشی سپرده شود

 

طرح مسئله:

ــــــــــــــــــ

ــ پیش گفتار

نظراجمال پیرامون اثارتأریخی_

نگرانیها_

ـــتاج محل چراافسانوی؟

ـــ نامهای امپراتوران تورک

ـــ حساسیتها وبرترجوئیها

ـــ برخی تفاوتها درنحوۀ زمامداریها

ـــ حرف استنتاج گونۀ اخیر

 

          این یک واقعیت تگذیب ناپذیرعینی وخارج از ذهن انسان است که خلق افریده گارواقعی تأریخ وتمدن وفرهنگ بوده ؛مولد عمده ترین نیروی مادی ومعنوی ودگرگون ساز ومحرک اصلی هرگونه تغییروتکامل درجوامع بشری ونقش تعین کننده را درهمه عرصه ها داشته است وتوده ها سرچشمۀ اصلی ولایزال افرینش علم و مدنیت،فرهنگ وادب،هنروثقافت،دانش ومعرفت،پیشرفت وشگوفائی بوده ؛ خلاقانه وپویا به ان دست یازیده وپیوسته به ان رشد وتکامل بخشیده ونسل بالنسل پویا ترشگوفاتروپربارتر به ثمرشانده است.

          اغراق نخواهد بود که اگربرپایۀ اسنادموثق عینی ومعتبرومنتشره دراثار و مطبوعات ودررسانه ها وتارنماهای مربوط به بسا پژوهشگران،مورخین، زائیران، زبان و نژادشناسان ودانشمندان وسیاحان جهان اذعان نمائیم که: امپراتوری تورکان در سراسردنیا حتا قبل ازمیلاد ازاسیای میانه واسیای دوردرشرق تاچین ، روس و الی سایبریا وابقاذیا درشمال، بحیرۀ خزر و ممالک اناتولی پارس و یونان، مصر واروپا درغرب الی بحیرۀ مدیترانه وروم تا افریقا وسیعأ گسترده بوده؛بویژه اخرین سلالۀ ان امپراتوری تیموریان و بابریان واحفاد مدنیت پرور و خردگرای ان در خراسان بزرگ کهن و یا بخشی ازان (افغانستان امروز) وشبه قارۀ هند؛ مهد و مرکزعمدۀ تمدن ویگانه گهوارۀ علم ومعرفت ودارای فرهنگ عالی اصیل وشگوفا ی پربار؛ سرمشق ورهنمود دهنده وبویژه ایالت فرهنگی وباستانی هرات یگانه مرکزعمدۀ ترویج و گسترش فرهنگ وهنر وادب وعلم ومعرفت بوده است.

         تاریخ پرتلاطم کشورداغ وپرتپش افغانستان شاهد وگویای عینی این حقایق افتابی است که درپس منظرخود دچارشدیدترین وخونین ترین کشمکشهای لشکری وشمشیری) قدرت نمائیها وزورازمائیا، کشورکشائیها، فتح وشکستهابوده وبویژه بعداززوال( وانقراض امپراتوری تیموریان درسده های اخیردرشبه قارۀ هند و خراسان وافغانستان امروزی شاهد نحوۀ بدترین شیوۀ قتل وغارتها، نسلکشیها،انتقام 
       
جوئیها، اتش سوزیها؛ تعصبات کورجنسی؛ نژادی قومی، قبیلوی، طائیفوی، منطقوی،مذهبی وزبانی وفرهنگی؛یعنی عمدتأبرمبنای پدیدۀ شوم وزیانبار"اتنیسیتی" الی حذف یک قوم وتبارونژاد بوسیلۀ قوم وتبارنژاد حاکم وبرسراقتداردیگرخود،بوده است که نسل بالنسل دست بدست یک قوم ونژادچهره بدل نموده وزمامداران قبایلی برخلاف دورۀ امپراتوریهای تورک واحفاد واخلاف ان بالای این جامعه تحمیل نموده وبویژه طی بیش ازدو دهۀ خونین اخیرقرن معاصربیست ویکم میلادی؛ بطور منظم وپلان شده وبگونۀ ایدئولوژیک تنظیم یافته دروجود گروه ها،سازمانها و احزاب وانهم ساخته شده درخارج ازمرزها به دست دشمنان اصلی ودیرینۀ کشور (پاکستان وانگلیس)ایران اخوندی واعراب مرتجع وغرب؛درجهت یک قومسازی جامعه بااستقرارحاکمیت مرکزی طرازفاشیستی- مذهبی اشراف فئودلی وتکنوکراتی که اثرات شوم ونابود کنندۀان به اثر مقاومت تیروریسم به لباس جهاد اسلامی؛انهم پروردۀ دست خارج؛برکلیه ای ساختارها،زیربناها،نهادهای اقتصادی - اجتماعی-فرهنگی،اثاروابدات تأریخی دست اوردهای مدنی وفرهنگی وسرانجام ازهم پاشی شیرازۀ ملی ووحدت ملی،ترویج تیروریسم،فساد وجنایات وخیانتهای کلان ملی؛تیغ ازدماراین خلق بلاکشیده وبه خون و اتش وماتم نشسته ونهایت خسته؛بیرون کشیدند! که تاکنون به کام یک طبقۀ حاکم فاسد- فاشیستی مرکزی تک قومی انحصاری وغیر عادلانه،چرخانده شده است .دست بدست حاکمیتهای تک قومی باتلاشهای مذبوهانه درجهت ادامه وبقای ستمهای گونگون(طبقاتی وملی)؛نفاق ملی ونژادی؛ قومی و زبانی وسمتی،قبیلوی وقبیله سالاری ومنطه پرستی طرازملوک الطوائیفی وزیمینه سازی برای تجزیۀ افغا نستان رامساعد نموده امده اند!

        رفت وامد همچورژیمهای ضد ملی وضددموکراتیک وعظمت طلب وتمامیت خواه؛ یکی پی دیگری درتشدید خصومتهای ملی، قومی وزبانی ونژادی ومذهبی و فرهنگی وبا رقابتهای شدید بایک دیگردراین زمینه ها تفرقه اندازیهای، بی رحم تر، وحشی تر، ظالم تروناعادل وناانصاف ومتعصبتروفجیع تر نسبت به یکدیگرعلیه اقوام تحت استبداد بویژه بالای جامعۀ تورک طورعمده ( اوزبیک، هزاره،تورکمن، ایماق،تاتار،قزاق،قزلباش،پامیری وغیره...) و تاجیک ، بلوچ، نورستانی ،پشه ای، عرب وحتا پشتون و....تحمیل نموده امده اند.

        این رژیمهای فرهنگ ستیزضدمدنیت؛ بجای حفظ ونگهداری ازاین دارائیها، اثاروابدات تأریخی، ثروتها ونهادهای فرهنگی،سینماها،تیاترها وبجای بازسازی احیاء واعمارمجدد دیگری؛برای حفظ قدرت تک قومی وادامۀ استبدادخود،برعکس ویرانیها،جنایات وفجائیع،فساد ووحدت شکنی افریده؛ جزازستم واستبداد ظلم و واپسگرائیها وتعصب کور؛چندان دست اورد دیگری نداشته ویا ازهزاران مشکل افغانستان حد اقل یک مشکل انرا حل ننموده اند.بويژه دررابطه به همسوئیها ووحدت ملی ورشد فرهنگ عادلانه وتقسیم قدرت وثروت ومشارکت عادلانه وبرابرملیتهای تحت استبداد درقدرت سیاسی؛ دراین تاریخ چیزی قابل گفتن نداشته اند وندارند. انچه که بوده انهم بسوی نابودی سمت وسوداده شده وبه ویرانه ها مبدل وزمینه های هجوم واشغالگریهای کشورکشایان،استعمارگران وسودجویان استثمارگر واجنبیان را مساعدنموده اند وپیوسته برای تأمین منافع انها قرارگرفته وبرضد منافع ملی خود عمل نموده اند ویا هم دریک موقف وموضعگیریهای نهایت ضعیف وناتوان قرار گرفته دردفاع ازمنافع ملی خود عاجزبوده اند وبااستفادۀ افزاری از" دین"عقاید وباورهای مسلط درجامعه وتفرقۀ ملی وحمایت ازان وازذهنیتهای کوروبستۀ ان؛ هرنوع جنبشهای ازادیخواهانۀ ملی وخودجوش ضداستعماری گرفته تا مشروطیتهای ضد استبدادی ومطلق العنانی سلطنتی؛ فرهنگ وزبان کشی وتمدن ستیزی، برضد دموکراسی،عدالت اجتماعی وحاکمیتهای دموکراتیک مترقی ضدفئودالی وارباب رعیتی ترقیخواه وعدالت پیشه ی پیشرونده وکاروان پیشاهنگ ان وبرضد هرگونه تحول، تغییروتکامل باحمایت اشکارای اجنبیهای مغرض معلوم الحال بگونۀ کور دلانه وتاریک اندیشانه ومحافظه کارانه درجهت حفظودفاع ازنظام کهنه وبربرمنش واپسگرای بستۀ قبیلوی وقبیله سالاری بخاطربه حاشیه راندن ومحرومسازی سایر اقوام وملیتهای تحت استبداد؛بویژه خلق بااستعداد محنتکش وصلح دوست"تورک"به شیوۀ انگریزی"تفرقه انداز حکومت کن!"باتغییرهویتهای ملی وزبانی وفرهنگی و منحل سازی انها وهمچنان تلاشها برای نابودی اثاروابدات مهم وارزشمند تأریخی ویا باتغیير نامهای تأریخی دوران شگوفان خراسان بنام ونشان وزبان یک قوم خاص وحتا بنام اشخاص وافراد ویک فرمانده محل جهادی که دهها جنایت را مرتکب شده است وبنام یک ملیت حاکم سجل نموده اب به اسیاب ضد وحدت ملی همسوئی وهمبستگی وبرادری بین اقوام وملیتها ونژادهای مختلف ریخته امده اند.

        حدود (30قوم)وتباردرترکیب این جامعۀ مصیبت زده؛درفقرومرض و بیسوادی،فساد وجنایات،جنگ وتیرور،درگروماندۀ ما،شامل بوده وعملأدربین این جامعه حضوردارند که همۀ این تلاشها درخدمت بیگانگان بوده ودرجهت بی هویت سازی وبی فرهنگ سازی وبی زبان سازی وبالاخره مدغم  منحل ومضمحل سازی انها به یک ملیت وقوم ویک نژادحاکم؛ سالهاست تلاشهای مذبوهانه در زدوبند و درتبانی باکشورهای همسایه ی مغرض ومعلوم الحال توطئه گر چون پاکستان تیروریست پيشۀ اسلامی! واخوندهای ایرانی وغیره تا کنون دردرون این جامعه درجریان بوده است که باگرفتن زبان وفرهنگ این ملیتهای بافرهنگ ومتمدن میخواهند ازاین طریق بدون استفاده ازتیغ ودشنه! باگرفتن زبان وفرهنگ شان انها رابکشند.منحل ومضمحل وبه فراموشی تأریخ وبه نابودی بسپارند.

        این درحالیست که کلیۀ خلقهایکه دریک قلمرو جغرافیائی زندگی میکنند باهم برادر ودارای حق وحقوق مساوی وبرابروعادلانه درهمه عرصه های سیاسی و اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی- نظامی وبویژه درقدرت حاکمۀ ان باید مساویانه و عادلانه  سهم داشته باشند.تا مفهوم یک ملت واحد ویک پارچه بودن رابیان نماید.

       ملت واحد بدون تقسیم عادلانۀ قدرت وثروت هیچ مفهمومی ندارد. ازحل عادلانه ودموکراتیک"مسألۀ ملی" دراین کشورکثیرالملیت اصلأ درطول تأریخ هیچ یک حرف عملی ونیت صادقانه ودلسوزانه وکاملأ عادلانه درعمل هرگزدرمیان نبوده است که باعث به مخاطره اندختن جدی تفاهم ومشارکتهای ملی وسیاسی و همسوئی ملی گردیده است ، که حق تعین سرنوشت ملی تاسرحد جدائیها وتجزیۀ افغانستان را فراهم گردانیده است ودرجلوگیری ازایجاد یک نظام مردمسالار و دموکرتیک پارالمانی انتخابی فدرالی غیرمتمرکز متضمن وحدت ملی درقلمرو واحد ونقشۀ سیاسی رسمی افغانستان کنونی ازهیچ گونه تن دادن به سازش زبونانه ودون صفتانه ولغزش بسوی اتنیسیتیها وتفرقه های خونین ضدملی وضد دموکراتیک و غیرعادلانه درزدو بند درتبانی بانظامیگران پاکستان واربابان انگریزی وحامیان انها دست بردارنبوده اند.

        حتا روحیۀ ملی ضد اشغالگریها، بویژه مداخلات وراکت اندازیهای پاکستانیها را باسکوت وخموشیهای پیهم بنابروابستگیهای ننگین وخائینانه درروح وروان پرشور واتشین مردم سلحشور غیورواستعمارشکن ومیهن پرست ما به دستوراربابان خود فروکش نموده اند.

         پاکستان ازطریق عمال"جهادی"ونفوذ خود درمهره های کلیدی حاکمیت تمامیتخواه فاسد- فاشیستی میخواهد روحیۀ میهن پرستی دشمن شکنانه را درروح وروان جامعۀ مابکشد وانهارا برضد مردم ومیهن خود بسازد واین تلاش مذبوهانه ادامه دارد. این درحالیست که خلق غیورواتش نفس ما؛ فقیروبی دفاع ومظلوم و محروم بوده اند وهستند؛اما باایمان کامل وراسخ میهن دوستانه ی خود نیرومندترین قدرتهای استعماری جهانی وغول زوروسرمایه را به زانودراورده وپوزۀ انها را به خاک مالیده اند که به اوراق زرین تارخ کشورما به خط درشت ثبت واظهر من شمس است!

یک نظراجمالی پیرامون اثار وابدات تأریخی :

 

        بادریغ که خلق تورک وجامعۀ تورک تباران افغانستان که بخش مهم وقابل ملاحظۀ این جامعۀ به خون نشسته ومدافعین راستین ان را تشکیل میدهند؛ تاریخ زندۀ انها با جعل سازیها به فراموشی سپرده شده ویا هم همه داشته ها وآثاروتمدن، وبویژه فرهنگ وزبان فنا ناپذیرانها به اثربی توجهی حکام وسلاطین وزمامداران قبایلی منهدم ویا تخریب ویا به ویرانه ها مبدل گردیده است.ا

        نگرانیها:

        یک: هرگاه اثاروابدات ومعماریهای دورۀ درخشان امپراتوری تیموریان و احفاد درهرات؛امیرتیمور، مبرزا سلطان حسین بایقرا،شاهرخ میرزا، الوغ بیگ، میرزا بایسنر،اموزگارودانشمند بزرگ امیر علی شیرنوائی وزیردانا وفرهیخته و عالم وبویژه ارامگاه باشکوه گوهرشادبیگم ومقبره های احفاد واقارب وفرزندان فرهنگ دوست هنرپرور وخردگرای او واینکه هزاران دوکان وصدها کتبخانه ومدارس ومساجد وخانقاه وحمام وسایر معماریهای دیگری درهرات باستانی این یگانه گهوارۀ علم وعرفان ومدنیت دورۀ امپراتوری تورکان را به نمایش میگذارد که امروز مردم وجامعۀ مدنی اززمامداران قبایلی میپرسند که این همه اثار وابدات دردوران پرشکوه وپرجلال ومرکزشگوفان علم و ادب وهنر وعرفان دربار امپراتوری تورکان  تیموری بوده  که اکثرأ ابتر و خراب ویران گردیده است! که زمامداران قبایلی ما نه تنها به ان چیزی نه افزوده اند؛ بلکه درحفاظت ونگهداری انها منحیث دارائیهای ارشمند ملی وتأریخی نیزتوجه اندکی نموده اند واگاهانه خواسته اند به فراموشی سپرده شود وبه تدریج بسوی نابودی برود.

       اين آثار باستانی بمثابۀ ثروت سرشارملی ونمادیک فرهنگ باعظمت مورد توجه سیاحین جهان بوده ؛ وليک دلسوزی درمواظبت ونگهداری ازانها کمتروکم رنگ تربوده است.سعی وتلاش صادقانۀ لازمی درحفاظت ونگهداری این اثاروابدات ارزشمند تأریخی به خرچ داده نشده است!

         دو:-باغ بابرکه ارامگاه نیوه ره(نبیرۀ) امیرتیمور"ظهیرالدین محمد بابر "سلطان وپادشاه عالم دانا شاعرونویسنده وهنرپرور که حتا دردورۀ حاکمیت شئونیستی حفیظ الله امین به قرارگاه امنیتی پولیس مبدل شده بود تا به تدریج اثارانرابکلی ازبین ببرد! که درزمان امپراتوری بزرگ بابری درافغانستان یگانه تفرجگاه زیبا وشگوفان سرسبز وقشنگ ودل انگیزبوده است!

        سه:-  اثاروابدات بارزش دیگرتأریخی مانند چهار منار وقبل ازاین دوره ها نیزاثارباستانی پرارزش تاریخی حدود(3000سال)قبل ازامروزبتهای بامیان که بنابرموقعیت انها درمحیط ومناطق هزاره نشین یک " شاخۀ مهم تورک"درقلب کوه بامیان بوسیلۀ"ملاعمریک چشمه"امیرالمؤمنین طالبان که پاکستان تیروریست پرور و-ای-اس-ای- خون اشام به وی این لقب را اعطانموده  ودررأس رهبری طالبان تیروریست تعیين نموده بوند؛با توپ وتانک وراکت درطی چندین روزانفجارات مدهش دراین عصراوج فرهنگ وتمدن کنونی نابودساخته شد که حتا کوچکترین توته وپارچۀ انرا هم جمع اوری نموده به بازار اربابان پاکستانی خود بفروختند.

       خاکفروشی وطن فروشی، اثارومدنیت فروشی کردند، که تمامی امپراتورها وشاهان حتا اسکندربزرگ واعراب وچنگیزخان،بنابرارزش فرهنگی وتأریخی این تندیسها وارباب النوع دورۀ بودائیها با انها به چشم حرمت نگریسته ازتخریب انها خودداری ورزیده بوده اند....!

          چهار:-هرگاه حکام تک قومی بنام فرهنگ وازفرهنگ ومدنیت خبری و ازان چیزی واندکی برخوردارمیبودند و فرهنگ ستیز و نژادستیز وبافرهنگهای بومی این ملیتهای بافرهنگ بیگانه نمیبودند،چرامانند هندوستان که انجا نیزازدست اوردهای بزرگ وباشکوه همین سلاطین وامپراتوران بافرهنگ تیموری، بویژه امپراتورهنرپروروفرهنگ دوست ظهیرالدین محمد بابرواحفاد بافرهنگ انها اگربه ان نه افزوده اند حداقل در حفاظت ونگهداری انها چیزی ناموختند که دست اورد های بزرگ وباعظمت تأریخی؛اثاروابدات وبناهای قشنگ وزیبا وثروت افرین چون ارامگاه افسانوی"تاج محل"هفتمین بنای عجائیب وغرائیب دنیا که درجهان درهنر معماری وحکاکی وکندن کاری میناتوری ونقاشی درطرح ودیزاین با ساختارهای غامض وپیچیدۀ هنری ان بوده است که ازطریق یک نظرسنجی در18/فبروری/ سال2007م.واعلام نتائیج ان درهمان سال قصرتاج محل ازسال 1983م به اینسو جزومیراث فرهنگی جهانی سازمان بین المللی یونسکودرامد و یکی ازهفتمین بنا های افسانوی عجائیب وغرائیب ونادردرجهان ثبت تأریخ گردید؛ بايست مانند دولتهای هند ازاین اثارحفاظت ونگهداری میگردید!

          پنج