امیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماری وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی (قسمت3)

امیرتیمور موئسس سبک اصیل هنر معماری

وحامی فرهنک ومدنیت آسیای وسطی

(قسمت3)

تلخیص وترجمه؛تتبع ونگارش: از

حسن پیمان         

شورفراقومی

اگرتورکیم وتاجیک یاکه افغانیم

به حفظ خاک وناموس جان ستانیم

اگرباشد فراقومی شور اندیشه

ازاین خاک فردوس وجنان میسازیم

مارا کوهسار وبهاران یکی است

یک تن واحد و جان خراسانیم

بناز"پیمان" جوشد خلق، روزی به هر رنگ

با تبعیض وخودبینی :  وداع نمائیم...ا

      فهرست مطالب:

       ـ مشروعیت انتخابات در دورۀ امپراتوری امیر تیمور؛

       ـ تأ سیس شورای سراسری(قورولتای)برای انتخاب امیر تیمور؛

       ـ تغییر نام روستا ها وآثارتأریخی دربلخ به جرم موقعیت ان در_

تورکستان زمین توسط زمامداران قبایلی ؛

       ـ تآید ازمشروعیت امارت امیر تیمور در"تزوک تیمور"(تیمورنامه)و

مقایسۀ زمامداریهای دورۀ امیر تیمور باعصر حاضر ( دربعد داخلی )؛

       ـ ذهنیت عامه دربرابر مشروعیت زمامداری امیر تیمور... .

       مشروعیت انتخابات در دورۀ امیرتیمور: 

       شمارزیادی از مورخین،قلم بدستان وپژوهندگان وبسا فرهنگیان داخلی و خارجی تا امروز حرف خود را بهم پیوست داده وازتاریخهای خود وازیکدیگر سلسلتأ نسل بالنسل نقل نموده وبی انکه  بالای جهات مثبت کار وکارنامه های خوب امیر تیمورنیز حد اقل تماس گرفته وغیر جانبدارانه حقایق تاریخی را رقم نموده باشند؛بیشتر به بد گوئیها وقتل وکشتارها درجنگهای که بین سلاطین وامرا وشاهان دران وقت بوقوع پیوسته وانهم بطور یک جانبه همه را به تیمور منسوب نموده و تیمور را به نژاد مغول جعل سازی نموده اند وقسمیکه دیده میشود؛این همه تلاشها صرفأ جنبۀ نژادی وزبانی داشته ویا ازگفته های مخالفین اونقل قول نموده  به خور مردم داده امده اند.

        ازانرو که علیه تیموربه حد کافی تبلیغ گردیده است، این قلم دراین جا صرف به حقایقی نهفته درتاریخها که کمتر تماس گرفته شده ویا بکلی ازاظهار وافشای ان طفره رفته واگنور شده است؛شمۀ از انها را اشاره مینماید.

درزمان امپراتوری امیر تیمور؛  (تورک برلاس)(1333 _1404م

ازعجایبات تاریخ است که باورداشت دران دوره ها زمامداران در رسیدن به قدرت ازمشروعیت وازآرآی عامه که از ان حرفی  درمیان نبود؛برخوردار بوده باشند؛ واما امیر تیمور واحفاد مدنیت پرور ان از این مشروعیت وارادۀ ازاد مردم خود به حد لازم برخورداربوده اند وازطریق شورا ها این راه ها را جستجو مینموده اند.

        زمانیکه امیر تیمور سمت امارت بلخ وخراسان بزرگ را صاحب میشود؛به ارادۀ مردم احترام میگذارد وبه خواست های مردم میدان میدهد وحتا این حق را از فامیل وخانوادۀ خود اغاذ نموده به فرزندان خود قایل میگردد ودربین مردم میرود وبه انها جرئت میدهد تا ابراز نظرویا مخالفتی داشته باشند ارائه نمایند.

       بگونۀ مثال:نخست فرزندانش دراین باره با جرئت وازادانه پیش از ابراز نظر مردم مخالفت مینمایند  وبه این ترتیب مردم را به اعتراضات تشویق مینماید؛مثلأ نمایندۀ بدخشان گفت:"هرکس برادروار درسرزمین خود مستقلانه حکومت کند ؛فقط درمواقع حملۀ دشمن همه با هم متحد شوند..."(15).واما کاردانان آزموده و کار شناسان وسعت نگرتیمور قبل از انکه این پیشنهاد را مستقیمأ رد نمایند ویا فورأ عکس العمل وخشونت غیر عقلانی نشان بدهند؛ پیرامون این پیشنهاد ونا درستی ونا عاقبت اندیشانه وغیر عملی بودن ان را درفرایند سیاسی برای تحکیم"حاکمیت مرکزی"که خود مختاریها با وجود استقلالیتهای خود درهمه عرصه ها باید که تابعیت سیاسی حاکمیت مرکزی را نیز داشته باشند(مانند نظام فدرالی پارلمانی غیر متمرکز-این قلم)به جوانب مثبت ومنفی نظام سیاسی وپیشنهاد مربوطه توضیحات داده وروشنی انداختند وبه قناعت ایشان پرداختند.وهمچنان این مطلب را نیز توضیح دادند که:"درهرصورت یک برادرارشد لازم است؛غیر ازاین باشد مغولان می ایند ومارا میکوبند..."(16).(همان)- وازجانب دیگرمطابق به قوانین چنگیز خانی که دران زمان حاکم بود؛باید یک فرمانروا از خاندان مغولها نیز باید دراین امارت  شریک وسهم داده میشد؛تا توازن دولت داری ومشارکت عادلانه بین(تورک ومغول)پایدارمیماند وتأمین حقوق هردو ملت نیرومند براورده میشد. وازجانب دیگر نمیتوانست دریک امپراتوری چند فرمانروا انتخاب وتعین گردد؛با وجود انکه همه مناطق به تصرف امیر تیمور قرار داشت؛به اتفاق ارآ گفتند"یک مرد فرمانروا ازخاندان چنگیز خان انتخاب کنیم وتیمور را نائیب السلطنۀ خود قرار بدهیم..." اقای عبدالواحد سیدی درآثار خود(بازشناسی افغانستان)-دربخش-92 قسمت 5- ازقول(هرولد لمب-به اثر خود -تیمورلنگ درصص 74-79)دراین باره ادامه داده نقل نموده است که،چنین میخوانیم:

       "... دراین اثنا مرشدی که نامش" ابوالبرکات"بود برخاسته نظر مسلمانان را؛بیان کرد. وی گفت:مطابق قانون اسلام پیروزی مسلمانان ازشما کافران جایز نمیباشد وچنگیز خان مرد صحراگرد بود که با شمشیر وحمله مسلمانانرا تابع خود ساخت.ولی اکنون شمشیر تیمور کمتر ازشمشیر چنگیزخان نیست..." و البرکات به سخنان خود ادامه داده وبویژه به سپاهیان چنین خطاب نمود:

       "شما ای سپاهیان!همگی ازبیم امیر حسین گریختید وپنهان شدید وتا تیمور جلو نیامد وبا حسین نجنگید هیچ کدام ازسوراخها در نیامدید.تیمور برای مغلوب ساختن دشمن از شما کمک نخواست وحالا هم کمک نمیخواهد؛ من با شما به عنوان اینکه"تاتار "هستیدسخن میگویم؛ ولی میدانم شما درعین حال مسلمان هم میباشید.من خود سید واولاد پیغمبرهستم با مشورت سایر سادات وپیشوایان روحانی تیمور را خداوند ماوراوءالنهروتمام سرزمین توران میشناسم ...." (همان).

        این بیانات آزاد درحالی داده میشود که همه روحانیون ،علماء،امرا وشاهان ومردم از همه مناطق مفتوحه دراین حوزۀ بزرگ انتخابات گردهم حضور اورده بوده اند که البته مساجد وتکایا وروحانیون وسادات ونماینده های مردم ان دران زمان یگانه مراجع مشروعیت بخش؛ برای زمامداران ومراکز اجرای مهمترین تصامیم واوامر رسمی دولت مداریها شمرده میشده است وبنا برپیوندهای مردمی که داشته این مراجع بمثابۀ ممثل ومظهر ارادۀ مردم بجای پارلمان کاربرد عملی داشته است.

       اما بادریغ درافغانستان امروزی با( نهادینه سازی بنیاد گرائی افراطی اسلامی-سیاسی-نظامی-ایدولوژیکی-نژادی -زبانی وقومی وقبلوی درطی صد سال اخیر؛بویژه طی سه دهۀ اخیرهرگونه روشهای دموکراتیک سرکوب و پامال گردید) از انرواسلام ونها های مذهبی ان با هرگونه دموکراسی که حتا به نفع توده وتمدن وترقی هم بوده باشد با خشونت وتعصب بیش از حد افراطی  دربرابر ان  با قبول مزدوری انگریز وسایر دشمنان اسلام وافغانستان مقاومت نموده امده اند.

        لازم به تذکراست که هرچند شاد روان "نورمحمد تره کی"با این درک از روحیۀ جامعه درمورد تطبیق پروگرامهای اصلاحات دموکراتیک ارضی به نفع دهاقین بعد از صدور فرمان شماره"8"شورای انقلابی دریکی  ازسخنان "خود مانی" غیررسمی خود گفت:"بروید ازطریق مساجد شعار"الله اکبر"را سرکنید؛ با ملا ها وروحانیون ومردم یکجا با دهاقین؛ فئودالیسم را ضربه زنید..."واما این فرمان بدست گروه شتابزده وتند روهای باند حفیظ الله امین وبرخی ملاحظات تخنیکی  که درخود فرمان نیز موجودبود  ودرفرصت مساعد روی ان بحث خواهد شد،افتید وباتبلیغات ذهرآگین دشمنان ضد تحول وترقی داخلی وارتجاع فعال وآگاه خارجی منطقه وجهان با یک سر وصدها زبان تخریب گردید که عملأ دیده امدیم.

       همین اکنون به وضاحت میبینیم که حتا هر حرکت مثبتی که به نفع افغانستان باشد از طریق پاکستان وگماشته گان ان در داخل ونفوذ ان در دولت وگروه های افراطی ان به ان واحد تخریب ودرنطفه خنثا میگردد که این توطئه ها زمینه را برای اصلاحات مترقی به حد نامطلوبی تنگ نموده وبا عث تشدید عصبیتها وخشونتهای تاریک ترین اقشار خرافی- مذهبی گردیده؛بجای مفیدیت ودموکراتیزه سازی جامعه وتأمین عدالت ؛بطرف منفی رشد نموده و بسوی بنیادگرائی وافراطی لغزیده واین تضادها وخصومتها را علیه دموکراسی وازادی ترقی وعدالت اجتماعی برمبنای بسا فاکتها وعوامل دیگری که مستلزم بحث جداگانه است؛ بیشتر از پیش شدت بخشیده وهمه را درگروگان گرفت وبطور نگران کنندۀ مهاروسد نموده است!

       به قرار بیانات همین منبع ؛امیر تیمورشخصیت عاقل وخردمند ومرد توانمندی بوده که برای ارامسازی شورشها وجلوگیری ازحملات وخشونتهای چنگیزیها و علیه دشمنان دیرینۀ اسلام تشخیص گردیده وباا عتماد کامل اورا به این سمت بزرگ پذیرفتنه اند که غیر از تیمور کسی دیگری را در همان مقطع حساس برتر وشائیسته نمیدیدند- اما قبل از همه تیمور؛افزون برمردم؛ دربین افسران وسربازان خود نیز بیشترمحبوبیت داشته است وهیچ کس خودرا برتر ازتیمور نمیپنداشته است که خودرا بجای تیمور قلمداد کند.این تشخیص وارزیابیهای دستجمعی انها درروند انتخابات ان به سمت زمامداری مقتدراو سرعت بخشیده وانتخاب تیمور را قطعی ساخته است وسرانجام به "روز دیگرمطابق به رسم مغولها که ازچنگیز خان بمیراث مانده بوده است؛ریش سفیدان ازهمه جاجمع میشوند وبه حضورتیمور شرفیاب میگردند وبا تعظیم واحترام خاص از بازو های وی گرفته وبه عنوان فرمانروای خود بالای نمد سفید مینشانند که رسم مغولان چنان بوده است(نه رسم ورسوم تورکان)وبعدأ مغولان نیز به وی بعیت مینمایند.ووفاداری به تیمور را افتخار؛وخیانت به اورا ننگین وگناه بزرگ مید انسته اند.وازان بعد  او به  امیر تیمور  و به یک  مرد سلحشور مشهور میگردد  ..."  (17)  (همان)

       به  قرار اظهارات همین منبع  این گفته های " هرولد لمپ"  را بسا  منابع  دیگری  نیز  تأید نموده اند .ازجمله: در"ظفرنامۀ شامی" درصفحۀ-57-ودرصفحات 12تا 16-و1026-1034"روضت الصفا"- ودرصفحات19 تا 144-  ودر صفحات 158 و649 تا700-جلد اول "ظفرنامۀ یزدی"ودرصفحۀ 1026 جلد دوم "روضت الصفا ودر تأریخ"حبیب السیر فی اخبارافراد بشر"- جلد-3-صفحۀ419و- در صفحات 287تا306"منتخب التواریخ "معین- و هرولد لمب-  "تیمور لنگ" - پیشین -  در صفحات " 16، 80  و  85  و صص    262  تا  263- ... و بسا منابع و مؤخذ دیگر  را  نویسندۀ  کتاب " با زشناسی افغانستان"  اشاره نموده   است که از حقانیت موضوع مشروعیت انتخابات دورۀ امیر تیموربیان میدارند که بهترین منابع درمورد امپراتوریهای تیمور شمرده شده است.ا

       تأسیس شورای سراسری(قورولتای)برای انتخاب امیر تیمور

       مطابق به قانون ویاسای چنگیزخان ؛بعد ازانکه زمامداری وحکمروائی چنگیزیها توسط امیر تیمور منهزم وانقراض میابد؛بجای حسین خان  سلطان بلخ که درجنگها کشته میشود کسی دیگری ازنسل "تورا"باید بجای او انتخاب گردد تا آرامش وثبات سیاسی-نظامی درجامعه حاکم گردد.اما این انتخاب ازطریق یک شورا یا(قورولتای)باید صورت میگرفت که دراین رابطه نیز ازقول منابع فوق الذکردرکتاب بازشناسی افغانستان دربخش-92-قسمت-5-ان چنین اورده شده است:

       "برای اینکه قورولتای(مجلس شورای سراسری)تشکیل میشد وسران قبایل مختلف ازمرزهای هند تا صحرای ایستیپ بدان مجلس میشتافتند؛درمیان این پیشوایان مذهبی"زین الدین مرشد"هم با طیلسان سفید وعمامۀ بزرگ حضور داشت."خواجه بهاوءالدین"از زاد ومرشد نامی ماوراءالنهرنیزبه انجا آمده بودند؛در مجلسی که سران سپاه وپیشوایان مذهبی حضورداشتند؛تیمور حاضر نبود؛اوباپسرش"جهانگیر"ازگوشه وکنارشهربازدید میکرد که این انتخاب دموکراتیک صورت گرفته است."- دموکراتیک بودن  این انتخابات ازطریق شورای سراسری دران است که ازطریق مردم ودور ازسلطه وحضور فزیکی تیمورکه ترس وبیم  ایجادنگردد؛صورت میپذیرد وتیمور ازحضور فزیکی خود درجلسه  لحظۀ ابا میورزد تا به مردم بیشترمیدان داده موقع بحث بیشتری را مساعد ساخته  وابراز نظرهای بیشتر را درامر انتخابات دخیل وسهیم میسازد واین پروسه را صریح وسریع میسازد تا به مردم بیشتر میدان داده وآزادی بیشتر دموکراسی وارادۀ اکثریت مردم را منعکس سازد وممثل ارادۀ مردم باشد وروند انتخابات ازمشروعیت بیشتربرخوردار گردیده تاباعث ثبات وبقای فرمانروائی اودر فرایند سیاسی بشکل دموکراتیک گردد.

        ازقول همین منبع فوق الذکر" فتح بلخ توسط امیرتیموربروز چهار شنبه مورخ 12 رمضان771ه .ق.که دردستان امیری بنام "امیرحسین" شوهر زن تیمور قرار داشت؛انرا میتوان نقطۀ آغاز سلطنت امیر تیمور برشمرد. قسمیکه در همان تاریخ ودرهمان روز همه امیران مستقیمآ به سلطنت او جمع شده وبا اوهمراه شدند واورا برتخت پادشاهی نشاندند که بعد ازین رخداد؛تیمور روبه سوی سمرقند نهاد وان شهر را به پایتختی برگزید..."(18).ا

       تأسیس همچو شورا ها وقرولتای های میراثی نمادی از انتخابات مشروع زمامدارانی بوده است که در دورۀ امیر تیمور بیشترمشروعیت ورونق داده شده است.که بعدأبا تغییر نام "خراسان" به   "افغانستان" ازسال 1747م. به اینسو توسط ملتانیهای هند برتانوی به رهبری احمد خان ابدالی(درانی)همچو شورا ها به  نام"جرگه ها" نیز مبدل گردیده وتأسیس ان بجای ارادۀ سراسری مردمی صبغۀ(قومی!) را بخود گرفت که تا کنون مشروعیت زمامداران قبایلی را زیر سوال برده است که همۀ تلاشها برای یک قوم سازی افغانستان با تغییر نام خراسان اگاهانه به اهداف غائی واستراتژیک زمامداران قبایلی مبدل گردید که به مصداق این ادعا افزون بر قتل وغارتها،نسلکشیها وکوچهای اجباری واشغال سرزمینهای بومی واجدادی سایر ملیتهای غیر"افاغنۀ" تحت استبداد؛ به تغییر نامهای تأریخی واثارونام روستاها نیزدست یازیدند که در اینجا ازجملۀ32 ولایت درکشور؛صرفأ ایالت باستانی بلخ را منباب مشت نمونۀ خروار مثال میزنیم:

...
حسن پیمان

تعداد مقالات در سپیده دم 25

نمایش تمام مقالات حسن پیمان