گزارش کار و فعاليت هيأت اجرائيه ی  کميته ی رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان)

گزارش کار و فعاليت هيأت اجرائيه ی

 کميته ی رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان

(حزب زحمتکشان افغانستان)

(از اول جنوری ۲۰۲۳ الی  می ۲۰۲۴)

رفقای گران ارج، اعضای کميته ی رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان) درود بر شما سنگرنشينان رسالتمند!

اجازه دهيد، تا حضور شما رفقای عزيز را در دومين پلنوم کميته رهبری نوين (ح.د.خ.ا ـ ح.ز.ا) بمنظور مرور بر کارکردهای يک سال و پنج ماه، (پس از پلنوم اول الی اکنون)؛ توأم با اتخاذ تصامیم پيرامون سرنوشت مصيبت بار مردم ماتم زده و ميهن در خون تپيده ی مان افغانستان و چگونگی رهايی آنان از پنجه های خونين غارتگران جهان سرمايه و مزدوران استخدام شده ی آنان؛( طالبان جهالت پيشه عصر حجر و قبیله پرستان تماميت خواه  پرتاب شده ی شرق و غرب)؛ شادباش بگويم.

همين گونه با استفاده از فرصت، درودهای بی پايانم را به آن عده از رفقای قهرمان حزب مان، وساير مبارزين آزاده، بويژه شيرزنان تاريخساز ميهن مان که طی دوسال وده ماه گذشته دربرابر اشغالگران خارجی و مزدوران حمامه پوش و نکتايی پوش داخلی آنان تا آخرين نفس های زندگی رزميدند؛ ولی تسليم نشدند و سرانجام جام شهادت نوشيدند و به ابديت پيوستند، بفرستم؛ روان شان را شاد و خاطرات شان را تابناک آرزو نمايم.

به همين منوال مراتب تسليت، همدردی و غمشريکی کميته رهبری نوين ح.د.خ.ا (ح.ز.ا) را يک بار ديگر به همه شهروندان مصيبت رسيده استان های کشور، ازجمله با هم ميهنان استان بغلان ابراز داشته خودها را دراين اندوه بزرگ آنها که نه تنها عزيزان خويش را از دست داده و خانه های شان تخريب گرديده؛ بلکه همه هستی و دارايی آنان برباد فنا رفته است، شريک دانسته؛ ازهمه رفقاء، دوستان و هم ميهنان انساندوست در داخل افغانستان وساير کشورها و موسسات بين المللی، بشمول سازمان ملل متحد تقاضا بعمل می آوريم تا با ارسال کمکهای عاجل بشردوستانه، به شهروندان مصيبت ديده ی افغانستان، بشمول استان بغلان ،آنان را ياری و مساعدت همه جانبه فرمايند؛ تا از تلفات انسانی ديگری در آن مناطق جلوگيری بعمل آيد.

از رفقای عزيز که مطابق تصميم مورخ ۱۲ ـ ۵ ـ ۲۰۲۴ هيأت اجرائيه حزب، با ارسال کمک های پولی، مصيبت ديدگان استان بغلان را ياری و دستگيری نمودند، يک جهان تشکر.

  رفقای گرامی!

آنگونه که شما آگاهی کامل داريد؛ يک سال و اندی پيش ازامروز، دومين نشست سرنوشسار پيشکسوتان حزب دموکراتيک خلق افغانستان!(حزب زحمتکشــان افغانسـتان) به تاريخ ۱۳ / ۹ /۱۴۰۱ خورشيدی مطابق ۴ / ۱۲ / ۲۰۲۲ ترسايی، نسبت شرايط خونباربيش از دو دهه ی ميهن مان و حالت استمرار تجاوز واشغال ايالات متحده ی امريکا و سپس ژنرال های خون آشام پاکستان و مزدوران طالبی و حاميان قبيله پرست آنان؛ بنابر حکم شرايط درخارج از کشور، داير و پس از استماع گزارش کار و فعاليت ۱۸ ساله کميته فعالين و تاييد آن؛ برنامه و اساسنامه نوين حزب را تصويب و زعامت جديد آن را به اتفاق آراء برگزيد.

در فرجام، اين نشست تاريخساز، قطعنامه ای را تصويب و طی آن وظايفی را بداخل ۱۲ ماده بمنظور برخورد جدی با ضعف ها و کاستی های برشمرده شده، تصويب و به شعبات مرکزی و هيأت اجرائيه حزب دستور داد، تا اجراي کامل آن را از طريق اتخاذ پلان تدابير ماهوار و سالانه، جهت پياده نمودن احکام مصوبات و زدودن کمبودی های ذکر شده، در الويت کاری خويش قرار دهند.

پس از ختم نشست پيشکسوتان حزب؛همه اسناد تصويب شده ی اين رخداد تاريخی(شامل  برنامه نوين؛ اساسنامه جديد، توأم با گزارش اساسی کار و فعاليت ۱۸ ساله کميته فعالين پيشين و قطعنامه حزب) به تاريخ اول جنوری ۲۰۲۳ترسايی، در تارنگاشت سپيده دم، ارگان نشراتی حزب مان بدست نشر سپرده شد.

اين برآمد سياسی، (آغاز فعاليت نوين ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) و گزينش زعامت جديد آن) با استقبال گرم و کم نظير همه فرزندان صادق، راستين و برومند حزب و مردم ترقيخواه کشور مان مواجه گرديد.

شماری بوسيله رسانه ها و شمارديگری توسط تلفون،با گسيل پيام های تبريک، احساسات پاک همياری و همرزمی خويش را ابراز نمودند، که پيام های شماری از آنان در تارنگاشت سپيده دم و در هردو فيسبوک رزمندگان و سپيده دم، نشر گرديد.

واما در همین حال وهوا البته بودند شماری از ياران نيمه راه پيشين (دهه ی هشتاد ترسايی) و دلبسته گان گلوباليزم ـ اقتصاد بازار آزاد و حضور جامعه ی جهانی(!) (همان اشغالگران جنايت پيشه ۲۰ ساله ميهن مان) که بر وفق برنامه ی ناکام پنجاه ساله مونوپول های غارتگر بين المللی، عقده های سرکشيده از تومرهای چرکين لا علاج خويش را دراين جا وان جا متبارز وبه نمايش گذاشتند.

گروه سوم؛ در يک سکوت مبهوت فرو رفته و خاموشی را توأم با حسادت کينه توزانه پيشه کردند.

اما حزب ما مطابق اصول زرين و خط مشی تعيين شده اش مسير حرکت پيش رونده خويش را تا آخرين قله ی نردبان تکامل جامعه ی انسانی خواهد پيمود و از همه دشواری ها عبور خواهد کرد.

رفقای عزيز!

برگزاری نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د.خ. ا(ح.ز.ا) توأم با مصوبات منتشر شده ی آن، اتخاذ تصاميم لازم را جهت تطبيق آن در جاده ی عمل، در دستور کار زعامت حزب قرار داد.

ازاين رو، دبيرخانه ی حزب، بمنظور تدوين برنامه ی کاری شعبات، درزمينه ی تطبيق دساتير مندرج قطعنامه حزب و کارکردهای بعدی شعبات(تشکيلات ـ تبليغ و فرهنگ ـ نظارت و کنترول ـ امور مالی ـ روابط بين المللی ـ اسناد و ارتباط و کار درميان بانوان و جوانان) برگزاری نخستين جلسه ی کاری هيأت اجرائيه حزب را به روز يک شنبه مورخ ۸ جنوری ۲۰۲۳ به آگهی همه اعضای آن رسانيد.

سپس به تاريخ ذکرشده نشست هيأت اجراييه ی کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا(ح.ز.ا) برگزار و شش تن از رفقای هيأت اجراييه، به شرح زير، بحيث مسؤولين شعبات و بخش های حزب برگزيده شدند:

۱ ـ رفيق محمد حريف «حريف» بحيث مسؤول شعبه تشکيلات؛

۲ ـ رفيق غفار عريف بحيث مسؤول شعبه تبليع ـ فرهنگ و نشرات؛

۳ـ رفيق عبدالوکيل «کوچی» بحيث مسؤول شعبه نظارت و کنترول؛

۴ ـ رفيق عارفه «ايماق» بحيث مسؤول شعبه روابط بين المللی حزب؛

۵ ـ رفيق جيلانی گلشنيار بحيث مسؤول شعبه اسناد و ارتباط و کار ميان جوانان کشور؛

۶ ـ رفيق دکتر نظيفه «توخی» بحيث مسؤول کار ميان بانوواان و نماينده حزب در شورای ائتلاف نيروای ملی و دموکرات افغانستان؛

۷ ـ دراين نشست در پست امور مالی حزب هيچ رفيقی آمادگی خويش را ابراز نکرد؛ اما در جلسه مورخ ۱۰ ـ ۶ ـ ۲۰۲۳ رفيق صبور رکين بحيث مسؤول آن برگزيده شد.

همچنان دراين نشست به همه مسؤولين شعبات وظيفه سپرده شد تا مطابق دستور دبيرخانه حزب، برنامه ی کاری ـ هفته ـ ماهانه و سالانه شعبات مربوط خويش را در زمينه تطبيق دساتير مندرج قطعنامه حزب و کارکردهای واپسين؛ تنظيم و در جاده ی عمل پياده نمايند.

هيأت اجرائيه ی حزب در دومين نشست مورخ ۵ فبروی ۲۰۲۳، اوضاع خونبار افغانستان اشغال شده را پس از دوره تسليمی اسارتبار آن توسط ايالات متحده ی امريکا به ارتش پاکستان و تحويل دهی قدرت از اشرف غنی افغان تبار امريکايی به طالبان افغان تبار پاکستانی و مزدوران تماميتخواه قبيله پرست؛ در اولويت آجندای کارش قرارداد و بدين باور رسيد،که دراین براندازی فرمایشی و سازمان داده شده، نه تنها از نگر ماهیت سلطه گرایی ناروا، هیچ چیزی تغییر پیدا نکرد؛ بلکه یک حکومت فاشیستی با برنامه های برتری جویی قومی و زبانی، کنار گذاشته شد و به جایش یک گروه فاشیستی برخاسته از مدرسه های ديوبند را که با وحشیگری و بنیادگرایی دینی و مذهبی و برنامه های تک قومی و تک زبانی عمل می کند، بالا کشیدند، که پیامد فاجعه بارتر آن، در هم شکستن ساختار های سیاسی - اقتصادی - اجتماعی و بر چیده شدن بساط فعالیت های ادبی، هنری و فرهنگی؛ ازآن جمله سلب حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی همه شهروندان و بويژه محروم کردن زنان و دختران از تحصيل ـ کار و تمام حقوق انسانی؛ ترور دسته جمعی روشنفکران، هنرمندان، ژورناليستان، نويسندگان و منسوبين ملکی و نظامی پيشين؛ نسل کشی در۳۰ استان کشور؛ بويژه هزاره ها ـ تاجيک ها و اوزبيک های افغانستان و در يک کلام تبديل شدن اين کشور به جهنم تعريف شده، در روی زمين مبدل شده است.

ازاين رو هيأت اجراييه کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا (ح. ز. ا) فراخوان مورخ ۵ فبروری ۲۰۲۳ را تصويب و در تارنگاشت سپيده دم منتشر نمود که در بخشی از آن، امر بزرگ وحدت ـ اتحاد و گردهم أيی را به پيشگاه فرزندان راستين ديروز و امروز ح. د. خ. ا؛ جوانان ـ روشنفکران و فرهنگيان کشور، به شرح زيرين پيشکش نمود:

«ما با این فراخوان به سوی آن شمار رفقای عزیز که به آرمان های سترگ ح.د.خ.ا وفادار اند؛ دست رفاقت حزبی و همياری را دراز نموه، می گوييم: بياييد تا با همدلی و همبستگی باهمی، در مبارزه ی هدفمند سیاسی برای نجات مردم در بند کشیده ی افغانستان از چنگال های خون آلود طالبان ددمنش وهمکاران جهانی و منطقه ای آنان، بصورت همدست و یکپارچه در راه به سر رسانیدن آرمان های شریفانه حزب مان، که در برنامه ی نوين و و ساير اسناد مضوب آن مسجل شده است به پیش رویم....    

همچنان به جوانان ونسل نوین و بالنده ی افغانستان، که با بیداری اجتماعی و هوشیاری سیاسی، درفش آزادی و آزادگی و دادخواهی را با شعار عدالت وبرابری اجتماعی بلند کرده اند آغوش ما باز است؛ بعنوان فراخوان وحدت وهمدلی پيشنهاد می نماييم، که کار و فعاليت انفرادی و بدون يک برنامه ی زندگی ساز علمی و سياسی عدالت محور، ميهن و مردم مان را نمی توان از اين حالت فاجعه بار نجات داد....

همينگونه آن عده احزاب و سازمانهای سياسی و اجتماعی که از امراض ساری زندگی برانداز: قومسالاری ـ قبيله سالاری ـ مرد سالاری ـ دين سالاری ـ تفنگ سالاری ـ ترياک سالاری و سرمايه سالاری خانمانسوز وهرنوع ستم سالاری  دوری جُسته؛ آماده ی پيکار برضد اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنان بوده اند؛ ح. د. خ. ا حاضر و آماده است که با هم به سوی تشکیل جبهه متحد ملی متشکل از تمام نیرو های ملی و دموکراتیک و میهن پرست برپایه اصول دموکراتیک برای تحقق هدف های صلح، آزادی، عدالت و پیشرفت اجتماعی و نجات ميهن و مردم مان از حالت مرگبار کنونی، گامهای استوار و سرنوشتساز را بردارد....

و در فرجام از سازمان ملل متحد ـ کشورهای صلحدوست و مردم آزادی خواه و عدالت جوی سراسر جهان می خواهيم تا با استفاده از تمام نيرو و امکانات خويش؛ نه تنها نگذارند تا هيچ کشوری اين باند تبهکار را برسميت بشناسند؛ به آن کمک مادی و معنوی نمايند؛ بلکه مطابق منشور سازمان ملل متحد واعلامیه های جهانی حقوق بشر  در جهت دفاع از مردم به گروگان گرفته شده وعذاب دیده أفغانستان اقدام تا خیر نا پذیر نموده مردم بپا خاسته و درحال قيام همگانی افغانستان را در امر بسيج ـ تشکل و رستاخيز سراسری ملی و ميهنی تا سرحد برچيدن بساط اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنان، و سرانجام اعمار مجدد افغانستان آزاد ـ آباد ـ مستقل و سعادتمند؛ مساعدت سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی همه جانبه نمايند.»

رفقای گرامی!

بمنظور تعميل هدايت ماده چهارم قطعنامه حزب، که چنين دستور داده است:

«همينگونه شعبه تبليغ و فرهنگ ـ تشکيلات و رفيق موظف در شورای ائتلاف احزاب و سازمانهای ملی و دموکرات موظف اند تا طرح جديدی را درمورد نام ـ ساختار و برنامه اين شورا که از نظر درون مايه و ساختاری با برنامه ی حزب ما وساير احزاب چپ، ترقيخواه و دموکراتيک همخوانی ندارد، تدوين و پس از تصويب ان درجلسه ی هيأت اجرائيه به شورای ائتلاف ارسال و از آن دفاع قاطع صورت گيرد.»

به تاريخ ۳۱ ـ ۱ ـ ۲۰۲۳ ترسايی «خطوط اندیشوی ائتلاف نیروهای ملی - دموکرات افغانستان» توسط دکتر نظيفه توخی عضو منتخب حزب مان دراين نهاد به دبيرخانه ی حزب غرض غور و ابراز نظر ارسال گرديد.

آن گونه که خطوط انديشه ای ائتلاف، در دبيرخانه ی حزب با دقت کامل به خوانش گرفته شد؛ در نتيجه همان برداشت قطعنامه ی حزب مبنی براين که اين خطوط انديشه ای شورای ائتلاف با تنديس و درونمايه برنامه ح. د. خ. ا (ح. ز. ا) بيش از۵۰ درصد در تضاد کامل قرارداشته پاسخگوی نيازمندی های مبرم و حياتی مردم افغانستان و حل و فصل اوضاع کنونی کشورمان نمی باشد؛ درست و به حقيقت پيوست.

ازاين رو، از دبيرخانه ی حزب، به رفقای موظف هدايت داده شد تا مطابق متن قطعنامه ذکرشده، طرح جامع حزب مان را پيرامون زدودن کمبودی های مشهود آن تکميل نمايند تا بعدأ بعنوان يک سند علاج پذير دردها و رنجهای بيکران مردم درد کشيده ی افغانستان، به پيشگاه جامعه ی دردمند مان و کشورهای ذيدخل منطقه و جهان ارائه و منتشر گردد.

از آن جايی که در نگارش و ارسال طرح از جانب رفقای موظف تعلل صورت گرفت؛ دبيران حزب نقاط نظر خود را بعنوان طرح اصلاحی (به رنگ سرخ درمتن همان خطوط) تدوين و به آدرس هريک از اعضای هيأت اجراييه ارسال نمودند. سپس طرح مذکور در جلسه مورخ (۱۲ فبروری ۲۰۲۳) هيأت اجرايیه به اتفاق اراء تصويب و از طريق دکتر توخی به شورای «ائتلاف نیروهای ملی - دموکرات افغانستان» ارسال گرديد. اما جواب مأيوس کننده ای، هفت ماه بعد رسيد، که روی آن کمی بعدتر در جايش صحبت خواهيم نمود.

رفقای گران ارج!

آن گونه، که دبيرخانه حزب به تاريخ ۳۰ مارچ ۲۰۲۳ پيرامون سفرمسؤول ومعاون دفتر روابط بين المللی کميته رهبری نوين حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان) رفقاء عارفه ايماق و رحمت ايماق، بمنظورشرکت دربيست و نهمین "رویداد بریگارد های کار ارنستو چه گوارا" و بزرگداشت از اول ماه می، جشن همبستگی کارگران جهان به کشور کوبا، به اطلاع رفقاء و هم ميهنان گرامی رسانيده بود؛ هيأت اعزامی حزب مان، به تاريخ ۲۷ اپريل ۲۰۲۳ عازم هاوانا شده پس از برگشت از آن کشور، فشرده ی اين سفر را، توأم با ملاقات ها و گفتگوهای خويش؛ با نمايندگان احزاب و سازمان های شرکت کننده دراين رويداد به رهبری حزب ارائيه نمودند.

هيأت اعزامی حزب ما، در ديدارهای باهمی با رفقاء و دوستان شرکت کننده، روی فعاليت نوين 18 ساله ح. د. خ. ا، (ح. ز. ا)؛ تدوين برنامه و اساسنامه نوين آن، معلومات مفصل ارائه نمودند.

اين صحبت ها و توضيحات ارائه شده رفقا برای آنان، که از چگونگی رخدادهای 45 ساله ی افغانستان و سرنوشت خونبار دهه هشتاد و 18 سال کار و پيکار واپسين فعالين ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) برداشتهای دگرگون و مأيوس کننده داشتند؛ حالت خوشنودی نويد بخشی را به بار آورد. متن گزارش مورخ هفتم می ۲۰۲۳ رفقاء در تارنگاشت سپيده دم به دست نشر سپرده شده است.

سپس رفيق ارجمند عارفه ايماق گزارش مکمل سفر هيأت حزب را به کشورکوبا به تاريخ۲۱ می ۲۰۲۳ به رهبری حزب ارائه نمودند که اين گزارش نيز درسايت سپيده دم منتشر گرديد.

رفقای عزيز!

برمبنای دستور مورخ ۲۹ می ۲۰۲۳ دبيرخانه ی حزب، پيرامون رسيدگی روی نظريات انتقادی و سازنده ی پيهم رفيق کوچی گرامی، مبنی بر تطبيق نشدن مصوبات نشست پيشکسوتان ح. د.خ.ا جلسه ی هيأت اجرائيه ی حزب به تاريخ ۱۰ ـ ۶ ـ ۲۰۲۳ برگزار و دراين نشست پس از استماع گزارش شعبات کميته ی رهبری نوين حزب، تصاميم زيرين اتخاذ گرديد:

۱ ـ شعبه ی تشکيلات بايد کميته های حزبی کشوری را در همه کشورهای اروپا ـ آسيا ـ امريکا که دست کم ۳ رفيق زيست می کنند، ايجاد نمايد تا از طريق آنها رابطه ی باهمی با شهروندان افغانستان تأمين و روند جلب و جذب فرزندان ميهن مان به حزب تسريع گردد؛

۲ ـ هر عضو کميته رهبری نوين حزب، بايست تماس های خويش را با آن عده فرزندان صديق حزب که تا کنون درحالت انتظار انتخاب مطلوب قراردارند؛ تأمين و دست کم ۵ رفيق واجد شرايط را به حزب جذب نمايند.

۳ ـ دراين نشست اندازه ی حق العضويت تعيين و رفيق عبدالصبور رکين بحيث مسؤول امور مالی حزب برگزيده شد.

همچنان در جلسه مورخ ۲۳ ـ ۷ ـ ۲۰۲۳ هيأت اجرائيه حزب بمنظور بازنمودن حساب بانکی و انتقال حق العضويت اعضای حزب دربانک، انجمن خيريه ی « مهر» را، که در رأس آن رفيق کوچی عزيز بحيث رئيس و رفقآء وکيل حيدری درپست معاون و هادی عزيزی بحيث حسابدار برگزيده شدند؛ ولی درمورد ايجاد آن دادگاه مربوطه دولت آلمان موانعی را مطرح کردند، که دراين رابطه رفيق کوچی  گزارش ارائه خواهد نمود.

رفقای گرامی!

بر مبنای وصول اطلاعات موثق، مبنی بر انتقال شهروندان پشتون تبار پاکستان و شماری ازهم تباران دوطرف مرز ديورند(!) به دنبال شورشيان جنايت پيشه ايغور ـ تاجيک ـ اوزبيک ـ T.T.P ...، تحت نام کوچی(!) به استان های شمال کشور و ادامه ی جنايات عبدالرحمان خان ـ محمد نادر خان ـ محمد گل خان مهمند... ، دبيرخانه حزب به تاريخ ۲۰ جون ۲۰۲۳ به رفقاء: غفار عريف ـ حريف «حريف» ـ وکيل کوچی ـ نظيفه توخی و رحمت ايماق وظيفه سپرد تا طرح اعلاميه ی حزب را تنظيم و به دبيرخانه ی حزب ارسال دارند.

اعلاميه از جانب رفقاء تدوين و پس از تکميل نهايی آن با جاگزينی نظريات دبيران حزب درمتن آن؛ در جلسه مورخ ۲۶ جون ۲۰۲۳ هيأت اجرائيه، به اتفاق آراء تصويب و در تار نگاشت سپيده دم منتشر گرديد.

دراين اعلاميه مزيد برتشريح جنايات زمامداران خيانت پيشه ی ذکر شده ی پيشين و طالبان مزدور آی. اس . آی پاکستان؛ درفرجام ازهمه احزاب سياسی ـ سازمان های اجتماعی و شهروندان آزادی دوست افغانستان و کشورهای جهان، تقاضای جلوگيری ازاين فاجعه تحميلی بعمل آمد، که فشرده آن بدين شرح است:  

«کمیته رهبری نوین ح.د.خ.ا (ح.ز.ا ) افزون براینکه همه ی این برنامه های خائنانه و استعماری دشمنان تاریخی مردم افغانستان را به شدت محکوم می‌کند، وظیفه خود می داند که با همه توانایی در برابر آن ایستادگی کند.

بدين منظور: 

ـ از همه احزاب سياسی ـ سازمانهای اجتماعی ـ نهادهای مدنی ـ استادان دانشگاها و دبيرستانها و ساير فرهنگيان رسالتمند و شخصيت های با اعتبار ملی ميهن مان... با حرمت بی پايان تقاضا می نمايد؛ تا با تأمين اتحاد باهمی، تدابير مشترک را درزميه ی راه اندازی تظاهرات مسالمت آميز سراسری در پنج قاره ی جهان و بلند کردن صدای مردم دربندکشيده افغانستان به گوش جهانيان؛ گام های استوار و عملی را تا برچيدن بساط سلطه ی ننگين اشغالگران خارجی ومزدوران جنايت پيشه طالبی وداعشی (پاکستانی و افغانستانی) برداريم؛

ـ از دولت های ذيدخل جنگ چهل ساله ی افغانستان؛ بويژه از ايالات متحده ی امريکا ـ انگلستان ـ فرانسه ـ آلمان ـ ايتاليا ـ کانادا ـ جاپان ـ چين ـ فدراتيف روسيه ـ پاکستان ـ ايران ـ ترکيه ـ ازبکستان ـ ترکمنستان ـ عربستان سعودی و ساير شيخ ها و امير نشينان کشور های عربی جداً تقاضا می نماييم تا از ارسال نمودن اسکناس های هفته وار دالر و آيرو... به طالبان خون آشام؛ ازتأمين روابط تجارتی و تمويل اقتصادی ماشين جنگی آنان؛ از لابی گری وساير بازی های سياسی ای که در طول سه دهه با اين جنايت پيشه گان داشتيد؛ دست برداريد؛ درغير آن نه تنها در برابر هرقطره خونی که از دم تيغ اين آدمکشان مزدور در افغانستان بر زمين می ريزد؛ در تمام اعمال نسل کشی آنان و ويرانی و بربادی افغانستان در پيشگاه تاريخ و داوری امروز و فردای ساکنين اين سرزمين، مسؤول و جوابده خواهيد بود؛ بلکه آتش اين جنگ تحميلی امپرياليستی به کشورها وخانه های خودتان، زبانه خواهد کشيد.

ـ و سرانجام، از سازمان ملل متحد وتمام نهاد های ذيصلاح حقوقی وسیاسی،عدالتخواه و دموکراتیک جهان، جداً تقاضا می نماييم تا در اوضاع و احوال موجود، که استقلال سياسی؛ آزادی وتمامیت ارضی افغانستان در خطر تجاوز اشغالگران ونابودی کامل قرارگرفته است؛ با استفاده از صلاحیت حقوقی منشور آن سازمان و حضورداشت نمايندگان تمام کشورهای جهان دراين دستگاه وسازمان جهانی؛ درزمينه ی جلوگيری از جنگ و خونريزی؛ دفاع  از استقلال ،آزادی وتمامیت ارضی افغانستان؛ برچيدن بساط سلطه ی اشغالگران؛ تشکيل دولت مشروع و انتخابی مردم که درمتن آن همه شهروندان متعلق به همه اقوام برادر وباهم برابر اين سرزمين، حضور خود را دراداره و رهبری آن از مرکز تا روستاها درک و احساس کنند؛ مردم درخون نشسته ی افغانستان را ياری و مساعدت همه جانبه کرده؛ همين شکنجه ی جسمی و روانی ناله و فرياد بيش از چهل سال پدران قد خميده ی دردمند؛ مادران داغ ديده ی بی پسر؛ زنان  مصيبت ديده ی بی شوهر؛ خواهران زجر کشيده ی بی برادر و يتيمان پا کفيده ی بی پدر را بحال شهروندان عذاب کشيده ی افغانستان کافی و بسنده دانسته؛ مسؤولیت تاریخی خود را در امرتعيين سرنوشت شهروندان آن اداء نمایند.»

رفقای عزيز!

برمبنای آگهی مورخ ۱۳ ـ ۹ ـ ۲۰۲۳ دبيرخانه حزب، جلسه هيأت اجرائيه به تاريخ ۲۳ ـ ۹ ـ ۲۰۲۳، بمنظور ايجاد کميسيون تماس با احزاب و سازمان های وحدت خواه معتقد به آرمانهای انسان سالار ح. د. خ. ا، (ح.ز.ا) و استماع گزارش رفيق دکتر توخی درمورد چگونگی نه پذيرفتن پيشنهاد اصلاحی و تکميلی حزب مان در متن خطوط برنامه ای شورای ائتلاف، برگزار گرديد.

در مورد ماده اول آجندای اين نشست،تشکيل کميسيون تماس منظور و اعضای کاری و ذيصلاح آن، شامل رفقای گران ارج: شيرآقا سرشک ـ محمد حريف «حريف» ـ عبدالوکيل کوچی و جيلانی گلشنيار، به اتفاق آراء برگزيده شدند.

مطابق ماده ی دوم اجندا، دکترنظيفه توخی نماينده حزب در شورای ائتلاف، علت سکوت هفت ماهه ی رهبری آن شوراء را ناشی از بيماری و عدم حضور عبدالله اسپنتگر سکرتر جنرال(!) شورای ائتلاف بيان نموده در فرجام افزودند که رهبری شورای ائتلاف نظريات اصلاحی پيشناد شده ی حزب ما را نه پذيرفته آن را زاده ی انديشه های حزبی ما دانسته اين گونه افاده نمودند، که گويا اين نظريات، درمورد ساختار سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی افغانستان( به پنداشت بيمارگونه ی برخاسته آنان از حضور بيست ساله غرب و انديشه های تابناک(!) گلوباليسم و اقتصاد بازار مودل جهان سرمايه بيدادگر) با اوضاع کنونی افغانستان مطابقت ندارد.(!)

گويا، با برداشت واهی تماميت خواهانه آنها، مردم افغانستان همان شکل و مضمون حکومت های عبدالرحمان خانی ـ نادر خانی ـ هاشم خانی ـ داوود خانی و سرانجام ـ کرزی و غنی را که وحدت باهمی تمام اقوام افغانستان را به بهترين شکل تأمين نموده(!)؛ و در فاجعه ۱۵ اگست ۲۰۲۱ همه مردم افغانستان ثمره ی آن را چشيدند؛ آرزومند سينه چاک آن هستند.(!)

 به! به! به اين تفکرطراز فاشيستی نوين(!) آنهم درسده ی بيست ويکم وعصر تسخيرکيهان  که بجای سفرباهواپيما، برعکس با سواری اشتر والاغ، عازم مکه وحج بيت الله اند(!)

هيأت اجرائيه ی حزب، هفت ماهه سکوت پيرامون نظريات اصلاحی خويش و رد کامل آن را توهين وسبکسری در برابر پيشنهادهای علمی و اصولی کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا و سرنوشت مردم درخون نشسته افغانستان دانسته مقاطعه ی اين حزب را ازآن شورا با اکثريت قاطع آراء تصويب نمود. صرف داکتر توخی راه استنکاف را درپيش گرفت.

رفقای گران ارج!

درست ۱۳ روز پس از اين نشست و تصميم هيأت اجرائيه حزب، يعنی به تاريخ ۲۶ ـ ۹ ـ ۲۰۲۳ نخست دکتر نظيفه توخی و به دنبال وی به تاريخ ۲۹ـ ۱۰ ـ ۲۰۲۳ محمد حريف «حريف» مطابق برنامه ی طرح ريزی شده ی مشترک ايشان با گروه معلوم الحال(!) در شورای ائتلاف! از عضويت ح. د. خ. ا و مقامات آن استعفاء نمودند....

رفقای گرامی! 

همان گونه که در نشست سال پار گزارش داده شد: رفيق نورمحمد سنگر، نسبت بيماری بيش يک سال، رابطه کاری وی با رهبری حزب به گونه منسجم و فعال تأمين نبود تا گزارش کار منظم تشکيلاتی اش را ارائه می داشت؛بخاطر زدودن کاستی ها، رفيق محمد حريف «حريف» بحيث مسؤول شعبه ی تشکيلات حزب برگزيده شد.

اما شور بختانه که در طی اين يک سال سپری شده کار و فعاليت برنامه ريزی شده در بخش تشکيلات، در جلب و جذب اعضای جديد به حزب؛( به استثنای جذب وتنظیم شش رفیق حزبی توسط رفیق کوچی در کمیته های فعال حزبی ومعرفی چهار رفیق حزبی از طرف دبیر اول حزب و پنج رفيق از جانب رفيق گلشنيار به شعبه تشکیلات حزبی، دیگر کاری درزمينه تشکيل حوزه های اوليه در داخل و خارج کشور؛ آن گونه که اساسنامه حزب و نياز زمان حکم می کند؛ صورت نگرفت وما ازیک تشکیلات سازمان یافته مطابق طرح اساسنامه حزب مان و پاسخگوی زمان کنونی برخوردارنشديم.

از ديدگاه من، ما درمورد تشخيص و گزينش يک کادر مسلکی حزب در شعبه تشکيلات مرتکب اشتباه شديم که درگام نخست شخص خودم را بحيث معرفی کننده رفيق حريف دراين پست کليدی که ستون فقرات حزب را تشکيل می دهد، مسؤول و مقصرمی دانم. 

ـ همچنان کار توضيحی در زمينه صحبت با آن عده از اعضای پيشين حزب، که بنابر عوامل متعددی عضويت سازمانهای ديگری را برخلاف اعتقادهای سياسی و گذشته تاريخی بالنده ی خويش درح. د.خ. ا، پذيرا شده؛ ولی ديدگاههای فکری شان آن گونه که در صحبتها و نگارش های سياسی آنان در رسانه ها بازتاب يافته، با متن برنامه حزب مان(ح. د.خ. ا) در هماهنگی کامل قراردارد؛ با کمال تأسف، نتايج مثبت و مطلوب را آن چنان که نياز زمان از ما می طلبد؛ ببار نياورده است.

 تنها ارتباط منظم رفقای عزيز کوچی و گلشنيار با رفقای ارجمند کميته مؤسس حوزه های احياء[آغاز فعاليت نوين] حزب دموکراتيک خلق افغانستان (حزب زحمتکشان افغانستان) تأمين بوده که منتج به نشست هيأت رهبری دوطرف به تاريخ ۲۸ اپريل ۲۰۲۴ ترسايی گرديد؛ اما دراين نشست نخستين، نسبت موجوديت ديدگاه های متفاوت معينی در مورد زمان گزينش زعامت نوين حزب واحد(کميته مرکزی ـ هيأت اجرائيه ـ دبيرخانه و شعبات مرکزی) ح. د. خ. ا ؛ ادغام تشکيلاتی و زمان برگزاری کنگره ی سوم حزب و برخی رويدادها و مفاهيم ديگر، ادامه ی نشست های بعدی ازجانب زعامت حزب ما الی برگزاری پلنوم حاضر و تفويض اندازه ی صلاحيت برای هيأت اجرائيه در مورد جايگاه انعطاف و گذشت های اصولی؛ توأم با مشخص نمودن خط قرمز درموارد ذکرشده؛ برای مدتی کوتاه تعطيل گرديد.

اميدوارم تا رفقای گرامی درمورد پروسه وحدت با اين رفقای عزيز که ديدگاه شان نسبت به ساير سازمان ها در اکثر موارد با ما نزديک و هم نظر هستند، تصاميم لازم را که موافق با مقتضای زمان و شرايط کنونی کشورمان باشد آتخاذ فرمايند.

در بخش تبليغ  و نشرات حزبی ما در تارنگاشت سپيده دم و فيسبوک رزمندگان و سپيده دم، کارهای تبليغی و نشراتی مان، بشمول گزينش و ارسال نگارش های علمی ـ سياسی، توسط رفيق تلاش گران ارج به تار نگاشت سپيده دم؛ چشم ديد بوده و مزيذ برآن، ما طی اين يک سال و پنج ماه سپری شده، دو فراخوان و اعلاميه های متعددی را پيرامون سرنوشت ميهن و مردم در خون تپيده ی مان منتشر و به آگاهی مردم افغانستان و جهان رسانيده ايم؛

همچنان جا دارد تا از ابتکارهای ماندگار رفيق عزيز اصلان اميری، در تنظيم و نشر ويديو کلپ های مربوط به اسناد و رخدادهای تاريخی حزب و کشور مان؛ بويژه دکلمه ی آن با آواز رسای خودش، تمجيد و تقدير نمود. 

اما با آنهمِ ما نتوانستيم دستور زمان و اوضاع خونبار کشورمان را آنگونه که از ما می طلبيد، لبيک گوييم و از متن تمامی رخدادهای زندگی برانداز کشور و مردم ما عبور کنيم و در برابر انواع جنايات اشغالگران پاکستانی و مزدوران طالبی و قبيله سالارهای نکتايی پوش آنان، در زمينه ی سرکوب خونبار زنان و محروم کردن اين نيمی از پيکر جامعه مان از حق کار ـ آموزش و آزادی های مدنی؛ قتل و کشتار دسته جمعی و انفرادی کتله های وسيع جامعه ـ نسل کشی ـ کوچ دادن اجباری و گروگان گيری شهروندان ولايات کابل ـ پروان ـ کاپيسا ـ پنجشيرـ بغلان ـ تخارـ کندز ـ بدخشان ـ بلخ ـ سمنگان ـ جوزجان ـ فارياب ـ سرپل ـ هرات ـ فراه ـ کندهارـ ولايات هزاره نشين و ننگرهار، که بمراتب بدتر ازجنايات عبدالرحمان خان ـ محمد نادر خان ـ محمد هاشم خان ومحمد گل خان صورت گرفت؛ با قلم و زبان سنگر گيريم وهمه مردم دربند کشيده و زيرستم ميهن مان را درامر بسيج  ـ تشکل و تحرک لازم از جايگاه يک حزب رسالتمند و برنامه ساز، کمک و ياری لازم و سرنوشتساز نماييم.  

همچنان کار وفعاليت رفقای ما درمورد سرنوشت نيمی ازپيکرجامعه مان؛(زنان افغانستان)، نيز خيلی ها کمرنگ بوده؛ علی رغم اين که به ابتکار رفيق کوچی عزيز نخستين سازمان دموکراتيک زنان در شهر هامبورگ آلمان ايجاد گرديده است ؛ اما، حزب ما طی اين مدت نتوانسته تا اين قشر ستمديده را که برضد پنج ستم استخوانسوز (طبقاتی ـ جنسيتی ـ ملی و زبانی ـ مذهبی و دين سالاری و امپرياليستی) دست و پنجه نرم می کنند و بويژه طی دو سال و نه ماه اخير برضد طالبان ظلمت پيشه و ددمنش روياروی می رزمند؛ درجهت بسيج و تشکل باهمی آنها در يک سازمان رزمنده، ياری و مساعدت لازم نمايد.

پيرامون کار درميان جوانان؛علی رغم اين که رفيق جيلانی گلشنيار، دراين راستا فعاليتهای خستگی ناپذيری را انجام و با جوانان ميهن مان در داخل و خارج ازکشور تماس های کاری دارد؛ وليک طی اين مدت مانتوانسته ايم تا اين قشر رزمنده و آينده سازميهن مان را در يک تشکل قوی و منسجم در جهت پياده نمودن اهداف انسانی ای که در برنامه نجات بخش حزب ما بازتاب روشن دارد، بسيج و سمت و سو بخشيم.

به همين ترتيب کار دربخش مالی و پرداخت حق العضويت اعضای حزب و اعانه رفقاء و دوستان،جدآ قابل انتقاد بوده، علی رغم اين که رفقای حزب مان مطابق دستور مورخ ۱۲  می ۲۰۲۴ هيأت اجرائيه کمک های نقدی را مطابق توان مندی خويش به مصيبت رسيدگان استان بغلان ارسال نمودند؛ اما با آنهم ما نتوانسته ايم تا کمک های اقتصادی لازم را به فاميل های شهدای حزب مان و ساير خانواده های بی بضاعت ميهن ما، بشمول فاميل های رفقای حزبی ما در داخل کشور، بصورت منظم و ماهوار انجام دهيم.

رفقای گرامی!

خوش بختانه کار و فعاليت حزبی ما، در بخش روابط بين المللی طی يک سال سپری شده از درخشش ويژه ای برخوردار بود. 

روابط کاری حزب ما که پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان در اوايل دهه 90 ترسايی با احزاب برادر قطع گرديده بود در سال پار توسط رفقای مسؤول شعبه روابط بين المللی حزب، (عارفه ايماق و رحمت ايماق) دوباره تأمين گرديد، که از آن در سطور بالا تذکار بعمل آمد.

رفقای گران ارج!

اميدوارم تا شما رفقای ذيصلاح اين نشست تصاميم لازم را در همه موارد ذکرشده اتخاذ و به مسؤولين بخشهای مربوط (تشکيلات ـ تبليغ و ترويج و نشرات ـ نظارت و کنترول ـ روابط بين المللی ـ امور مالی ـ اسناد و ارتباط  ـ بسيج بانوان و تشکل جوانان) وظايف جديد را تفويض و هدايت فرمايند تا کار تشديدی را در همه موارد ذکرشده ، روی دست گيرند.

رفقای گرامی!

طوری که در گزارش سال پار حضور شما با صراحت اظهار نمودم، ناگزير روی همان گفته های پارينه ام بنابر ضرورت زمان و زندگی مردم مان، دوباره مکث می نمايم:

«پس از اشغال افغانستان توسط ايالات متحده امريکا و ناتو وتشکيل دولتی بر وفق درامه ی «بن» (!)؛ درافغانستان ساختاررژيم دريک ترکيب نهايت، عقبگرا وارتجاعی شکل گرفت، که درآن ملوک الطوايفی جنگی، مافيای توليد، فروش وقاچاق مواد مخدر، سران ونمايندگان تنظيم های پشاوری وتهرانی، فرماندهان محلی، تکنوکراتهای مقيم دردنيای غرب، سلطنت طلبان شاه پرست، ناسيوناليسهای تماميت خواه و قبيله پرست، نقش بارز و تعيين کننده داشتند وچوکی های ادارۀ دولت را درمرکز وولايات به مانند ملکيت شخصی و متاع موروثی،  دربين خود تقسيم وترکه نمودند.

سپس اشغالگران امريکايی بعد از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم مان؛  در يک درامه ی شرماور ديگری، اداره کشور را در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ به عوامل نفوذی پاکستان؛ يعنی همان  طالبان مزدور آی. اس. آی، تسليم و افغانستان را به جهنم روی زمين تبديل نمودند.

درنتيجه اين دو اشغال، درافغانستان مظاهر رعب و وحشت، چور و چپاول، قتل و غارت، تجاوز جنسی وآدم ربايی، بی امنيتی، نبود مصونيت فردی وجمعی، سلطۀ تفنگ، راه گيری ورهزنی، زرع- توليد وقاچاق مواد مخدر، زورگويی، ابتداء دروجود حاکمیت های طراز فاشيستی کرزی، غنی احمدزی و ازدوسال و نه ماه به اینسو با تحمیل امارت سیاه تروریستی طالبی؛ سرکوب خونبار زنان ـ قتل و کشتار فرهنگيان اعم از نويسندگان ـ  ژورناليستان ـ استادان دانشگاهها و دبيرستانها ـ هنرمندان ـ  کارمندان ملکی و نظامی دولتهای پيشين؛ نسل کشی در شمال ـ شمال شرق ـ غرب ـ جنوب غرب، بشمول هزاره جات و حوزه مرکزی، توأم با گروگان گيری زنان، پيرمردان و کودکان،کوچ اجباری اقوام بومی را از خانه ها و مزارع آنان و انتقال قبايل سرحدی را از نوار مرز و از داخل پاکستان به جای آنها و در يک کلام انجام کارهای ناتمام زمام داران وحکام جنايت پيشه ی ذکر شده ی پيشين؛ جزء کار روزانه ی طالبان می باشد، که نه تنها کم نگرديده؛ بلکه در اين اواخر با قساوت بی مانندی، تشديد بيشتری يافته است.

 ايالات متحدۀ امريکا- انگليس ومتحدين سابقه ونوين آنها، بويژه تجاوز بیشرمانه دولت پاکستان در اشغال نظامی و سياسی افغانستان و دخالت گسترده درزندگی اقتصادی مردم، قصد دارند تا به شيوه ی استعمارنو ، پلانها و پروگرامهای اسارت آورخويش را درتار وپود نظام اقتصادی، بار نخست تحت نام و نشان "جمهوری اسلامی" و اکنون با تغيير نام "امارت طالبانی تک قومی و تک زبانی (!)"، يعنی سوپرفاشيسم طراز آسيايی بسط و گسترش دهند.

اکنون ايالات متحده امريکا باری بخاطر روپوش کردن جنايات و شرمساری پيشينش در ويتنام ـ افغانستان ـ سوريه ـ ليبی وعراق؛ بمنظور اغوا و فريب دادن مردم امريکا و متحدين اروپايی خويش؛ نخست  بهانه ی را تحت عنوان گويا " دفاع از کشور اوکراين! دربرابر تجاوز روسيه!" در دستگاه های دسيسه سازی سازمان  "سيا" و پنتاگون ايجاد و جنگ زندگی برانداز را برمردم اوکراين و کشورهای اروپايی تحميل نمود تا از يکطرف، کارخانه های بزرگ اسلحه سازی درايالات متحده به توليد سلاح های کشتار جمعی  بيشتری مبادرت ورزند؛ ازجانبی هم کشورهای اروپايی وهم جمهوری فدراتيف روسيه، درادامه ی اشتعال جنگ در اوکراين، هردو از نظر نظامی و اقتصادی تضعيف شده، ايالات متحده جايگاهش را، مانند سه دهه گذشته، در سياست و اقتصاد و امور نظامی بمثابه ی يگانه ابرقدرت جهان حفظ  و دلار امريکا هم جايگاه ارزشی بالاتری را نسبت به پول" آيرو" احراز و سرانجام رقبای اروپايی و آسيايی؛ در رأس  روسيه و چين را از سر راهش بردارد.»

اما همين که در اشتعال و ادامه ی جنگ در اوکراين به شکست شرماوری مواجه گرديده است؛ به ادامه آن قتل عام مردم فلسطين وشهروندان بی دفاع غزه را توسط بدنام ترين نماينده ی قصاب صفت اش«نتنياهو» با حدت و شدتی که درتاريخ نظير نداشته آغاز کرده و حتا قطعنامه های سازمان ملل متحد را نيز بی شرمانه «ويتو» می کند.

بااين همه، به باورما، آن روز دورنخواهد بود که اتازونی بمثابه دشمن بی رحم بشريت، مانند سرافگندگی در کوبا ـ ويتنام ـ عراق ـ سوريه؛ و رنگ باختن اش در نحوه ی درامه ی دوره تسليمی و خروج دزدانه ی سربازانش از افغانستان، دراين بازی نهايت مهلک، با سرنوشت مليونها انسان آزاديخواه ـ تحول طلب و ترقی پسند، به شکست قطعی مواجه خواهد شد و مردم اروپا و امريکا؛همچنان شهروندان افغانستان و اوکراين و جهان عرب بشمول فلسطين دربرابر اين دسيسه های شعبده بازان سده بيست و يکم، نه تنها سر خم نخواهند کرد؛ بلکه روزی نه چندان دور، پرچم آزادی را در ميهن شان در اهتزاز درخواهند آورد و کشورهای خويش را از شرارت جنگ و يورش نظامی امريکا و ناتو نجات خواهند داد.

واما درمورد سرنوشت کشورمان همان گونه که در گزارش يک سال و اندی قبل مان گفته بوديم:

مردم افغانستان درحال حاضر، بيش ازهرچيزديگر بخاطر دستيابی به یک لقمه نان خشک برای گرسنگان ،یک پياله شیر برای کودکان مصاب به سوء تغذی ویک قرص تابلیت برای بيماران و سالخورده گان نیازمبرم دارند که برخی از مردم بدلیل شدت فقر ومرض، نی تنها اعضای بدن؛ بلکه فرزندان وجگرگوشه های خود را درسده بیست ویکم بفروش میرسانند.

همچنان چشم ديد صدها موارد خودکشی ازشدت فقر وآواره شدن صدها هزار شهروند ميهن مان به گونه جبری بخارج کشور که لکه ننگین آن برجبین آمپریالیزم وتیکه داران دین و دالر میباشد، گواه آن است که مردم نگون بخت افغانستان دربدترين حالت اسفبار قرار دارند.

روی این منظور مردم عذاب دیده أفغانستان نخست ازهمه به رفع اشغال کشور؛ تأمين صلح - امنيت و آرامش سراسری، بهبود شرايط کار و زندگی، دسترسی به خدمات اجتماعی و آمدن تغييرات مثبت در وضعيت سياسی اسارتبار کنونی ورفع نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی ذکر شده در همه موارد زندگی، نياز دارند.

 بايد حزب ما درگام نخست همگام با تشکُل ائتلاف احزاب ترقيخواه و کليه نيروهای ملی، دموکراتيک و تحول پسند کشور، در وجود جبهه متحد ملی و دموکراتيک، بدورهم بسيج و متشکل گردند و با اشتراک فعال خويش، در امر بزرگ نجات کشور از پنجه های خونين اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی (طالبی ـ داعشی ـ جهادی) و رهایی مردم مان ازقيد و بند أنواع ستم های دست و پاگير و در يک کلام انجام دگرگونی های بنيادی درحيات سياسی، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی کشور را رويدست گرفته، سپس کار و فعاليت عملی را در امر تحقق تحولات ملی و دموکراتيک؛ پيشرفت و تکامل عميقآ اجتماعی دربرگيرندۀ همه عرصه های زندگی توده ها، انجام دهند؛ تا عقب ماندگی اقتصادی و بی عدالتی های اجتماعی مرحله به مرحله ازميان برداشته شود و مردم ازفقر مادی و معنوی وبد بختی ميراث شوم چهل سال جنگ تيکه داران دين و دالر، قوم و قبيله، تفنگ و ترياک، نجات يابند.

خوشبختانه، آنچه که امروز در رزمايش قيام ها در کشورمان؛ چی در نبردهای رويا روی مدنی و خونبار شيرزنان آزاديخواه وجوانان سنگر نشين در داخل کشور ويا در نشست های احزاب و شخصيتهای سياسی مربوط به زمامداران وابسته به اشغالگران غربی (کرزی و غنی) و مطبوعات برون مرزی، می گذرد؛ گواه آن است، که باستثنای گروهی ازسوپر فاشيستهای پيروان مکتب آدولف هيتلر، که بی شرمانه ادعای روشنفکران کتاب خوان را هم می نمايند؛ وليک واژه ی « روشنفکر» را در لابی گری به طالبان مدارس ديوبند پاکستان، به چوبه ی دار بسته و نام (طالبان نکتايی پوش) را ازآن خود کرده اند؛ کمتر از۱۰ درصد هستند؛ ديگران همگی برچيدن بساط سلطه و تفکر طالبانی را با طرح های ناهمگون و غيرعملی؛ (بدون انديشيدن به تضمين امنيت پايدار وتکرار نشدن تاريخ خونبار دهه ۹۰ جنک های تنظيمی)؛ در نشست ها و حتا در تلويزيون های معتبر خصوصی موعظه کرده و يکنواحت بخورد جامعه می دهند.

طرح و تفکر اين گروه ها را می توان به دسته های زيرين بخش بندی نمود:

ـ تيپ اول: شامل همان سران و فرماندهان جهادی رنگ باخته ی غارتگر دهه هشتاد و نود ترسايی اند که روی همان تخم گنديده ی «جهاد و تشکيل حکومت اسلامی» سينه می زنند و از متن تاريخ ۵۰ سال گذشته هيچ توشه ای نبرداشته اند.

ـ رديف دوم: همان سنگر باخته های بيست سال حکومت های دست نشانده غرب (امريکا ـ انگليس و ناتو) هستند، که راه نجات کشور را از وضع موجود در تشکيل دولت به اصطلاح فراگير ملی با شرکت طالبان ـ تنظيم های پيشين و ناسيوناليست های قبيله گرای تماميت خواه مدرن(!)؛ در نشستهای طرح ريزی شده ی کشور های غربی، در حمايت از اين ويا آن ابرقدرت، تبليغ و موعظه می کنند.

ـ دسته سومی: يگانه را نجات کشور را از وضع کنونی و جلوگيری از تجزيه ی افغانستان را، در تشکيل نظام فدرال مطرح می کنند؛ اما توضيخ نمی نمايند، که چی نوعی از شکل و مضمون نظام فدرال را برای برون رفت از وضع فلاکتبارموجود کشورمان، تجويز میفرمايند.

نظام فدرال تيپ پاکستان ـ ايالات متحده ی امريکا ـ نظام فدرال در آلمان ويا با گزينش شکل و درونمايه ی نوينی که در کشورهای اسکاندانوی وجود دارد؛ مطمح نظر قراردارند.

از جمله ی آنان، طوری که ديده می شود، در طرح آقای سروردانش معاون دوم رئيس جمهور غنی، تشکيل نظام فدرال را مبتنی بر تقسيم بندی اقوام و زبان های رايج در ۱۴ حوزه ی جغرافيايی کشور، بخش بندی نموده اند.

اما،از آن جايی که شهروندان پشتون و تاجيک و هزاره و ازبيک و ساير اقوام در ولايات: کابل ـ وردک ـ غزنی ـ لوگر ـ لغمان ـ کاپيسا ـ پروان ـ بغلان ـ کندز ـ تخار ـ بدخشان ـ سمنگان ـ بلخ ـ جوزجان ـ فارياب ـ سرپل ـ غور ـ بادغيس ـ هرات ـ فراه و ارزگان در يک استان و شهرستان زندگی می کنند و شماری از پسران و دختران فاميل های آنان باهم ازدواج نموده و فرزندان همخون را به جامعه تقديم کرده اند.

از اين رو باتکیه بر وجوهات مشترک(پيوندهای خونی) و زيست باهمی در شهرستان و استان های ذکر شده، تشکيل نظام فدرال برمبنای هويت قوم و قبيله و زبان، در کشور کثيرالمله ی درهم آميخته مان، امکان پذير نيست.

به باور اين کمترين همه: نظام فدرال در افغانستان برای نخستين بار در اواخر سال ۱۳۵۵ حين بحث روی تسويد قانون اساسی افغانستان، توسط جناح پرچم ح.د. خ. ا، بنام طرح پیشنهادی ح.د.خ. ا، مطرح و درميان روشنفکران، فرهنگيان و کارمندان دولت؛ بشمول اعضای کميسيون تدوين قانون اساسی پخش گرديد، که تفصيل آن در برگه های ۲۷۰ و ۲۷۱ کتاب «يادداشت های سياسی و رويدادهای تاريخی» سلطان علی کشتمند نخست وزير پيشين افغانستان بازتاب يافته است.

سپس برمبنای همان انديشه در دهه ی هشتاد ترسايی سنگبنای نظام فدرالی با تصويب قانون ارگان های محلی قدرت و اداره دولتی؛ زون های منطقه يی هفت گانه درکشور تشکيل و رئيس و اعضای رهبری ارگان های ولايات، شهرستان ها و شهرداری ها با رأی مستقيم مردم برگزيده شدند.

 اما در نتيجه کودتای زندگی برانداز ۱۴ثور ۱۳۶۵ و يکه تازی های تماميت خواهانه دکتر نجيب الله،نی تنها جلو رشد و ثمر بخشی آن گرفته شد؛ بلکه راه سقوط حاکميت و تسليمی قدرت به برادران آزرده خاطر داکتر صاحب(!) نيز هموار گرديد.

به باور من تشکيل نظام فدرال که مبتنی برآن همه شهروندان کشور دراداره و رهبری ميهن و امور مربوط به زندگی خويش دارای صلاحيت های اجرائیوی قانونی باشند و از انحصار قدرت به يک قوم و يک يا چند تن تيکه دار آزمند! در مرکز؛ جلوگيری بعمل آيد؛ می توان سنگ بنای آن را، (بعنوان گذاشتن پل عبوری گذار از حالت استبداد کنونی به فدراليسم دموکراتيک(!) ازطريق تشکيل زون های منطقه يی، با داشتن صلاحيتهای مستقل درمورد صرف درآمد های مالی و اقتصادی هر استان و شهرستان، به شرح زيرين گذاشت:

۱ ـ‌ زون مرکزی «کابلستان»؛(شامل ولايات ۱ کابل ۲ وردک ۳ لوگر ۴ پروان ۵ کاپيسا ۶ پنجشير)؛

۲ ـ زون شرق « بهارستان»؛( شامل ولايات ۱ ننگرهار ۲ کنرها ۳ لغمان ۴ نورستان)؛

۳ ـ زون شمال شرق «تخارستان»؛( شامل ولايات ۱ بغلان ۲ کندز ۳ تخار ۴ بدخشان)؛

۴ ـ زون شمال «ترکستان»؛ (مشتمل بر استانهای ۱ سمنگان ۲ بلخ ۳ جوزجان ۴ فارياب

۵ سرپل)؛

۵ ـ زون غرب «هرات باستان» (دربرگيرنده استانهای۱ بادغيس ۲ غور ۳ هرات ۴ فراه)؛

۶ ـ زون جنوب غرب «سيستان و زابلستان) ( شامل استانهای ۱ هلمند ۲ کندهار ۳ نيمروز ۴ زابل ۵ ارزگان)؛

۷ـ زون مرکزی نمبر۲«غرجستان» ازبهم پيوستن استانها و شهرستان های هزاره نشين مرکزی، دربر گيرنده ولايات(۱باميان ۲ دايکندی)، ۳ شهرستان های دايزنگی پيشين!

۴ شهرستان های هزاره نشين مربوط به استان غزنی)؛

۸ ـ زون جنوب شرق « لوی پکتيا» از اتحاد ولايات ۱ پکتيا ۲ خوست ۳ پکتيکا ۴ واحدهای محلی پشتون تبار ولايت غزنی). 

ـ گروه چهارم: شماری از روشنفکران جوانی هستند که در رسانه های آزاد، ازجمله در تلويزيون جمهوری پنجم، روی نجات کشور از پنجه های خونين طالبان افغان تبار پاکستانی صحبتهای روشنگرانه می نمايند، که توجه انسان انديشمند را به شنيدن انديشه های خويش معطوف می دارند.

اما آنچه که در نظريات آنان کمبود جدی ديده می شود؛ اين است که ايشان ميکانيزم اسلوب برون رفت از وضع موجود؛ يعنی برچيدن بساط قدرت و حاکميت طالبان و تشکيل دولتی که درآن حاکميت قانون و نظام دموکراسی برخاسته از آراء پاک مردم را تضمين کند؛ چگونه شکل گيرد؛ بدست نمی دهند.

به گونه ی مثال: يکی از آنان روزی در صحبت هايش گفتند، که طرح نظام فدرال هم اکنون نادرست است. بايست همگی يکجا طالبان وعمال نفوذی استخباراتی ونظامی خارجی را ازقدرت وکشور بيرون راند؛ سپس روی شکل و مضمون دولت صحبت کرد.

من با حرمت بی پايان به اين جوانان تازه نفس می گويم، باورم اين است، شما عزيزان، يا در دوران سقوط دولت جمهوری افغانستان در دهه ۹۰ ترسايی خيلی خرد سال بوديد و جريان اين سقوط و آمدن مجاهدين فی سبيل الله(!) را از پاکستان و ايران نديده ايد و يا از متن تاريخ گذشته ميهن مان برداشت تان ناتکميل است.

بياييد برای لحظه ای نظر شما را پذيرفته همه سلاح بدستان داخل کشور که گاهی در رسانه ها شمار آنها را ۲۴ گروه جنگی تبليغ می کنند؛ جمع گروههای شکست خورده که خود را اپوزيسيون قلمداد می نمايند؛ با شيرزنان داخل کشور و روشنفکران تحول طلب داخل و خارج ميهن همه يک جا شويم و طالبان را به کمک مالی و تسليحاتی اين يا آن کشور خارجی از قدرت بزير اندازيم؛ در اولين روزهای پيروزی تا تشکيل جلسه ی بزرگ روی شکل گرفتن دولت بعدی، کدام يک ازاين گروه های ۲۴ گانه امنيت کشور و نشست بزرگ گفتمان ملی را تا فرجام آن، تأمين می نمايند.

آيا يکی نسبت به ديگری در امرانجام و به سر رسانيدن اين مأموريت و مسؤوليت بزرگ و سرنوشتساز تاريخی ميهن و مردم مان، تمکين و گذشت می کنند؟

دوم ـ بعد آن روی شکل و مضمون دولت ـ سهم اقوام و قبايل کشورـ سهم هريک از اين ۲۴ تشکل نظامی ـ  سهم زنانی که طی اين مدت دربرابر طالبان رزميدند و شماری جام شهادت نوشيدند؛ بشمول تکنوکرات های تحصيل يافته ی غرب و شرق، جنگ زندگی برانداز ديگری درمورد تقسيم و تصرف قدرت؛ مانند دهه ی  ترسايی۹۰ مجاهدين صورت نخواهد گرفت؟

 و افغانستان دوباره ميان سلاح بدستان ( ۲۴ گانه) تقسيم و ترکه نخواهد شد؟

به باور اين کمترين همه، بايست در گام نخست روی طرح تشکيل جبهه ی متحد ملی افغانستان در يک نشست باهمی و با شرکت تمام احزاب و سازمانهای انديشمند سياسی ترقيخواه و شخصيت های مستقل ملی با اعتبار، که نمايندگی نسبی از همه اقوام و مناطق کشور کرده بتوانند؛ کار سازنده آغاز گردد.

سپس درهمان نشست روی پلاتفورم تشکيل جبهه ی متحد ملی و بويژه روی شکل و مضمون دولت آينده ی افغانستان(نظام فدرال ونوع آن ـ جدايی دين ازسياست ـ اقتصاد  بازار آزاد، يا رهبری شده ويا هم مختلط ـ برخورد با پنج ستم استخوان سوز: طبقاتی ـ ملی و زبانی ـ جنسيتی ـ دينی و مذهبی ـ استعماری و امپرياليستی) تصاميم جمعی که متضمن تأمين نظم و امنيت در کشور؛ سعادت و خوشبختی مردم و وارد شدن افغانستان در شاهراه تکامل جامعه واقعآ انسانی باشد؛ اتخاذ و درجاده ی عمل پياده گردد.         

البته طرح تشکيل دولت فراگير منتخب مردم و جبهۀ متحد ملی مورد نظر، که بايست دربرگيرنده ی مشارکت تمامی احزاب چپ، ملی، دموکرات، ترقيخواه و صلح دوست؛ سازمانها و نهادهای طرفدار دموکراسی و جامعۀ مدنی؛ بشمول تاجران ملی، پيشه وران و روحانیون آگاه و وطن دوست وهمچنان شخصيتهای ملی ومترقی تحول طلب که برای حفظ استقلال ملی، تماميت ارضی و تأمين عدالت اجتماعی می رزمند و در ضديت با استبداد، ارتجاع، امپرياليسم و تبعيض (بهر شکلی که باشد) قرار دارند، باشد؛ در برنامه ی حزب مان(ح .د. خ.ا) منتشره تارنگاشت سپيده دم، نسبت با ساير احزاب و سازمان های سياسی چپ و راست؛ بازتاب روشن يافته؛ قابل تأمل و درخور نگرش ژرف است.

باورکامل دارم، که هرگاه مردم آزاديخواه و روشنفکران تحول طلب افغانستان، به دور از تعصب و تنگ نظری های ديروز به آن برنامه مراجعه نمايند؛ می توانند با استفاده از درونمايه ی آن راهکارخويش را درامر ساختار يک دولت متمدن و متعلق به همه اقوام و شهروندان عدالتخواه کشور مان و تحقق اهدافی که تاريخ بعنوان يک رسالت در امر آزادی ميهن و مردم ما از پنجه های خونين اشغالگران خارجی و مزدوران داخلی آنان و اعمار مجدد افغانستان آزاد، آباد؛ سربلند و شگوفان، دربرابر مان قرارداده است؛ دستياب وبسر رسانند.

      هم ميهنان گران ارج؛ رفقاء و دوستان عزيز!

راه ما، راه دراز است، سفر بايد کرد

همه جا صخره و سنگ است، گذر بايد کرد

هر قدم، هر وجب، اين دشت بلای دارد

با بلا هر نفسی، جنگ و خطر، بايد کرد

شرط مردی نبود، پشت به دشمن کردن

پيش شمشير عدو، سينه سپر، بايد کرد

دل که يک لحظه شود از تپشِ رزم تُهی

خاره سنگيست که از سينه بدر، بايد کرد

سر بکف، شور بدل، زمزمۀ عشق بلب

تا نفس های پسين، رزم و سفر، بايد کرد

به سيه رويی تسليم شدگان زر و زور

پای کوبان کفن مرگ، به بر، بايد کرد

بهر خوشبختی هرگونه ستمکش به جهان

ظالمان را همه جا زير و زبر، بايد کرد

اندرين عصر شتابان اتُوم و سته لايت

ترک خوشباوری عصر حجر، بايد کرد

تا منور شود از نور خَرد خيره سران

شمع شان شعله ی سوزنده بسر، بايد کرد

بهر آزادی وجدان بشر، از شر جهل

سينه را بتکده ی علم و هنر ، بايد کرد

غره هنگام ظفر، شکوه به هنگام شکست

دو بلائيست کزان سخت حذر، بايد کرد

می دمد صبح و دگرباره درخشد خورشيد

اين شب تيره و تاريک، سحر بايد کرد

ـ زنده باد مردم آزاديخواه، تحول طلب و سنگر نشين هميشه بيدار افغانستان!

ـ به پيش بسوی وحدت ـ اتحاد و تشکيل جبهه ی متحد ملی همه نيروهای،

آزادی دوست؛ ترقيخواه و تحول طلب افغانستان!

با تقديم درودهای گرم

عبدالواحد فيضی