يک توطئۀ خطرناک ديگر؟ !

پروانی- از آلمان

 

              يک توطئۀ خطرناک ديگر؟ !

 دراين اواخر تنی چند ازعمال ماجراجو، تفرقه افگن و مشکوک مائويستی و افغان ملتی باچهره های خشن، عبوس، وحشت آور و نفرت انگيزبا استفاده از امکانات شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان، دراستديوی پرزرق وبرق با ديزاين و ديکورامريکايی، دربرنامه های سياسی "چشم انداز"،" دنيای زندانی" ، " ديدگاه"، " آيينه" و" ازگپ گپ ميخيزد" بازهرپاشی تبليغاتی به افشاندن تخم نفاق دربين کتله های روشنفکری ميهن ما دست بکارشده اند و با توسل به حربۀ دشنام دادن، تحقير وتوهين کردن، زشت گفتن واتهام بستن توطۀ جديدی را براه انداخته اند.

اين عاليجنابان نوکيسه، بدون اينکه درکشمکش های لفظی برسر لاش قدرت، بينی خود و متعلقين خويش را به خون آلوده ساخته باشند، درحاليکه فاقد صلاحيت ملی وميهنی هستند، اززير سقف آسمان خراش ها، فرمان سقوط طاغوت را صادر ميکنند وازپشتيبانی وهمدردی اعيان و اشراف، کارمندان عاليرتبۀ ملکی ونظامی، نظام های خاندانی وشماری از افراد واشخاص پرعقده وفرصت طلب ديگر نيز برخوردار ميگردند.

   مالک وصاحب صلاحيت شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان وگردانندگان برنامه های سياسی آن، حق مسلم (!) خود ميدانند، که با خيره سری شخصيت های سياسی معروف کشوررا به نام های اين و آن با الفاظ رکيک وبا شلاق وتازيانۀ تبليغاتی بکوبند، ولی هرگز دربارۀ گذشتۀ سياسی وارتباطات پنهان و آشکار خويش حرفی برزبان نمی آورند وبه بينندگان معلومات نمی دهند.

      يک محاسبۀ خيلی ساده، ابتدايی وليک بسيار دقيق:

   -  تاسيس وآغاز بکار يک شبکۀ تلويزيونی جهانی ( تهيه وتدارک ماشين وآلات و وسايل فنی وتخنيکی، تعمير ودفتر و دستگاه نشراتی) چقدر هزينه ميطلبد؟

   -  مصارف نشرات روزانۀ ( 24 ساعته) يک شبکۀ تلويزيونی جهانی بالغ بر چقدر دالر ميشود؟

      همه مايلند، که بدانند: هزينۀ هنگفت ايجاد تلويزيون آريانا افغانستان را چه کسی يا کسانی، کدام موسسه ويا موسسات داخلی وخارجی، کدام سازمان ها ، ازکدام منبع ويا منابع، پرداخته اند؟

تلويزيون درتهيه ونشرپروگرام های روزانۀ خويش، ازکدام منبع مالی تغذيه ميکند (صرف عوايد ازمدرک اعلانات تجارتی ويا فروختن ساعات نشراتی به برنامه ريزان مستقل، نميتواند مصارف روزانه را تکافونمايد )؟

اين جمع و تفريق بسيط، هيچ جای شک وترديد را باقی نمی گذارد، که تلويزيون مين های شبکۀ جهانی آريانا افغانستان، درکارزار تبليغاتی سياسی خويش، غرق دردالرهای دستگاه های جاسوسی" کميتۀ 300 کانون توطئه های جهانی" (حکومت بی نام) بخصوص باشگاه روم ؛ نباشد وبرنامه های خود را با پروگرام های سرويس های خدمات اطلاعاتی" سی،آی، ای"، موساد، انتلجنس سرويس…) هماهنگ نسازند.

  برنامه سازان سياسی اين شبکۀ تلويزيونی درلابلای نشرات سياسی ملال آور خود، عاملين اصلی جنگ وويرانی درافغانستان را به فراموشی سپرده وبانيرنگ و خدعه آنها را علنآ تبرئه مينمايند، درعوض به تخريب نيروهای فعال سياسی کشورميپردازند. گاهی شکايت ازناتوانی تنظيم های جهادی درزمينۀ تشکيل حکومت مرکزی وباثبات مطابق انديشه های جهاد(!) ميدارند وزمانی خود را پيش کسوتان نهضت اجتماعی ووارثان حقيقی تاج وتخت ومستحقين پستهای درقدرت و ادارۀ رهبری دولت ميدانند. ديگران را به چهارکتاب کافرميکشند وخودها را يکطرفه و يکسره در ناب ومسلمان چاندی جا ميزنند.

ازنظر متصديان برنامه های ( چشم انداز، دنيای زندانی، ازگپ گپ ميخيزد، ديدگاه، آيينه) کليه کارمندان حزبی ودولتی دردهۀ شصت خورشيدی، به ملت خيانت ورزيده اند، بنابراين مستوجب مجازات شديد ميباشند. صرف سه ويا چهار نفرمائويست بدنام شناخته شده وچند نفرافغان ملتی فاشيست مشرب قبيله پرست و برتری جو( قومی ولسانی) موظف درتلويزيون آريانا افغانستان خادمين ملت هستند. اين بلند پردازان قرن ما ازامريکا، ازپشت مکروفون دراستديوی راحت وآرام، برخوردارازتسهيلات لازمه درمقابل گرما و سرما، باغهای سرخ وسبز وميوه های بهشتی را به مردم وعده ميدهند وبرای کشف واقعيتهای جامعه و حصول آگاهی از اوضاع وطن برباد رفته وويران ما، درداخل استديو، آيينۀ سکندر را نصب کرده ودرآن تصويرشکستۀ ميهن وبدن خون چکان شهروندان را ازطريق شنيدن وگوش دادن به صحبتهای تيلفونی قبلآ پلان شدۀ تنی چند از افغانهای مقيم امريکا و اروپا وارايۀ پاسخ های سليقه يی پادرهوا به آنها، به نظاره نشسته اند.

به هيچکس (درداخل وخارج) بخصوص آنهاييکه پابه پای حوادث، روزهای زندگی را سپری کرده اند وازبينش وفهم سياسی ودرک تاريخی بهره دارند، پوشيده باقی نمانده که پس ازواقعۀ (26 ) سرطان 1352 بود که نخستين بم گذاریها وانفجارات درداخل افغانستان به هدف ايجاد ترس، دلهره وسراسيمه گی دربين مردم، براه انداخته شد. برای اثبات اين مطلب بايد به يک کتاب خيلی جالب از نويسندگان معتبرجهانی مراجعه کرد ونقل قول ها آورد:

      « نتيجۀ غيرمرعی مساعی شاه( رضا شاه پهلوی- مترجم) توسعۀ فعاليتهای شبکۀ جاسوسی ساواک بود، که ميخواست جاگزين کی، جی، بی درافغانستان گردد.

        عمال شبکه های جاسوسی عربستان، هند، چين ويک تعداد ديگری از کشورهای خليج فارس وشرق ميانه نيزبعد ازسال 1973 [ بعد از26 سرطان 1352- ] در افغانستان نفوذ نمودند. نقش ايران را درسال 1975 اولآ فريدون هويدا، نمايندۀ ايران درملل متحد بمن [ سليک هريسن ] بيان نمود. وی به اين نقش بحيث يک نمونۀ همکاری امريکا وايران اشاره کرد. بعدآ من درمورد شبکه های جاسوسی درکابل ورقابت آنها، درجريان سفرهای خويش به آن شهر و مراکزممالک منطقه مطالب زيادی آموختم.

ساواک و سی، آی، ای باهم همکاری می نمودند. اين دوسازمان بعضی اوقات فعاليتهای خود را با دستياری گروپ های مخفی مسلمانان بنيادگرا به پيش ميبردند. گروپ های مسلمانان بنيادگرا درمخالفت خويش با اتحادشوروی، با سی، آی، ای و ساواک شريک بودند ، اما ازخود اهداف عليحده ای داشتند.

گروپ های بنياد گرايان به نوبۀ خويش با اخوان المسلمين مصر ورابطۀ عالم اسلامی عربستان سعودی که يک شاخۀ ازفعاليتهای وهابيت را تمثيل می نمايد، نيزارتباط داشتند. زمانيکه عايدات کشورهای عربی ازمدرک فروش تيل زياد گرديد، عمال کشورهای نوبه ثروت رسيدۀ عرب نيز با پول هنگفت به کابل سرازيرگرديدند. اينها نيزمانند ساواک جواسيسی را استخدام می نمودند تا طرفداران کمونستها را درحکومت وقوای مسلح افغانستان تشخيص وبه ايشان معرفی نمايند.

  تهران ازيک طرف ازطريق کمک های خويش برداؤد فشارمی آورد که آنهای  را ازکاربرکنارسازند که گمان ميشد با کمونستها ارتباط دارند. ازطرف ديگر ساواک اسلحه، وسايل مخابراتی وسايرکمک های شبه نظامی را به جمعيت های ضد داؤد ميرسانيد. برخی ازاين کمک ها توسط ايران مستقيمآ به ناراضيان قبايلی که درغرب افغانستان فعاليت داشتند توزيع ميگرديد ؛ قسمتی ازآن ذريعۀ پاکستان به دسته های بنيادگرايان که فعاليت های زيرزمينی داشتند ميرسيد. سلسلۀ اذيت و آزار داؤد ذريعۀ مقامات پاکستانی وقتی به نقطۀ اوج خود رسيد که تحت سرپرستی اسلام آباد بريک تعداد اهداف درداخل افغانستان حملات صورت گرفت.

  ساواک، سی، آی، ای وعمال پاکستانی درکودتاهای ناکام بروج سپتمبر ودسمبر سال 1973 وجون 1974 بنيادگرايان برعليه داؤد دست داشتند. » 

( حقايق پشت پردۀ تهاجم اتحاد شوروی برافغانستان، مؤلفين: دياگوکوردوويز و سليک هريسن، مترجم: عبدالجبارثابت، چاپ دوم: جوزای 1377 هه ش، ناشر : مرکزنشراتی ميوند، سبا کتابخانه، دهگی نعلبندی، قصه خوانی بازار،ص 27-28)

بهمين شکل به همۀ مردمان با بصيرت، حق شناس، آگاه وکليه نيروهای سياسی سالم درجهان واضح ومبرهن است، که درطول سال های دهۀ شصت خورشيدی (دهۀ هشتاد ميلادی) گروه های آشوبگرتربيه شده درمراکز آموزشی آدمکشی و ويرانگری درخاک پاکستان وايران به فرمان بيگانگان با استفاده ازسلاح های مدرن، درقلمروافغانستان به دهشت افگنی، تخريب وآتش سوزی دست يازيدند. مدارس، دوايردولتی، تاسيسات خدمات عامه، منازل بودوباش اهالی را درمرکز و ولايات به آتش کشيدند، راه ها- پلها- سرک ها- خطوط مخابراتی ومواصلاتی وانتقالاتی را قطع نمودند، طيارات مسافربری وترانسپورتی ملکی را با شليک راکت های کور زمين به هوای امريکايی وچينايی وراکت بلوپايپ انگليسی سرنگون کردند، بندهای برق- استيشن ها ولين های انتقال آنرا منفجرساختند...

آيا همين سياستمداران تکنوکرات ومامورين عاليرتبۀ ملکی ونظامی حکومتهای پيشين افغانستان، منجمله گردانندگان برنامه های سياسی تلويزيون جهانی آريانا افغانستان نبودند، که درآن وقت، دردوران جنگ سرد، درسطح بين المللی، در سيمينارها وکنفرانسهای جهانی ومنطقوی، درجلسات کنفرانس ممالک اسلامی به طرفداری ازهمين اعمال وحرکات خرابکارانۀ گروه های جهادی مستقر درپاکستان و ايران به تبليغ وترويج دامنه دار پرداختند وازمجموع جنايات مشهود ضد بشری آنان تقدير وستايش بعمل آورده،  ترحم باداران امريکايی، انگليسی، آلمانی، فرانسوی، چينايی، سعودی، کويتی، پاکستانی، ايرانی، دلالان مالی، مافيای سرمايه، انحصارات غارتگرغربی... را جلب کردند تا پول بيشتر بعنوان امداد، اعانه وبخشش بدست آوردند وازدرک اين تجارت سياسی بالای آبرو وحيثيت مردم شريف ما، سهم کلانی را نيز به جيب های خود زدند.

کنون ارشيف ها بازشده، اسناد کافی- موثق ومعتبر به نشررسيده است، که با ملاحظه ومطالعۀ آنها ميتوان بخوبی قضاوت کرد، که چه کسانی وکدام کشورها بايست سنگ ملامتی وبارگران مسئوليت را درقبال تراژيدی ملت بخون نشستۀ افغانستان، بدوش بکشند!

درحال حاضرهيچ فرد آگاه ، هيچ نهاد وسازمان سياسی مستقل درجهان، هيچ سياستمدار( جانیدار وغيرجانبدار)، هيچ سياستباز فصلی وموسمی وهيچ کشوری درکرۀ زمين نميتواند منکراين واقعيت با شد، که اتحادشوروی متوفا، امريکای غدار وسلطه طلب بين المللی ( با کاربرد شيوه های خشن، ژاندارم بين المللی با شعله ورساختن جنگ ها، قصد تامين کنترول خويش بردولت ها را ازلحاظ سياسی واقتصادی ونظامی دارد) ، بريتانيای مکار واستعمارگر شناخته شده ، کليه دول غربی مدافع استعمار- استثمار- ستم سرمايه وپشتيبان تابعيت سياسی واقتصادی ملل عقب نگهداشته شده، رژيم عظمت طلب- ماجراجو ومعامله گرچين، نوکر صفتان آل سعود درعربستان، وارثين استعمارکهن انگليس ونظاميگران مزدور در پاکستان، آخوندهای بی عاطفه وجانی برسراقتداردرايران، نفت سالاران عياش و اوباش درحوزۀ خليج، دلالان ذليل وچاکرمنش حاکم برمصر ودهها وصدها تشکيلات ترورستی، مهره های اساسی زايش تشنج ومحرکين اصلی جنگ و برادر کشی، درافغانستان بودند.

درپهلوی اينکه اتحاد شوروی ومتحدين آن دراروپای شرقی ازسوی مافيای مطبوعاتی مسؤول تراژيدی درافغانستان قلمداد ميشوند ، بايد نام جنايتکاران اصلی اين فاجعۀ بزرگ، يعنی امريکای متجاوز وشرکای غارتگرآن، چينايی های مائويست وعظمت طلب، همسايگان حريص وحق نا شناس درصدرجدول گنهکاران جنگهای 30 سالۀ افغانستان ذکرگردد. زيرا وطن ما صرف با سلاح های روسی تخريب نگريده، بلکه دردوران جنگ سرد انواع واقسام سلاح های پيشرفتۀ امريکايی، انگليسی، چينايی، اسرائيلی، آلمانی، پاکستانی، ايرانی، مصری...درميدانهای جنگ دراختيار مخالفين دولت وجنگ افروزان شرارت پيشه قرارداده شده بود، که مورد استعمال قرارگرفتند وهمه هستی مادی ومعنوی کشور ما را بخاک يکسان نمودند.

مداخلۀ بيگانگان درطول سالهای حاکميت گروه های جهادی وطالبی بحث جداگانه يی را ميطلبد، اما چيزيکه برای همگان روشن بوده اينست:

هنورکه هنوز است ، مخالفين دولت از زرادخانه های کشورهای غربی، چين وپاکستان، باکاربرد انواع سلاح ها ومهمات سنگين و سبک، درمناطق شرقی ، جنوبی، جنوب غربی وساير محلات افغانستان، آرامش شهروندان را مختل ميسازند، راکت پرانی ميکنند، آدم ميکشند، شبخون ميزنند، سرمی برند، آدم ربايی، آ تش سوزی، تجاوز، چور وچپاول، بم گذاری، حملات انتحاری ، رهگيری... را انجام ميدهند

پرسش بعمل ميآيد، که آيا گماشتگان گوش به فرمان پنتاگون، سی . آی . ای ، آی . اس . آی ، انتلجنس سرويس، موساد، استخبارات سعودی، سازمان اطلاعات مخفی آخوندهای ايرانی وغيره دستگاه های جاسوسی جهان، که طی چهارده سال درجلب کمکهای بزرگ مالی وتسليحاتی ازعرب وعجم، هندو ومسلمان، يهود ونصارا، گبروترسا به تنظيمهای مستقردرخاک پاکستان وايران، نقش اساسی را ايفا نموده بودند وفعلآ ازامريکا، اروپا، آسترليا، دول عربی (دوبی، امارات متحده، عربستان) ويرانی وبربادی وطن عزيز وملت مظلوم ما را توسط اشغالگران امريکايی، انگليسی، تفنگداران پيمان نظامی وتجاوزکارناتو، تماشا می نمايند؛ متهم به جنايت وجرايم ضدبشری ومسببين جنايات جنگی شناخته ميشوند يا خير؟ معلوم نيست، که حکم محاکم بين المللی وقضاوت سازمان ديدبان حقوق بشر وساير نهادهای مدافع حقوق شهروندی درمورد اين دسته افغانها چگونه ميتواند باشد؟

بياد داشته باشيد، که تاريخ روزی دربارۀ آن عده کسانی نيزقضاوت عادلانه خواهدکرد، که فعاليتهای فاجعه آفرين ديروزی آنها، مبنی برپشتيبانی وجلب حمايت مادی وتسليحاتی خارجی به آدمکشان، ميهن مارا ازدهۀ نود ميلادی ( دهۀ هشتاد خورشيدی ) به بعد به کانون فاجعه های غمناک ومرکزوحشت ودهشت افگنی مبدل ساخت وتداوم آن تا به امروز برای مردم افغانستان وخلقهای سراسرجهان مصيبت آفرين وپرجنجال ترين رويداد بحساب ميآيد، که پيوسته ازميان افراد بی گناه جامعه وطرف های درگير( خارجی وداخلی) قربانی ميگيرد.

بازهم بعنوان يک سوال، هرگاه نجات وطن ومردم افغانستان ازوضعيت فعلی ايجاب ازخود گذری وايثار افراد بادرد وبا احساس را نمايد، آيا متصديان برنامه های سياسی شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان درامريکا حاضرخواهند شد تا خود ووابستگان شان را درپای اين آرمان شريف وانسانی فدا نمايند؟ به هيچ صورت!

جالب اينست، که گاه گاهی دربعضی ازپروگرام های اين تلويزيون شماری از خانم ها وآقايان دعوت ميشوند وروی موضوعات بسياراساس ابراز نظرميکنند. درحاليکه اکثر اين مهمانان دردهۀ شصت خورشيدی درراديو وتلويزيون افغانستان نيزگل سرسبد بودند، امتيازات مادی و معنوی بيشتری را بدست می آوردند وسخت احترام ميشدند. اما درزمانۀ سرچپه، لقمۀ چرب وجيفۀ دنيا سبب گرديده تا صرف زشتی ها وپليدی ها به آن زمان حواله گردد، نه خوبی ها وآفرينشهای آن روزگار.

ترورتلويزيونی بحيث يک حربۀ شوم با تکيه به لجن پراگنی وزمزمۀ اراجيف، شايد درکوتاه مدت کارا افتد ومحيط سياسی را مکدرسازد، اغتشاش فکری را در روان بعضی ها بوجود آورد وذهنيتهای انسانهای خوش باور وسطحی نگر را در درون جامعه وبيرون ازمرزها مغشوش گرداند؛ وليک اجيران مزد بگيربا اتکا به قدرت مافيايی جهان استثمار وانحصارطلبی ( سياسی- اقتصادی- نظامی- فرهنگی ) هرگز واقعيتها را کشته نميتوانند!

نبايد نسل های آينده و قشرجوان موجودۀ مملکت را با توسل به بلندپردازی ها ودروغگويی ها فريب داد وخود را چون بازيگران صحنه های مبالغه آميز به نمايش گذاشت. آنچه درافغانستان درسه ونيم دهۀ اخيررخداده است به شکل درست و واقعی آن به آيندگان خواهد رسيد ونه طلسمات عجايب !