(( جنون علاج نا پذير ))

 

به ادامۀ توطئه های گذشته، دارۀ د سيسه ساز درشبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان مستقر درامريکا، يکبارديگربا چسپيدن به حربۀ توهين وتحقيرکردن، دشنام دادن وناسزا گفتن، موج تبليغات خصمانه وبدورازاخلاق ژورنالستی را در ضديت باخرد- فرهنگ وانسانيت براه انداخت.

 


 

 پروانی – از آلمان

 

                  (( جنون علاج نا پذير ))

 

     به ادامۀ توطئه های گذشته، دارۀ  د سيسه ساز درشبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان مستقر درامريکا، يکبا رديگر با چسپيدن به حربۀ توهين  و تحقيرکردن، دشنام دادن و ناسزا گفتن، موج تبليغات خصمانه و بدور ازاخلاق ژورنالستی را در ضديت باخرد- فرهنگ و انسانيت براه انداخت.

     اين بار موضوع دعوت شدن احمد مريد هنرمند خوش آواز ميهن ما، ازسوی بنياد بيات و شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا درکابل، جنون عصبی دست اندرکاران تلويزيون ( افغان- امريکا ) را به نقطۀ غليان خود رسانيد و تب لرزه، به حرارت گرمای صحرای اعظم، براندام متعصبين خود بين، جای گرفت.

     به همين حيله بود، که متصديان ذليل و زبون  برنامه های مضر و مخرب ( چشم انداز، دنيای زندانی، آيينه، ازگپ گپ ميخيزد ) برمحور تفکر و بينش مائويستی- افغان ملتی ( چينايی- هتلری ) با شعبده بازی های رنگارنگ، حرف های نادرست را بخورد مردم دادند و با عبارات بازاری و مبتذل و الفاظ رکيک و ميان تهی به شخصيت و کرامت انسانی افراد مشخص تعرض نمودند، شريف ترين و خوشنام ترين انسان ها را تمسخر وبا گستاخی حساب شده تهديد به مرگ کردند.

    حرکات گردانندگان برنامه های سياسی شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان، بخصوص مالک وصاحب امتياز آن ، نشان ميدهد، که همه ازنظر معنوی: افسرده و سرخورده ، از نظرتفکر: بيمار، ازنظرسياسی: دهن پرآب- فرمان بردار- غلام حلقه بگوش، ازنظر اقتصادی: وابسته- جيره خوار و مزد بگيرازژاندارم بين المللی ، ازنظر اجتماعی: بی پايه و درهم شکسته ميباشند. با برآن هيچ جای شک باقی نمی ماند، که درطرح ريزی و سازماندهی توطئه های آنها ارواح خبيثۀ خارجی و دست های ناپاک و خطرناک ارتجاع جهانی، که غدارانه و بيشرمانه ازحقوق بشر واحترام به شخصيت و کرامت انسانی ، داد سخن ميزنند ؛ دخيل نباشد. ورنه  به  چه حقی ، برطبق کدام ميثاقی ، بر وفق کدام حجت وسندی چند آدم مشکوک با قيافه های ذشت وخشن ، ميخواهند صدا ها را درگلو خفه سازند و با ترور تلويزيونی با توسل به افسانه سرايی ها و سردادن دروغ ها  و خرافه ها به سرزنش شماری از هنرمندان و فرهنگيان می پردازند و يکعده رهروان بی دفاع عرصه های هنر و فرهنگ را ، که درموضع  و خط فکری آنها قرار ندارند ، توبيخ ميکنند.

    يک اصل پذيرفته شدۀ بين المللی چنين مشعر است: « شخصيت انسان از تعرض مصئون است!». ولی کسانيکه به شيوۀ « کوچۀ ما » بطرز اغراق آميز و با خيال پردازی ها و رويا های غير منطقی، با قضاوت های بسيار خوار و حقير، با بينش بی نهايت تاريک و پوسيده، با ادعاهای دروغين به قصد بدنام سازی- تحقير و توهين انسانهای مشخص، کمربسته اند وميخواهند برپايۀ توهم ها و افسانه های بی ماهيت، آدم های بی گناه را به مواخذه بکشند و آماج تيرقرار دهند ، چه تعهد اخلاقی و وجدانی مبنی بر رعايت احترام به شرافت آدمی ميتوانند داشته باشند؟ هيچ !

    آنها ئيکه دوست دارند و تلاش بخرچ ميدهند ، که فقط با دروغ های توطئه آميز، با جعل حقايق ، با تحريف و وارونه کردن واقعيت ها، ازروی تزوير و مقابله با منطق ، با بد زبانی و زشت گويی با دشنام دادن و فحاشی، با تهمت بستن ، با داوری های سخيف و آميخته با توهين ... سياستمداران- هنرمندان- شاعران- نويسندگان- انديشمندان و فرهنگيان مشخص را به سخره گيرند و برضد آنها تبليغات خصمانه وعوامفريبانۀ ( سازماندهی شده ) را توسط اشخاص و افراد دستوری و کوک شده، با دراختيارگذاشتن نوته و يا صحبت های تلفونی قبلآ به توافق رسيده، براه اندازند ، ايشان جزسويۀ علمی ، تربيۀ فاميلی، مقياس ادب و اخلاق اجتماعی خويش، چيز ديگری را به نمايش نمی گذارند.

       حساسيت بزدلانه و دشمنی ديوانه وار، جنون هستريک وعلاج ناپذير ضد کرامت بشری، که متصديان برنامه های سياسی ( چشم انداز، دنيای زندانی، آيينه ، ازگپ گپ ميخيزد ) درمقابل اعضای ح. د. خ. ا ازخود تبارزميدهند و همه را بدون تشخيص بنام انسانهای پست(!)، حقير وجنايتکار(!) تاپه ميزنند، برای هيچکس حيران کننده نيست. اما اينکه چند نفر مائويست شناخته شدۀ مدافع خط سياسی نظام سوسيالستی چين وافغان ملتی های پيرو انديشه های خشونت آميز برتری جويانۀ ( قومی ولسانی) نازی های هتلری، درشبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان، تحت نام ملت افغان حرافی ميکنند و درلباس و قيافۀ مذهبی درجايگاه ملاها و مولوی های طالبی و ديوبندی به تکفير انسانها دهن بازميدارند، جزای(!) آنها راعذاب دنيوی و اخروی ميطلبند ، موضوع خيلی سوال برانگيز است!

 چه کسی و کدام مرجع ذيصلاح ملی و بين المللی به اين عالی جنابان حق داده ، که ازنام ملت حرف بزنند؟

      فهميده شده نتوانست ، که بکدام اساس ، متعصبين چماقدار، درعصر راکتهای قاره پيما، ازپشت مکروفون دراستديوی تلويزيون ( نه درمحراب مسجد ومسند قضا) ازسرزمين غيراسلامی بالای يک هنرمند، که بر مزاردوست خود گل گذاشت و دست دعا بلند کرد ، حکم ارتداد را صادر نمودند و با گلولۀ تعصب سليقه يی خون او را مباح شمردند؟ اگر به علت ديدگاه فکری ، سابقۀ پرافتخارسياسی ومحبوبيت هنرمند، حضور او را دربين مردم  بخصوص دوستداران موسيقی- شعر و آهنگ و ظاهر شدنش را در روی ستيژهنرنمايی ، بنابرحس کينه توزی، حسد و تنگ نظری ، تحمل کرده نتوانستند، بازهم خود شان مقصرميباشند، که به همه کس وهمه چيز ازدريچه و زاويۀ بد بينی با عينک سياه خود نگاه ميکنند!

     آنچه را، که اين سياست بازان خام ، هضم کرده نميتوانند، تحمل ديدنش را ندارند و يا ازتماشايش رشک ميبرند و رنج ميکشند ، اينست: چرا شماری از هنرمندان با استعداد، نويسندگان متعهد، شاعران رسالتمند و فرهنگيان فرهيخته، که برپايۀ نيک نامی ، تقوا، سطح عالی کلتور، اخلاق حميده وتربيۀ سالم اجتماعی ، دهها سال در وطن دربين مردم خوش درخشيده بودند ، امروز نيز برمبنای همان صفات عالی، برخلاف توقع  و انتظار دست اندرکاران شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان، در درون جامعه ازسوی شهروندان خسته ازجنگ و بيزار از مجاهد و طالب، مائويست وشئونست، با مهربانی وبه شکل احترام آميز استقبال شايسته ميشوند!

           مافيای مطبوعاتی موظف در شبکۀ جهانی تلويزيون آريانا افغانستان ، مخصوصآ جناب مالک آن، لازم است پيش ازسر دادن داد و وا ويلا وچيغ  و فغان ديوانه وار و صادرکردن فتواهای خارج ازصلاحيت خويش، اندکی با خرد گرايی و برخورد عينی، به پديده ها نگاه کنند، عقل و منطق را بکاراندازند و به اصطلاح مردم از کلاه خود صلاح ببينند، که آيا حق تاخت و تاز به نجابت- شخصيت- کرامت انسانی- ناموس، حريم خانواده و افتخارسياسی انسانهای شناخته شدۀ وطن مان را دارند يا خير؟

         دربانان دوزخ  در برنامه های ( چشم انداز، دنيای زندانی، ديدگاه، آيينه ، ازگپ گپ ميخيزد ) گرزهای آهنين وآتشين را بردست ميگيرند و با فضل فروشی و فخر ورزی برفرق آنعده انسانهای پاکدل و روشن ضمير کشورما ميکوبند، که با ديدگاههای مائويستی و افغان ملتی پيوند ندارند. آنها با باد کردن دروغ ها و حرافی های بی مايه گلوپاره ميکنند، با سرهم بندی سخنان ياوه ازاين سو و آن سو، سيل دشنام دادن  و ناسزا گفتن را جاری ميسازند، با نشرخبرهای ضد و نقيض و نقل قول های بی اساس ازاين و آن به افتخارات، حيثيت و وجدان انسانها تجاوزمی نمايند.

 دراين برنامه ها تنها تلفون چاپلوس ها، که قسمت بيشتر صحبت شان به تعريف و توصيف ازگردانندۀ پروگرام ( لباس تان مقبول است، لبخند خوش آيند داريد، خوش ذوق هستيد، درکارخود موفق ميباشيد، آفرين به شجاعت شما...) اختصاص مييابد؛ قطع نميگردد وسخنان آنها تا آخر شنيده ميشود. اما صداهای مخالف اولآ خيلی به ندرت شانس انعکاس يافتن را پيدا ميکنند و ثانيآ با افاده وبيان يکی دو کلمه ، قفل بزرگی جلو آنرا ميگيرد وجريان صحبت را سد می بندند و تلفون را قطع ميسازند.

       آفرين به دليری و شجاعت(!) متصديان پروگرام های فرمايشی، که شهامت مطبوعاتی را در برنامه های رنگ باختۀ خويش به هيچ می فروشند!

      خدا ميداند، که آيندۀ فرهنگ و فرهنگيان، ادب و ادب دوستان، هنر وهنرمندان درنظام سياسی آتيۀ افغانستان، که متصديان شبکۀ جهانی آريانا افغانستان، درمورد تشکيل خيالی آن درميزهای گرد با مهمانان و صاحب نظران سياسی به بحث و گفت وگو می نشينند، چگونه خواهد بود، بخصوص، که بی فرهنگ معلوم الحال زمام امور را دردست گيرد ؟