حسن امیری بمثابه ویروس ایدز دراضملال وحدت ملی افغانستان !
حسن امیری بمثابه ویروس ایدز دراضملال وحدت ملی افغانستان ! معلم یونس |
دراین اواخر از طریق شبکه تلویزیونی آریانا افغانستان به نام وچهرۀ برمیخوریم که گرداننده گی یکی از پروگرام های آن تلویزیون را عهده دار میباشد . موصوف با گستاخی وپُر رویی و وقاحت تام به آدرس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ( حزب وطن ) چهره ها وشخصیت های آن ، غیر مسوولانه تاخت وتاز نموده وبا پخش سلسله جعلیات و اکاذیب با زبان چرب وشیرین وکلام به ظاهر رنگین به یاوه سرایی ، جفنگ گویی و چرند پردازی میتازد و گویا آن حزب وشخصیت های آنرا با کار کرد ها وعملکرد های ایشان به مردم وجهانیان معرفی و آنان را از نزدیکی و همزبانی با این حزب یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان بر حذر میدارد . شاعری چه بجا فرموده .
کینهء خصم بد اندیش ملایم گفتار نیش خاریست که درآب نهان میباشد یا اینکه : زخاکساری بد طینتان فریب مه خور شوند گزنده چو زنبور گشت خاک آلود ولی جای تأثر وتأسف درین است که به همچو افراد فاسد و بد نام چنین زمینهً مساعد میگردد و اینچنین اشخاص به خود حق واجازه میدهند تا در برابر حزب ایکه در سر لوحهً مبارزات اش خدمت گذاری به خلق وسعادت و ابادانی میهن عزیز ما افغانستان مسجل گردیده بود و اولین حزب سیاسی به مثابه وارث بلا ستحقاق مبارزات آزادی خواهانه و وطنپرستانه کشور که هنوز یکنیم دهه از تأسیس اش نگذشته بود ، توانست با وقف تلاش و خدمتگذاری به مردم درقلب و روان آنها تاثیرات عمیق سیاسی به جا گذارد وبه یک حزب فراگیر ملی با شبکه های وسیع وسراسری سازمانی در کشور مبدل گردد وبا پخش واشاعه افکار ترقی خواهانه وانساندوستانه توده ها را متشکل وبسیج نماید وانان را درامر ایجاد یک نظام عادلانه ومترقی درکشور رهبری وسمت دهی نماید ، با لجاجت وبی شرمی به یاوه گویی وافترا ودروغ پراگنی مبادرت ورزد . حضرت بیدل علیه الرحمه چه خوش فرموده : تواضع های زاهد مکر صیادی بوود بیدل که خم خم رفتن صیاد افت هاست مرغان را قبل ازاینکه به منشأ وعوامل چنین اتهام زنی وناروا گویی بپردازم لازم میدام تا در مورد متصدی و گرداننده این پروگرام تا جایکه از موصوف شناخت دارم به خواننده گان عزیز معلومات ارائه بدارم . اسم این شخص محمد حسن وتخلص قبلی اش سیغانی میباشد یعنی یک تخلص منطقوی مربوط به ولسوالی کهمرد وسیغان ولایت بامیان . موصوف یک چهرۀ منفی و لکه ننگین در پهلوی صدها عناصر وافراد شریف مربوط این محل که با پشت پا زدن به افتخارات پدران ونیاکان خود چون چهره های متبارز مشروطه خواه وملی گرایانی مانند محمد اسلم سیغانی ، وکیل محمد علی بیگ و دیگران در همکاری و تبانی با سازمان های جاسوسی و استخباراتی امریکا و اس اس ای پاکستان بر ضد منافع ملی کشور قامت برافراشته و خواسته تا چهره بدل نموده وبا پوشیدن نقاب ها در فواصل مختلف بعد از تغیر القاب اولأ از سیغانی به رهیاب و فعلأ بازهم با تعویض دیگری به نام امیری تخلص نماید ، اینکه موقف اجتماعی اش در امریکا که تقریبأ دونیم دهه درانجا زنده گی دارد و یا خصوصیات ذوق و سلیقهً فردی ویا چه عامل دیگر باعث گردید که این تخلص را به خود انتخاب نماید مربوط به موصوف میباشد . وی که درجامعه افغانی شهر کابل ومحل کهمرد وسیغان بحیث یک چهره ضعیف اخلاقی متبارز بود ، پسر محمد یوسف سیغانی میباشد . پدر موصوف دو دوره در مجلس شورا بحیث نماینده ولسوالی کهمرد وسیغان وبار دیگر در سال 1344 هجری وشمسی بحیث سناتور انتخابی از ولایت بامیان به شورای ملی راه یافت ، ایشان شخص خوش محضر و فصیح زبان وشیرین کلام بود ، موصوف با رجال حکومتی آن وقت روابط نزدیک برقرار وتوانست در اندک زمان توجه آنها را بخود جلب نماید . وی در جناح راست پارلمان به نفع حکومت سردار شاه محمود خان صدر اعظم بر علیه اپوزیسون چپ ملی ودموکرات همکاری داشت و بعدأ در حزب دموکرات مترقی مشهور به مساوات صدراعظم هاشم میوندوال مناسبات برقرار وبه نفع آن حزب فعالیت مینمود . نامبرده زمانی با استفاده از موقعیت سیاسی اش در پارلمان در لیسه حبیبیه که درانوقت محترم پویا سمت مدیریت آن لیسه را داشت حضور به هم رساند و سعی نمود تا با اعمال زور و فشار بالای کادر رهبری آن لیسه نماینده گی انتخابی و امتیاز نشر جریدۀ یا بولتن دیواری بنام اسلام درعصردانش را که درآن نماینده گان مربوط به حزب دموکراتیک خلق افغانستان در اتنخابات صنفی برنده گردید بودند به نفع حزب دموکرات مترقی میوند وال از طریق پسر خود محمد حسن سیغانی تحت کنترول در آورده و از نشرات بعدی آن جریده جلوگیری و آنرا متوقف سازد ، زمانی سپری نگردیده بود که همین حسن سیغانی امیرزاده از جریان سیاسی ماویستی شعله جاوید سر بلند نمود و با شعار های چپروانه آتشین و سوزان انقلابی با تخلص رهیاب شمشیر دوسره را از نیام کشیده علیه نیروهای وطنپرست ملی و دموکراتیک منجمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان به ستیزه جویی و مخاصمت برخاست . نیش عقرب نه ازپی کین است مقتضی طبیعت ا ش اینست موصوف در جریان تحصیل در پوهنحی حقوق وعلوم سیاسی با خانم رفیقش بنام راضیه که با ایشان مناسبات فامیلی داشت ، خلاف نورم های اخلاقی ، کلتوری و عنعنهً افغانی ارتباط برقرار وعروسی نمود . بعد از حادثه هفت ثور موصوف از هر تنهً مربوط جریانات سیاسی چپ وراست سر برآورد و رسالت خویشرا به نفع ارتجاع به اجرا آورد وبعد از حاکمیت حفیظ اله امین به پاکستان رفت وبا تنظیم محاذ ملی ارتباط برقرار نمود و تحت نام جهاد این حزب را اغفال نموده تقریبأ دوصد میل سلاح های مختلف النوع را ازاین تنظیم گرفته وبفروش رسایند و بعدأ بطور مخفیانه ازپاکستان فرار وبه لاس انجلس امریکا القاب امیر امارات را گرفت . موصوف بعد از اینکه در امریکا متوطن گردید وظایف سیاسی و رسالت تاریخی خویشرا دیگر در برابر مردم گویا ختم شده تلقی نموده و با شوق وعلاقه مفرطی که به قماربازی داشت و این خصایص در کرکتر موصوف از هنگام جوانی نیز مشهود بود وبه قمار خانه ها وصالون های فساد ، کازینو های لاسویگاس رو آورد و با دادو گرفت روزانه این قمارخانه ها مفتخر به عضویت دایمی کازینو گردیده واطاق مجانی را درهوتل مربوط به کازینوها دریافت نمود . یقینأ افتخار تا افتخار است وبه هرکس مطابق کرکتر وشخصیت اش افتخارات نصیب میگردد . قمار زدن و سرو کار با افراد هرزه و دوری از فامیل که منجر به برباد رفتن عواید ودرامد فامیلی اش گردید فضای خانواده گی اش را مکدر ساخت و حتی خانمش نتوانست با همین وضع سر سازگاری را بگیرد واین وضع دیگر برایش غیر قابل تحمل گردید و راه خودرا جدا نمود . بعد از بیست وهفت سال بازهم همان محمد حسن سیغانی رهیاب وفعلأ امیری برحسب عادات قبلی ولی اینبار با کلمات دلفریبانه ، قیافه مظلوم وبا مکر وحیل روباه منشانه وبه دشنام زدند با آدرس شخصیت های سیاسی واجتماعی کشور ونصایح پدرانه میپردازد . صحبت ناجنس گرجان بخشدت ایمن مباش آب را دیدی که ماهی را بدام افگند ورفت حضرت حافظ چه شیرین فرموده اند : فرادکه پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل برمجاز کرد آقای امیری ، فعلأ شما تقریبأ در سن شصت سالگی قرار دارید طی تقریبأ سه دهه اخیر که شما درخارج زندگی دارید شرایط و حالات مختلفه در کشور رونما گردیده که امروز حتی یک هموطن معمولی ما نیز میتواند ازآن برداشت ها وارزیابی و قضاوت های معینی خویشرا داشته باشد ، ولی سوال درینجا مطرح میگردد که خودت چطور هنوز بیک سلسله واقعیت ها پی نه برده ئی ؟ ولی من تصور مینمایم که اینطور نیست ، شما وامثال شما که همواره ودر حالات مختلف چون دانه خبیثه سرطانی وظایف تعضیف و تخریب نهضت ملی و دموکراتیک افغانستان را به نفع ارتجاع داخلی و حامیان بین المللی ایشان بعهده داشته اید ، ولی اینرا خوب بدانید که مردم به پختگی لازم سیاسی خویش رسیده اند تمام جریانات وحالات مختلف و حوادث سیاسی را تجربه نموده ، نیک وبد ، تاریکی وروشنی را خوب ازهم تفکیک وتمیز کرده میتوانند. آیا سوالات که در لابلای صحبت های تان از طرف افغانها به آن مواجه میگردید خود دلیل رشد آگاهی و پختگی سیاسی آنها نمیتواند تلقی گردد ؟ . این یک واقعیت است که ح د خ ا در زمان حاکمیت سیاسی خویش دچار اشتباهات گردید ، حزب که هنوز به پختگی کامل سیاسی نرسیده واز تجارب لازم درعرصه دولتمداری برخوردار نبود . مواضع مشترک سیاسی را باسایر نیروهای ملی و وطنپرست از طریق ایجاد یک جبهه متحد ملی نه تنها با متحدین خود بدست نیاورده بود بلکه بنا بر جو سیاسی آنوقت درکشور برعکس آن در مخاصمت ، تقابل و رقابت های ناسالم درگیر بود وبدتر ازهمه درداخل خود ح د خ ا وحدت ویکپارچگی آن درمخاطره قرار داشت ، با کارمندان دولتی پیشین ودرمجموع روشنفکران ، روحانیون و متنفذین محل برخورد دقیق ومسوُولانه صورت نپذیرفت ، اقدامات وتصامیم بعضأ عجولانه وشتاب زده ، ذهنگرایانه و چپ روانه به اجرا دراورده شد و واقعیت های جامعه عنعنوی و سنتی فیودالی با اعتقادات مذهبی مردم نادیده گرفته شد که درنتیجه ح د خ ا الی دریافت متحدین سیاسی و تربیت و آموزش نسلی از کادرهای مسلکی در عرصه های مختلف ملکی ونظامی و جلب اعتماد دوبارۀ روشنفکران از همکاری و پشتیبانی قشر روشنفکری تا حدودی محروم گردید که این خود تأثیرات منفی را درتمام شووُن سیاسی ، اجتماعی به همراه آورد ولی ح د خ ا با کسب تجارب و درک بیشتر از واقعیت های عینی جامعه مرحله به مرحله نواقص و اشتباهات خودرا مرفوع مینمود که دست آوردهایرا در تمام عرصه ها درجامعه به ارمغان آورد . چنانچه به گفتهً مشهور هرکس عمل مینماید اشتباه مینماید اما اشتباه هیچگاه به خیانت نمیتواند تلقی گردد وبهتر است که انسان به اشتباه خود پی ببرد و دررفع آن اقدام عملی نماید . ولی دست آوردهای حاکمیت سیاسی ایکه ح د خ ا آنرا رهبری مینمود با همه این نقایص ایکه ازآن تذکر به عمل آمد ویا دراینجا هنوز هم نیامده است ، بزرگ وبا ارزش و حتی در بعضی موارد تهداب وسنگپایه ایست که اساس خوبی برای ساختمان جامعه افغانی در اینده میتواند باشد . بیایید دست آوردهای یکنیم دهه حاکمیت ح د خ ا را با دوره های قبل و مابعد آن با وصف موانع کار شکنی ، سبوتاژ و تخریبات مخالفین بر هویت شواید ، مدارک واسناد انکار ناپذیر مقایسه نمایم . درانصورت تو ای امیری و امثال تو باید بدانند که حقیقت شاید موقتأ ولی برای همیش پنهان نگاه داشته شده نمیتواند ونور آن خواهی نخواهی پرده اوهام ضلالت و کذب وریا را دریده وبر افق های دور ونزدیک تجلی خواهد نمود ولی توامیری اگر وجدان داری که نداری آفتاب را به دو انگشت پنهان نموده و روی وظیفه به تخریب و تعضیف نیروهای ملی و دموکراتیک منجمله ح دخ ا کمر بسته یی ولی روح پاک شهیدان وسر سپرده گان راۀ نجات وطن ضمیر و روانت را همیشه ازار و اذیت خواهند نمود . امیری ای امیری ای امیری چرا خود حاضری تا در بگیری ازین اعمال نیک ودرک سالم مگر پوچی ؟ که هیچگاهی نه گیری مردم کشور ، حاکمیت نوین سیاسی جمهوری دموکراتیک را با دوره هایکه پس از سقوط حکومت شهید دکتور نجیب اله الی حوادث یازدۀ سیپتامبر و مداخله نظامی ناتو که یکی به دیگری به میان آمد تجربه نمودند . حاکمیتی که درآن افراد اگاه ، وطنپرست و خدمتگذار مردم با وقف واحساس مسوُولیت دربرابر وطن در دشوارترین شرایط جنگ با دها موانع و مشکلات دیگر بازهم اقدامات معین وکارهای مشخص جهت رشد اقتصاد ملی ، بهبود زندگی مردم و ارتقأ سطح فرهنگی توده ها برداشته اند ، سیستم اداری کشور اصلاح وبازسازی گردید ، با پلان گذاری دقیق وارتقأ سطح کنترول وبازپرسی وبهبود سیاست کادری تا حدودی زیادی از فساد اداری ، ارتشأ و بیروکراسی جلوگیری به عمل آمد وحتی الوصف سعی به آن مبذول گردید تا یک ادارۀ سالم و خدمتگذار مردم بوجود آید . ولی بعد از سقوط حاکمیت ح دخ ا چه شد ؟ قتل ، برادرکشی وحشت ودهشت ، تاراج سرمایه های مادی و گنجینه های فرهنگی کشور چور و چپاول دارائی های عامه و ازهم پاشیده گی نظم اداره تا همین روز ، به نقل از شاعری . برزمینی کاتش اندران افروختند جمله اعضایش به داغ نامرادی سوختند اوضاع فعلی کشور ازچه قرار است ؟ باوصف حضور نیروهای نظامی خارجی و بذل صرف کمک های پولی چند ملیارددالری ، تمثیل وبه نمایش گذاشتن دموکراسی ، تدویر لویه جرگه ها ، اتنخابات پارلمانی وریاست جمهوری ، اوضاع سیاسی و نظامی درکشور بهبود نیافته و تروریزم ، کشت و ترافیک مواد مخدر ، ارتشأ وفساد اداری ، چور وچپاول ، تجاوز به مال وناموس مردم ، انارشی لجام گسیسته در تمام امور به شکل سرسام آورآن رشد نموده است . آیا شما فکر میکنید که بدون اشتراک وجلب همکاری نیروهای مترقی جدا شده از پیکر ح دخ ا در تأمین صلح وامنیت ، دربازسازی جامعه و تشکیل ادارۀ سالم کشور ممکن است ؟ پس آقای امیری این مردم است که همه چیز را به چشم سر دیده اند وبا عمق قلب احساس مینمایند که در مورد جریانات سیاسی و اشخاص قضاوت نمایند ، نه مانند شما که بعد از اقامت درامریکا غرض برآورده کردن غرایض شخصی یگانه پناه گاه مادر خودرا در کابل فروخته واز پول آن باز هم در کازینوهای امریکا مصروفیت پیدا نماید ، کسیکه احترام مادر اصلی خویشرا که از بطن آن به دنیا آمده ندارد وآنرا آواره وسرگردان بسازد پس به مادر وطن چه خواهد کرد ؟ آقای امیری همیش حزب دموکراتیک خلق افغانستان را نشانه گرفته ، حزبی را که دها هزار عناصر آگاه ،صادق و وطنپرست را به دور خود داشت و تقریبأ یکنیم دهه در رأس حاکمیت سیاسی کشور قرارداشت وآنرا رهبری نمود و هزاران کادرهای مسلکی دربخش های ملکی و نظامی را در عرصه های مختلف جامعه تربیت نمود وتا الحال با افراد جامعه پیوند عمیق وناگسستنی دارد ، چطور میتوان نقش سیاسی اعضای آنرا درساختمان و ایجاد جامعه نوین آینده کشور نادیده گرفت . ببینید تنها درمحیط خانواده واقارب نزدیک شما ده ها نفر از اعضا و هوا خواهان آن حزب قرار دارد که شما نمیتوانید نقش وتأثیر آنها را در زندگی فامیلی خانوادۀ تان نادیده بگیرید ، چه رسد به جامعه چندین میلیونی کشور . توامیری همیش برف بام خویشرا بالای بام مردم می اندازی ، یادم میایید آنروز که از عقب تربیون یکی از چپ ترین و انقلابی ترین حزب به تخریب و دشنام حکومت های دوران ظاهرشاه ودادود خان میپرداختید و حتی خلاف کرامت انسانی و دور از اخلاق اجتماعی سر سگ را کل و عینک در چشمش گذاشته ودر پیشانی ان اسم ظاهر شاه را مینوشتید و آنرا درجاده ها شهر کابل رها مینمودید و حال بخاطر سقوط حاکمیت داود خان اشک تمساح میریزید . حقیقت و جوهر حرف دراین است که حسن امیری از نفوذ ، نفش واستحکام روز افزون جریانات سیاسی جدا شده از پیکر ح د خ ا به هراس افتاده ، دستورأ و وظیفتأ به این ارشادات موظف گردانیده شده است . شاعری چه بجا گفته است . با ما کج وبا خود کج وبا خلق خدا کج اخر قدمی راستینه ای همه جا کج آقای امیری : شما که ح د خ ا و اعضای آنرا تکفیر و مردود میشمارید ، امروز اعضای سابق آن در تشکلات جدید دوشا دوش با مردم خود قراردارند ودر محلات دور ونزدیک کشور ساختار های تشکیلاتی و سازمانی خودرا دارند و همان چهره های را که در تخریب آن برامداید با پیوند عمیق که با توده ها برقرار نموده اند با کسب حمایت و جلب اعتماد مردم با وصف تبلیغات در شرایط تسلط تفنگسالاری بر حاکمیت قانون توانستند 25 نفر نمایندۀ خویشرا در پارلمان کشور داشته باشند . پس قضاوت مردم در مورد اعضای سابق ح دخ ا چیزی دیگری است . شما که در امریکا از مسوُولیت خانواده گی نیز خودرا رها وسبک ساخته اید و کدام مشکلی صحی ومعاذیر دیگر نیز ندارید ، پس بفرمائید دوباره بوطن بازگشت نمائید و واقعیت های عینی را از نزدیک مشاهده ولمس نمائید وهرگاه جرات وشهامت آنرا دارید به فعالیت و مبارزه و رقابت های سالم سیاسی دست زنید ، آنگاه وزنه ، موقعیت وموقف خودرا در برابر یک عضو حزب سابق دموکراتیک خلق افغانستان ، خوبتر درک خواهید کرد . عروس ملک کسی تنگ دربغل گیرد که بوسه در دم شمشیر ابدار زند حسن سیغانی ، رهیاب امیری بازهم با روش همیشگی خود مکارانه بالای اعضای سابق ح دخ ا تاخت وتازنموده و شخصیت های مربوط به آنرا گویا متهم به خیانت ملی نموده و منحیث جنایتکاران جنگی به محکمه بین المللی معرفی میدارد . امیری : هرگاه مسله کشانیدن افراد به محکمه بین المللی مطرح باشد باید کسانی معرفی گردند که به منافع ملی کشور خیانت نموده ، هستی ودارائی مادی ومعنوی کشور را برباد و به دهشت افگنی ، کشتار و تخریب جمعی متوصل گردیده اند نه عناصر پاک ، صادق و خدمتگذاران مردم . اقای امیری اگر عقل و وجدان داری که من مشکوک هستم برو زنده گی شخصی اکثریت قاطع از رهبران مربوط به حزب دموکراتیک خلق افغانستان را تا رده های دو وسه که چه درداخل کشور وچه درخارج کشور زندگی مینمایند مطالعه ، محاسبه و مقایسه کن ، آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ، آنگاه شرافت ، صداقت ایشانرا درمقابل مردم و کشور ایشان میبینید .
متصدی تلویزیون آریانا بهتر است به عوض چنین افراد مغرض از عناصر پاک ، نیکنام ، وطنپرست و واقعبین استفاده نموده ،تا بخاطر تشکل مردم در روند بازسازی ،اعمار مجدد و تأمین وحدت ملی کشور نقش ارزنده را ایفأ نماید. وبجای اتهام زنی به این وآن ، تلویزیون آریانا پروگرام های را درنشرات خود شامل سازند که درآن شخصیت های ملی و چهره های سیاسی مربوط به سازمان ها وجریان های سیاسی دعوت گردند تا درفضای باز ، آزاد وحتی انتقادی ولی در یک چوکات وسطح عالی ادبی و اخلاقی به گفت وشنود سازنده بپردازند و بالای مسایل جنجال براگیز بحث ونکات مورد اختلاف را برجسته نموده ، راه تفاهم ملی و رسیدن به آنرا مساعد نمایند
|