پيام کميته کار فعالين ح، د، خ، ا مقيم دنمارک بمناسبت هفتم ثور 1357
هفتم ثور 1385
کميته کار فعالين ح، د، خ، ا مقيم دنمارک، صميمانه ترين تبريکات خودو سايراعضای صادق و معتقد به آرمان های انسانی اين حزب شهيدان و قهرمانان را بمناسبت هفتم ثور1357 ، رويداد بزرگی که فلک را سقف بشگافت و در تاريخ افغانستان طرحی نو در انداخت جنبش سترگی، که در آن عسکر و افسر،فرزندان تهی دست جامعه، بهم ساختند و بنياد استبداد نظام ستم گستر را در مهد آريانای کبير و قلب آسيای از بند رسته و پر تپش، برانداختند؛ به پيشگاه همه رزمندگان ،قهرمانان و فرزندان راستين کوهپايه های افغانستان، که با رزم حماسه آفرين شان، از هست و بود، نهضت دموکراتيک جامعه افغانستان و ستاد رهبری کننده آن . ح، د، خ، ا دفاع و به سلطه ننگين سر داران ستم گستر، درباريان چاکرمنش، غلام بچه گان چاپلوس، مصاحبان بی مقدار و کاسه ليسان فرومايه دربار منفور سلطنتی و بقايای آن پايان بخشيده تلاشهای تب آلود ارتجاع سياه قرون وسطايی در کمين نشسته را،توام با برنامه های استعماری امپرياليزم جهانخوار، در راس ايالات نتحده امريکا را در آن مقطع زمان نقش بر آب نمودند؛ تبريک ميگويد و بروان پاک آنعده رزمنده گانی، که سر را بکف گرفته و جانهای شرين شان را در دفاع ازحق زنده گی همه فرهنگيان رسالتمند و فرزندان مردم و اقشار در بند کشيده افغانستان در آنروز و مراحل بعدی آن، نثار نمودند، درودهای گرم و آتشين می فرستند. روان شان شاد و رزم شان پايدار باد.
هموطنان گرانقدر!
قيام افسران و سربازان فرزندان طبقات و اقشار زحمتکش افغانستان، برای نخستين بار در کشور ما راه علماٌ تنظيم شده را برای تحقيق يک انقلاب ملی و دموکراتيک، در جهت گذار قانونمند از مناسبات پوسيده فيودالی و نظام سياسی در حال زوال آن، بيک مرحله عاليتر و مترقی تر، که جوابگوی نيازمنديهای اقصادی, اجتماي
فرهنگي و سياسي جامهۀ افغانستان بوده ,عدالت را در کشور تامين و رفاه عمومي را تضمين نماييدبازنمود.
.
ولي چرا نتوانست. باين مامول مقدس دست يابد و به اسارت و بهره کشي انسان توسط انسان ديگر، پايان بخشد؟ چرا کشور های غرب برهبری ايالآت متحدۀ امريکا جنگ اعلان ناشده 14 ساله را بر عليه آن آغاز و جبرآبالايش تحميل نمودند؟ چگونه مشتی از عناصر فروخته شده، با استفاده سوء از دين و معتقدات مذهبی، مردم ما را اغوا نمودند و وطن مشترک همه مان را، بدست های ناپاک خود و ساير جنايتکاران کشور های عربی و پاکستانی، و يران و افغانستان را به 35 کشور غارتکر تسليم نمودند، داستانی است تراژيدی و غم انگيز، که در اين رابطه روشنفکران مربوط به طبقات و اقشار ستمگر و ستمکش جامعه، هر يک بگونه های متفاوت و مطابق منافع طبقاتی و عمق بينش علمی و ديد سياسی شان پاسخ داده و ميدهند.
تا جايکه تا کنون ديده شده است، جمعی از روشنفکران رسالتمند، نظرشان را در اينمورد بر مبنای دانش جهانبينی علمی و جامعه شناسی علمی و کار برد اسلوب ديالکتيک ابراز و اين رويداد را در پيوند با رخداد های منطقه و جهان، از آغاز تا انجام، بررسی نمودند.
اما گروه ديگری بر اساس پندارهای واهی عصر حجر، با اسلوب متافزيک عقده گشايی کرده خاطر ناقرار اربابان سرنگون شدۀ داخلی و تيکه داران دين فروش پاکستانی، ايرانی و عربی و انحصارات غارتگر بين المللی را آرام نموده، به نرخ روز و ارزش دالر مقاله و داستان می نويسند و سفسطه گويی ميکنند.
بگذار،که اين افسانه سرايان هوس بازو داستان نويسان درباری هر چه ميخواهند بنويسند. سرانجام دا ور
تاريخ روزی نه چندان دور حکمش را خارج از ارادۀ اين سردار و يا آن بادار،اين مولانای ديو بندی و يا آن آيت اله «قمی» اين وهابی سعودی و يا آن اخوانی «ازهری» صادر خواهند نمود.
آنگاه تاريخ نگاران رسالتمند و متعهد به آرمانهای والا و انسانی جامعه افغانستان تاريخ حقيقی افغانستان قرن بيستم را خواهند نوشت.
وبه پندارهای ذهنيگرانۀ و اقعه نگاران اجير درباری و راويان عصر حجرخط بطلان خواهند کشيد
زنده باد مردم آزاده و سلحشور افغانستان
جاودان باد خاطره تابناک هفتم ثور 1357
دستهای خونين اشغالگران و جنگ افروزان داخلی و خارجی از کشور ما کوتاه |