تاریخ واقعی با تحلیل حقیقی از واقعات باز نویسی خواهد شد
تاریخ واقعی با تحلیل حقیقی از واقعات باز نویسی خواهد شد
سی ویک سال جنگ، وحشت ودهشت، ویرانی وخاک سوزی را سه نسل با تمام ادراک وحواس شان چشیده اند ودارند میچشند. نسلی که در این حوادث بدنیا آمد،نسلی که در این حوادث به پختگی عمر رسید، ونسلی که از پیامد مصیبت های آرام درجریان این حوادث نا آرام در فرجام عمررسیدند. اما هنوزدر دل های کینه توزان آتش نفرت ودر مغز های شان فکر های شیطانی نسبت به انسان موج میزند. وبه شکلی از اشکال بدون کوچکترین تفکیک وتفریق خشک وتر را عمدأ وقصدأ یکجا میسوزانند و در مقابل خوب ، بهتر و بهترین ها تبر دشمنی بد وبدتر وبد ترین ها را دسته میشوند وفضا را پر آشوب و متفرق حفظ مینمایند.
همه از مردم میگویند. حتی آنانیکه همیشه در غندی خیر نشسته اند ویا آنانیکه بنام خیر مصیبت آفریده اند ومی آفرینند. همهء اینها مردم میگویند. از نام همین مردم بیچاره یک ونیم ملیون انسان را کشتند وچوب ملامت آن را بالای دیگران میشکنند. دراین یادداشت به اصطلاح عام، پوست کنده مسایلی را مطرح میسازیم که توطعه سازان ودسیسه پردازان از آن بر علیه نیرو های مترقی زیاداستفاده برده اند. و دارندهنوزاز آن به نفع خودشان استفاده میکنند ودر نظر دارند تا که میچلد بچلانند. لذابه حیث یک انسان متعهد که با تمام صداقت درکنار هزاران همباور دیگر، برای خدمت انسان در حضور قلب، که خانه خداست باخود تعهد نموده ایم که برای مردم وزادگاه مان کار وخدمت مینمائیم. لذا در این یادداشت برای اینکه حقایق همیشه وهر آن باز گو شود با وضاحت به آن مسایلی تماس میگیرم که هر آن به حیث وسیله علیه نیرو های مردمی استفاده شده ومیشود. بیخی لازم است که بیان این مطالب ومسایل با طرز وشیوهء منحصرخود هر شخص دراجندای کار روزمره همه قرار داشته باشد.
حقیقت به زبان مردم به مردم باید گفته شود.
1-آمدن قوت های نظامی اتحاد شوروی وقت، 2- نسبت کردن الحاد به نیرو های مترقی ،3- نسبت دادن شهادت یک ونیم ملیون انسان عزیز هموطن ما به حاکمیت وقت، 4- واتهام مهاجرت پنج ملیون مردم عزیز ما که درکشور های همجوار واروپا وامریکا مهاجرشدند گفتگو های است. که در مقاطع مختلف زمانی برای صدر واخفا کردن اعمال قاتلان،آدم کشان، جنایت کاران اقتصادی،وحشت افگنان، دزدان،قاچاقچیان، خربکاران، تفرقه افگنان، عقده آفرینان...... از طرف آنان بر علیه نیرو های مترقی استفاده برده میشود.
1 - به درستی این واقعیت عینی از چشم مردم پنهان نیست که قوت های شوروی در وقت حاکمیت نیرو های ح د خ ا ومتحدین سیاسی آن در کشور بنا به دعوت حکومات وقت ( نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین) حضور نظامی داشت وبلاخره به اساس توافقنامه ژنیو بدون تطبیق همه جانبه موادات آن توافقات بازهم در موجودیت حاکمیت( ح د خ ا - حزب وطن) به حضور نظامی شوروی وقت پایان داده شد. نقش نیرو های حاکمیت ح د خ ا برای پایان بخشیدن حضور قوت ها ی شوروی ویا خروج قوت های شوروی وقت از افغانستان با چهار سال دفاع مستقلانه، انصراف از قدرت وواگذاری قدرت به نیرو های مخالف مسجل است. استناد به واگذاری قدرت در این یادداشت دلیل وپاسخ به آن ادعا های است که مخالفین دولت وقت خود را فاتح قلمرو ها جا میزنند. (برای پاسخ گفتن به کج بحثی های احتمالی درباره استناد واگذاری قدرت باید گفته شود استناد مشخص ما روی بحث معین است.انگیزه ها وعوامل واگذاری قدرت بحث جداگانه است ومورد نظر نیست و نیزدر این بحث جای ندارد.) حالا از مخالفین حاکمیت وقت این سوال را به تکرار بازهم توسط این یادداشت می پرسیم که اکنون در حضورقواه نظامی چهل دولت خارجی وغیر اسلامی درافغانستان موقعیت شما در حکومتی که آنان رهبری میکنند درکجاست؟ البته این مساله پنهان نیست که این فاتحین کاذب، باندتیزم وتروریزم طالبی را از خود میدانند و به بهانهء قسمت بندی، از آنان حمایت مینمایند. و از طریق نمایندگان واعضای مسول این تروریستان چون ملا ضعیف، وملا متوکل که در حمایت دولت در دولت نقش دارند مردم را تهدید میکنند. که اگر ما را نه پذیرید باندتیزم و تروریزم طالبی آمدنی است. به همین خاطر است که ملا ضعیف در مرکز افغانستان در تلویزیون در مصاحبه تلویزیونی برنامه(ځانګري مرکه) تلویزیون آریانای کابل در حالیکه ملا یوسف سخنگوی رسمی طالبان در خط تیلفون در مصاحبه حاضر است میگوید" تشدد طالبان به حکم قران عظیم الشان است." منظور آنان از تشدد علیه مردم است. بگفتهء رمضان بشر دوست آنان بر علیه نیرو های خارجی نمی جنگندند بلکه با آنان مفاهمه دارند. از همین لحاظ هر دوی این نماینده گان طالبان از حامیان خارجی دولت مصونیت طالبان را تقاضا میکنند میگویند نام افراد بلند رتبه آنان از لست تروریستان پاک شود.این در حالی است که در ظاهر چهل کشور جهان به افغانستان آمده تا این افرادرا گویا به چنگال قانون بسپارند. این بازی های گربه وموش ریشه در شیطنت های سی و پنج ساله دارد. ولذا صد از این دلایل واثبات وجود دارد که جهاد نه علیه روس بود ونه بر ضد کفر ونه بخاطر مردم وکشور بلکه برای منافع مشترک ستمگران داخلی وخارجی بود واینک بهره آنرا میگیرند.
2 - نیروی های مترقی درحالیکه فرزندان مردم متدین مسلمان مردم افغانستان اند خود نیز مسلمان ومطع ارشادات دین ومذهبی اند که از هنگام بدنیا آمدن تا ترک دنیائی فانی با ادای فرایض وسنت های آن زیسته اند. در گوش های ما آذان داده شده است وما در گوش های اولاد های خود آذان داده ایم. تمامأ وابستگان ماکه به دارلبقا پیوسته اند با فرض ها و سنت های اسلامی به دستان ما تکفین وتدفین شده اند. ما خود برای فرزندان ما وصیت نموده ایم که ما را با فرایض وسنت های اسلامی تکفین وتدفین نمایند. اما اینکه ما همه چرا در مقام ملا نیستیم. در یک جامعه همه نمیتوانند ملا وامام باشند. البته که آگاه ترین عالمان دین را درآن حاکمیت پرورش داده ایم و در صفوف خود داریم که حتی تا امروز همین حکومات نا م نهاد اسلامی از آن شخصیت ها بهره جسته است. این دیگر برای همه ملت وحتی شما مخالفین مثل آفتاب روشن است که ما از راه حرام هیچ نوع دارائی منقول وغیر منقول در هیچ گوشهء این زمین نداریم. ما باحق حلال حیات مانرا پیش برده ایم. مال کسی را نخورده ایم . نه از دارائی دولت ونه از دارائی ملت به هیچ شکلی هیچ چیز مادی بدست نیاورده ایم. هیچ کسی را بخاطر پول وپیسه ودارائی منقول وغیر منقولش اذیت وآزار نکرده ایم .با استفاده از مقام وموقف به نوامیس مردم چشم نه دوخته ایم. ازدواج های هو س انگیزو غیر ضروری ومتعدد انجام نداه ایم. هیچ عامل به خاطرفساد های اخلاقی واجتماعی مارا تشویق کرده نتوانسته است. هیچ نوع انگیزهء فساد پیشه گی ما را برای بدست آوردن آن وادار ساخته نتوانسته است که به خاطرآن دزدی نمایم ، آدم بکشیم، کسی را به زندان بکشانیم. کسی را گرو گان بگیریم زمین کسی را غصب کنیم. موتر کسی را تصاحب نمائیم. خانه کسی را غنیمت بگیریم . پس اینکار ها شامل اعمال کدام عقیده وباور است ؟ ودر مقابل سر بریدنها، تیل داغ کردنها، واسکت بریدنها،سینه بریدنها، میخکوب کردنها، صلیب کردنها،خون انسان نوش کردنها، به دندان کشتنها،تجاوزات دسته جمعی به نوامیس مردم، تجاوزجنسی به اطفال، زایمان زنان حامله را در حضور مردان شان به تماشاه نشستن، در برابر چشمان شوهران ،پدران ،برادران به نوامیس انان تجاوز کردنها، گروگان بردنها، نوامیس مردم را لت کوپ کردنها، تیزاب پاشیدنها، مکتب سوزاندنها، پل وپلچک را ویران کردن ها، موسسات عام المنفعه را تخریب کردن ، معادن را به تاراج بردن، وسایل وسایط دفاعی کشور را به خارج فروختن، رادیوها وتلویزیونها رابرای نفاق وتفرقه استفاده کردن به اساس کدام باور، کدام شیوه دینی انسان دوستی وحب وطنخواهی است؟ این است فرق میان ، تفکر وعملکرد طرفداران مردم ودشمنان مردم که دشمنان مردم هنوز هم میخواهند با فریب ودروغ مردم شریف مانرا بازی بدهند.
دربر نامه" گفتمان" که از طریق تلویزیون( طلوع) پخش میگردداخیرأ یکی ازشخصیت دینی آقای" پیمان "در مورد دامنه وپیمانه تبلیغات دشمنان افغانستان ومردم افغانستان میگوید" سی سال پیش که من در پاکستان در مدرسه دینی درس میخواندم سی سال پیش ما را درس کلشینکوف وراکت را یاد میدادند. اومیگوید من می پرسیدم که ما برای تعلیم دینی آمده ایم این درس نظامی را ما چه کنیم؟ برای ما میگفتند که ما مسلمان استیم یکروز حتمأ با کفار در جنگ میشویم باید از همین حالا آماده باشیم. او میگوید من در آنوقت جوان بودم ولی حالا میدانم که چگونه علیه مردم وکشور ما از همان وقت پلان های تخریبی در همه ابعاد آن به شدت ومهارت های خاص برنامه ریزی میشد. او میگوئید در آنوقت سی و پنج هزار مدرسه در پاکستان فعال بود وبعد از آنکه در جنگ کشمیر احساسات مذهبی نتیجه خوب داد این مدارس به پنجاه هزار مدرسه ارتقا یافت که همه تروریست وجنگنده تربیه مینمود."
3 - یک و نیم ملیون انسان وطنم درپی امیال کسانی شهید شدند که بینی یک از دور ترین اقارب شان به گفتهء خودشان در جنگ با الحاد خون نشده است. بعضی ها فورآ شهادت خانوادهء حضرت صبغت الله مجددی را مثال میاورند. خانواده حضرت صبغت الله مجددی در زندان قاتل مردم افغانستان این آدم آ شوب آفرین ودهشت افگن وعُمال اودر کنار هزاران شهید دیگر به شهادت رسیده است. که مخالفین ما همیشه کوشیده اند این جلاد مردم افغانستان را با پرچمی ها با هزاران نیرنگ پیوند بزنند. واز این طریق برای خود بهر ه برداری سیاسی نمایند. این در حالی است که آنان با حمایت از القاعده، تروریستان بین المللی، عمری را بسر بردند و نماینده گان شان بار، بار از اعمال تروریزم وباندتیزم (طالبی ،گلبدینی و لادنی )در انظار عامه دفاع وحمایت میکنند. مگر درمیان نیرو های پرچمی یک نفر هم پیدا نمیشود حتی بطور مزاح بگوئید که حفیط الله امین وباند وی مردم دوست بودند مگر بازچرا گروه جنایت کار امین وامینی ها را به پرچمی ها تعلق میدهند؟ واین در حالی است که حفیظ الله امین وباند جنایتکار او هزاران پرچمی را به حیث فرزندان مردم از تیغ کشیده است.
ما میدانیم مردم وملت همان چهار تن هواخواهان این وآن نیست. این ملت ومردم کتله های ملیونی انسانهای اند. که کیفیت مفکوره ها وباور ها را خوب چشیده اندو میدانند. ولی اکنون آنان زمینهء تبارز ندارند. ورنه کام شان از طعم فریب، ودروغ بسیار،بسیار تلخ است. مردم در کجا شهید شدند؟مردم در ساحه کنترول حاکمیت از اثر پرتاب راکت های کور، انفجارات در محلات پر ازدحام، موسسات عامه، تخریبات پل وپلچک، حملات بالای محلات آرام که مردم بطور نورمال در ساحات واحد های اداری دولت زندگی داشتند، شهید شده اند. هرگاه این تلفات را که چه کسی مسبب وعامل ومسول آن است این چنین بررسی کنیم که افغانستان سی دو واحد اداری داشت.هرگاه درهر واحد اداری بطور اوسط پنجصد هزار نفر زندگی میداشت مزید به آن بیشتر ازسه ونیم ملیون در کابل زندگی داشتند مجموعأ به نزده ملیون وپنجصد هزار تن نفوس در ساحات تحت حاکمیت دولت وقت زندگی داشتند . پنج ملیون هم در خارج کشور مهاجر بودند. پس از روی این سنجش انسانها در دشتها وصحرا ها وکوه ها نه بلکه در تجمعات شهید شده اند. که در این صورت واضع است آنان چه گونه شهید شده اند. ومسول شهادت آنان چه کسانی اند. فلسطین در شصت سال جنگ آن عارضه را متحمل نشده است که بر ملت ما تحمیل شد. اگر به حیث عضو جامعه از خود بگویم برادرم، خواهر زاده ام بر علاوهء دها تکفین یافتهء شهید دیگر خانواده، در قبرستان بزرگ وفراغ افغانستان دفن استند. برای آنان مقبر ساختن، ریاست جمهوری هیچ کسی را بقا نخواهد بخشید. آنان شهیدان گمنام اند. ودر قبرستان های گمنام افغانستان خوابیده اند. آنان دونفرازشهیدان بدون مقبر، یک ونیم ملیون انسانهای اند که روح شان به عرش معلا رفته است.
درود به ارواح آنانیکه با شریف ترین آرزو ها نزد خداوندگار هستی رفته ا ند.
سالها است نسیم فصول طبیعت درحالیکه در یک گوشهء از سرزمین افغانستان زیر این آسمان کبود با شملهء مقبره های یک تپه شهید آشناست، چه بسی که در گذرگاه طبیعت از خفتگان نامراد و گم نام درکران، کران این سرز مین احوال به کهکشان میرود. یاد بود این شهدای شریف ترین آرزو ها نزد ماداران،پدران،فرزندان،خواهران،برادران، اقارب ودوستان این نامرادان تاریخ در خانه، خانهء پرورده شده گان این وطن بسیار گرامی است. آنان شهیدانند.شهید کسی است که با پاکترین نیات برا ی انسان دست ستم وجبر او را را از زندگی محروم کرده است شهید کسی است که با فریب اهریمنان انسانیت و پلیدی، که اکنون پلیدی شان مانند حقیقت زمین وآسمان روشن است دنیای فانی را ترک کرده اند و روح شان برای شهادت و دادخواهی نزد خدا رفته است. بلی آنان که فریب شیاطین انسان نما را خورده اند، آنان که برای بقای پلیدی ها، با فریب ونیرنگ سپر ساخته شده اند، وآنان که برای زر اندوزی وسیری ناپذیری انسانهای پر از آز وحرص و ارواح شیطانی وسیله قرار داده شده اند همه شهیدان اند. روح همهء شانرا پروردگار عالمیان شاد داشته باشد. آمین
4 - فامیلی را میشناسم در یکی از ولایات که مخالفین دولت جمهوری افغانستان تسلط داشت زندگی داشت. تمام معیشت زندگی آنان در چند جریب زمین زراعتی که داشتند وابسته بود ریس فامیل بنا به معذوریت صحی که داشت به تقاعد سوق شده بود با بذر وزرعی که در فصول مختلف داشتند وعلاوه به آن درآمد معاش یکتن از فرزندان شان بدون اینکه عضو حزب حاکم باشد در دولت وقت کار مینمود زندگی شان بطور معمول جریان داشت. یکی از شب ها قوماندان صاحب جهادی به دروازه خانهء ایشان افراد مسلح را میفرستد ومیگوئید که برو به (....) بگو که یک پسرت در دولت کار میکند ماهانه مبلغ(....) جریمه باید بدهی ودوی دیگر اینکه قوماندان صاحب میخواهد که اگر میخواهید اینجا بمانید وزندگی کنید باید با ما خویشی بنمائید ویک دختر تانرا برای من بدهید برای من گفته است تا فردا شام وقت دارید اگر قبول نکردید بمن هدایت است که یک "جاغور" مرمی را در شکمت خالی کنم.... فردا این ریس فامیل معذور ومعیوب بعد از نماز صبح بار وبسترهء خود را میبنند با توکل به خدا وامید به دوستانش که در شهر کابل زندگی داشتند روانه کابل میشوند دخترک شان شامل مکتب میگردد وخانم مسن شان بخاطر امرار معاش به حیث اجیر شامل کار میشود. آنان تا امروز هم مهاجر اند. پنج ملیون مردم مهاجرما کجا استند؟ بعد ازبه قدرت راه یافتن ویا به حکومت رسیدن آنانیکه دیروز بنام جهاد تقدیر وسرنوشت مردم را مینوشتند پنج ملیون مهاجر ویا کوچ داده شده ها توسط آنان بیشتراز پیش گردید. موج تازهء از مهاجرت آغاز شدو تعداد بیشتر در گوشه ، گوشهء جهان متواری ساخته شدند. چرا مهاجران به خانه وکاشانهء شان بر نگشتند؟ واضحأ که آنان نمیتوانند بالای کسانیکه دیروز به نحوهء آنانرا به مهاجرت کشانیدند امروز مستقیمأ در زیر لوای بی بند وباری ها ی حکومات آنان زندگی نمایند. بلی کابل مزدهم است. ودلیل ازدهام کابل حضور گروپ های ذخیروی ( بنام طالب ، گلبدین حکمتیار، القاعده و دیگرتروریستان) کسانی در مناطق بودو باش دایمی آنان است که در کابل به سرنوشت آنان حکومت میکنند. این مردم بیچاره فقط با تصور یک چراغ روشن از گوشه های تار وتاریک فرار کرده و با فقر وفاقه وهزاران مصایب دیگر که حد اقل نفس بکشند در کابل خود را محکم گرفته اند.
با اینهمه میتوان به این نتیجه رسید تا برای مخالفین بگویم که از باد کردن "پختهء کهنه" ونا کار آمد هیچ چیزی جور نمیشود. ما میدانیم که شما به نسبت این که جز فراهم آوری بدبختی به مردم هیچ دست آورد ندارید مجبور استید به رخ شمال مصنوعی" شالی گندم" را باد نماید اما وقتی شمال ها ی مصنوعی خاموش میشوند شما هیچ حاصلی نخواهید برداشت. ما این مردم و این وطن را کس بخواهد ویا نخواهد دوست داریم لذا نمیخواهیم سزای گناه یکی را دیگری متحمل گردد. به همین لحاظ ما طرفدار یک حکومت قانونمند با شعاراستقلال، ازادی، عدالت وترقی استیم. ما میدانیم که در راه ساختار چنین یک حکومت قصدآ موانع بوجود میائید. تا دسیسه وتوطعه دست باز داشته باشد.چونکه در حکومت قانون به اصطلاح مردم بز از پای خود وگوسفند از پای خود آویزان خواهد شد. ودر خاتمه اینرا بایدبگویم که ایثار وفدا کاری نیرو های مترقی برای منت گذاری نبود ونیست. بلکه هدفمندانه برای اعمار کشور و سعادتمندی مردم تعهد داشتیم وداریم. ما در این راه وهدف با همه مشکلات مبارزه میکنیم. ما اطمینان داریم که به همه مشکلات چه در میان خود این نیرو ها وچه در سطح جامعه باشد با توکل به رب العالمین پیروز میشویم.........
محمد یعقوب هادی