بـه بـهـانـهء كـنـفـرانـس «تضمین موفقیت افغانستان»
شنبه، ۴ اپریل ۲۰۰۹
بـه بـهـانـهء كـنـفـرانـس «تضمین موفقیت افغانستان»
گوشه های از جنایات آمریكا و متحدین اشغالگر شان در افغانستان
نوشته ای : عبدالحـین تلاش
چو طفلان تا كی، ای واعظ! فریبی
بـه سیـبِ بوُستـان و جُـویِ شــیرم ؟
(حافظ)
آقای زلـمی (خلیلــزاد) * عضو حزب محافظه کاران آمریكا، یعنی جمهوری خواهان، با تعدادی از «سیاستمداران» همزادش نشستی را به تاريخ ۱۴ و ۱۵ مارچ ۲۰۰۹ در شهر دوبی برگذار و بگونهء كومیك Comic و فریبندهء نام این نشست را «تضمین موفقیت افغانستان» گذاشته، بطور هدفمند و برای اغفال هموطنان عذاب كشیدهء ما، سر و صدا های پُرطمطراقی را از طریق سازمان دهی برنامه های وسیع تبلیغی بوسیلهء رسانه های داخلی و خارجی، مسكینیار؟! و وفاق نار، «سیا» دوست و سیاه پوست، وابسته و «مستقل»، مزدور و«مزد ده» دیگر حلقاتِ معلوم و مجهول . . .، دایر برنقشِ معجزه آفرینی این نشست كه ادعا میگردد، «مستقل»، «افغانی» و بی مثال و چنین و چنان بوده است، به راه انداخته اند؛ و تا آنجایی كه دارد شك و تردید های را در بارهء بی غرضانه بودنِ كمك های بشری آقای انجنيـر احسان الله بيات، كه به حیث یـكی از تـمویل كنندگان این «كنفرانس» تبلیغ شده است، بوجود آورد.
بررسی مكمل محتوای «قطعنامهء كنفرانس . . .» كه در ان بجای حقایق، بیشتر بازی كلمات ظاهر فریب، جلوه نمایی میكند، «مثنوی هفت من» میشود، اما ایجاب مینماید تا حد و مرز مستقل ؟! بودن و افغانی؟! بودن «كنفرانس» و ماهیت و نیات واقعی گردانندگان اصلی آنرا توأم با موضعگیری ناسالــم شان در قبال منافع وطن و مردم زحمتكش آن ذیلاً به بررسی گرفت :
۱) قبل از همه باید از این نكته آغاز نمود كه چهره ها و گردانندگان اصلی این نشست اگر در ماهیت خویش وابستگی عام و تام شان به محافل امپریالیستی نمی داشتند، ضرور بود كه :
الف) از حقیقتِ اشغال كشورمان بوسیلهء اتحادیهء امپـریالیستان به رهبری امپریالیسم آمریكا، به بهانهء «دستگیری و به محاكمه كشانیدن اسامه بن لادن (!)» كه بعداً كاذبانه آن را "جنگ با تروریسم" نام نهادند، عمـداً اغماض نمی نمودند؛
ب) سازشكارانه، از ضرورت جديِ تبدیل و تعویض بلا قید و شرط نیرو های تجاوز كار «ناتو NATO»، به نیروی بی طرف و حافظ صلح مـلل متحد، و یا «طرح جدول زمانی خروج نیروهای اشغالگر» و پیوست به آن تسریع صادقانهء پروسهء ایجاد اردوی واقعاً ملي، مردم دوست و وطنپرستِ قوی و مجهز، مطابق به نیازمندی های عینی و دفاعی كشور، طفره نرفته و درقطعنامهء «كنفرانس» فرمایشی، «الــزاماً» درین مسئله مهم وطنی كه اهمیت خاص منطقوی را نیز دارا است، «گریز سیاسی» و سكوت شرم آور را، ترجیح نمی دادند؛ ودر «قطعنامهء» سازشكارانه شان اشغالگران را با بسیار بیشرمی، «جامعهء بین الـمللی ؟!!!»، خطاب نكرده و حقیقت اشغال كشور را، واژگون جلوه نمیدادند؛ و انواع جنایات و خیانات آنان را (كه بخشی كوچك انرا در ذیل بر خواهیم شمرد)، فقط «اشتباه احتمالی» (نه یقین) نمیدانستد.
رسوا تر ازین چه میتواند باشد كه زلـمی خـلیلــزاد و شركاء سیاسيِ معامله گر و هـم نظرش، در گوشهء از «قطعنامهء» فرمایشی شان، با تـملق زایدالوصفی، چنین شیرین كلامی های ضد و نقیض نموده اند:
"جامعه بين المللی با سخاوت و فداکاری بسيار سعی کرده تا به ما (كه خلیلزاد هم درین كلمهء «ما» داخل میگردد) کمک و . . . در هر ماموريت بزرگ احتمـال می رود در افغانستان اشتباهاتی کرده اند . . . نيروهای نظامی بين المللی (نمی گویند كه نیرو های اشغالگر ناتو NATO) تاکنون سازماندهی، استراتيژی، برنامه ها و قابليت های مناسب برای تأمين امنيت مردم افغانستان را نيافته اند . . . " و سپس با جهیدن خائینانه از روی همه فجایع خونین و نكتباری نیرو های اشغالگر در وطن ما، به دوام سر و گردن، دست و پای و غیره ماليِ اشغالگران «مستقلانه» چنین می افزاینــد:
«ما فداکاری شرکای بين المللی (نمی گویند كه اتحادیهء اشغالگران آمپریالیستی و شركای جهانی شان) خود را در تلاش برای ايجاد يک ملت خودکفا گرامی می داريـم . . .»
این یك حقیقت روشن تر از آفتاب است كه نیرو های اشغالگر، «شرکای بين المللی» همه گروه های مافیای وطنی، تفنگ سالاران و چپاولگران داخلی اعم از تكنوكرات ها؟! Technocrats، بیوروكرات ها Bureaucrats، دکانداران و سالوسانِ خرد ستيز دینی و نوكرشان، و سایر جنایت كاران جنگی (به استثنای مردم زحمتكش و مظلوم كشور) است كه رهبری گروه «نشست دوبی» در ردیف اولی آنها جا دارند.
شگفت آور اینكه، این «سخاوتمندانِ» مستقل اندیش و ِ غیر وابسته؟! درین «قطعنامه» به وكالت از تمام مردم افغانستان در منافات با منافع وطن با سخاوتمندی كه سزاوار روسپی های سیاسی است، چنین «وطن بخشی» می دارند:
«ما از استقرار سربازان بين المللی (نمیگویند ناتو NATO) بيشتر در کشور استقبال می کنيم ـ افغان ها به سربازان نيروهای بين المللی به عنوان اشغالگر نگاه نمی کنند . . . » و قص علیهٰذا. مگر وطن فروشی شاخ و دُم دارد؟ اگر داشته هم باشد، همین خلیلزاد ها آنرا تكمیل كرده اند.
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنـم که دگر گوش به تزویر کنم
اگر چهره ها و گردانندگان اصلی این نشست از استقلال فكری و ارادی برخوردار میبودند:
۲) ریختن بی باكانه و فاجعه آور دو هزارتُن «بـم یورانیـم ضعیف شده» در میهن مان توسط نیرو های شریر واشغالگر امریكایی، كه «سبب معلولیت ها و ایجاد امراض خطر ناك، و مرگبار، از جمله سرطان خون شده است . . . »، محكوم میگردید؛ و از كشتارهای كتلوی و وحشیانهء افراد بیگناهِ وطن، نقض تمامي اصول انسانـی و ارزشهاي مندرج در اعلامیهء جهانی حقوق بشر (كه بعداً روی آن تماس گرفته میشود)، و دیگر جنایات غیر انسانی كه بوسیلهء نیرو های غارتگر بر مردم رنج دیده مان روا دیده شده و ده ها «یازدهء سپتمـبـر» دیگری را برآنان تحمیل نموده اند، از نام و آدرس این «كنفرانس افغانی» معلومات لازم به اختیا