مشوقین جنگ مجرمین اصلی جنگ استند

مشوقین جنگ مجرمین اصلی جنگ استند

 

سی سال مصیبت صادره در افغانستان تمام هستیء جامعه را آتش زد و خاکستر نمود. مردم افغانستان در طول تاریخ در کورهء چه فتنه های که نسوختند ونساختند. چه بازی های نبود که با سرنوشت این مردم صورت نگرفت ونمیگیرد، از بازی با دین ومذهب مردم گرفته تا بازی با سنت های عام مردم بر علیه خود مردم کار گرفته شد و میشود. گروهک های نا بکاری بودند واستند که مصیبت جنگ را بالای مردم تحمیل کردند ونفع بردند وهنوز به این منفعت جوئی ادامه میدهند . کسانی بودند واستند که فریبکارانه مصیبت جنگ را تقبیح و نکوهش میکردند ومیکنند مگر در عین حال تیل وباروت جنگ را هم چنان افزون میساختند و میسازند. کسانی بودند واستند که صلح را با دروغ وریا در حالی تقدیر وتهنیت میگفتند ومیگویند که در عین حال راه های منتهی به دنیائی آرامش را با دیوار های کینه وعداوت بلند وبلند ترمیساختند و میسازند. و با زهم همین ها استند که بالای خاکستر باقی مانده هنوز هم دلهای مردم را کباب مینمایند ولذت میبرند

زمانی گفته شده بود افغانستان زخم خونین است. بلی همان زخم بی تیمار وبی مرحم هنوز خون میدهد واقعآ آدم های نابکاری بودند که افغانستان را به یک زخم خونین مبدل ساختند. بلی این زخم از بدن خود، خون چکان است، ودرد وسوخت آن را تنها خود بدن است که احساس میکند.

بعضی از نظریات حالا به افسانه تبدیل شده است یکی هم این نظریه که مصیبت جنگ افغانستان جهان ومنطقه را نیز دستخوش نا آرامی ساخته است اما این اظهار وبیان جز صحنه سازی چیزی بیش نیست. زیرا تا آنجا که دیده میشود جهان ومنطقه از این وضع نفع برده است. چرا که این مصیبت ، مصیبت صادره است. حقیقت موجود آن همین جنگ طالبانی، والقاعده است. که همه میگویند اینها بقایای آن مصیبت صادر شدهء استند که زمینهء پا درازی ها، ودست درازی ها را در منطقه مهیا نموده است. پس این جنگ تجارتی است که معامله گران آن منافع خود را برده اند ومیبرند.

پاکستان کشوریکه دیروز به حیث تخته خیز ستمگران ، لانه تشدد، مولد شرعلیه دیگران استفاده میشد، اکنون که ظاهرأ خود گرفتار آن شده است به معنی گسترش دامنهء جنگ از افغانستان نیست، بلکه این فرصت های دیگری است برای نفع بردن های بیشتر اکنون نوبت آن رسیده است.

 

حالا که پیرامون این مصیبت صادره تحت عنوان معضله افغانستان نظر پردازی میگردد.

دیدگاه واقعبینانه در بارهء معضلات افغانستان این است که عینیت ها باید پزیرفتنی شود، و به بنیاد عملکرد ها جایگاه هریک مشخص ساخته شود

این درست است که قضیهء افغانستان در اثر تقابل قدرت های جهانی شکل گرفته است اما جوانب داخلی اصلی ترین جهات قضیه افغانستان اند. واگر جوانب خارجی بر اوضاع داخلی مسلط اند گذرگاه آنان همین جوانب داخلی قضیه افغانستان است. از اینرو در حقیقت اصلی ترین جوانب قضیهء افغانستان جوانب داخلی افغانستان است.

گفته میشود جنگ رخ دیگر سیاست است. که یک جانب برحق در آن حتمأ وجود میداشته باشد لذا مبارزهء رزمیء که به اساس حق به جانب بودن صورت میگیرد دارای یک اصول رزمی است. درست به بنیاد چنین تلقیات است که از حیث قانون کلمهء جنایت جنگی تعریف پیدا میکند یعنی که همه در کاراز جنگ جنایتکار جنگ خوانده نشده است.

تعریف جنایت جنگ از روی مثال های کشور ما یعنی افغانستان بهتر واضح میشود. مثلأ پلی مربوط یک گزرگاه عمومی برای مردم، با مصارف پولیء حاصل زحمات مردم جمع صرف انرژی تعدادی از انسانها برای استفاده عامهء مردم از طرف دولت بر حال، آباد ساخته میشود ویا ساخته شده است محافظت میگردد. کسانی تشویق وترغیب میشوند ومیاینداین پل را انفجار میدهند وتخریب میکنند. در پهلوی اینکه چقدر خسارات مادی بوجود میائید چند تن انسان هم از لحاظ حیاتی وسلامتی یا به کام مرگ سوق داده میشوند ویا معیوب میگردند. حالا در چنین عملکرد عمدی جرمی که واقع شده است هم عاملین انفجار پل مجرم اند و هم مشوقین انفجار پل شریک جرم شناخته میشوند

 

از همینرو در بارهء قضیه افغانستان وجود گرو ها وآدمک های مشوقین جنگ باید بسیار جدی در نظر گرفته شود زیرا که اینها زاینده ها وخالقین جنگ استند، که بیدون حضور مستقیم در قضایا «در غندی خیر» قرار آرام نشسته اندو بسیار فعالانه جنگ را دامن میزنند وآتش جنگ را پکه میکنند. این گرو ها وآدمک ها همیشه در فکر،گفتار وعملکرد های شان کوشیده اند همین جوانب قضیهء داخلی افغانستان را در رویارویی نگهدارند. آنان کسانی اند که از یک طرف جنگ رانکوهش میکنند واز طرف دیگر تیل وباروت جنگ را افزون میسازند. آنان کسانی اند که وقتی همین طرف های در گیر صلح کردند میگویند چرا جنگ کردید که صلح میکنید؟ آنان نه با صلح سر سازگاری نشان میدهند ونه در جنگ قضاوت وجدانی میکنند. این است که آنان به حیث محرکین، فتنه انگیزان، مکاران ودسیسه سازان این جنگ شریک جرم تروریستان، باندیستان و آدمکشان میباشند.

از جملهء این چهره های مجرم آقایان امیری، مسکنیار،شکیب، خطاب ، عباسی وناصری نام های سیاهی در چند برنامهء تلویزیون های شخص اند. که متصدیان این تلویزیون ها نیز آقایون خطاب ومسکنیار میباشند،که برای زهر پراگنی همیشه تلاش نموده اند تا جنگ، نفاق، کینه و دشمنی را درمیان ملیت ها، زبانها، سمت ها ،اندیشه ها وتفکرات ترویج دهند وحفظ نمایند. .

هیچ کسی نمیتواند جنگی که بالای مردم افغانستان تحمیل شد انکار نماید. جنگی که چهره زشت آن در همه هستی مردم سایه افگنده بود و افگنده هم است. واضحأ دو طرف ویا دو جانب جنگ وجود داشت ودارد . چشم بیناو وجدان سالم در کار است که بلاخره از روی حال وگذشته وعملکرد جوانب حقیقت این جنگ تشخیص گردد. تنها به این نمیشود که چند نام وچهرهء شر انداز چون مسکنیار، امیری ، شکیب ، خطاب، عباسی وناصری با در اختیار داشتن امکان رسانه ای بنشینند دروغ بگویند توطئه کنندودسیسه بسازند و بازی های شیطانی شانرا اجرا کرده بروند و نسبت به آنانی که خود ادعا دارند با آنان از همان یک سرزمین وآب خاک اند مشکل بیافرینند وبه آن افتخار هم کنند که بر ضدفلانی ها و فامیل شان در آنجا و اینجا توطئه نمودیم. در حالیکه هم دیروز وهم امروز از دیدگاه مردم دشمنان مردم افغانستان مشخص است. .

اگر اینها واقعأ از جنگ نفرت دارند چرا امروز همان جوانب جنگ که در زیر یک سقف نشسته اند ویا در کنار هم قرا ر گرفته اند به جای اینکه آنانرا در امر چنین مبارزهء مسالمت تشویق نمایند آتش در جان شان می افتد. وداد فریاد میکنند که چرا صلح وآشتی ؟ اگر در مقابل هم قرار بگیرند هم قبول ندارند واگر در کنار هم قرار بگیرند هم نمی پزیرند. بنآ همین توطئه گران ودسیسه سازان اند که همیشه هیزم اور آتش جنگ افغانستان بوده اند ودر شعله های جنگ بازار شانرا گرم نگهداشته اند.

این آقایون اکنون چشم خود را از وجود احزابی که صد ها هزار عضو، صد ها هزار هوا خواه دارد می بندند. نمیدانم نزد این شیادان نیرو های مردمی چه نوع تعریف دارد. آیا انانیکه هواخواهان شان از انگشت های یک دست بالا نیست مردم خواه استند؟ ویا نیرو هایکه تنها احزاب شان به صد ها هزار تن میرسد؟ آیا این صد ها هزار اعضای حزب همه فریب خورده اند؟ ویا صدها هزار هواخواه آنان به زور و جبر هوا خواه ساخته شده اند؟

مردم همه می بینند ومیشنوند همین نام های سیاه امیری، مسکنیار،شکیب، خطاب ،عباسی وناصری که بنام مردم برنامه های وپروگرام های سیاسی که در حقیقت بر نامه ها وپروگرام های تفتین آمیز وتوطئه آمیز را پیش میبرند چند نفر هوا خواه دارند؟ به غیر از همان چند نام تکرار وتکرار مشترک تمام برنامه های شان اند. جز انها دیگر کسی سراغ نمیشود با آنان هنموائی کنند. ویا اینهارا تائید نمایند، چرا که ماهیت اینها را مردم میدانند

 

در بارهء این آدمک ها از قلم تعداد زیادی هموطنان ما چیز های زیادی خوانده شده است

که در این یادداشت بخاطر جلوگیری از مطول شدن، توجه شما خواننده عزیز را به چند تا عنوان در باره شناخت این شبکه در سایت وزین سپیده دم جلب مینمایم .

مثلث شیطانی نبیل مسکنیار- حسن امیری- شکیب علومی در دو بخش