يک پاسخ کوتا به چند ياوه سرايی و اتهام های واهی!

 

  عبدالواحد فيضی

      

يک پاسخ کوتا به چند ياوه سرايی و اتهام های واهی!

 

         درسايت " آزادی" درمقالی تحت عنوان ( چپ « تقليدی» يا « اعتقادی»  ) ، بقلم آقای نجيب روشن، مطالبی به خورد مردم داده شده که درگذشته به آنها پاسخهای دندان شکن ارائه گرديده بود.

     مؤلف مقال که با پيوستن به تفتين و براه انداختن هياهوی تبليغاتی بی ماهيت و عاری ازجذابيت، قصد دارد خود و سايت انترنتی خويش را ازانزوا و آسيب طوفانها درجزيرۀ تجريد، نجات دهد؛ انتشار مقالات پر ازدروغ و قرينه سازی را وسيله ساخته تا مگربدين طريق خواننده گان، ازروی لطف به وی توجه معطوف دارند و بحال زار، تنهايی و درمانده گی اش که سخت بيچاره شده است، رحم کنند.

      آقای روشن با کارنامه هايی! که از خود به ياد گارگذاشته است؛  خوشبختانه با اين ترفند نيز نميتواند موفقيتی بدست آورد؛ زيراکه گراف بيزاری و دوری جستن از وی دربين رفقا و دوستان بصورت مشهود سير صعودی را پيموده و فعلاً برای موصوف بجز دست و پا زدن دروادی تنهايی، چارۀ ديگری باقی نمانده است و بايست با دروغ گويی و برچسب زدن و نسبت دادن حرفهای نادرست به ديگران، علاج درد تنهايی و تسکين روان ناقرارش را نمايد.

        درحال حاضردراروپا ( شايد درساير ممالک ديگر) برای تعدادی ازانسانهای ماجراجو و فتنه انگيز، نوشتن مقاله های بی اساس و تهی از ارزش های علمی و ژورناليستيکی و بالنوبه انتشار آنها درسايت انترنتی به هدف تخريش ذهنيت ها، به يک حرفۀ دکانداری و تجارت سياسی مبدل شده است. ليکن جای خوشبختی درآن است که اين گونه نوشته ها و تپ و تلاش های تخريب گرانه، بين خواننده گان خريدار ندارد .

        آقای نجيب روشن ضرورت دارد تا بخاطر دريافت پاسخ مجدد به ياوه سرايی ها و اتهام بستن های ناروای خويش، يکبار ديگر به نبشته های زيرين که به جواب مقالات خود شان ( منتشرۀ سايت آزادی) ، نگارش و درسايت سپيده دم به نشر رسيده اند، مراجعه نمايد:

-         حقانيت با کيست؟!

-         پيشداوری ها !

-         کدام يک را برگزيد؟! ( دورويی- نفا ق- بد انديشی ويا وقار ، ثابت قدمی- خرد مندی )

-         حزب دموکراتيک خلق افغانستان چا لش ها و پرسشها (از بخش اول تا ششم )

      واما ، فقط به چند موردی، درمقالۀ آقای روشن اشاره صورت ميگيرد:

     ايشان نگاشته اند که اعضای کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا « دربسياری موارد با يکديگر اختلاف نظر(!) دارند. يگانه نقطۀ مشترک احترام و ارادت به رهبر فقيد شان ببرک کارمل و ازسرگيری مبارزات ح. د. خ. ا است.»

      مگر نويسندۀ مقال، خواننده گان عزيز را درروشنی قرارنداده که اين اختلاف نظر(!) چی می باشد و او چگونه به کشف آن نايل آمده است؟

      ازچند سال باينطرف رفقای عضو کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا که شماری از آنان درگذشته همکاران قلمی نشريۀ آزادی نيز بودند، هيچگونه ارتباط سياسی و شخصی با آقای نجيب روشن ندارند؛ پس اين برچسب زدن اختلافات را وی، بجزتخيل بيمار گونۀ خودش، ازکدام مرجعی بدست آوردند؟

     خير! تهمت بستن و دروغ گفتن درنزد بعضی انسانهای خود بين، که درخويشتن کمبودی ها يی را احساس می نمايند و تکميل آن هوس ها را ازطريق راه اندازی چنين پروپاگندها آرزو دارند؛ به يک مسلک هميشگی تبديل شده است. تبصرۀ اضافی نميکنم.

   دربخش ديگری ازنوشتۀ نجيب روشن تذکار رفته که بين « فيضی » و « نايبی » اختلافات وجود دارد و هيچ يک حاضرنشدند تا باهم بنشينند و يکی جايش را به ديگری خالی کند.

    معلوم نيست که آقای روشن ازاين گفتۀ خود ميخواهد چه چيزی را استخراج نمايد؟

     فيضی يکی از اعضای سرسفيد ح. د. خ. ا بوده، هيچ گاهی درگذشته و درحال ، بربنياد منافع شخصی، فاميلی ويا حصول مقام حزبی و دولتی وگرايش به علاقه مندی های قومی، قبيلوی، سمتی، گروهی و سليقوی، حاضر نشده و نخواهد شد تا روی اصول، عقايد، افتخارات و موازين حزبی خود پا بگذارد. مهمتر ازهمه که با هيچ کسی اختلاف روی منافع شخصی ندارد.

    آقای روشن به يقين کامل طرح برنامه و اساسنامۀ جديد ح. د. خ. ا راکه درسايت سپيده دم نشرگرديده است، بدقت کامل و با عينک واقعاً روشن، ازسر تا آخر نخوانده اند و اگر خوانده باشند؛ قدرت فهم شان از تحليل و برداشت درست ازمحتوای آن ضعيف بوده است؛ درغير آن بايد ميدانستند که کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا در مجموع با اين شاخه های جدا شده از درخت پرثمر ( ح. د. خ. ا ) اختلافات بنيادی برناموی و ساختاری دارد.

     بايد با صراحت کامل به همه اين سازمانها و رفقای ديروزی و امروزی حزب مان ( ح. د. خ. ا) اذعان نمود که: اعتقاد خارايين به انديشه های تابناک و انسانی حزب خويش را؛ افتخارفداکاری و رزمنده گی رفقای ايثارگر و سرسپردۀ حزب مان را؛ خون شهدای گلگون کفن حزب و خلق قهرمان ما را؛ آرمانها و هدفهای والای انسان زحمتکش جامعۀ افغانستان را درپيوند با خلقهای سراسر جهان؛ بخاطر گل روی هيچ کسی نميتوان به حراج گذاشت.

      هدفها ی دور و نزديک ح. د. خ. ا ازبرنامۀ نخستين ، تا طرح کنونی آن کاملاً مشخص و روشن است و ما بمثابۀ اعضای سرسپرده، بآن پابند هستيم و درراه تحقق آن تاپای جان، کما فی السابق ميرزميم و ازهيچ گونه تهديد، تخويف، توطئه و تفتين، کوچکترين هراسی نداشته و نخواهيم داشت!

        درعاشقی گريز نباشد زسوز و ساز   +   استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

        نحيب روشن درنوشتۀ خود آورده است که « فلان رفقا (.... ) به کميتۀ کار دنمارک نه پيوستند و به فراخوان فيضی لبيک نه گفتند ».

    اين گفته به معنی آن است که رفقای ارجمند مورد نظر نجيب روشن حتماً درکنار وی قراردارند؟

    بازهم پرسش بعمل می آيد که وثيقۀ نماينده گی کردن ازنظر آن رفقا را که همه يکجا درکنارهم درکميتۀ فعالين ح. د. خ. ا قرارداريم؛ چی کسی دراختيار آقای روشن قرارداده است؛ ايا اين وکالت خط دردفتر محکمه و يا ادارۀ ثبت اسناد، مهر و امضاء و راجستر شده است يا خير؟

      مضحک است، چيزی را که خودم هرگز ازآن آگاهی ندارم؛ آقای روشن درسايت انترنتی خود نوشته های قبلی اين کمترين را با ذکر کلمات و جملات به ظاهرعاطفی؛ ولی درماهيت امر گمراه کننده، باطل اعلام ميدارد!

    انتشار اطلاعيۀ عاجل ازسوی نگارنده، صرف روی يک موضوع ويژه می چرخيد که گردانندۀ سايت آزادی درصدد آن برآمده بود تا با کاربرد نيرنگ وبخاطر دستيابی به مقالات جديد برای سايت بی محتوايش که فقط يک شخص به چندين نام مستعار درآن دشنامهای تکراری را سياه مشق می نمايد؛ با گذاشتن سريال چهار سال قبل مصاحبۀ دره وال ( زلمی نصرت مومند ) با رزمجو؛ که سوء تفاهم گذشتۀ نهضت فراگير با شناخت اصل نويسنده درهمان زمان مرفوع و موضوع خاتمه پذيرفت؛ اکنون بار ديگر شعار طرح شدۀ ابتکاری(!) اش را مبنی بر « تفرقه انداز و نشرات کن » درجادۀ عمل پياده نموده، سرگردانی و گرفتاری های قلمی تازه تری را برای اين جانب خلق نمايد، تا ما را ازکار و فعاليت اصلی حزبی و ميهنی مان باز داشته، باعث ضياع وقت گردد. ولی با يک اقدام عاجل، همين که جلو اين برنامۀ تفتين آميز گرفته شد و تير به هدف اصابت نکرد؛ فرياد بالا کشيد که گويا« فيضی درقدمه های بعدی با انتشار " اطلاعيه عاجل !" همه ای آن مقالاتی را که قبلاً در روی سايت سپيده دم بود، فاقد اعتبار اعلام کرد؟!...روی افتخارات سالهای واپسين

عمرشان متأسفانه خط بطلان کشيدند...».

       برای اين که خوانندۀ عزيز آگاه گردد که اين قلم، بزعم آقای روشن چگونه فقط با نشر يک اطلاعيه، همه نبشته های قبلی ام را فاقد اعتبار قرارداه، بالای تمام افتخاراتم خط بطلان کشيده ام ؛ بهترخواهد بود تا اصل آن اطلاعيه بدسترس نشر سپرده شود تا حق از باطل و راست از دروغ تفريق گردد:

        « اطلاعيۀ مورخ 21 نوامبر 2009 :

      طوری که اعضای پرافتخار حزب دموکراتيک خلق افغانستان و ساير دوستان گرانمايه آگاهی دارند؛ چهارسال قبل ازامروز ( 2006 ) دراثرنشر مقاله ای به اسم مستعار ازطرف شخصی به نام " ز، ن دره وال" درماهنامۀ " آزادی"؛ سوء تفاهمی ميان کميتۀ کار فعالين ح. د. خ. ا " درآن وقت مقيم دنمارک" و نهضت فراگير دموکراسی...، بوجود آمده بود.

   درآن موقع چنان تعبيرشد که گويا مقال ياد شده توسط نويسندۀ اين سطور نگارش يافته است. اين تصور نادرست زمينه ساز آن گرديد تا مناظرۀ قلمی بين اين جانب و رفيق محترم عظيم بابک صورت گيرد. اما خوشبختانه که چهرۀ حقيقی آقای دره وال برای همگان روشن و سوء تفاهم بوجود آمده نيز رفع شد.

    با کمال تأسف که پس از سپری شدن چند سالی آقای نجيب روشن، به ادامۀ ابتکارات (!) بی حاصل، گُل ديگری را به آب داده است و آنهم اين که به نسبت برهنه ماندن سايت آزادی ناشی از پايان يافتن سريال دشنام گويی به رهبران پيشين ح. د. خ. ا، مقال « رد دروغها... » را چهار سال بعد درسايت خود گذاشته است که اين عمل ايشان خلاف کليه موازين حقوقی، اصول نشراتی و اخلاق ژورناليستی ميباشد. زيرا موصوف بدون مشوره و حصول اجازۀ نگارنده، مقال را که ازلحاظ حقوقی قانوناً متعلق به خودم است؛ درسايت "آزادی" دربخش "مقالات" درهفتۀ جاری مجدداً به نشر رسانيده است. 

   ازاين که اين کمترين و سايرسنگرنشينان معتقد به اهداف زنده گی ساز ح. د. خ. ا يک جا با رفيق عظيم بابک و همۀ مدافعين راستين  نهضت دموکراتيک جامعۀ افغانستان، دريک کشتی روان و مسؤوليت مشترک و تاريخی داريم. 

     بنابرآن به اطلاع همه رفقا و دوستان رسانيده ميشود که اين قلم، ازسه سال بدين طرف هيچگونه همکاری قلمی با نشريه و سايت آزادی و همچنان روابط سياسی با نجيب روشن نداشته و ندارم . بدين ملحوظ هرنوشته ای که از آدرس اين جانب قبل ازانتشار درسايت " سپيده دم " و يا بدون مؤخذ از

"سپيده دم " درهرسايت ديگر، ازجمله درسايت " آزادی" بشمول نشر غير قانونی مقال مورد نظر،  به نشر ميرسد ازاعتبار سياسی- حقوقی و نشراتی ساقط بوده، فاقد ارزش است.»

 

        اکنون خواننده گان عزيز قضاوت فرمايند که من روی کدام افتخاراتم پا گذاشته ام؟

         چقدردروغ، چقدرمنفی بافی، چقدرفريب دادن!

       نجيب روشن با نگاشتن اين حرف « قرارگرفتن بخش اروپايی نهضت فراگير درکنار فيضی...» تلاش ميورزد تا آب را گل آلود سازد و خود ماهی شکارکند.

    اين استدلال نادرست را درپهلوی ساير گفته های غلط آقای روشن ميگذاريم تا مگر به روز مبادا بدردش بخورد.

      حالا که به پايان اين نبشتۀ مختصر نزديک ميشويم، بهتر است تا روی يک موعظه و نصيحت پدرانۀ آقای روشن نيز اندکی مکث گردد.

     ايشان نگاشته اند که: « پايۀ اعتقادی صدمه ديده است» يعنی ازانديشه های سوسياليسم دوری اختيار شده، درسايت های انترنتی اعضای حزب کلمات ، جملات و مضامينی را به نشر ميرسانند که خلاف اصول و پرنسيب انديشوی ميباشند....

    واقعيت امر اين است که آقای نجيب روشن، ازآنچه که ازنشرآن ابراز تشويش مينمايند قبلاً خود به آن مبادرت ورزيده است. لازم است تا بخاطر آورند که چه تعداد مقالات را درهمين زمينه درمجلۀآزادی به نشرسپرده است و اکنون کور خود بينای مردم ميشود.

     با آنهم اين قضاوت را ميگذاريم به رفقای ارجمند تا آنان تشخيص دهند که چه کسی ويا کسانی با انديشه ها و راه و روش مترقی پشت کرده و چه کسانی آن را دربرنامه های حزبی خويش با محتوای عالی، بازتاب روشن داده؛ پرچم اين انديشه ها را برافراشته نگهداشته؛ مسؤوليت تبليغ و ترويج آن انديشه ها را توأم با افتخارات تاريخی آن بدوش گرفته اند؛ به خون شهدای گلگون کفن و معلولين ومعيوبين سر تعظيم فرو می آورند؛

       برعکس چی کسانی علی رغم همه امتيازات ديروزی؛ حالا ازهمه چيز منکر و روگردان هستند و خود را درزير خيمه های پلاستيکی پنهان می نمايند.  

     درصورت ضرورت درآينده با فاکت های مشخص، پيرامون همچو مسائل صحبت های تفصيلی بعمل خواهد آمد.

                      

                                                                                                                  پايان