یادی از مبارزین صدیق راه انقلاب ثور 1357 و تاملی بر کارنامه ها و دستاورد های هشتم ثور1371

 امین الله مفکر امینی از ایالت منی سوتای امریکا              2011  -20-4

Çãیä Çááå ãÝ˜Ñ Çãیäی  

 

یادی از مبارزین صدیق راه انقلاب ثور 1357 و تاملی بر کارنامه ها و دستاورد های هشتم ثور1371

 

 

زمانیکه سربه بالین سرد تنهایی میگذارم و زمانیکه در روشنایی صبح صادق از خواب بر میخزم بعد از ادای شکران نعمات مادی و معنوی ایکه خداوند (ج)

باشرف مخلوقاتش یعنی انسان ارزانی داشته است به یادی ایامی می افتم

که شبابم پر ازجوش و خروش بود ،نه جوش وخروش شخصی مبنی بر اقناع نفسانی بلکه جوش وخروش وتلاشی بود بخاطر خرمی وآبادانی میهن عزیز وبه خاطر تامین حقوق خلقهای ستمدیده ای آن اعم از کارگران و زحمتکشان

در صف با تقوا ترین و صادقترین اولاد وطن یعنی اعضای پر  افتخار  ح د  خ  ا 

و سایر وطنپرستان و متحدین وفادارش .

 

یادم میآید از آن زمانیکه به صدای گیرای جوانان پر درد میهن  که بخاطر تامین صلح و دیموکراسی و طرد حاکمیت مستبدان از میهن عزیزم میرزمیدند همنوا

بودم .چقدر من و سایر رزمنده گان راه آزادی  و دیموکراسی و طرفدار صلح و آرامش برای تامین این ضرورت مبرم انسانی و تاریخی با هم  میبالیدیم.  این

بالیدن ها بخاطر غرور شخصی و خواستهای شخصی نبوده است بلکه همه طوریکه درفوق تذکر رفت بخاطر تامین حقوق آن مظلومین وطن بودکه سالیان  دراز عمر شریف شانرا، تحت شکنجه های جسمی ، مادی و معنوی رژ یم

های خونبار گذشته بسر میبرده اندولی هیچگاهی آواز رسای شانرا این نوع شکنجه ها خاموش کرده نتوانست .

 

در آن دوره شباب تجمعات رزمنده گان و آواز گیرای شانرا بسردمداری رهبران برجسته ح د خ ا منجمله رفیق ببرک کارمل ، منشی عمومی کمیته  مرکزی ح د خ ا و ریس شورای انقلابی دولت جمهوری دیموکراتیک  وقت افغانستا ن

را که در آن زمانه ها یعنی بعد از انفاذ قانون اساسی جدید نافذه ای  1343 که فعالیت سیاسی احزاب را طور علنی قسما تضمین نموده  بو د تا پیروزی انقلاب ثور 1357ومراحل بعدی اش بچشم سر گواه بوده ام .

 

خوب بیاد دارم که رفقای رزمنده ای ح د خ ا خاصتا ازسالهای 1343 تا پیروزی انقلاب ثور ومراحل بعدی آن،پرچم صلح ودیموکراسی را بخاطر   رهایی خلق

های زیریوغ ستم اعم از کارگران،دهقانانو سایرزحمتکشان را چنان قهرمانانه بر افراشته بودند وبسوی اهداف انقلابی به پیش میرفتند که هیچ طوفانی نه

توانسته بود آنرا به تزلزل آورد. من که در آنزمانه ها که پیوند رسمی بتشکیل

سیاسی ح د خ ا نداشته بودم این جوش وخروش ها را بتماشا می نشسته بودم و بنوبه ای خود و به پیروی از مبارزات راه حق ، حورا حورا میگفتم که در

هنوز مفهوم وریشه اصلی این کلمه برایم نا معلوم بود.هیچ بیاد م نیست که

میتنگی را اشتراک نکرده باشم .من شاهد عینی  مبارزات رفقای  همسنگر  ودارای یک آرمان مقدس بوده ام که از سطح مبارزات پارلمانی آغاز وتا سطح  میتنگ های خیابانی می انجامید. نطاقان و سخنوران میتنگ ها با آن شور و

شعف انقلابی از سطوح بالا تا پایین را همه بیاد دارم و بیاد خواهم داشت .

 

صدا های پر شور و پر تب وتاب رزمنده گان از رفیق ببرک کارمل عزیز گرفته تا

رفقای چون نور محمدتره کی ،نور احمد نور ، رفیق داکتر نجیب ،رفیق دکتو ر

محمودبریالی،رفیق ظهور رزمجو ،رفیق حضرت  همگر،رفیق  دکتورس اناهیتا راتب زاد، رفیق  دستگیر پنجشیری ، رفیق جمیله پلوشه ، رفیق صالح محمد زیری ،رفیق میر صاحب کاروال ،رفیق نجم الدین کاویانی،رفیق فرید مزدک و دیگران، تا حال در ذهنم طنین انداز اند .عدم سازش گرایی و تسلیم ناپذیری این رفقا ودیگر وطنپرستان در آنزمان ، به ارتجاع با قبول همه مظالم و سپری  کردن شان بسلول های تنگ زندان ورفتن بالای چوبه های داردر سطح ملی و هم سایر  مبارزین را ه صلح و دیموکراسی  واقعی در  مقیاس بین المللی  در من نیز روحیه وخصلت تسلیم نا پذیری به ارتجاع  ملی و  بین المللی را چنان ریشه دواند که بعد ها یعنی سالهای 1346 افتخار عضویت این حزب را یعنی حزب قهرمانان وشهیدان را حاصل  نموده و در صنف مبارزان راه حق  و عدالت قرار گرفتم  وپیوند واندیشه بارتجاع برایم بیمفهوم وبی اساس گردید او تا حال و این لحطه ای حیات بآن پیوند دارم .

 

اتحاد و همبستگی،کار و پیکار انقلابی و خدشه نا پذیر این رفقا یعنی اعضای پر افتخار ح د خ ا از سطوح رهبری تا کادرها و صفوف ،  کار وپیکار سازمانهای

دیموکراتیک زنان و جوانان و اتحادیه های صنفی و حمایه و پشتیبانی جمعی ازوطنپرستان بود که بسر نگونی دژمستحکم آل یحی انجامید و  پی آمدهای بزرگ  تاریخی را که همانا پیروزی انقلاب  ثور 1357  ومراحل بعدی آن بود به بار آورد .

 

دشمنان وخایینن  بانقلاب ثور و بااهداف والای انسانی آن که در اولین اسناد مرامی حزب دیموکراتیک خلق افغانستا ن یعنی برنامه عمل ح د خ اتسجیل

گردیده بودو از پیامد های نیک آن و عدم سازگاری قاطع آن با هر نوع ارتجا ع آگاهی داشتند با توصل به انوا ع دسیسه ها ووسایل تبلیغاتی و خصو صا با

استفاده از نام مقدس دین اسلام چون نه نیاکان خوب شان  بلکه نا خلفا ن

شان یعنی آنهاییکه در زد وبند تاریخی وقدیمی با ارتجاع ملی  وبین المللی هم پیمان بودند استفاده بردند . در این استفا د هجویی ها سطح نازل سواد

درمیهن و بخصوص عدم آگاهی درست شان  از  دسایس  ارتجاع  و خصلت

های ارتجاعی  آن رول عمده را بازی نموده است .  وعمدتا ، عمدتا دخا لت

دولت پاکستان بنابر اختلافات سیاسی دیرین با ما وبه خصوص موضوع  خط

مرزی دیورندرول عمده داشته است.عدم اگاهی درست هم میهنان ازارزش

های واقعی دین مبین اسلام که بر پایه های عدالت اجتماعی  و  مساوا ت

استوار میباشد بتوطیه های دشمنان اسلام واسلامیت فریب خوردندوبگفته

های آنعده از ملا ها و مجاهدین نام نهاد که اصلا درکی درستی از اسلام و

ارزش های آن نداشتند عمل کردند و بر ضد انقلاب ثور ودستاورد های آن به

پا خاستند وناله های کفر و الحاد را باعضای پاک وشجاع ووطنپرست ح دخ ا

سر دادند و دستاورد ها وعمل کرد های حزب ودولت جمهوری دیموکر ا تیک

افغانستان را نا جایز دانستند و الا کدام مسلمان واقعی واهل خرد اینر ا می

گوید که توزیع کوپون به کارمندان دولت ، اجیران و کارگران طور رایگان  بر ضد

منافع اسلام است ؟آیا شخصی با دانش و ملاوعالم واقعی و مجاهد  واقعی خواهد گفت که منع دختر فروشی ها واخذ جیز و جوره های کمرشکن و آ ن

همه مصارف گزاف عروسی ها که بفرامین شورای انقلابی منع  قرار دا د ه

شده بود، خلاف شرع وموازین دین مبین اسلام بوده است .  آیا  مسلمانان

 واقعی حاضر است بگوید توزیع زمین به دهاقین کم زمین و بی زمین خلا ف

شرع اسلامی است ؟ آیا درآیین مقدس اسلام گفته  نشده است که زمین مال کسی است که بالاش کار میکند . و مثال دیگر: آیا مسلمانی خواهدبود که ادعا کند و یا بگوید که  جستن علم و آموختن آن به زنان جایز نیست  و

این امر خلاف دین اسلام و قوانین آن است . اگر بگویند که نیست پس چرا

به این فرمان شورای انقلابی که همه را بآموختن سواد رهنمون کرده بود و

باین منظور کورس های سواد آموری و یا فراگرفتن سواد را بحیث یک جنبش

سراسری اعلام داشته بود بر ضدیت آن به پا خواستند ؟آیا در دوره  حاکمیت

همین ح د خ ا نبود که بهنرمندان بحیث یک هنرمند دیده شد و آنها به پست

هاو مقام های والای هنری ره یافتند. و عمده تر اینکه آیا در حل مسله ملی

حزب اقدامات لازم و همه جانبه بخرج نداده بود که هیچ کسی به نام ها ی

اوزبک و هزاره و پشتون و تاجگ وغیر وغیره در ضدیت با هم نبودند و این راه

دوامدار بودو این مسله وحدت ملیت ها کار ساده نبود واگر انقلاب ثور1357

 ومراحل بعدی اش به اساس دسایس خاینانه ای  مرتجعین در سطح ملی

و بین المللی و همچنان باثر دسایس و توطیه های بعضی  اعضای ح د خ ا خدشه دار نمیشد و بقا مینمود این مسله ملی یعنی  وحدت  همه ملیتها

بسطح عالی وعالیتر رشد مینمود .بهر ترتیب دستاورد ها ی انقلاب ثور یک

نه بلکه صدها بود وعملا بآن صحه گذاشته شده بود .

 

البته باید گفت که درست است در حزب و اهداف مرامی آن و  فعالیت ها و

عمل کرد های اعضای پر افتخار ح د خ ا کمبودیهاونواقصی میخانیکی یعنی

تشکیلاتی و قسما ماهیوی وجود داشته است  ولی بصراحت باید گفت که

مرتکبین آن اشتباهاتی که غیر قابل قبول ودور ازبرخورد انتقاد اصولی ازخو د

و از دیگران بود،به موقع بر خورد قانونی و حزبی  در هر سطحی که بوده اند

با آنهاصورت گرفته است و مرتکبین بجزای اعمال شان رسیده است .   یکی

ازمثال های برجسته به کیفر رسانیدن حفیظ الله امین و دارودسته های ا ش

بوده است که  به کشتار جمعی مردم شرافتمند  و فرزندان با شرف ح د خ ا اعم از پرچمی ها و خلقی های وسایرنیرو های مترقی میهن پرست مبادرت

و رزیده بودند.

 

یکی دگر ازخصلتهای انقلابی ح د خ ا ودولت جمهوری دیموکراتیک افغانستان این بوده است که با تمام اجراات حزبی خلاف موازین حزبی وتشکیلاتیو هم

دولتی بموقع انتقاد نموده و بمرتکبین آن طوریکه فوقا طور مختصر تذ کر یافت

جزا های لازمه دسپیلنی تا سرحد اخرا ج از عضویت پر افتخار ح د خ ا وپست

ها و موقعیتهای دولتی ،صورت گرفته است وجریان هم بسمع مردمان شریف

میهن نیز رسا نیده شده است .

 

اما بر عکس،  سر دسته های تنظیمی و حلقات مربوط ای شان که خود ها

را مسلمان هم میدانند با وجود کشت و کشتار،  چور و چپاول وآتش سوزی

ها ، اختطاف ها و عصمت دری ها وبستن درب مکاتب ، لیسه ها  و  مرا کز

عالی تحصیلی و غارت دارایی ها ی عامه ،یکروزی نشد که مرتکبین را جزا

بدهند و یا لا اقل اسمای شانرا بسمع توده های رنجدیده ای میهن برسانند

و  برعکس تا جای توان در اختفای اعمال شان و اسمای  شان به هر ذریعه ایکه بوده است ابا ورزیده اند.

 

بهر ترتیب ، طوریکه گفته آمدیم خلق نجیب میهن که دارای اعتقادات پاک و

میهن پرستانه، صاف و ساده بودند به صدای کسانیکه ضد انقلاب ثور 1357

ومراحل بعدی آن بپا خاستندو بمبارزین یعنی فرزندان ح د خ ا تهمت بستند   وآنرابدار ودسته های تنظیمهای جهادی تحفه دادند ،  بامید های دل بسته

بودند، امید هایی داشتند یعنی امید های امن و تساوی  حقوق  و حفاظت

استقلال و آرامی مردم و حفظ نوامیس ملی.البته باید گفت که این خواسته

ها خواسته های نیک و انسانی بوددر این جایی شکی نیست  ولی بیا یید

آنرا صادقانه و دور از هر نوع تعلقات سیاسی ، لسانی ، منظقوی ، مذهبی

و غیره وغیره ارزیابی نماییم که آیا این خواسته های بر حق  مردم در زما ن  حاکمیت حزب دیموکراتیک خلق افغانستان،شورای انقلابی ودولت جمهوری  افغانستان خدشه دار بود ؟ آیا با سلیم گیری ویا تسلیم دهی قدرت دولتی بمجاهدین ویاتوسط مجاهدین وسر دستهای تنظیمی ووابستگان شان این

این آرزو های مردم نجیب میهن بر آورده شد؟ نخیر ! هیچ یک این آرزو ها که

که مردم نجیب میهن در خواب و خیال آن بود ند و امید هایی بآن بسته بودند

نه تنهابر آورده نگردید بلکه بر عکس چور و چپاول دارایی های عامه ، عصمت

دری ها ، اختطاف های نا بالغین و لواطت ها و عصمت دری ها،آغشته شدن

بمواد مخدره یعنی چرس و تریاک و کوکایین ،آتش سوزی های مکاتب ولیسه

ها ومراکز عالی تحصیلی وسرقت آثار باستانی و کشتار جمعی ملیت بیچاره

 و زحمت کش هزاره و اهالی شریف کابل و غیره، اعمال نا شایستی بود که

آنهاببار آوردندکه بتاریخ میهن عزیزبا لکه های خونین و بخط درشت ثبت شده

است .همچنان دوره ای تسلط طالبان که با عث سقوط شان درحادثه ای 11

...
امین الله مفکر امینی

تعداد مقالات در سپیده دم 7

نمایش تمام مقالات امین الله مفکر امینی