خط مشی ناقص يک دولت يا برنامۀ سياسی يک حزب؟ ( مروری به مسودۀ مرامنامۀ حزب واحد )8

( نورمحمد سنگر)

 


               خط مشی ناقص يک دولت يا برنامۀ سياسی يک حزب؟

( مروری به مسودۀ مرامنامۀ حزب واحد )

بخش هشتم

               خوانندۀ عزيز!
  
آنچه کار تحلیل و تجزیه مسوده مرامنامه حزب واحد را برای یک پژوهشگر کارشناس دشوار می سازد؛ پراگنده گویی و عدم تمرکز بالای الویت هاست. در مرامنامه پیشنهادی جایگاه طبقات و اقشار اجتماعی مشخص نشده؛ پرابلم های آنان ریشه یابی نگردیده و هیچ اشاره یی به راههای بیرون رفت ازمشکلات عمده و اساسی پيرامون زندگی مردم بعمل نيامده است.

    همينگونه از موجودیت طبقات فرادست و تهی دست انکار صورت گرفته و راه حل تضاد های متعدد موجود درجامعه اصلاَ مطرح نگرديده است. در مسودۀ ارائه شده، هیچ گونه  راهکارهای مشخص حتا برای تحقق همین اهداف عام ذکر شده نیز به مشاهده نمی رسد. اهداف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حل مساله ملی، وضعیت زنان ، جوانان، اطفال و باز نشسته گان دولتی و بویژه بازماندگان شهدا، معلولین و معیوبین...در لابلای کلی گویی های غیر کارشناسانه پنهان گردیده و حتا نادیده گرفته شده است. به ناچار بحث را همانطوری که است باید پیگیری کرد و الترناتیف جانشین را نشان داد.
   
در ادامه مسوده مرامنامه آمده است:

    " افغانستان خانه مشترک همه افغانها اعم از پشتون ، تاجیک، هزاره، ازبیک، ترکمن، نورستانی، پشهء (پشه یی)، بلوچ و سایر اقوام ساکن این کشور است. آب ، خاک، ثروت ها، افتخارات و عظمت افغانستان به همه مردم کشور متعلق است و افغانستان یک پارچه واحد و غیر قابل تجزیه میباشد. درین کشور هیچ قوم بر قوم دیگری برتری ندارد و همه اقوام ساکن در کشور با هم برابر و دارای حقوق برابر شهروندی ملی اند."
   
مسوده نویسان با این ترفند خواسته اند تا از موجودیت ناهنجاری ها پيرامون مسائل ملی در افغانستان، انکار ورزند و زحمتِ نشان دادن راه حل آن را به خود ندهند. این دوستان نمی گویند که افغانستان مورد نظر حزب واحد ، باید چنان باشد؛ بلکه می گویند چنین است! در حالی که صد ها مشکل سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ...از عدم موجودیت چنان یک فضای مساعد ملی ، سر چشمه می گیرد. حل مساله قبایل به اصطلاح آزاد در شرق و جنوب کشور هنوز منحیث یک تهدید دایمی بر تامین امنیت ملی باقیست، حل نا شدن مساله چراگاه ها و یا متوطن ساختن کوچی ها، هنوز از ساحات مرکزی کشور قربانی می گیرد. در سیاست کادری دولت ها به استثنای دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان و بویژه دورانی که در راس حزب و دولت زنده یاد ببرک کامل قرار داشتند، همواره بیعدالتی وجود داشته و فاشیسم دو خانواده، زیر نام دروغین ملیت پشتون در رویاروی دیگران قرار داشته و اکنون نیز تعقیب آن سیاست های تفرقه افگنانه تا سرحد فاجعه ملی انکشاف یافته است. دغدغه های عینی از نام کشور تا سمت و زبان و ایجاد سازمانها و احزاب سکتاریستی... گوشزد کننده این حقیقت است که نا هنجاری ها پيرامون مسائل ملی در افغانستان وجود داشته ، وجود دارد و باید راه های حل ریشه یی آن جستجو گردد.
   
دوستان مسوده نویس وقتی تا این جا میرسند تلویحاً می نویسند:

    "حزب [ شش نقطه] افغانستان منافع ملی را بر منافع قومی و گروهی مقدم میشمارد و بر آنست که تامین مشارکت عادلانه در حیات سیاسی و ایجاد فرصت های برابر در عرصه های انکشاف اقتصادی و فرهنگی برای اقوام و انکشاف متوازن اقتصادی، اجتماعی محلات معقولترین راه و روش تحکیم وحدت ملی ، تامین تساوی حقوق و برابری اقوام ساکن کشور و استقرار ثبات دایمی در افغانستان است.
حزب [شش نقطه ] افغانستان هر شکل مظاهر قوم گرایی ، افراطی و خصومت قومی و قبیله وی را نفرت انگیز ترین پدیده های ضد بشری میداند و بر علیه آنها مبارزه می کنند."
   
دراين پاراگراف، مسوده نویسان بر خلاف نبشتۀ قبلی شان، اعتراف می کنند که مظاهر  قوم گرایی، افراطی و خصومت قومی و قبیلوی...وجود دارند و آنان در مقابل اين دشواری ها مبارزه می کنند...حالا که لطف کرده و به میدان مبارزه برگشته اند باید از ایشان پرسید که چگونه میرزمند؟ آنان میدانند که این معضله ریشه های تاریخی دارد؟ ایشان میدانند که تفوق طلبان قومی اکنون تحت حمایت وسیع حلقات معین در داخل و خارج کشور قرار دارند و از امکانات وسیع مالی چون تولید و تورید مواد مخدر و قاچاق احجار و فلزات گرانبها... برخوردار اند؟آیا در چوکات این دولت و با پذیرش این قانون اساسی ارتجاعی ودرموجوديت اشغالگران استعمارگر که در واقع حمایت کننده گان این نیروها و سازمان دهندگان این فتنه ها اند؛ امکان مبارزه وجود دارد؟ اگر دارد چگونه و از کدام راه ها و با کدام وسایل؟ با همین مرامنامه بی سر و پا و با همین ساختار مریض و بدون مشخص کردن راهها و وسايل؟
آیا شما قادر به مهار کردن این گرایش ها در درون ساختار خود هستید؟ آیا از موجودیت گرایش های سمتی و زبانی، قومی و مذهبی....در داخل تشکیلات خود ، انکار کرده می توانید؟ آیا یک نماینده قبیله را شما کاندیدای ریاست جمهوری ندادید؟ آیا یکی از بلند پایگان شما در عزای دهمین سالگرد کشته شدن  عبدالعلی مزاری او را سید الشهدا و رهبر مستضعفان افغانستان( اصطلاح فارسی زحمتکشان یا به کنایه دکتر شریعتی همان  وپرولتاریا ...)، ننامید؟ آیا یکی از رهبران تان ، بعد ازفرار ازافغانستان به کشور روسيه در مسکو اعتراف  نکرد که سال ها قبل عضو جمعیت اسلامی بوده و با شورای نظار ارتباط داشته است؟ سومی نگفت، که حکمتيارخيلی مرد خوب بوده، بالای عهد و پيمانش پابند بود؛ رفقای ما را در... ولايت حفظ کرد و دو وزيردفاع دولت ما را زنده و سلامت بخارج روان کرد.... نمیخواهم این مثال ها را ادامه دهم و الی رسوایی بیشتری ببار خواهد آمد. ولی اگر نیازی پیش آيد با تفصیل دراین مورد خواهم نوشت.
   
شما که منتقدین درون تشکیلات تان را قربانی مصلحت های آن چنانی کرده اید و می کنید و همينگونه شخصی را موظف ساختيد تا به ترور سیاسی شخصیت زنده یاد ببرک کارمل بپردازد و او را انسان فاقد ایدئولوژی و مکتب و حزب او را بی هدف و بی برنامه علمی وانمود کند، تا رضایت خاطر آنانی را که در زمان رهبری آن فقید جرأت تبارز آن مکنونات بیمار شان را نداشتند و با تسلط باند منحرف و خائین گرباچوف و شرکاء، موفق شدند تا کودتا را در حزب و دولت براه انداخته و حزب ما را بطور خاص و افغانستان را بطور کل به بحران سراسری و کشنده مواجه کنند...چگونه علیه آن مظاهری میرزمید که خود در آن غرق هستید؟
    
بياييد پاسخ علمی، منطقی و عملی این مبارزه را، که کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان یعنی فرزندان ایدیولوژیک زنده یاد ببرک کارمل در " طرح خطوط مرامی..." حزب شهيدان و قهرمانان افغانستان بازتاب داده اند مطالعه کنيد:

    « استقرار نظام دموکراتيک و ايجاد يک جامعۀ مرفه ومترقی براساس عدالت اجتماعی،  حفظ کرامت انسانی، حمايت ازحقوق وآزاديهای دموکراتيک شهروندان کشور و ايجاد شرايط مساعد برای مشارکت فعال آنان درتعيين سرنوشت شان ، درشوراهای محل ، ولسوالی ، شهر، ولايت ، ايالت يا زون های منطقوی و پارلمان کشور؛ ازطريق انجام انتخابات آزاد ، سری، مساوی، مستقيم و همگانی، متکی براصول دموکراسی با رعايت پلوراليزم سياسی واصل سيکولاريزم ، درنظام جمهوری پارلمانی وحکومت فدرال ويا درگام نخست تشکيل زون های منطقوی ....

      ـ تشکيل شوراهای انتخابی محل درسطح قری ، ولسوالی ها ، شهرها ، ولايات ، ايالات و يا زون ها وتفويض صلاحيتهای اجرا ئيوی گسترده برای آنان ، بشمول گزينش ولسوالها ، شهردارها ، والی ها ورؤساء ايالات ويا زون ها، ازميان نماينده گان منتخب شوراهای مربوط و اتکاء به کادرهای محل دارای تجربۀ کاری، تخصص مسلکی و تحصيلات؛

      ـ دفاع ازوحدت و حاکميت ملی، حفظ تماميت ارضی و تحکيم استقلال سياسی واقتصادی ؛

      ـ تضمين قانونی ودفاع ازحق تشکيل احزاب ، تأسيس اتحاديه ها وسنديکاهای کارگری، ايجاد کوپراتيفهای دهقانی واتحاديه های اصناف پيشه وری، بنيان گذاری سازمانها وانجمنهای روشنگری و روشنفکری ( حقوق دان ها ، اساتيد دانشگاهها، پزشکان ، دانش آموزان، زنان ، جوانان، نويسندگان وشعرا، ژورناليستان، هنرمندان وسازمان دفاع ازمحيط زيست )؛

      -  تضمين حق اشتراک فعال وآزادانۀ نمايندگان کارگران، دهاقين وپيشه وران دردفاتر توليدی وخدماتی که مستقيمآ به زندگی وشرايط کارآنها ( بررسی مسايل مربوط به تنظيم کار، تعيين سيستم ها و اجرای اقسام مزد ومعاش ، رخصتی ها، خريد و فروش توليدات زراعتی وپيشه وری ، تاديۀ قرضه ها وکريدتهای مالی ، مساعدت های مالی- فنی وتخنيکی ) ارتباط می گيرد....

      - جلوگيری ازدامن زدن به مسألۀ برتری جويیهای قومی، لسانی، مذهبی و سمتی- رعايت قانونی موازين برادری و برابری افراد جامعه نه درحرف، بلکه درعمل مطابق به اصل منافع ملی بشيوۀ دموکراتيک و درفضای مملو ازصفا وصميميت ، با روحيۀ اعتماد جمعی و همکاری متقابل ؛

      - رعايت و احترام به دين مقدس اسلام، شناسايی حق اقليتهای مذهبی ساکن درافغانستان، حرمت گذاشتن به رسوم وعنعنات پسنديدۀ اقوام ومليتهای کشور و مخالفت با سوء استفاده از دين و مذهب درجهت مقاصد سياسی ـ حزبی و شخصی، اصل جدايی ناپذيرسياست ملی ما را تشکيل ميدهد.

      - برابری کامل حقوق خلقهای افغانستان ومشارکت عاری ازتبعيض و امتياز نمايندگان واقعی مردم درادارۀ دولت وسازمانهای اجتماعی، برپايۀ معيارتخصص وشايستگی، تجربۀ کاری وآموزش مسلکی، صداقت، وفاداری ، مسؤوليت پذيری و وظيفه شناسی درامور( ملکی- نظامی- امنيتی- ادبی- علمی- فرهنگی - حقوقی- اقتصادی - پژوهشی- تعليمی- تربيتی- ورزشی- هنری...) به مقصد دستيابی به پيشرفت اجتماعی ، آرمان ديرين ما می باشد.

       - راه اندازی وانجام پروسۀ سرشماری سراسری نفوس متکی بر روشهای علمی وميتودهای امروزين احصائيه گيری ( احصائيه های ديموگرافی ) باجلب کمک های مالی- فنی و تخنيکی دول پيشرفته، موسسات وسازمانهای ذيربط منطقوی وبين المللی ؛

       - مبارزۀ جدی ، همه جانبه وبا مسؤوليت درراه محوکامل کشت، توليد وترافيک (قاچاق ) مواد مخدر و جلوگيری ازنفوذ و گسترش فرهنگ مافيايی استعمال انواع مواد نشه آورکه به سلامتی جسمی وروحی افراد جامعه واخلاق اجتماعی شديدآ صدمه ميرساند، با استفاده ازطرق و وسايل آزمون شده و موفقيت آميز در جهان ، بشمول طرح وتصويب وانفاذ قانون- لايحه- مقرره و اصولنامۀ اختصاصی دراين مورد؛

       -  برگشتاندن زمين های زراعتی ازکشت مواد مخدر به زرع حبوبات و تأمين معيشت بديل برای دهقانان ....



               ( ادامه دارد )