نامۀ اعتراضيۀ وحدت خواهان اصول گرای حزب واحد

    نامۀ اعتراضيۀ وحدت خواهان اصول گرای حزب واحد         

    رفقای عزیز و دوستان گرامی!
   
ادامه سیاست توطئه و سکوت ، که اکنون به مشی شناخته شده رهبری عقب پرده حزب واحد در اروپا مبدل شده است، کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان  را وادار ساخته تا بتاسی ازتعهد حزبی ـ سياسی و اصول نشراتی تارنمای "سپیده دم"به ادامه نشر مطالب ارسالی آن عده رفقای حزب واحد که اندیشه ها و برداشت های سیاسی شان با مزاح سکانداران اروپایی حزب واحد همخوانی ندارد، مبادرت ورزد.
   
به ادامه نشر دیدگاه های این رفقا ، اینک توجه شما را به آخرین نامه یی که حاوی یک سلسله مسایل جدی ، تشکیلاتی است، معطوف میداریم:

                                                          ( هيأت تحرير سپيده دم )

    مورخ ۲۵ می ۲۰۱۱                                     

     به کمیته اجرائیه توحید وانسجام مرکزی حزب واحد !

     رفقای عزیز !

از تدویر کنفرانس  شورای اروپائی اینک  هشت ماه و اندی میگذرد. این کنفرانس تلاش مشترک صد ها تن از فعالان سیاسی ما در اروپا بود که خواستند  بخاطر جلوگیری از  پراگنده گی در صفوف ترقیخواهان افغانستان با هم یکی شوند. یکی شدن وساختن صف واحد خواست زمان و خواست مردم افغانستان و صدای  مادر وطن است. این صدای سهمگین از سالها به اینطرف در گوشهای ما طنین هیبتناک خود را داشته است.

تدویر کنفرانس و قبل از آن ادغام تشکیلاتی امید های زیادی را در دل ها زنده کرد و فضای گرم و با حراتی را در میان جامعه مهاجر افغان در اروپا بوجود آورد.

انتظار میرفت تدویر این کنفرانس به تکانه ای در میان فعالان سیاسی ما مبدل شده و صد ها و هزار ها نفر از فعالان سیاسی را که در نتیجه تشتت سیاسی از دایره  سیاست فعال و اثر گذاری کنار رفته اند به سیاست فعال جلب نماید. انتظار میرفت که این اقدام راه را برای  یک اغاز جدید هموار ودر نوسازی نظام فکری و تشکیلاتی ما نقش با اهمیت بازی کند.

اما با تاسف فراوان در نتیجه اقدامات عاقبت نیاندیشانه, بی برنامگی مطلق و کم بهادادن به  اصل خرد جمعی به بسیار زودی , حتی قبل از تدویر کنفرانس جای آن گرما وحرارت را سردی کشنده گرفت و غبار بی اعتمادی  در سراسر سازمان اروپائی مستولی شد. در سویدن , د نمارک , آلمان و هالند در عمل دیده شد که از گفتار تا کردار فاصله زیادی  وجود دارد. سازمان دچار سانحه شد. بیش از ۳۰ نفر از  فعالان شایسته حزب در سویدن و ۲۰ نفر در دنمارک با ساز مان اروپائی مقاطعه نمودند. یک رشته نوشته های زننده و مشمئز کننده توسط اعضای حزب در رسانه های جمعی  برامد که مایه بد نامی و شرمساری برای حزب واحد و همه رهروان آن بود.  پروسه مقاطعه با شورای اروپائی بصورت انفرادی ادامه دارد.

آخرین بر رسی تشکیلاتی که در ماه اپریل انجام شد نشان میدهد که تقریبا ۳۲۳ نفر از اعضای حزب که هشت ماه قبل در کنفرانس از ایشان نمایندگی صورت گرفته بود در حالیکه در ثبت و شمار ساز مان شامل می باشند اما با سازمان مقاطعه نموده اند.

این آخرین مورد بیانگر دو مساله است  اول:  اینکه این ها اصلا اعضای ثبت شده هیچ جناحی نبودند و بخاطر ساختن یک اکثریت در کنفرانس اسمای ایشان در لیست گرفته شد ه بود و یا اینکه آنها اعضای حزب بودند اما در نتیجه فضای کنونی  ساز مان اروپائی را ترک نمودند.

حالت اول بیانگر یک تقلب و دستبرد به اعتماد یک نسل  است. نسل سوخته , نسل سر خورده و سرگردان, نسل غرق شده, نسلیکه برای نجات خود در جستجوی یک دست شفا بخش است ,در جستجوی یک مسیحا است تا بتواند در رهائی از غرقاب کنونی  کمکش کند. به همین سبب است که به هر دری سر میزند و به گفته مولا نا "هر خسی را بر سر و رو می نهند". در این حالت کنفرانس اروپائی و همه تصامیم آن فاقد مشروعیت میباشدکه مسئول(مسئولین) قابل  ماخذه و استجواب اند.

در حالت د وم باز هم مسئول (مسئولین) قابل ماخذه و استجواب میباشند.

نهادی بنام کمسیون مشورتی  ظاهرا بنابر تصمیم کنفرانس بوجود آمد اما پس از صرف یک جلسه از بین برده شد. به کسی گفته نشد که این کمسیون بنابر چه ضرورتی بوجود آمد و بنابر چه مشکلی از بین رفت. در هیچ نهاد تصمیم گیر این مساله مطرح نشد و جای شگفتی است که هیچ یک از اعضای نهاد های رهبری کننده ساز مان نیزنمی پرسند که این کمسیون چه شد. بسیار جای تاسف است که هیچ عضو نهاد های رهبری کننده نمی پرسند که این ۳۲۳ نفر کی ها بودند و چرا رفتند, و مسئول کیست ؟

در هشت ماه سپری شده هیچ طرحی , تحلیلی که بیانگر  نظریات و طرز دید های  مسئولین اروپائی باشددر اختیار اعضای شورای اروپائی قرار نگرفت تا بر مبنای آن طرح یک بر نامه کارا و موثر در اروپا که از تحلیل عمیق اوضاع در داخل کشور و شرایط زندگی در اروپا مایه و منشا میگرفت مطرح میگردید و عرصه های کار مشخص میشد تا اقدامات بعدی اساس بر ناموی مییافت. در طول این مدت حتی یک نوشته که بتواند در برابر این همه نوشته های تبلیغاتی ضد حزب  از حزب , راه و اندیشه های آن دفاع کند و متخلفین را بر سر جای شان  بنشاند صورت نگرفت.

با وصف ذخیره قابل ملاحظه کادری که ساز مان اروپائی در اختیار دارد قدرت مانور و بر امد عملی را نداشته است.  ساز مان اروپائی مانند گرداب در گرد خود میچرخد و حضور آن در بیرون  اصلا حس نمی شود.

آنچه میتوان  بحساب اجراات سازمان اروپائی نام برد اول : تدویر  یکرشته سیمینار ها ی تنویری است که سال گذشته قبل از تدویر کنفرانس از طریق شبکه جهانی انتر نیت (پالتاک) صورت گرفت که در راه یکی سازی فکر و اندیشه در میان صفوف و کادر های حزب نقش با اهمیت بازی نمود. البته آنهم متاسفانه با سانسور توام بود. یعنی صحبت های آنانی را که مسئولین به قد و اندام خود  موافق می یافتند انعکاس میدادند و صحبت های را که فکرمیکردند با  طرز دید و نظر شان موافق نیست سانسور کردند. بهر حال, آنانیکه حاضر بودند شنیدند.

دوم: ساختن تشکیل شورای اروپائی پس از تدویر کنفرانس و روی دست گرفتن پلانهای کار. تشکیل را مسئولین مطابق  میل خود ساخته اند که کارائی و موثریت ندارد.  چون اساس بر ناموی ندارد. تشکیل و پلان کار وقتی  کسب اهمیت میکند که بر نامه ای مطرح باشد . یعنی اول باید پروژه وجود داشته باشد تا برای تطبیق آن تشکیل و پلان کار ترتیب شود. در غیر آن تشکیل و پلان کار بدون بر نامه چیزی مضحک و مسخره است که برای مصروف ساختن اعضا بکار گرفته میشود. حزب هم از لحاظ ماهیت خود فکرو اندیشه است نه تشکیل. تشکیل وسیله است.

ساز مان اروپائی قیافه یک موجود بد ریخت را بخود گرفته است. یعنی کله خیلی ها بزرگ و تنه خیلی ها کوچک و از چهار طرف آن کمسیونها خوشه خوشه آویزان شده که قیافه ساز مان اروپائی را خیلی ها تماشائی ساخته است.

با هر روزیکه میگذرد جلسات نهاد ها ی رهبری کننده اروپا متشنج تر میشود. جلسات  با تشنج آغاز و با تشنج ختم میشود . اشتراک کننده گان تا سر حد توهین به یکدیگر پیش میروند و امروز یکتعداد از اعضای هیات رئیسه صرف  بهمین سبب از اشتراک در جلسات کناره گرفته اند. و این واقعا مایه شرمساری است. در جلسات به انتقاد ها بلی گفته میشود و سر جنبانده میشود اما هرگز ترتیب اثر داده نمی شود.

 این درست است که  در نتیجه یک کنفرانس دو حزب در اروپا  با هم مدغم شده اند اما هنوز تا تشکیل حزب واحد فاصله معینی باید طی شود. تا رسیدن به آن مرحله هر دو ساز مان اشتراک کننده در واقع پارتنر وحدت اند بنابران تصامیم باید  صد در صد از فلتر  مشوره و اقناع بگذرد. توسل به بروکراسی و صدور  مصوبات و تکیه بر  تعداد  زیاد دست بلند شده دردی را دوا نمی کند. چنین حالتی اعضا را بصورت طبیعی در غلاف تمایلات جناحی شان فرو می لغزاند.

دوستان عزیز!

ما از کابل  اخبار متضاد و اقدامات متناقض می شنویم  که مایه تاثر ماست. در مورد تدویر کنفرانس های ولایتی و تعین  تاریخ تدویر کنگره از آغاز سال تا حال بار بار  از اتخاذ تصامیم و تعین تاریخ خبر رسیده و بعد رد شده است.

بهمین ترتیب در مورد رفع موانع تخنیکی در راه یکی شدن اخبار متناقض ومتضاد میرسد. برای ما دشوار است درک کنیم که مثلا جلسات تصمیم گیر فلان کمسیون که قرار است تصامیم سر نوشت ساز اتخاذ کند  بخاطر عدم اشتراک چند عضو  و یا اینکه گویا اجندا ندارند و یا اینکه ساز مانها فلان نشده است..... دایر  شده نمی تواند.

 

دیده میشود که هنوز هردو جناح در مورد مسایل اساسی بخصوص  تدویر کنگره  دارای فکر واحد نمیباشند. در اروپا هم  زمزمه ها به گوش میرسد که  برای تدویر کنگره باید منتظر شد حتی یکی دو سال  دیگر و یا بیشتر تا همه مشکلات رفع و  تفاوت های دید از میان بر داشته شود سپس کنگره  دایر گردد که نتایج  قابل قبول برای همه بوجود بیاورد. حالا سوال این جاست که اگر شما در داخل افغانستان و دیگران در اروپا  حس میکنید که تفاوت های  فکری و اندیشه ای دارید چرا قبل از ادغام بفکر حل این معضلات نبرامدید.

ما در طی این چند سال بار بار گفتیم که تا فکر واحد نشود حزب هرگز واحد شده نمی تواند. ما همچنان به این عقیده هستیم که یک حزب میتواند صرف با یک همتای  همفکر خود در یک وقت در یک وحدت داخل شود. یک حزب هرگز نمی تواند با چندین فرقه متفاوت الفکر همزمان وحدت کند. این ممکن نیست . کادر ها و فعالان سیاسی باید سر نوشت خود را خود تعین کنند.

ما از این دور دست ها میبینیم که آنانیکه در یکی شدن و وحدت حزب برای خود آینده  و جایگاه نمی بینند پیوسته برای جلوگیری از تدویر کنگره آن موانع مصنوعی خلق میکنند.

نسلیکه ما به آن منسوبیم قربانی همین نوع سیاست ها و اقدامات خود بزرگ بینانه, عاقبت نیاندیشانه, بر تر بینی منافع شخصی و گروپی بر منافع جنبش و منافع علیای ملی شده اند.

بیاد داریم  35 سال قبل ازامروز را که  دو حزب خلق و پرچم ظاهرا با تکیه بر وجوه مشترکی که داشتند در تحت فضای پیچیده آنوقت با یکدیگر مدغم شدند.اما از آنجائیکه   برای حل و فصل تفاوت های دید شان اقدامی صورت نگرفت این ادغام بجای آنکه از دو حزب یک حزب واحد بوجود بیاورد سه حزب بوجود آورد. یعنی یک حزب رسمی واحد و دو جناح مستقل و فعال. اعضای حزب در میان این سه حزب سر گردان بودند تا انکه هر سه حزب در نتیجه عاقبت نیاندیشی مسئولین از صفحه هستی زایل شدند.

رفقای گرامی !

در چنین حالتی که فضای اعتماد صدمه دیده تدویر کنگره هم نمی تواند حلال همه مشکلات شود. بلاخره کنگره که معجزه کرده نمی تواند. حاصل کنگره هرچه باشد عمر دراز نخواهد داشت. کنگره در صورتی میتواند اهمیت پیدا کند که همه اشتراک کننده گان در آن یکدل و یکدست  حصه بگیرند و ارمان واحدی را دنبال کنند.

آیا دوستان ما در افغانستان متوجه این حقیقت شده اند که این حالت چه تاثیر منفی بالای  این جریان و دوستان و هوادارن آن از خود بجا گذاشته است.؟ در بالا  یاد اوری کردیم که چه تعداد از اعضای حزب در اروپا صفوف آنرا ترک کرده اند. ما این رقم را در داخل افغانستان نمی دانیم اما میتوانیم حدس بزنیم که خیلی ها بالاتر از این رقم در اروپاست.

 

دوستان گرامی ما در کابل و اروپا بدانند که دیگر کسی تحمل بر خورد های  سطحی, جناحی, اقتدار گرایانه و به قول معروف  ترازو به زمین زدن بخاطر گرفتن امتیاز بیشتر را ندارد. همه باید درک کنند که این جریان به  شخصیت های  فرصت طلب, دنباله رو , سطحی و بی ابتکار نیاز ندارد.

باید همه این حقیقت را درک کنند که دیگر کسی مانند دوران "طراز نوین" گروگان اندیشه نیست. دیگر کسی بخاطر اثبات حق بجانبی خود انتظار گوشه چشم و خم ابروی مرجع تقلیت  را نمی کشند. حالا این فقط خود ما هستیم که باید سر نوشت خود را رقم بزنیم یا می سازیم و یا بر می اندازیم .

حالا سوال اساسی اینجاست که وقتی سر نوشت کنگره را درشاخ آهو بسته کرده باشند قبول این همه درد سر در اروپا به چه درد خواهد خورد. انتظار میرفت که  ساز مان اروپائی با امکانات مادی و معنوی که در اختیار دارد پیش آهنگ وحدت و همبستگی این دو حزب و تمام جنبش ترقیخواه ما شود. بهمین سبب  به پروسه ادغام در اروپا بیش از حد سر عت داده شد.

اما در نتیجه کار مشترک  بیش از یکسال و چهار ماه در اروپا  ما بجای آنکه بهم نزدیک تر شویم از هم دور تر شدیم. بجای آنکه به صمیمیت های ما افزوده شود بدبینی ها توسعه پیدا نمود بیم آن میرود که ادامه چنین حالت به مقاطعه  همیشگی بیانجامد, بنأ  غرض جلوگیری از بروز اختلافات بیشتر در داخل شورای اروپائی حزب واحد  الی تدویر کنگره و تصویب اساسنامه و برنامه حزب واحد که بر مبنای آن ساختار جدید شورای اروپائی ایجاد و کار خویشرا استقامت خواهد داد  ، تدویر جلسات  و فعالیت سیاسی مشترک در ساختار شورای اروپائی حزب واحد موثر نبوده و اشتراک در چنین جلسات روند طی شده پروسه وحدت را آسیب میرساند