يادداشت کميتۀ فعالين

حزب دموکراتيک خلق افغانستان

مورخ 2012 / 4 / 13

پيرامون : توضيحات « هيأت اجرائيه شورای مرکزی نهضت آيندۀ افغانستان »

راجع به « ائتلاف احزاب و سازمانهای دموکرات و ترقيخواه افغانستان »

           در تارنمای « نهضت آينده افغانستان » از آدرس « هيأت اجرائيه شورای ... » توضيحاتی داده شده است که به علت بيان نادرست برخی مسائل در بسا موارد، قابل دقت و تأمل دانسته می شود.

       شايان ذکر است که درباره ی نشست مورخ 5 حمل 1391 ( 24 مارچ 2012 ) در شهرکابل ، به هدف اساس گذاری « ائتلاف احزاب و سازمانهای... » درسايتهای انترنتی مطالب معلوماتی و خبری بيشتری منتشر گرديده و روی آن نظرياتی ارائه شده است.

      پرواضح است که هر حزب، هرسازمان و هرنهاد سياسی حق دارد که به ميل، صوابديد و تشخيص خود ، با احزاب، سازمانها و نهادهای سياسی دلخواه و مماثل خويش وحدت کند، اتحاد نمايد، ائتلافهای دايمی ويا موقتی را تشکيل دهد.

       اين که " کی " با " کی " ائتلاف ، اتحاد و وحدت بسته است ويا می بندد ، هم اکنون موضوع بحث دراين يادداشت نيست. فقط آن بخشهای که در توضيحات « هيأت اجرائيه...» به ح. د. خ. ا و به پروسه ی کار و فعاليت و زندگی اعضای وفادار، صادق، پاکيزه سرشت، ثابت قدم ، متعهد و معتقد به آرمانهای انسانی آن ارتباط می گيرد ، روی آنها مکثی ، بعمل می آيد.

        در نخست تذکار بايد داد که « ائتلاف » تشکيل شده درنشست مورخ 5 حمل 1391 هرگز و هيچ گاهی به مفهوم « آغازی برای متحد ساختن نيروهای چپ، دموکراتيک و مترقی دريک نهاد سياسی... » برمبنای انديشه های پيشرو عصرما، تلقی شده نمی تواند. زيرا تمامی سازمانهای متشکله ی اين « ائتلاف » مربوط به خانواده ی « نيروهای چپ ، دموکراتيک و مترقی » نيستند. از سوی ديگر شماری از حلقه های زنجير اين « ائتلاف» از مدتها قبل بدين طرف با « انديشه های چپ ، دموکراتيک و مترقی » وداع گفته و به درگاه « اقتصاد بازار آزاد » ، « نظم نوين جهانی (!) » ، « نيو ليبراليسم» ، « گلوباليسم... » رو آورده اند. پس برچسب زدن حرفهای ازاين دست بر ائتلاف نوتشکيل از ريشه با حقيقت در تضاد است.

       بی پايه ترين و نادرست ترين عنوان در « توضيحات نهضت آينده » ، موضوع « احيای(!) حزب دموکراتيک خلق افغانستان » می باشد که « هيأت اجرائيه... » دراين جا کوشيده است تا خيلی ها ماهرانه حرف های ميانتهی را به خورد خوانندگان عزيز بدهد و خلاف حقيقت خود و سازمان مربوطه خويش را در جايگاه و در مسند علمبردار جنبش انقلابی زحمتکشان افغانستان، قلمداد کند.

      « هيأت اجرائه شورای... » با اين ارزيابی تقليدی خود که گويا ح. د. خ. ا بيست سال است فروپاشيده (!) ، همان تبليغات آژانسهای خبررسانی غرب و سازمانهای استخباراتی مربوط به آنها، ازجمله « سی . آی. ای » ، « انتلجينت سرويس » ، « موساد « و « آی . اس . آی » پاکستان را زمزمه می کند و می خواهد با اين ترفند ، عقده های گره شده ی اعمال زشت ضد حزبی دهۀ هشتاد و شرکت در کودتاهای ننگين ضد اصوليت حزبی سالهای 1357 و 1365 را با همچو داوری های خام ذوب نمايد.

       البته می شود گفت که حاکميت سياسی دهۀ هشتاد ميلادی ، درنتيجۀ خيانت ، سازشکاری ، معامله گری ، تسليم طلبی شماری از رهبران حزبی ـ دولتی و عقد پروتوکول های برون مرزی که روی همه آنها در " طرح پيشنهادی اهداف مرامی و برنامۀ ح. د. خ. ا " ، منتشرۀ سايت " سپيده دم " توضيحات لازم ارائه شده است، ازهم فروپاشيد؛ وليک ح. د. خ. ا ، در وجود دهها هزار اعضای صادق و شرافتمند آن ، اعم از صفوف ، کادرها و تعدادی از اعضای کميته مرکزی خويش که به مبارزۀ طبقاتی و به آرمانهای والا و جهانشمول رهايی انسان زحمتکش و به اصل های بنيادی برابری، عدالت ، مساوات، صلح، دموکراسی واقعی ، همبستگی ملی و بين المللی ميان زحمتکشان جهان ، همزيستی مسالمت آميز، ترقی و پيشرفت اجتماعی... وفادار هستند و مبارزۀ انقلابی را برضد ارتجاع ، استبداد، استعمار ( کهنه و نو) ، استثمار، امپرياليسم، فاشيسم، اپارتايد، صهيونيسم، انواع تبعيض و ستم ( طبقاتی ـ ملی ـ جنسی ـ مذهبی ـ استعماری ) خاتمه يافته نمی دانند ، زنده و فعال است و باوجود دسايس و توطئه های رنگارنگ و ناجوان مردانۀ دشمنان سابقه و جديد داخلی و خارجی، در دشوار ترين شرايط به حيات پربار خود ادامه داده و می دهد و درمدت بيشتر از ده سال اخير با سازمانها و نهاد های نوتشکيل، از جمله با « نهضت ايندۀ افغانستان(!) » روی اساسی ترين موضوع های مربوط به گذشته پرافتخار و فراز و نشيب ديروز و مبارزۀ سياسی امروز خويش می رزمد و در دفاع از منافع زحمتکشان ميهن و جهان قرار دارد.

        خواننده ی عزيز، توجه فرماييد!

        « هيأت اجرائيه نهضت آينده » در توضيحات خويش نوشته است: « اين رويداد ... مورد استقبال تعدادی زياد عناصر دموکرات، به ويژه اعضای حزب فروپاشيده (!) دموکراتيک خلق در سراسر کشور قرارگرفت»؛ به به، آفرين به اين غلط گويی!

      حال بايد پرسيد: « هيأت اجرائيه... » و ساير اعضای نهضت آينده ( اگر وجود داشته باشد ) عضو همان حزب ( به زعم پريشان و خواب تب آلود خودشان ) فروپاشيده (!) دموکراتيک خلق نبودند؟

      اين دوستان ديروزی درکدام مدرسه سياسی ، آموزش حزبی و انقلابی را ديده اند؟( اگر به آن معتقد و وفادار باقی مانده باشند) و به پيروی از خط سياسی کدام حزب به مبارزه سياسی رو آورده بودند؟

     خاستگاه اصلی و بستر اوليه مبارزه سياسی اين آقايان کجا بوده است؟ آيا همان گونه که در برنامۀ خويش از عضويت و کارکردهای خود در دامان و آغوش ح. د. خ. ا، انکار ورزيده اند، آيا به يک بارگی از آسمان فرود آمده اند ويا سمارق وار از زمين سربيرون آورده اند؟

      اين برادران در دوران حاکميت ح. د. خ. ا ، درکدام ماموريتهای حزبی ـ دولتی درداخل و خارج از افغانستان توظيف بودند؟ در کشورهای پناهنده پذير برويت کارت کدام حزب سياسی قبول شده و فعلاَ در آن جاها حيات بسر می برند؟ تنظيم طالبان؟ تنظيمهای جهادی ويا کارت سرخ  ح. د. خ. ا ؟

      ايا پاداش عضويت ديروزی در ح. د.خ. ا ، الآن خواب انحلال و فاتحه گيری آن حزب شهيدان و قهرمانان است؟

       ارائه پاسخ به پرسش های بالا و دهها سوال ديگر از اين دست ، کليد شناخت هويت اصلی اين « هيأت اجرائيه شورای مرکزی » و آن مدعيان خود بين بلند نگهدارندۀ(!) « درفش پاکيزگی انديشه يی ـ سياسی و معنوی جنبش افغانستان » را بدست می دهد.

      « نهضت آينده افغانستان » در توضيحات « هيأت اجرائه شورای مرکزی» خويش ، به مانند گذشته، راجع به « ازسرگيری مبارزۀ دادخواهانه » حرف زده است و در عقب ديوار کلوخی سنگر گرفته وبا چسبيدن به اين ادعا« تداوم مبارزه بخاطر تحقق آرمانهای بزرگ و به سرنارسيده ح. د.خ. ا را بحيث برهان وجود خود پيش کشيد »  بدور آن می چرخد وهيچ کسی ديگر به اين حرف آنان باور ندارد؛ فقط می خواهد با عنوان کردن اين مطلب « ... درآن هنگام از رفقای باورمند ديروزی دعوت کرد تا به اين نهاد جديد که جلوه گاه و بستر تداوم هويت انديشه يی ـ سياسی شان است بپيوندند...» با چشمان خواب آلود در صفوف هميشه بيدار ح. د. خ. ا ، رخنه کند و پس از آن به سربازگيری بپردازد، که خيال است و محال است و جنون !   

      « نهضت آيندۀ افغانستان » بايد بداند که با چسبيدن به اين گونه بيهوده گويی ها، خود صفتی ها، لاف زنی ها و خود بزرگ نمايی ها ، هيچ سودی را بدست نخواهد آورد؛ بلکه بيشتر ازپيش افشاء ، بی اعتبار وبازنده جادۀ مبارزه خواهد شد!

      اين ديگر به مانند آفتاب روشن است که پس از سقوط حاکميت سياسی درافغانستان (8 ثور 1371 مطابق 29 اپريل 1992 ) تعدادی از اعضای نيمه راه ح. د. خ. ا، از جمله « نهضت آيندۀ افغانستان» بعد از بريدن از حزب و وداع گفتن با آرمانها و انديشه های انقلابی و پيشرو آن ، تحت تأثير روند يک قطبی شدن جهان و با الهام گرفتن از تبليغات اغواگرانه ی دنيای ستم سرمايه ، برضد نيروهای مترقی ( ازجمله ح. د. خ. ا) در فواصل متفاوت ، با انگيزه های خود خواهانه، ارضای خاطر انحصارات غارتگر بين المللی، هماهنگی با نظم نوين جهانی(!) و خود را بحيث رهبر  مطرح ساختن... ، دست به تشکيل نهادهای سياسی بی نهايت کوچک زدند وبه نام گذاری های سياسی پرداختند که « نهضت آيندۀ افغانستان(!)» يکی از آنها بوده است.

     نهضت آيندۀ افغانستان ، ازبدو تأسيس خويش تا اکنون با اتخاذ يک خط فکری انحرافی و ترکاندن عقده های تراکم شده از فعاليتهای ضد حزبی دهۀ هشتاد، پيوسته ح. د. خ. ا و مدافعان صديق راه و رسم ، هدف ها و آرمانهای انسان دوستانۀ آن را آماج حملات خصمانه قرارداده و گردانندگان آن با سپر گرفتن و پنهان شدن درعقب رويدادهای سه و نيم دهۀ اخير در افغانستان، با لاف زنی و حرافی ، هر آنچه که از دست شان پوره بود در ضديت با ح. د. خ. ا و رهبر پيشين آن زنده ياد ببرک کارمل انجام دادند (غروب خورشيد ـ نوشتۀ بارق شفيعی ـ همچنان نبشته های ديگری درسايت نهضت آينده، شاهد اين مدعاست).

    درواکنش به موضعگيری های خصمانۀ « نهضت آينده» عليه ح. د. خ. ا، مقال « از داغ لاله دورشو، ای واژۀ دروغ (!) » درشمارۀ 66 اپريل 2005 نشريۀ « آزادی» چاپ دنمارک و درتارنمای وزين « پندار» به نشر سپرده شد که به مقصد آگاهی خوانندگان عزيز از چند و چون مسائل ، مقال بارديگر درسايت « سپيده دم » گذاشته می شود ، تا :

   خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان ـ تا سيه روی شود هرکه دراوغش باشد

       بدين منوال به علت ناديده انگاشتن و چشم پوشی « نهضت آينده » از مبارزات ح. د   . خ . ا و نقش تاريخی آن در جنبش انقلابی مردم افغانستان ، درماه اگست سال 2007 مقال « نگاهی به مرام نامۀ نهضت آيندۀ افغانستان » درسايت « سپيده دم » به نشر رسيد که خشم پر از کينه و عداوت گردانندگان « نهضت آينده » را دربرابر اظهار حقيقت، برانگيخت و ايشان درواکنش به آن ، درسايت « آريايی » مطالبی را بدست نشر سپردند.

       درپاسخ به تاخت و تازهای غيرموجه آنان ، همچنان دردفاع قاطعانه از موقف ح. د. خ. ا ، جواب محکمی تحت عنوان « يارب اين نو دولتان را بر خر خودشان نشان! » در سايت وزين پندار و درسايت « سپيده دم » نشر شد.

      غرض آگاهی خوانندگان عزيز، مقال « نگاهی به مرامنامۀ نهضت آينده » و مقال «يارب اين نودولتان را بر خر خودشان نشان! » بار ديگر درسايت « سپيده دم » گذاشته می شود.

       بدين صورت ملاحظه می گردد که ميان آرمانهای بزرگ و انسانی (آغازين و امروزی) ح. د. خ. ا و هدف های خصمانه ای که « نهضت آينده» از روز پيدايش خود تا لحظۀ حاضر دنبال می کند ، هيچ گونه پيوند منطقی و وجه مشترک ، وجود ندارد؛ بلکه درزمرۀ دشمنان ديرين ورقبای سياسی ديروزی و امروزی ح.د. خ.ا يک نام ديگر افزود گرديد وآن :

               « نهضت  آيندۀ  افغانستان»

      چاپ رساله ی مبتذل و فاقد ارزش ، به نام « غروب خورشيد » اثر يک چهرۀ سياسی منفور ، منحرفِ شناخته شده و رفيق شفيق حفيظ الله امين که درتمام جنايات وی شريک بود ( فعلاَ عضو شورای مرکزی نهضت آيندۀ افغانستان می باشد ) از سوی بنگاه نشراتی « نهضت آينده » و مقدمه نويسی سر و دمُ بريده پيرامون آن نشريۀ عُقده گشا، نشانۀ بارز دشمنی آشکار نهضت آينده با ح. د. خ. ا و رهبر عزيز و گرانمايۀ آن زنده ياد ببرک کارمل، می باشد که تا همين حالا اين رساله، درسايت نهضت آينده ، موجود است.

      اين رساله ی بی ماهيت ، با منطق کوبنده نقد گرديد و درسايت « سپيده دم » انتشار يافت ( بمنظور کسب معلومات خوانندگان عزيز از محتويات آن، دوباره درسايت گذاشته می شود ).

      آخرين تير خصمانۀ « نهضت آينده» برضد اعضای شرافتمند و پاکنهاد ح. د. خ. ا، با نشر يک نوشته ای ، زير عنوان « افلاطون و بازمانده های ح. د. خ. ا»، رها شد که بدون فوت وقت، پاسخ خود را دريافت و مقال « حکايت اندوهبار روزگار!» متعرض را برسر جايش نشاند.

      اين نبشته را نيز بايست برای بار دوم به نشر رسانيد و در سايت «سپيده دم » گذاشت!

      واما، بايد باصراحت کامل خاطرنشان نمود که ح. د. خ. ا ، هيچ گاهی « بازمانده » و « پسمانده و پيشمانده » نداشته و ندارد ؛ بلکه سست پيمان های داشته است، که آنان  را در آزمون های زمان، به بايگانی تاريخ سپرده است، که يکی از آنها « نهضت آيندۀ  افغانستان » می باشد.

       با استناد بر آنچه گفته آمد ، با قاطعيت تمام اذعان می گردد که « نهضت آينده » هرگز ، به هيچ صورت و هيچ گاهی حق ندارد و نمی تواند به گونۀ مزورانه و با پناه بردن به حرف های پوچ، خود را جلوه گاه(!) و « بستر تداوم هويت انديشه يی ـ سياسی(!) » دهها هزار اعضای پاکباز، فداکار و قهرمان ح. د. خ. ا، جا بزند.

       نهاد بی پايه و تشکيلات سياسی بی مايه از قماش « نهضت آيندۀ افغانستان » در موجويت چهره های هوسباز و سوال برانگيز در رأس آن و با داشتن خط مشی سياسی انحرافی و باورهای اپورتونيستی « از جهاديان حقيقت بين گرفته تا جامعۀ جهانی (!) »،  (اشغالگران بين المللی را " جامعۀ جهانی (!) " جا زدن، درحقيقت امر جنايات غارتگران امپرياليستی را پوشاندن و خاک زدن به چشم مردم ماست) ، « سوسياليسم دولتی ـ شرکتی و ملتی ... » و انديشه های ماجراجويانه با پيروی از مکتب رويزيونيستی « مارکسيسم نقاد (!) » و دشمنی با احزاب برادر و پيشرو جهان، که خود در  بی هويتی و فقر و حتا تهی از انديشه های پيشرو عصر، حيات به سر می برد ؛ هرگز جلوه گاه و بستر تداوم هويت انديشه يی ـ سياسی اعضای رزمنده و رسالتمند ح. د. خ. ا بوده نمی تواند.

       « نهضت آينده » نشان بدهد که از روز نامگذاری و مراسم تاج پوشی رهبری خود تا همين حالا، چه وقت، درکجا ، روی چه مسأله ، درمقابل سيلی از حملات و تبليغات خصمانه ی دشمنان « راست و چپ افراطی» به دفاع از ح. د. خ. و آرمانهای تابناک آن ، برآمده باشد. برعکس نی تنها چنان کاری صورت نگرفته؛ بلکه درخط يک دشمن سوگند خورده، درضديت با ح. د. خ. ا، گام گذاشته و حتا تاريخ گذشته و مبارزات سياسی و ترقيخواهانۀ اين حزب شهيدان و قهرمانان را به هيچ گرفته است.

      خيالبافی ها و رؤياهای سردرگم و بازی با واژه ها از رديف آوردن حرفهای ازاين قبيل که « پس از يازدهم سپتامبر 2001 » ، نهضت آيندۀ افغانستان چنان کرد و چنين نمود و با « تکيه بردستاوردهای تيوری علمی» ، « تحليل های مشخص از وضعيت » ارائه داشت ويا « هشدار داد » که اين ويا آن نشود... به پشيزی نمی ارزد و جز لافزنی و خود ستايی، چيز ديگری درآن وجود ندارد.

      بنابران از گرفتن تماس روی آنها صرف نظر می گردد. زيرا اين وظيفه و رسالت را سنگرداران ح. د. خ. ا، انجام داده اند و خواهند داد، نه « نهضت آيندۀ افغانستان ».

کميتۀ فعالين

ح. د. خ. ا