" خشونت" را با " مروت " و "مدارا "میتوان مهار زد
زن را " گل شبها " و " شبستان "، مسا ز
بیگا نه ز د نیای درخشان ، مسا ز
ای طا لب ظلم و زنده گی ای بد وی
مهر و مه ما، به ابر ، پنهان ، مسا ز
" فروغ هستی "
" خشونت" را با " مروت " و "مدارا "میتوان مهار زد
خشونت واژه ی عربی است. درفرهنگهای زبان فارسی، واژه های درشتی ، ناهمواری و تند خویی بجای واژه خشونت (1) بکار رفته است. قبایل واقوام ، خراسا نزمین وافغا نستان مستقل غیر منسلک، دموکراتیک واسلامی، از با ستان زمان تا دوران سیطره استعمار کهنه، نو وامپریالزم، پیوسته در برابر خشونتهای کور طبیعت ، تهاجم جهانکشایان، استعمار بریتانیای کبیر، استبداد استعماری و تجاوز مثلث القاعده، طالبان و نظامیگران پا کستان، از آزادی میهن ، واز دست آوردهای دانش، فرهنگ وسنن پسندیده ی نیاکان خويش، با تیر وکما ن و " تیغ حق " وعد الت، دفاع دادخواهانه کرده اند.
ازدیدگاه مولانای بلخی " تیغ حق ": تیغ راستی و درستی، داد عدل وانصاف وازتیغ آهن تیز تر واز صد لشکر، ظفر انگیز تراست (2)
" تیغ حق از تیغ آهن تیز تر - بل زصد لشکر ظفر انگیز تر "
و حافظ شیراز نیز آسایش دو گیتی را در " مروت " ( 3) و" مدارا " (4) ودراین دو عبارت ، با چی زیبایی وروشن بینی تفسیر کرده است:
" آسایش دوگیتی تفسیراین دو حرف است ـ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا "
میهن بی سقف ودر ودیوا ر ما، در اوضاع وشرایط کنونی نیز به گرهگاه تضادهای حاد بین المللی، منطقه یی، ملی، قومی، نژادی و مذهبی به میدان جنگ، خشونت ، کشتار بیرحمانه بی گناهان وبستر کشت تجارت وقاچاق مواد مخدر ، فقرسیا ه ، بیماریها ی روانی آزمایشگاه سلاحهای کشتار خونین توده ها، به مرکز زورآزما یی کشورهای عضو پیمان همکاری شانگهای، ناتو، امریکا، ،کشورهای عربی خاور میانه، بویژه عربستان سعودی، طالبان مرگ و لشکر "جنگلی !" پاکستان مبدل شده است.
د رچنین احوال واوضاع پیچیده وخشونت بار تاریخی، ملی، منطقه یی وبین المللی همه قبایل اقوام، بویژه معیوبان معلولان مبتلایان مواد مخدر ، کهنسالان زنان وکودکان مردم افغانستان، نه تنها از ابتدایی ترین حقوق وآزادیهای دموکراتیک خود محروم شده وظلم اجتماعی ملی قومی قبیله یی تبعیض مذهبی، زبانی و خشونتهای گونه گون را، درگوشت وپوست وتا مغز استخوان احساس میکنند ؛ بل این سیاستهای تمامیت خواهانه ، ظا لمانه و آزادی کش ،مانع بزرگی در راه رشد مستقل ملی وتأمین برابری حقوقی شهروندان ، صلح وترقی جامعه بلاکش ما نیز گردیده است. بنابراین مبارزه در راه اتحاد وهمبسته گی نیرومند همه گروههای قومی، طبقات، اقشار ولایه های محروم و تحقیر شده کشور واحد وتجزیه ناپذیر ما و پیکار داد خواهانه علیه هر گونه تجاوز و خشونت قومی، ملی واجتماعی، برتری جویی نژاد ی، قبیله یی وگرایشهای تنگ نظرانۀ محلی، عمده ترین رسالت تاریخی وملی مردمان آزادی دوست کشور، به مقیا س ملی وبین المللی میباشد.
بازتاب روشن اندیشه های پیشرو اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، در پلتفورم ( اعلامیه یا مرام حزبی ) احزاب سیاسی ملی ودموکراتیک وسیکولار افغانستان معاصر نیز به کاهش خشونت ، سردمهری درشتی وتند خویی و افزایش احساس همبسته گی ودوستی درجامعه مساعدت میکند.
راه آزادی، دموکراسی ،ترقی اجتماعی ، صلح وبرابری حقوقی همه گروههای ملی ،مذهبی وتساوی حقوقی زنان با مردان را روشن وهموار مینماید.
پیروزی دراین پیکار داد خواها نه ی زنده گی اجتماعی وملی امری دشوار ولی ممکن است . راهها و و سایلی که جامعه مستعد به تکامل مارا میتواند از مرداب خشونتهای مرگبار اجتماعی و ملی رهایی بخشد، هما نا شناخت بسترها، انگیزه ها وعوامل خشونت و ستمهای گونه گون اجتماعی، ملی، سیاسی و تبعیضهای قومی، قبیله یی و مذهبی و پیکار آگاهانه علیه این ستمهای گونه گون اجتماعی، ملی و نا برابری حقوقی و عوامل تحقیر مردم محروم کشور میباشد.
با شناخت بستر وعوامل تاریخی اجتماعی- ملی وبین المللی خشونت ، اینک راهها ی ووسایل مبارزه ی دادخواهانه را به پیشگاه نسل جوان و خشونت ستیز جامعه بلاکش ما به ایجاز کامل مطرح میکنیم و باور نیرومند دارم که توده های بپا خاسته ی میهن مستعد به تکامل ما ، در آینده ی نی چندان دور ، علیه افراط کاریهای مستبدان تاریخ معاصر، متحد و متشکل خواهند شد و سرانجام عوامل خشونت وستمهای گونه گون اجتماعی ملی ، سیاسی و تبعیضهای قومی ، قبیله یی مسلط کنونی را به گورستان تاریخ خواهند سپرد وقادربه انجام وظایف مبرم تاریخی زیرین خواهند شد:
1- به تشکیلات ا ساسی کشور تجدید نظر شود
ـ با بیان پیشینه ی مبارزات پرافتخار آزادیخوانه ی ملی توده های مردم و شناخت ماهیت نظام های ستمگستر وخشونت بار فیودالی قبیله سالاری ، استبداد استعماری، امپریاليزم جهانی وشناخت دردهای استخوانسوز زحمتکشان ورنجهای بیکران همه گروههای رنجدیده ی قومی افغانستان دروضع مشخص دشوار وپیچیده ی کنونی؛ به منظور ایجاد اتحاد واقعی ملی بین شهروندان برابر حقوق افغانستان و کاهش خشونت وسرد مهری میان توده های مردم بایستی از راههای قانونی مطا بق به موازین واصول دموکراسی بر تشکیلات اساسی افغانستان تجدید نظر شود ودر تقسیمات ملکی نوین کشور ، ساحه ، تعداد نفوس، رابطه های اقتصادی، زبانی و فرهنگی شهروندان افغانستان مد نظر قرار گیرد .
- شورا های روستاها، ولسوالیها، شهرداریها وواحد های تشکیلاتی ولایات کشور براساس موازین دموکراسی و برابری حقوقی شهروندان بیدرنگ تشکیل شود و به مقصد غلبه بر بیروکراسی و کاهش سرگردانی توده های فقیردهقانان و زحمتکشان روستاها ، از سوی پارلمان ودولت مرکزی به واحدهای محلی ولایتی وشهرداریها صلاحیت بیشتر قانونی انتقال یابد. باید دانست که اشتراک دموکراتیک توده های مردم در قدرت سیاسی جامعه نه تنها تجزیه طلبی نمی باشد؛ بل پایه های اتحاد و همبسته گی ملی جامعۀ چندین قومی مارا تحکیم و تقویت بیشتر می بخشد.
2 - قانونی اساسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به ترمیم ضرورت دارد
تمرکز دولت جمهوری اسلامی، به دست نماینده گان یک شخص، از يک قوم وقبیله درشرایط افغانستان چندین قومی وقبیله سالاری، مانع جوشش و رشد شتابنده ی جامعه ی مستعد به تکامل ما میشود.
همچنان، پاسداری ازنظامات کهن قبیله سالاری، زمینداری اربابی و بهره کشی ظا لمانه از دهقانان، کارگران وزحمتکشان؛ تجاوز آشکار به حاکمیت ملی ی شهروندان برابر حقوق مردمان کشور چندین قومی وقبیله یی افغانستان است.
با الهام از راه ورسمهای زنده گی نوین و دموکراتیک بشریت ترقیخواه ، همانگونه که دانایان جهان آموخته اند " بایستی نی حکومتها، در موعظه های دینی ومذهبی شهروندان کشور، دخالت کنند " و " نی عالمان دین ومذاهب ، به بودجه وسیاست دولت کاری داشته باشند " .
در روشنی این ضرورت تاریخی وارزشهای اعلامیه ی حقوق بشر، قانون اساسی کنونی افغانستان بایستی بیدرنگ ترمیم شود.
3 - مسأله ی زبانهای افغانستان به حل اساسی ودادخواهانه نیازدارد
در رابطه به حل اساسی مسأله ی زبانهای همه اقوام افغانستان بر مبنای اصول دموکراتیک، اقدامات تآ خیر نا پذیر به عمل آید:
تشکیل شورای فرهنگستان زبانهای ملی افغانستان ، وضع مصطلحات و علمی وتخنیکی جهان ؛ درچها رچوب اکادمی علوم جمهوری افغانستان، به غنامندی زبانهای ملی ورشد زبانهای همه اقوام وملیتهای افغانستان تکانه نیرومند می بخشد. بنابراین اقوام و قبایل حاکم کشور نباید بیش ازین دربرابر آزادی ورشد شتابنده ی زبانهای کشور کثیرالمله ی افغانستان بیهوده سنگ اندازی وزبانهای دیگر اقلیتهای ملی را مسخ کنند.
[ يعنی واژه های زبان يک قوم را بر ساير زبانهای اقوام و مليتهای ديگر ، که خود اين زبانها دارای واژه گان غنامند فرا قومی وکثير الملتی اند ، بزور قدرت، تحميل و صارد نفرمايند و راه رشد و تکامل و پويايی آنها را سد نکنند ـ سپيده دم ]
4 - تشکیل دموکراتیک شوراهای محلی ، شهرداری ها، ولایتی و شورای ملی، ضرورت زمان وزنده گی معاصراست
- سنگ اندازی در برابر حق اشتراک فعال وشفاف همه شهروندان برابر حقوق جامعه، در شوراهای محلی، ولایتی، شهرداریها وشورای ملی به هر بهانه ای که باشد فقط به دوام مردابهای خشونت - ستم ملی ، فربه شدن سر برآورده گان قبایل حاکم ، سرمایه داران دلال ، بیروکراسی فاسد، افزایش قربانیان خاشخاش سالاری و سلاطین بی تاج ( مافیای مواد مخدر ) منجر میشود، باید علیه این میراثهای دوران قبیله سالاری کوچنده گی وزمینداری - اربا بی، یورش نوینی آغاز شود و تشکیل شوراهای محلی، شهرداریها، ولایتی و شورای ملی در مرکز توجه وشعار جبهه متحد نیروهای سیکولار افغانستان قرارگیرد.
5 - ضرورت تغییر ساختار دولت ریاستی به "نظام پارلمانی "
با درک ارزشهای دموکراتیک اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، تساوی حقوق شهروندان وهمبسته گی پایدار اقلیتهای ملی ومذهبی دروطن واحد وتجزیه ناپذیرما ؛ ساختار اداره ی کنونی افغانستان به " نظام پارلمانی" تبدیل شود وحاکمیت ملی ازطریق انتخابات آزاد، سری، مستقیم، مساوی و همگانی، به نماینده گان منتخب مردم افغانستان با همه شفافیت انتقال یابد.
هرگونه سنگ اندازی در برابر این خواست دادخواهانه ودموکراتیک توده ها درحقيقت امر، دشمنی با ارزشهای دموکراتیک قانون اساسی وگردنکشی از ارزش های اعلامیه جهانی حقوق بشر وسر فرود آوردن به پاسداران نظامات کهن قبیله سالاری زمینداری اربابی واربابا ن خشونت میباشد.
6 - ضرورت ترمیم قانون احزاب سیاسی
- تشکیل دهها حزب سیاسی لاییک ( دموکراتیک ومردمی ) د ارای برنامه ها وآیین نامه های نی چندان ناهمگون کشور، به اتحاد خلل ناپذیر وهمبسته گی نیرومند نیرو های ملی ودموکراتیک جامعه بلاکش قبیله یی وچندین قومی ما لطمه های (سیلی ها) نیرومند زده است.
فرایند انتخابات ریاست جمهوری، شورای ملی، شوراهای ولایات، ولسوالیها وشهرداریهای ودیگر نهادهای دموکراتیک جامعه چندین قومی افغانستان، به اشتراک فعال احزاب سیاسی بانفوذ پرعدد ملی دموکراتیک ولاییک (مردمی - ملی) ضرورت ترقی آفرین دارد.
تشکیل چنین احزاب ملی ومردمی ( با سازمانهای اجتماعی ، فرهنگی وصنفی آن) ، دراین برهه ی از تکامل تاریخ، به حل وفصل داغ ترین مسایل عمومی ملی جامعه ی چندین قومی وقبایلی ما وبه کاهش تنشهای قبیله یی، قومی ، منطقه یی و جوشش شتابنده ی فرایند ( پروسه) ملت – دولت ملی وبه صلح وامنیت پایدار افغانستان واحد وتجزیه ناپذیرما، پاسخ لازم گفته میتواند.
ولی شوربختانه جناب حامد کرزی رییس دولت اسلامی با تیم کاری (!) (امریکاییهای افغان تبار) خود ازهمان آغاز هجوم حضور و نفوذ امریکا وناتو بر مثلث القاعده، طالبان وتحریکهای وهابیی پا کستا ن، بجای تقویت مواضع جبهه ی متحدملی و نیروهای لاییک (ملی ـ مردمی) وترقیخواه کشور وسرکوب القاعده ، طالبان و تحریکهای وهابی پاکستان و امارات عربی؛ دانه های اختلاف قومی، زبانی وپراگنده گی ملی و سیاسی را در صفوف نیروهای ملی دموکراتیک وتحول طلب جامعه بذر کرد و سوگمندانه بیش از صد حزب سیاسی بی نفوذ و ناتوان را با چهل نامزد و80 معاون ریاست جمهوری و با مصارف هنگفت جامعه جهانی وارد صحنه پیکار انتخاباتی ریاست جمهوری ساخت وبا چنین پالیسی نفاق افگنانه، آب را به آسیاب نظامیگران پاکستان وکشورهای عربی خاورمیانه، القاعده وطالبان ظلمت ریخت و به این نیرنگها، از تقویت پایه های ملی وسیاسی جبهه متحد ملی و اشتراک نماینده گان عاقل وآگاه همه قبایل واقوام وپیروان مذاهب افغانستان، درحیات سیاسی جامعه ی استبداد کوفته ی ما، جلو گیری کرد و مانع غلبه نیروهای دارای برنامه های روشن سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دموکراتیک وملی ومانع پایه گذاری یک نظام پارلمانی وانتقال دموکراتیک قدرت به شوراهای محلی، ولایتی ملی وفعالیتهای دموکراتیک شهرداریها و اداره های محلی و دیگر نهادهای دموکراتیک جامعه مستعد به تکامل ما گردید.
7 ـ درپشت شعار ضد جنگسالاری کیان خزیده اند ؟
درآغاز تشکیل و تمویل تنظیمهای بنیادگرا ازسوی نظامیگران پاکستان عربستان سعودی، تاچر صدراعظم محافظه کاران انگلیس در دره ی خیبر رفت، مهاجران و جنگجویان این تنظیمهای بنیادگرا را بنام "رزمنده گان مقدس!" یاد کرد. پس از تراژیدی 11سپتمبر ولشکر کشی، حضور ونفوذ امریکا و کشورهای عضو ناتو و جامعه جهانی(!) وسرکوب مثلث القاعده، طالبان وملیشه های پاکستا ن از سوی رزمنده گان جبهه ی متحد ملی- اسلامی ونیروهای هوایی امریکا ، دولت سست بنیاد مؤقت ،انتقالی وبه اصطلاح انتخابی حامد کرزی امریکایی افغان تبار استقراریافت وسی هزار "افسر رزمنده ی " جبهه متحد ملی ـ اسلامی به امر ونهی پشت پرده ی جنرال مشرف، حمیدگل، نصیرالله بابر ودیگر جنرالان وگرگان باران دیده پاکستا ن ومحافظه کاران کهنه ونو انگلیس ، امریکاییان افغان تبار ولخضر ابراهیمی، خلع سلاح وبی نقش گردید وآب به آسیاب طالبان خودکش ، بخش ترورستی حزب اسلامی ، تنظیمهای تندرو ساخت پاکستان، امارات عربی خاورمیانه، عظمت طلبان قومی ، قبایلی وسلطنت طلبان دوسوی مرز دیورند ریخته شد ودرنهایت رییس جمهور حامد کرزی ، در مبارزات انتخاباتی دوره ی دوم ریاست جمهوری ، باردگر به " تقلب گسترده " متوسل گردید وشوربختانه بیش ازپیش، نزد عام وخاص کشور، منطقه وجهان، متهم به جعلکاری گردید و فرایند اتحاد و وحدت ملی مردم افغانستان بیش از پیش کند، کند تر، لزان ولرزان تر شد و ثروتهای باد آورده ی ناتو و " جامعه جهانی(!) " بیهوده درجیب دزدان کار وزحمت مردم بی آب ونان فقیر، یتیم، بیمار، بیوه، بیچاره وبیکار افغانستان، در این جا و آ ن جا ریخت.
8 ـ شعار پر حرارت جنگسالاری
در دوران رهبری رییس دولت اسلامی حامد کرزی، شعارضد جنگسالاری برای نخستین بار در مطبوعات ورادیو تلویزیون دولت، ازسوی هوادارا ن دولت متمرکز تک قومی وقبیله سالاری وتمامیت خواه تبلیغ پر حرارت و گسترده شد. سپس به شماری از برنامه سازان رادیوهای درون مرزی و بیرون مرزی افغانا ن این بیماری سرایت کرد.
با تعجب باید گفت که شعار جنگ سالاری ، بیش از هر مبلغ دیگر از عناصری با آب وتاب شنیده شد که به اساس رسم ورواجهای ریشه دار قبیله های خویش، از روز تولد با صدای تیر و وکمان آ شنا یی یافته، رفته رفته به مبارزه ی مسلحانه روی آورده اند .
این " کمانکشان ما در زاد " با الهام از سنن پدران ونیاکان سلحشورخویش، در دوسوی مرز دیورند، ازدم شمشیر آب می نوشیده اند؛ اجیر و ملیشه میشده اند؛ ولی نی برده ی دشمنان آب وخاک خو یش ... " این سنن دوران استعمار بریتانیای کبیر،بادریغ ودرد، هنوز هم دردوسوی مرز دیورند بیداد میکند وخشونت می آفریند.
به هرحال های وهوی تبلیغاتی و شعار ضد جنگسالاری حلقه حاکمه فقط به خاطر خلع سلاح شدن پلنگینه پوشان دل ودامان دره های هندوکش بیدار، کرانه های آمو، هریرود، هزارستان، مسلح ساختن وآزادکردن دوباره طالبان آزادی کش و خشونت آفرین از طریق" کمیته ی تحکیم صلح " به رهبری حضرت صبغت الله مجددی وکمک مالی انگلیس بوده است.
به یک سخن شعار جنگسالاری ، نیرنگ تبلیغاتی سر براورده گان قبایل تنظیمهای تندرو وابسته به نظامیگران پاکستان و میراثخواران باوفای استعمار بریتای کبیر به خاطر بی اعتبار کردن جبهه متحدملی ودرنهایت یک توطئه ی ریشه دار تبلیعاتی علیه تشکیل اردوی منظم ملی، در وطن واحد وتجزیه ناپذیر ومستقل ما افغانستان میباشد.
9 - غیر نظامی شدن ونا وابسته گی دا یمی افغانستان
درنهایت به باورم؛ یکی ازگزینه های غلبه بر خشونت ریشه دار و تأمین صلح درمیهن آتشدل ما؛ همانا " غیر نظامی شدن ونا وا بسته گی دایمی کشورما و به رسمیت شناختن حق ترانزیت آزاد افغانستان محاط به خشکه از قلمرو پاکستان" توسط ایالات متحده ی امریکا ،کشورهای عضو ناتو ،روسیه فدراتیو، جمهوری خلق چین، پیمان همکاری شانگهای، هند کبیر ، ایران، عربستان سعودی ، مصر و سازمان اقتصادی ایکو میباشد.
این گزینه بدون ترس از اشتباه، فرایند رشد مستقل ملی، سیاست صلح، دوستی وهمکاری برابر حقوق کشورما را با کشورهای همسایه، منطقه وجهان تضمین میکند و در دراز مدت ، افغانستان را از تشکیل ا ردوی پرمصرف ملی وافزایش خشونت وجنگهای غیر عادلانه ونامردمی بی نیاز می سازد.
این طرح در میان کارشناسان ملل متحد، ایالات متحدۀ امریکا و پژوهشگران روسیه فدرا تیو - جمهوری خلق چین و منطقه، هوادارانی نیز داشته ودارد و شاید در سازمان ملل متحد از پشتیبانی حامعه جهانی برخوردار گردد و افغانستان باردیگر پس از 35 سال تنش وجنگهای خونین ، درجنبش صلح جهانی و عدم انسلاک نقش فعال خودرا بین پیمانهای همکاری شانگهای، امریکا وناتو بازیابد و با شایسته گی ایفاء کند.
10 ـ قوای سرحدی جدیدی درتشکیل وزارت داخله یا وزارت امنیت تشکیل شود
با آ غاز تجاوز حضور ونفوذ استعمار بریتانیای کبیر درکشورما ، بخشهای از پیکر امپراتوری دوران احمد شاه درانی به اساس موافقتنامه ها ومعاهدات استعماری لاهور ، گندمک ،دیورند ، راولپندی و کابل قهراً درسالهای 1838 ، 1879، 1893 ، 1919 و 1921م و 1923 از پیکرخراسان جداگردید وخط استعماری دیورند ازسوی امیر عبدالرحمان خان با " سردار دیورند" امضاء وبه رسمیت شناخته شد به برپایه مطالعات احمد شایق قاسم پژوهشگر جوان کشور در دانشگاه ملی استرلیا " دردوران سلطنت محمد نادر شاه معاهده های تجارتی ازطریق مبادله یک یادداشت دیپلوماتیک بین شاه ولیخان؛ وزیر مختار نادرخان و " هار تر هندرسن" وزیر خارجه ی بریتانیا بتاریخ 6 جولای 1930 م دارای اعتبار تام وکاملا مرعی الاجرا خوانده شد ه است " .
تا آغاز تجزیه نیم قاره ی هند ، هیچ امیری ، شاهی وجنبش ملی ای به استثنای امیر حبیب الله کلکانی درمقابل این اسناد وتوافقات قبول شده ی بین المللی چون وچرایی نتوانست به شمول شاه امان الله همه امیران وشاهان بر خط استعماری دیورند مهر وصحه ی نهاده اند .
با ذ کر این سخنان معترضه ، این رویدادهای تاریخی را بیاد باید آورد که در سال 1947م هند برتانوی به دوکشور هندوستان و پاکستان قهراً تجزیه گردید. درچنین شرایط واوضاع ملی وبین المللی وکیلان دوره ی هفتم شورای ملی، ازجمله فرکسیون پارلمانی جوانان بیدار(ویش زلمیان ) و دکتور عبد الرحمان محمودی، میر غلام محمد غبار، استاد عبدالحی حبیبی، عبدالروءوف بینوا، سید محمد دهقان، مولوی خال محمد خسته ودیگر وکیلان آزادی دوست کشوردراین بستر پر تنش و خشونت بار منطقه برضد سیاست بیطرفی خنثا وسازش کارانۀ حکومت سردارمحمد هاشم، کاکای محمد ظاهرشاه، صدای اعتراض خودرا بصورت آشکار درشورای ملی و در مطبوعات آزاد بلند کردند.
با افتخار باید یاد کرد که الغای همه قراردادهای نا برا بر وتجاوزکارانه دوران استعمار کهنه ونو از دست آوردهای تاریخی شورای ملی دوره ی هفتم افغانستان بوده است.
در روشنی این همه اسناد تاریخی معضلۀ جنجال برانگیز مرز استعماری دیورند با پا کستا ن باید براساس تعهد نامه های بین المللی با آهنگی شتابنده حل و فصل عادلانه شود. وزارت پر مصرف مهاجرین ومبارزه علیه مواد مخدر [ بشمول وزارت سرحدات ويا اقوام و قبايل که جزء پروژۀ " دا پشتونستان زمونژ " است . "سپيده دم" ] بیدرنگ لغو گردند وبجای این ا داره های ناکار آمد ، در چهارچوب وزارت امنیت ملی یا وزارت داخله قوای مرزی با انضباطی تشکیل گردد. مرزهای شمال، جنوب، شرق وغرب کشور بی سقف و در و دروازه ما؛ ازسوی نیروهای نوین مرزی افغا نستان زیر پوشش قرار گیرند وآسیب ناپذیر گردند.
فقط درچنین شرایطی افغانستان مستقل وپا کستا ن ودیگرهمسایه گان بر اساس موازین وراه ورسمهای بین المللی ازحقوق برابر ترانزیتی درکشورهای همدیگربرخوردارخواهند شد و درفضای دوستی، صلح و همکاری متقابلاً سودمند کار، زنده گی دوستانه وعاری ازنفرت و خشونت خواهند کرد ودرنهایت افغانستان دیگر بازار پر رونق ومنطقۀ امنی برای خاشخاش سالاران ومافیای مواد مخدر و مرداب پرورش القاعده، طالبان و تند روان پاکستان، عربستان سعودی و جهان نخواهد شد
11- فرمانهای خشونت برانگیز امیران وشاهان افغان درزمینه ی استفاده از علفچرها ی مردم بومی کشور بیدرنگ منسوخ گردد
فرمانهای جنجال برانگیز وخشونت آفرین شاهان، امیران وسلاطین ستمگستر دوران سلطه ی استعما ر بریتانیا ومیراثخواران استعمار بریتانیای کبیر، درزمینه ی استفاده از چراگاههای مردم بومی هزارستان،غور، بدخشان، پنجشیر، کاپیسا، غزنی، ننگرهار و بادغیس بیدرنگ لغو و منسوخ شود و بر مناسبات کهن کوچنده گی، بادیه نشینی، مغاره نشینی وجنگهای خشونت بار وغیر عادلانه قبایل واقوام برای کسب و حفظ علفچرها، یکبار وبرای همیشه نقطه ی پایان گذاشته شود. زیرا از دوام نظام کوچنده گی وبستر طبیعی خشونت درافغانستان بیش ازهرقبیله ، قوم وکشوری ، نظامیگران پنجاب، القاعده، محافظه کاران کهنه کار انگلیس، قاچاقبران مواد مخدر، صاحبان صنایع اسلحه سازی ابرقدرتها، تاجران دلال دوسوی مرز دیورند، سودهای هنگفتی به چنگ می آورده اند. " کشت وجنگ تریاک! " و این میراث زهر آگین و عاری از افتخار دوران استعمار بریتانیا کبیر ازسوی جان بولتن سفیر کبیر ایالات متحده امریکا درپاکستان، یکبار دیگر در وادی هیلمند ترویج شد. اینک ملیونها دهقان زحمتکش هیلمند، قندهار، پاکستان، روسیه، ایران و قاره ی اروپا به بیماریهای روانی، جسمانی ومرگ تدریجی گرفتار و با دریغ ودرد فراوان، قربانی منافع " مافیا ی مواد مخدر " وشرکای افغانی وبین المللی آنان میشوند.
بنابراین باید طبق احکام صریح قانون اساسی، همه فرمانهای خصومت برانگیز و خشونت آفرین شاهان وامیران افغانستان بیدرنگ منسوخ، لغو وباطل اعلان شود.
12- شناسنا مه(شناخت کارت) به همه شهروندان افغانستان توزیع شود
توزیع شناسنامه (شناخت کارت ) به همه شهروندان افغانستان از جمله به کوچنده گان وچادر نشینان وطن فرا یند تشکل ملی، دوستی وهمبسته گی اقوام وقبایل افغانستان را تحرک نوین می بخشد . سهل انگاری یا کوتاهی آگاهانه دراین امر تاریخی وعادلانه ی ملی، جز به سنگ اندازی دربرابر فرایند جوشش آگاهانه و همبسته گی نیرومند ملی قبایل واقوام افغانستان واحد وتجزیه ناپذیر، تداوم نابرابری حقوقی شهروندان و ادامه ی خشونت کشت ، تجارت وقاچاق تریاک در دوسوی مرز استعماری دیورند هیچگونه توجیهه منطقی دیگری شده نمی تواند.
13- مهاجران افغانستان چرا به گروگانان نظامیگران و تنظیمهای تندرو
پا کستا ن،ایران وامارات عربی و به خمیر مایه وبستر خشونت خودسوزی وخود کشی منطقه وجهان مبدل شده اند ؟
زمینه ی بازگشت آبرو مندانه مهاجران اجباری افغانستان ، ازکشورهای پاکستا ن وایران آخوندی به همکاری سازمان مهاجران ملل متحد ، بدون هرگونه بهانه تراشی آشکار و پنهان بیدرنگ فراهم شود تا این برده گان و گروگانان تاریخ معاصر افغانستان ازوابسته گی، تحقیر وخشونت وحشیانه وازگزند استعمال مواد مخدر نظامیگران پا کستا ن، ایران آخوندی وامارات عربی ودیگر کشورهای منطقه وجهان نجات یابند ودر بازسازی ونوسازی افغانستان مستقل به مثابه شهروندان برابر حقوق میهن عزیز خویش نقش فعال و آفریننده ی خودرا فعالانه وباسرافرازی ایفا نمایند.
هرگونه تأ خیر در بازگشت ملیونها انسان مستعد به کار میهن ، ریختن آب به آسیاب نظامیگران پا کستان، ایران آخوندی و مایه خجلت وشرمساری تاریخی برای رهبران دولت اسلامی تک قومی، " غیر مسؤول وواجب الاحترام (!) " کشور، بویژه برای سازمان ملل متحد و " جامعه جهانی (!)" خواهد بود.
14- واکنش عادلانه علیه ا جاره دادن ملیونها هکتار زمین بکر وبایر افغانستان به کمپنیهای خارجی
با هزاران دریغ و درد، در روند های وهوی تبلیغاتی مبارزات ا