یک گلایه از رفقای چپ دموکراتیک!

 

        یزدان ظفری ادیلاید آسترالیا

 

یک گلایه از رفقای چپ دموکراتیک!

رفقای عزیز!

آیا هزاره های  شیعه  در نزد احزاب چپ دموکراتیک نیز افراد نفرین شده اند؟

من در عجبم که احزاب وسایت های مترقی بخصوص هواداران زنده یاد  ببرک کارمل رهبر بی بدیل  وممثل وحدت ملی افغانستان چرا درمورد دو حادثه پی هم مرگبار در شهر کویته پاکستان که نود و هشت فیصد آنان را مهاجرین افغانستان و نزدیک به هفتاد تن آنان را روشنفکران چپی و هوادران زنده یاد کارمل عزیز را تشکیل میدادند سکوت اختیار نموده اند؟

من زمانیکه در کویته پاکستان مهاجر بودم با همین روشنفکران چپی ماه یکبار باهم جلساتی داشتیم. این شهیدان کسانی بودند که از زنده یاد ببرک کارمل رهبر فرزانه ما به نیکویی یاد می کردند مخصوصآ همان سخنانی را که زنده یاد کارمل میگفت: "طوریکه انسان بدون قلب نمیتواند زندگی نماید افغانستان بدون هزاره نمیتواند زندگی نمایند وهزاره های وطن ما قلب افغانستان را تشکیل میدهند."  اگر امروز آن مرد فرزانه زنده می بود مانند شما نیز سکوت اختیار میکرد؟

من باور نمیکردم شاید او اولین کسی می بود که این فجا یع را محکوم میکرد وهمدردی اش با خانواده شهیدان هزاره های مان در کویته شریک می ساخت.

جالب است زمانیکه شیر دخت مبارز وبی هراس ملاله یوسف زی توسط تروریستان در وزیرستان پاکستان  مورد حمله قرار میگیرد  ویا افراد های بیگناه توسط نیروهای ناتو به قتل می رسند. هریک از رهبران احزاب مترقی وسایت انان  واکنش های شان درین مورد ابراز میدارند وسایت های شان را درین مورد رنگین می سازند. اما چرا در مقابل شیعه های هزاره خاموشی را اختیار کرده اند؟

من زمانیکه  شخصیت سیاسی وچهره شناخته حزب ما داکتر حبیب بحیث کاندید ریاست جمهوری افغانستان معرفی گردید اولین کسی بودم که با یک هزار دالر جهت کمپاین وی را کمک کردم ودر حساب بانکی که رفیق شیر محمد بزرگر در کابل بانک داده بود وارس نمودم.  با وجود آنکه  آقای محقق ورمضان بشر دوست هزاره تبار من نیز در کاندید ریاست جمهوری بودند اما من کمک خود را  برای رفیق حبیب منگل پشتون تبار ترجیح دادم. چون متیقین بودم که رفیق عزیزم حبیب منگل در مکتب وطن دوستی وخدمت گذاری بوطن رشد یافته است. و اگر پیروز می شد حتما مصدر خدمت خوبی برای مردم ستم دیده افغانستان می شد.

من خودم افغانستان را مانند یک گلدان واتباع ان را تزین کننده ان گلدان می پندارم. گلایه من از رفقای بزرگم رفیق علومی استاد  داود راوش شیر محمد برزگر وفرزند ارشد رهبر محبوبم ببرک کارمل  کاوه کارمل  ریس شورای اروپایی حزب مردم افغانستان ورفیق فیضی است. 

و بجاست که من از  رفیق محمد الله وطن دوست،  محترم عتیق الله  مولوی زاده ، محتر م توردیقل میمنگی و محترم حفیظ منصور عضوی شورای ملی  اظهار سپاس نمایم که خود را  در غم شریکی مردمم یکجا ساختند .

 

                            

يادداشت سپيده دم :

علی رغم اين که واکنش کميتۀ فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان درمورد حمله های انفجاری وحشيانۀ عمال " آی. اس. آی " پاکستان، عليه شهروندان هزاره تبار شهر کويته ايالت بلوچستان ، طی اعلاميه ای در سايت سپيده دم ارگان نشراتی فعالين ح. د. خ. ا، ابراز گرديده و مقالۀ رفيق وطندوست نيز درهمين راستا در سپيده دم منتشر شده است؛ وليک از اين که درنشر اعلاميه نسبت جمع آوری اطلاعات بيشتر و مشکل تخنيکی تأخير صورت گرفت؛ با آنهم انتقاد رفيق عزيز يزدان ظفری را وارد دانسته به آن احترام و ارج می گذارد.

اما ، انتقاد اين رفيق پاکنهاد عليه ديگران بی جا ديده می شود ! زيرا آنان در حالی که در طول 13 سال گذشته دربرار صدها اتهام ، توطئه ، تعرض و حتا دشنامهای دشمنان سوگند خوردۀ ح. د. خ. ا ، از خود و تاريخ زندگی سياسی حزب خويش ( ح. د. خ. ا ) ، حزبی که به آنان هويت سياسی داد و ايشان را به جامعۀ افغانستان معرفی کرد؛ همچنان در مقابل حمله های سازمانداده شدۀ (سيا) که عليه رهبر بی بديل اين حزب ، زنده ياد ببرک کارمل که يک نسل انقلابی را به انديشه های پيشرو عصر مجهز نمود؛ نی تنها به دفاع بر نخاستند؛ بل هرروز با دشمنان حزب ، وطن و مردم ما يک جا در مراسم " فاتحه خوانی " حزب شهيدان و قهرمانان افغانستان " که زنده و فعال و پويا بوده و پرچم گلگون آن بدست هزاران عضو رسالتمندش دراهتزاز است؛ نيز شرکت کردند.

همين گونه آنان در برنامه های نوين (!) حزبی  شان ، نسبت رعايت رنجش خاطر(!) دوستان جديد خويش( جامعۀ جهانی (!) ) که درحقيقت امر غارتگران بين المللی اند؛ حتا نام حزب دموکراتيک خلق افغانستان و رابطۀ سياسی پيشين خودها را با آن ذکر نکرده و نمی کنند. گويی که ايشان چون سمارق کوهی خود روی اند.

پس شما رفيق ارجمند از آنها چی انتظار داريد که از زحمتکشان هزارۀ ساکن الاصل اين سرزمين که روی اجبار درکويتۀ بلوچستان مهاجر شده اند، دفاع نمايند؟

همچنان  روی کدام معيارهای حزبی و سياسی آنان را در جايگاه " چپ " قرار می دهيد و از آنها گلايه داريد؟

ايکاش پولی را که بخاطر مصارف انتخابات ارسال نموديد آن را به فاميل های شهدای حزب و يتيمان بی سرپرست می فرستاديد، اجر عظيم را کمايی می کرديد.

اما آنهايی که بدون دستور و نظر اعضای ح. د. خ. ا ، دريک معاملۀ شخصی و  پنهانی کانديد پست رياست جمهوری گرديدند؛ ولیک در آزمون سرنوشت، از جملۀ شش مليون رأی فقط  کمتر از نيم فيصد رأی را گرفتند که با اين رقم پايين و بی اهميت، بجز به هدر رفتن کمک های جمع آوری شده و دريافت نتايج خجالت آور به رهبران پشت پرده ی آن وقت شورای اروپايی ، ثمرۀ ديگری را به بار نياورد.

اميدوارم تا رفيق پاک نهاد ما ، برنامه ها و ساير نشرات احزاب را بصورت دقيق و مقايسوی مطالعه فرمايند، تا آنگاه " چپ واقعی " را از چپ نماهای راست ميانه  و مبارزين اصولی را از اپورتونيستهای معامله گر تفکيک نماييد، تا شما رفيق عزيز و ساير هم ميهنان حقيقت جو، بويژه نسل جوان کشور مان دچار اشتباه نشوند.

                                                      ( سپيده دم )