با هم برای اعمار یک افغانستان نوین ودموکراتیک, یک حیات مسعود ومطمین برای مردم ما!
با هم برای اعمار یک
افغانستان نوین ودموکراتیک,
یک حیات مسعود
ومطمین برای مردم ما!
در باره یادداشت
"خرابکاری به نفع کیست"؟
توقع از همه انانی که
برای انها اعمار
یک افغانستان نوین و دموکراتیک , یک حیات شایسته برای مردم چنین حزن انگیز فقیر ما
, حقیقت
واندیشه های فروزان ازادی ,عدالت , کار و ترقی, اتحاد و وحدت نیرو های وطنخواه و
مترقی به مثابه ضامن مطمُن دستیابی به این اهداف واندیشه ها مهم و عزیز است
, این
بوده است که به این سوال ساده پاسخ دهند :
خرابکاری به نفع کیست؟
مساُله اساسی در سیاست
در اوضاع و احوال کنونی کشور کدام است؟
در یادداشت
"خرابکاری به نفع کیست؟" برداشت و درکی را در این رابطه ارائه کرده ام.
امیدوارم یک بار دیگر به ان مراجعه و ملاحظه گردد.
برخورد ها ,انتقاد
ها,فکر وملاحظات در
رابطه با "خرابکاری
به نفع کیست؟" متفاوت,با
دید,برداشت و احساس کاملاء متفاوت بوده است:
عده ای از رفقا اگر که هم با هیجان عجیب و اما
صمیمانه نکات نظر خود را در این و یا ان مسأله مطروحه در یادداشت
ارائه کرده اند؛ به این رفقا میخواهم صمیمانه
بگویم:
این همه هیجان زده
گی از
چه رو و برای چه؟
خوب، اگر با این یا ان
جانب نظر و برخورد یکدیگر موافق نیستیم,این یک فاجعه سیاسی نیست شاید این طور بهتر
, صادقانه تر و ثمربخش تر باشد.
در ضمن سوال می شود،
در پی کدام فرصت ,فرصت برای چه؟ شاید فرصت برای خاک بازی سیاسی و یا
لجن پراگنی عریان به سوی یکدیگر، انهم برروی
صفحات جهانی انترنت درخارج
از کشور؟
تاریخ حزب و کشورما
حقیقت مبارزه ی شور انگیز وطنخواهان راستین و ازاده ی کشور به روشنی و درستی نشانداده
است، یک بار دیگر یاد دهانی میگردد که :
"...طوفان
مهرگان“ کند " عیان ... که
نامرد و مرد کیست؟"
ما با غرور تر,سربلند تر
و جدی تر از ان هستیم که کسی ویا
کسانی بتوانند
ما را "دیسانت " نمایند
,اضافه می شود که این حد اقل نوعی
فقدان توجه
وبی احتیاطی
تلقی شده میتواند. فکر نمی کنید که "خوش امدید" برای کسانی که فقط
درحدود اندکی بیشتر از دو سال پس از تشکیل حزب ــ به
خانه سیاسی مشترک مان تعلق
داشته اند , نا مناسب باشد؟
و
اما نخبه گان "کهنه اندیش" یعنی چه!؟ بازی ساده با کلمات؟
یا شاید "نواندیشی را " فحش و دشنام به کار ,مبارزه و فداکاری ده ها
هزار انسان که برای یک حیات نوین, تحولات عمیق ملی ــ دموکراتیک وعدالت اجتماعی
گویند؟ چگونه
می توان کشوری
که در ان نظام اقتصادی ــ اجتماعی که جولانگاه ان را اقتصاد مارکیت ازاد و پویه گر
با حمایت اجتماعی
از لایه های نا توان از نظر اقتصادی و سرا انجام نهاد های سیاسی ـــ اجتماعی که
اهداف,اندیشه ها, وظایف و رفتار سیاسی ان را روند طبیعی رشد اقتصادی ــ اجتماعی و
حوایج سیاسی ان , تعیین میکرد ,“کهنه“ نام نهاد؟
جا
زدن این حقیقت به مثابه پدیده "کهنه" و بدتر از ان به تاریکی فشردن ان,
این یکی را هواداران "کهنه
اندیش" "مبارزه طبقاتی" و پرچمدار از" مود رفته
" حزب دمکراتیک خلق افغانستان خواندن و ان دیگر را "تغیر یافته" و
هوادار "تمدن" نام گذاشتن را تنها جلوه فروشی روی
استیژکه بیننده
هم برای
تماشای ان وجود ندارد، را
به خاطر میاورد ! پس این همه کرشمه بازی "سیاسی" برای چه هدف ,چه را با
این وسیله میخواهند بدست اورند؟خدای عز وجل خود میداند!
در
حالیکه روح و مفهوم اصلی مبارزه طبقاتی عبارت از مبارزه برای عدالت اجتماعی
,مبارزه برای تحولات عمیق ,بنیادی و سریع اقتصادی ــ اجتماعی که به تأمین حیات بهتر
خدمت نماید و ترقی بوده است و نه قتل و ترور انسان ها!
شک
وجود ندارد که درمسیر تاریخ این مبارزات نیروها, تمایلات و شرایط وجود داشته و
دارند که این مبارزات را رادیکالیزه کرده اند.
بنیاد
و زمینه های جستجو وباز یابی یکدیگر (نیرو ها و
تمایلات دموکراتیک وترقیخواها) ,اتحاد و وحدت انها را نمی توان اختراع کرد,وبا دعا
خوانی و مدیحه سرایی ,مغاذله و
کرشمه بازی "سیاسی" بااین
وان نیرو و قدرت(داخلی ویا خارجی) با ارزوی سراب گونه بدست اوردن "کاسه
شوربای داغ مصری" ,به وجود اورد.
تنها
باورخلل ناپذیر به نیروی ایجاد گر مردم, استعداد دیدن, درک و پرداختن به نیاز ها ,دشواری ها
,درد ها و گرایش های انها
در زند گی اجتماعی با توجه به ماحول سیاسی ــ اجتماعی انها,حرارت و قلب پرالتهاب
مبارزه اشتی نا پذیر علیه دشمنان شریر انسان ,دشمنان پیدایش یک افغانستان
دموکراتیک ,شگوفان ونیرمند در این منطقه و دشمنان تمدن جهانی.
باور به نیروی حقیقت ,عدالت
و ازادی , اتکا بر افتخارات مبارزه مان در راه دستیابی به حیات شایسته انسان
زحمتکش کشورما,احیای سنن و کارنامه های پر افتخار مبارزه مشترک مان,توضیح این حقایق برای نسل
های نو, برای فرزندان
مان. و بدین سان برافروختن شعله نبرد در راه این اهداف,اندیشه ها و ارمان ها در سینه انها ونه به
فراموشی یا حتی به گوشه تحقیر فشردن مغرضانه ودستوری ویا غیر اگاهانه ان!
این
ها اند مسند
و بنیاد تجمع و اتحاد ووحدت
ما و
نه انچه که تجربه تاریخی خود
ما به روشنی نشان
داد که ابدآ بنیاد ومسند سیاسی ـــ معنوی برای تفاهم واتفاق نظرنبوده و نخواهد
بود!
امروز
از کنار گود , واز این زاویه تاریخ لحظات واحساسات تکرار ناپذیر ,
لحظات و
احساسات غرور بر انگیز و پر ازشکوه زند گی ,کار و مبارزه مشترک مان میتوان گفت:
بلی ! رفقای ما ,اعضا و
هواداران حزب
دموکراتیک خلق افغانستان ویاران
ما در
راه ارمان
ها ,اندیشه ها و اهداف نجیببانه ازادی ,کار و ترقی و عدالت بدون فروگذاشت ,بدون
نمایش و حسابگری های "عاقلانه "("عاقلانه" گفتم!) ناشی از خود
پرستی پوچ و مهمل که در تاریخ نه یک بار ان
را به مثابه "خردمندی"
,"سیاست" و"تدبیر"
... و غیره جا زده شده است(چیزی که نتایج ان هم کاملآ عریان است!) , مصائب عظیم را بدوش کشیدند ,زندان
های مخوف و شنکنجه های خونین را تحمل کردند و اخراج و محرومیت از تحصیل در مکتب و
دانشگاه را
پذیرفتند ...
ولی به نبرد بی امان با دشمنان شریر حقیقت, ازادی ,کار,ترقی و عدالت ــ دشمنان
انسان, شتافتند.
شاهد ما گورستان ساده ده ها هزار رفیق وهواداران حزب ماو یاران و
متحدان شریف و از خود گذشته مان, معلولین و معیوبین مردم ما است؛ شاهد ما, درستی و
حقانیت راه ما ,فاجعه
انسان ــ
حقیقتی که در چهرۀ اشفته,سراسیمه و هراسان جهان امروز و اعتراف بسیار ناوقت سیاست در جهان به
ان به
خوبی انعکاس
یافته است و جهانیان ان
را به روشنی میبیننند
و لمس میکنند ــ فاجعۀ
که حاصل خصومت دیوانه وار با فرزندان
اگاه, وطندوست و ترقیخواه یک کشور ویران و نادار واهداف نجیبانه معطوف به
ایجاد یک
افغانستان دیگر بوده
است؛ بی
اعتنایی های کوتاه نظرانه و کاملأ ابلهانه به زنگ خطر بنیاد
گرایی در ایدیولوژی وسیاست ,خشونت و تروریسم برای جهان ما که حزب ما ان را با احساس
مسؤولیت ودور اندیشی نواخته است!
بلی! می توان گفت ، ما
اشتباهات زیادی در مواردی هم اشتباهات جبران ناپذیر کرده
ایم,ادرس های را هم غلط گرفته ایم ,خیانت ها (به مفهوم واقعی این کلمه!), جفا ها ,کوتاه بینی ها و سست
عنصری ها را.., ,گریز "پیغامبران" را "... از وعده گاه
های الهی ", شاهد بوده
ایم.
اما لحظات واحساسا ت باشکوه تلاش
مبارزان راستین
و ازادۀ کشور
ما برای
یک افغانستان نوین,یک حیات دیگر برای مردم ما ,باور صادقانه مان
به اندیشه های جاودان انترناسیونالیسم ــ همبستگی,دوستی و
همکاری خلق ها وملل وحق بلا منازع انها در تعیین سرنوشت شان و سر انجام
اشتراک فعال
در مبارزه برای یک جهان بهتر، حقایق درخشانی
اند که تاریخ به ان بار و بار خواهد
پرداخت, اینها چیز های نیست که ان را بتوان به تاریکی فشرد , به معامله گذاشت و
هوا و هوس تعویض
ان را در بازار بی ارزشی ها ــ
بازاری که درا ن سقوط و انحطاط فکری,رفتار و شخصیت انسان,سفله گی وفرو مایه
گی متاع
اصلی ان است ,نمود ویا از ان نادم
بود !
این است بنیاد و مسند
معنوی ـــ سیاسی تجمع
, اتحاد و وحدت مان!
به هر حال، فقط خواهش
می کنم به متن اصلی یاداشت بار دیگر نظر بیفگنید؛ در این یاد داشت به کدام جناح و
حزبی و برتری ان کمترین اشاره ای نشده
است .
بجا میدانم یاد اور
شوم که به هیچ دسته بندی سیاسی ـ اجتماعی جدا شده از حزب دموکراتیک خلق افغانستان
ــ حزب وطن تعلق ندارم و برای من همه احزاب,سازمان ها,گروها و جناح ها که توسط
اعضای حزب به قصد دوام نبرد در شرایط کاملا دگرگون شده و سیال وسریعآ تغییر
یابنده سیاسی
کنونی در کشور و در جهان در راه اهداف و ارمان های مان ,تشکیل گردیده اند، گرامی و
قابل احترام اند.
چنانکه شما به خوبی
میدانید مانند هزاران عضوحزب
دردشوار ترین شرایط پرچم
مبارزه به خاطر ازادی ,عدالت , کار وترقی
را با
قیمت گزاف و جبران نا پذیر بر افراشته نگهه داشته ایم و هیچکاه هم در برابر دشمنان
ان خم نشده ایم و ان را ترک نکرده ایم که به ان باز گردیم و مورد استقبال قرار
گیریم و هیچنوع دلیل قناعت دهنده هم
برای ندامت از ان وجود ندارد.
انچه هم