«درزمین بوریاودرآسمان ستارهندارند » إإإ

میر عبدالواحد سادات

 

«درزمین بوریاودرآسمان ستارهندارند » إإإ

(ازسخنان آقای محقق به سازماندهدگان و اشتراک کننده گان تظاهرات مدنی وملی شهر کابل)

به این سخنان بدون هرگونه انگیزه یی شخصی و ... بحیث یک مسئله ای مربوط به سرنوشت مردم بحث مینماییم:

میخواهم با طرح این موضوع به درد ومصیبت واقعی جامعه ما بپردازیم. بخاطر رعایت حد اکثر ایجاز به چند نکته قابل بحث، مکث مینمایم تا دوستان عزیزدر بحث شان موضوع را تکمیل فرمایند:

این گفتار مبین این واقعیت تلخ است که جامعه ما بشکل بی سابقه آن منقطب گردیده است و این انقسام اکنون عبارت است از اکثریت نادار وزیرخط فقر وبگفته یی آقای محقق «کسانیکه در زمین ...» و اقلیت نهایت دارا و زور وزرسالاران ملیاردر وبگفته غربی ها «لارد وارها».                                                                                                       

همه میدانند که « کی ها » و « کدام شرایط » این اکثریت محروم واین اقلیت را بوجود آورده است ( اقلیتی که قبل ازجنگ و «جهاد » در زمین بوریا چه  که حتی یک ...هم نداشتند.)  از برکت "قانون جنگل" و چوروچپاول وغضب و... در کشوریکه سالهاست رییس دولت کچکول گدایی دردست و از "کافر" و مسلمان و گبر وترسا تگدی مینماید.

 از پولی کــه بنام افغان وافغانستان داده شده است ( وامریکا تا بیشتراز صدملیارد دعوا میکند ) به عوض بازارآزاد، بازار "فساد" ایجاد و این قشرطفیلی ( که تا چند صد فامیل در سرتاسر کشور تخمین زده میشود ) ملیاردر گردیده ومردم ودولت را گروگان گرفته اند وهیاهودارند که: "جهاد" نموده و « حق » داریم غضب وغارت نماییم.

 

طوری معلوم میگردد که این اقلیت ملیاردرکه سخنان آقای محقق بازتاب ذهنیت شان میباشد؛ قانون اساسی راکه تساوی حقوق شهروندان را مسجل ساخته است قبول ندارند واکثریت محروم وشهروندان « بی بوریا » را محق نمیدانند که مظاهره نمایند وبخاطرسربریده فامیل وهموطنان شان عدالت خواهی نمایند.

ما به چشم سر درتلویزیونها دیدیم که ده هاهزار هموطن (محصلان، استادان، زنان وجوانان ازتمام اقوام ) درین رستاخیز عظیم ملی ومدنی شرکت داشتند وقطعنامه را جناب استاد عزیزرویش یکی از دانشمندان (هموبزرگوار که مکتب معرفت را اساس گذاشته وبه مهد تربیه اطفال وجوانان بروحیه عالی وطندوستی مبدل ساخته است و در سال قبل کاندید مقام عا لی بهترین معلم جهان بود ) افغان قرائت نمود . اما آقای محقق آنان را بجرم نداشتن بوریا به حرمان از حقوق مدنی محکوم و با الفاظ رکیک تحقیر وحتی « سزاوار» ملاقات ندانست (اگرحضرت عشقری حیات میبود فریاد سر میداد:« دلم زین بی تمیزی وند ونداست و... »)

درهیچ دین ومذهب واندیشه وقانون این سخنان واین ذهنیت قابل دفاع نمیباشد و حتی درتخالف با نص صریح قرآن است که: بهترینان را متقی ترین حکم نموده است.بد نیست بخاطر بسپاریم که تمام رهبران واقعی ملی ؛ مذهبی و سیاسی که قلوب مردم جای شان است  بوریای نداشته اند.

 

برای افغانان دوراه وجود دارد: گردن نهادن به اقلیت غاصب و یا دفاع ازاکثریت محروم ومالکان واقعی افغانستان در وجود حرکات مدنی و ملی وقانونی و صدایی اعتراض را بگوش جها نیان رسانیدن.