چگونه عراق را تقسیم کرد؟

 

 
 

چگونه عراق را تقسیم کرد؟

 

"نسخه" پیچیده شده توسط سناتورهای آمریکا برای حل مشکل عراق، در عمل می تواند همانند سناریوی بوسنی باشد. اواخر ماه سپتامبر سنای آمریکا قطعنامه ای را تایید کرد که از ایده تقسیم عراق به سه تشکیلات منطقه ای بنا بر معیارهای قومی و مذهبی حمایت می کند. ممکن است که این قطعنامه منجر به تقسیم نهایی کشور نشود، اما اوضاع در خود عراق براحتی می تواند منفجر شود.  

طبق قطعنامه، پیشبینی می شود که سه منطقه خودمختار در عراق ایجاد شوند: در جنوب شیعیان، در مرکز سنیان و در شمال کردها که مرکز فدرال بغداد خواهد بود. بغداد تنها پاسخگوی امنیت در مرزهای خارجی فدراسیون عراق و اداره درآمدهای نفتی خواهد بود. بخش بیشتر امور اداری را تشکیلات منطقه ای بر عهده خواهند داشت.  

از نظر اول، این ایده ای زیباست. بویژه که در پیشنویس قانون اساسی جدید عراق که رفراندومی سراسری درباره آن برای روز 23 مهر تعیین شده است، اصل کشور فدراتیو نیز نهاده شده است. آنطور که روزنامه الصباح عراق چندی پیش اطلاع داده بود، طبق نتیجه نظرسنجی انجام شده توسط مرکز توسعه دیالوگ بین المللی عراق، بیشتر مردم این کشور قصد دارند در رفراندوم آتی پیشنویس قانون اساسی را تایید کنند.

اما حتی با در نظر داشتن این حقیقت نیز باید گفت که پارلمان آمریکا به احتمال زیاد اسیر توهمات خود در رابطه با مشکل عراق است.

چندین "اما" در اوضاع کنونی عراق وجود دارند، از جمله در رابطه با مدل فدراسیون که احتمالاً در آمریکا می توانستند در نظر داشته باشند.

بعنوان مثال، "جلال طالبانی" رئیس جمهور عراق از قطعنامه سنای آمریکا حمایت کرد، او خود کرد است و عملاً رئیس جمهوری اسمی است که بیشتر سبب تنش زایی در کشور می شود تا ایجاد وفاق. "نوری المالکی" نخست وزیر کشور که شیعه و بسیار مقتدرتر از طالبانی است، قاطعانه مخالف قطعنامه است.

پارلمان عراق نیز مخالف قطعنامه بود. بویژه که برخی از سنیان بانفوذ و مهمتر از همه احزاب شیعه نیز مخالف ایده فدراسیون بودند. تنها کردهای مستقر در مناطق شمالی از ایده ایجاد فدراسیون حمایت کردند که در آن مناطق ذخایر اصلی نفت عراق نیز وجود دارد.

این درباره شمال؛ اما طرح جداسازی جنوب شیعی از مرکز سنی نیز مشکوک بنظر می رسد. کاخ سفید می بایست از مشکلات بالکان در رابطه با همزیستی بین ادیان و یا برعکس عدم همزیستی، درس می گرفت. مسلم است که  در هر کشوری تعادل بین ادیان مختلف، ساختاری تا حدی شکننده است که تنها یک تصمیم نامحتاطانه کافی است که بعنوان دست درازی به منافع یکی از طرفین به نفع دیگری قلمداد شود. بعید است که سنیان، صاحبان دیروز کشور که اکنون از بنادر جنوبی و نفت شمالی محروم می شوند، با مفاد قطعنامه آمریکایی موافقت کنند، حتی با وجود واریز 20% از درآمد فروش نفت به بودجه فدرال عراق.

در رابطه با "جنوب شیعی" عراق هم باید گفت که هم خود کاخ سفید و هم متفقین در خلیج فارس، بدون مخاطره به ایران شیعه نگاه نمی کنند. هم در واشنگتن، هم در ریاض، عمان، کویت و غیره و از جمله در خود بغداد، نگران این هستند که جنوب عراق در شرایطی معین می تواند براحتی تحت حمایت ایران درآید.

و بالاخره اینکه کشورهای همسایه عراق و از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز از ایده ایجاد فدراسیون حمایت نمی کنند. و مسلم است که چرا، این ایده همین قدر که زیباست، همین قدر نیز خطرناک است؛ زیرا تنها کافی است که مشکل استقلال کردها در عراق مطرح شود که واکنش کردهای ترکیه، سوریه و ایران نیز بدنبال آن دیده خواهد شد.  

قطعنامه تصویب شده توسط سناتورهای آمریکا، خوشبختانه نه برای عراق و نه برای دولت آمریکا الزامی نیست. این به شکل اصلاحیه ای برای قانون سیاست نظامی آمریکا تنظیم شده و هنوز معلوم نیست که آمریکا با چنین "اصلاحی" موافقت می کند یا خیر. اگر موافقت کند، باید روی طرح ژنرال پطرئوس درباره خروج 30 هزار نظامی آمریکایی از عراق تا تابستان 2008 خط بطلان کشید.

مسکو، "پطر گونچاروف" مفسر سیاسی خبرگزاری «نووستی»/

برگرفته شده از خبرگزاری «نووستی»