مادرِ طالبان

بوتو:" فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها بعهده گرفتند، هزینۀ آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کرده و طرح را به اجرا در آوردم." ** بعنوان شهید، او در حال حاضر موقعیت بهتری دارد تا آنچه که قبلا در موقعیت رهبر یک کشور داشت.  
 
 مترجم: گرچه ترور بوتو، بار دیگر چهره زشت تروریسم را نمودار کرد، اما تلاش رسانه های تجاری بین المللی، که در این مدت وسیعا مرگ او را پوشش خبری داده، او را تقدیس نمودند، نام شهید و قهرمان بر او گذاشتند، در عین حال تلاشی بود بر سرپوش نهادن بر وقایع بسیار مهمی که در دو دهه اخیر اتفاق افتاده است و این وقایع دقیقا با نقش بوتو در نحوه شکل گیری طالبان پیوند دارد. خود بی نظیر بوتودر این مورد در تاریخ 30 اکتبر سال 2000، در مصاحبه ای با لوموند چنین گفته بود:" فکر روی کار آوردن طالبان از انگلیس ها بود، مدیریت آنرا امریکایی ها بعهده گرفتند، هزینۀ آنرا سعودی ها پرداختند و من اسباب آنرا فراهم کرده و طرح را به اجرا در آوردم.» 
 

 رُزی دی مانو
 تورنتو استار
 برگردان المیرا مرادی

 
 مادرِ طالبان
 
 سال 1991 است، سرویس های امنیتی پاکستان قبل از اینکه ضرب الاجل تعیین شده برای پایان دادن به ارسال مستقیم تدارکات برای جنگجویان مورد حمایت خود در جنگ داخلی افغانستان فرا رسد، با عجله مقادیر زیادی اسلحه و مهمات را در زاغه ای سری، واقع در اسپن بولداغ مخفی کردند.
 17 تونل در زیر زاغه به اندازه کافی جای نگهداری تدارکات را دارد که هزاران سرباز را تسلیح نماید.
 
 سه سال بعد، طالبان درهای انبار را باز می کنند و سلاح ها را که هنوز در پلاستیک پوشیده شده بودند را بیرون می آورند و بدست داوطلبانی که از میان " مدرسه های مذهبی" (madrassas) جمع کرده اند، می دهند. این واقعه ای است که اسناد آن در کتاب Ghost Wars آورده شده است.
 
 در طول 24 ساعت، طالبان قندهار را تسخیر می کنند. ملا عمر مقر فرمانداری را به تصرف در می آورد و فرودگاه – همراه با شش میگ جنگنده 21، چهار میگ 17 جهت نقل انتقال هلیکوپترها و مجموعه ای از تانک ها و هواپیماهای شخصی به اشغال در می آید. ویرانگری طالبان در افغانستان ادامه می یابد، تقریبا تمامی مخالفان جارو می شوند، تا جائیکه وقتی کابل سقوط می کند حتی آهی هم از نهادش بر نمی آید.
 آنگونه که استیو کول، نویسنده کتاب Ghost Wars توضیح داده است:" بی نظیر بوتو یکباره مبدل به « گیس سفید» باند جدید افغانی شد."
 
 نخست وزیر سابق پاکستان، بی نظیر بوتو، اصلا و ابدا زن احمقی نبود. طالبان قماری بود که او انتخاب کرده بود، حتی اگر این عمل، حیله گرانه و از روی زیرکی هم صورت نگرفته باشد، باید گفت که هیچ تامل و دلواپسی هم در کار نبوده است و مطمئنا با حکم قدرتمند سرویس امنیتی ISI، ( سازمان اطلاعات و امنیت پاکستان) او هراسش از این بوده که می بایستی خودش را به خوبی با طرح مزبور تطبیق دهد، چرا که این خواسته را داشت که در پست نخست وزیری باقی بماند.
 
 اما اشتباه نکنید: زنی که اخیرا ترور شد و هم اینک برایش اینهمه عزاداری می کنند، بیش از یک دهه قبل، بوسیله عوامل متعدد و بسیاری تحت نظرش، تبدیل به مادرخوانده تروریست هایی شده بود که آنها را زیر بال و پر خود گرفته بود، همان تروریست های خشک مغز مسلمانی که بوتو اخیرا در جریان مبارزات انتخاباتی اش به آنها پرخاش نموده و مورد عتاب قرار داده بود.
 
 بی شک بوتو زن شجاعی بود، اما او برای پاکستانی که پس از مهاجرت پشت سر خود باقی گذاشت و تبدیل به انبار باروتی گشته، همراه با ارتشی مسموم و درگیر با طالبان و کمک به خلق هیولایی که حتی با اینکه سرویس های امنیتی پاکستان(ISI) آنرا حمایت و پشتیبانی کرده بودند اما دیگر قادر به کنترل آن نبودند، شدیدا قابل سرزنش و شماتت است.
 
 بوتو در طول دومین دور نخست وزیری اش ، با وقاحت، مدت ها حتی به واشنگتن در مورد میزان کمک هایی که پاکستان با تائید او چه در زمینه تسلیح و چه در زمینه تامین مالی طالبان انجام می داد، دروغ می گفت.
 
 آنگونه که بوتو در یک مصاحبه در سال 2002 تصدیق کرد:" زمانیکه من این اجازه را دادم که آنها [طالبان] پول دریافت کنند، دیگر نمی دانم در نهایت چقدر پول به آنها پرداخت شد. فقط می دانم که خیلی زیاد بود. چک سفید بود، امتیاز مطلق بود."
 
 برای بوتو، هدف آن بود که افغانستان نوین زیر یوغ پاکستان و خارج از اقمار هند قرار گیرد. احمد شاه مسعود ،" رهبر اتحاد شمال" ، از این زاویه برای او مطلوب نبود، چرا که به هند خیلی نزدیک بود. از این رابطه [پاکستان با افغانستان] می شد که با سرازیر کردن امکانات صنعت حمل و نقل پاکستان، کابل را – این جاده ابریشم نوین که بازارهای آسیای مرکزی را در بر میگرفت- از خط لوله نفت از ترکمنستان ( که تحقق نیافت) و کمپ های آموزشی جنگجویان جدایی طلب کشمیر در خارج از پاکستان، ممانعت کرد.
 
 بوتو یک دیدگاه و نقشه سیاسی و اقتصادی برای پاکستان داشت که مبتنی برخلق یک دولت مطیع در همسایگی بود. آن نقشه و دیدگاه از اختیارش خارج شد، همانگونه که از اختیار ISI هم خارج شد. در حقیقت، القاعده که اینک با طالبان سخت عجین هستند، از روز اول از بوتو بیزار بوده، با دعوت از چند افسر ISI در همان اوایل، در سال 1989، نقشه سقوط سیاسی او را می کشیدند.
 
 شاید بوتو تا سال 2007، از اشتباهات خود چیزی آموخته بود. شاید هم بعنوان آخرین متحد شناخته شده واشنگتن در منطقه، چیزهای دیگری، ورای شعارهای دمکراتیکی که از آنها حمایت می کرد، برای او وجود داشتند. بهر حال او زنی بود که دروغ گفت و با شور و شوق تبانی کرد، حتی بداخلاق ترین آدمهای سختگیر و شکاک را با هوش ، زیبایی و جذابیت خود سحر و جادو می کرد.
 
 بعنوان شهید، او در حال حاضر موقعیت بهتری دارد تا آنچه که قبلا در موقعیت رهبر یک کشور داشت

منبع  دنیای ما.