اگر اوباما در فکر فشار بر اسرائیل باشد، از حاکمیت کنار می رود.

این واقعیتی است که در جریان دیدار اوباما، رئیس جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، مهمان اسرائیلی بسیار بیشتر از صاحبخانه مطمئن بنظر می رسید. و تحلیل خبرنگار روزنامه «هاآرتس»، یکی از روزنامه های معتبر تل آویو، در مورد آینده سیاسی خطرناک اوباما، در صورتی که رئیس جمهور آمریکا بخواهد سیاستی برخلاف منافع «بازهای» اسرائیل در پیش گیرد، تأئیدی است بر گفته فوق و این خود، بمعنی ترساندن آشکار رئیس جمهور آمریکاست. بمنظور اثبات این مدعا، ترجمه نوشته خبرنگار اسرائیلی را به خوانندگان خود تقدیم می کنیم:

میخائیل کلیاینر
(«هاآرتس»- اسرائیل)، ٢۰ ماه مه ٢۰۰٩

امروزه بنظر بسیاریها، دولت اوباما رابطه خود را در سمت مقابله با دولت نتانیاهو سوق می دهد. چنین درکی بمانند سخن گفتن از نتیجه مسابقه دو بین بوکسور بشمار می رود. در این مسابقه، در گوشه چپ رینگ، بوکسور سنگین وزن با لباسی برنگ سیاه و آبی تیره، یعنی دولت بسیار لیبرال آمریکا با روحیه ضد اسرائیلی، خود نمائی می کند و در سمت راست رینگ، بوکسور سبک وزن ملبس به لباسی برنگ سفید و آبی روشن، یعنی دولت فوق راست نتانیاهو- لیبرمن- بن آری ایستاده است که حتی، حاضر به قبول ایده دو دولت برای دو ملت نیز نمی باشد.

تا کنون اوباما صراحتا از ضرورت پذیرش تضادهای ایدئولوژیک متدهای اعتماد متقابل، در مورد رفع خطر از روند صلح در روش «مصلحانه» چمبرلن سخن گفته است. آنچنان که پیداست، در صورتیکه اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو از اوامر او سرپیچی کند، او باید از «خود فاصله بگیرد».

اوباما درجهت تلاش برای نزدیکی به ایران و دوستی با سوریه، موفق شد، ولی، با عدم رضایت «لیکود» مواجه گردید. و همچنین توانست چند شخصیت مشهور ضدیهودی و یا در بدترین حالت مخالفان اسرائیل را در ترکیب دولت خود وارد کند. آیا این احتمال جدیت می یابد که، ما در جهت مقابله با دولت اوباما حرکت می کنیم؟ بلی. آیا این ناگزیر است؟ نه. تقابل اجتناب پذیر است. با توجه به تاریخ روابط بین دولتها، می توان گفت که، رهبران آنها همیشه همآوائیهای عجیب و غریب زیادی را بنمایش گذاشته اند. مناخیم بگین، با جیمز کالاهان لیبوریست رابطه بسیار دوستانه و رابطه بغایت سرد با ژیسکار دستن، رئیس جمهور راستگرای فرانسه داشت. این نوع رابطه، بین پوتین با برلسکونی و شرویدر نیز مشهود است...

تاریخ تکرا می شود؟

تاریخ روابط متقابل اسرائیل و ایالات متحده آمریکا، سرشار از نمونه تمام عیار همآوائی های «غیرطبیعی» می باشد. گلدا مایر و اسحاق رابین رابطه بسیار نزدیکی با نیکسون و فورد جمهوریخواه داشتند و در نقطه مقابل، رابین از اولین قدمهای خود با کاتر دموکرات فاصله گرفت.

چه کسی پس از نابودی رئاکتور هسته ای اسرائیل، این کشور را تحریم کرد؟ دولت جمهوریخواه ریگان. و همچنین دولت جمهوریخواه بعدی، بوش پدر، همه کمکهای مالی به اسرائیل را متوقف کرد...لازم به گفتن است که رابطه بین واشینگتن و اورشلیم بر ضوابط معینی مبتنی نبوده و فاقد اصول دقیق می باشد.

نه تنها جهانبینی ها، برنامه های سیاسی و منافع، حتی، روابط متقابل شخصی و خصوصیات فردی نیز تا حدود زیادی در تنظیم مناسبات بین دولتها مؤثر است. نمونه بارز آن، مناسبات بین بوش(پسر) و شارون می باشد. آنها با شنیدن آکورد گوشخراش- زمانیکه در برابر دوربینهای تلویزیونی بوش بر سر شارون داد کشید، آغاز کردند. شارون این اشاره را فهمید و از تقابل با بوش پرهیز کرد. در عین حال، شارون رابطه دوستانه ای با رایس برقرار نموده و برابر دوربینهای تلویزیونی، به تعریف پاهای زیبای او پرداخت. شارون از دوستان هم هدایائی دریافت کرد- طبق جعلیات بوش، یاسر عرفات در عرشه کشتی ایرانی حامل سلاح ظاهر شد و بشار اسد در قتل نخست لبنان متهم گردید. همانطور که معلوم است، کابوی، کسانی را که دروغ می گویند و یا همفکران او را می کشند، دوست ندارد.

اوباما، مهره خوبی است برای یهودیان؟

کسی که نقشه همکاری متقابل بین نتانیاهو و اوباما را باستناد روابط بین کلینتون با نتانیاهو ترسیم می کند، در واقع، ساده لوحی بیش از حد خود را بنمایش می گذارد. یکی از تفاوتهای جدی میان نمونه کلینتونی سال ۱٩٩٦ و نمونه اوبامائی سال ٢۰۰٩، عبارت از این است که، در سال ۱٩٩٦ کلینتون «دوره دوم» ریاست جمهوری خود را می گذرانید. در حالیکه، اوباما دوره اول خود را تازه آغاز کرده است و طبیعتا، چشم امید به دوره دوم خود نیز دوخته است.

اکثریت یهودیانی که رأی خود را به نام اوباما نوشتند، فعلا با برخورد منفی او نسبت به اسرائیل تمکین می کنند. رأی این یهودیان هم مانند پشتیبانی های مال آنها، پیروزی آتی اوباما را که هنوز در ایالتهای فلوریدا، پنسیلوانیا و اوهایو در حال «نوسان» بود، قطعی ساخت. این بخش انتخاب کنندگان در انتخابات بعدی نیز اهمیت خواهد داشت و این مردم بهیچوجه نمی توانند با مواضع رئیس جمهوری که موجودیت اسرائیل را مورد تردید قرار می دهد و یا حداقل چنین می پندارند، موافق باشند.

اوباما، این موضوع را درک می کند. او، تاریخ را هم خوب می داند، و می داند زمانیکه کارتر و بوش(پدر)، دو رئیس جمهور، در اولین قدم بمنظور وارد ساختن فشار بر اسرائیل، به «خانه» فرستاده شدند.

نتانیاهو هم خوب می داند که ایالات متحده آمریکا نیز آس برنده خود را در دست دارد. نخست وزیر اسرائیل ضمن احترام به اوباما درست در برابر چشمان یهودیان جهان، این مسئله را که رئیس کاخ سفید نباید در مورد همه مسائل مربوط به تهدید اسرائیل تصمیم بگیرد، مورد تأکید قرار داد. بدین ترتیب، وظیفه نتانیاهو عبارت از این است که، نه تنها با اوباما، همچنین با یهودیان آمریکا نیز مذاکره و گفتگو کند. اوباما در امر هماوائی با نتانیاهو تا حد تعیین شده می تواند همراهی کند. حدی که، رأی و پشتیبانی مالی یهودیان آمریکا تعیین کننده آن است و بعید است که اوباما دوره دوم ریاست جمهوری خود را فدای اصول «دو کشور» نماید. اصولی که، بوسیله بوش(پسر) تنظیم شده است نه بوسیله خود اوباما.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مأخذ: روزنامه «سووتسکایا راسیا»،
شمار (۱٣٢٦٩)۵٢، ٢٣ ماه مه ٢۰۰٩
برگردان: ا. م. شیری

برگرفته شده از تارنمای روند نو