”جهانی شدن سرمایه امپریالیسم” (XI) یک نقش جدید برای ناتو
پیوست به گذشته
”جهانی شدن سرمایه امپریالیسم”
منتشر شده از سوی حزب کمونیست سوئد م- ل
(XI)
……….
اثر :
Erik Andersson و
Anders Carlsson
بازگردان: پیام پرتوی
یک نقش جدید برای ناتو
همانطور که گفته شد ناتو به عنوان ارگانی در خدمت امپریالیسم آمریکا برای نشان دادن قدرت و تسلط بر اروپای غربی که اختلافات با اتحاد جماهیر شوروی و آن تهدیدات ادعایی از جانب آنها بخشی از تضادهای میان آنها را تشکیل میداد٬ پایه گذاری شد.
در سال ١٩٩١ زمانیکه که اتحاد جماهیر شوروی متلاشی شد٬ ناتو در خلاء قرار گرفت. دیگر تضادهای قبلی وجود نداشت و بهمین دلیل باید آهسته آهسته و جهت جلوگیری از هم پاشیدگی آن به دنبال بهانه جدیدی گشت که جای تضادهای قدیمی را پر کند.
البته در وزارت دفاع آمریکا٬ پنتاگون به صورتی پیوسته بر روی خلق تضادهای جدیدی کار میشد. این تلاشها در سندی به نام “سند سوق الجیشی” معرفی شد. البته بر روی این سند مهر سری خورده بود٬ اما روزنامه نیویورک تایمز به بخشهای از آن دست یافت و سپس در مارس ١٩٩٢ آنرا منتشر نمود:
“ اولین وظیفه ما این است که از بوجود آمدن یک رقیب (برتری جهانی) جلوگیری نماییم. کشورهای متحد باید آنچنان خلاقیتی از خود نشان دهند که هر رقیب احتمالی را متقاعد نموده و به آنها نشان دهند که نباید به دنبال موقعیتی باشند که از مطالبات خود دفاع نمایند...”
…این از اهمیت بسیاری برخودار است که از ناتو به عنوان یک از ارگان مهم برای دفاع وامنیت غرب حفاظت نماییم٬ به نحوی که ناتو به عنوان رابطی برای نفوذ آمریکا و شرکت کنندگان در امنیت اروپایی باقی بماند. ما باید از یک برنامه ریزی امنیتی اروپایی که جایگاه ناتو را به زیر سوال ببرد جلوگیری نماییم”.
موضع جدید کاملا روشن بود. ناتو باید به عنوان وسیله ای برای نمایش قدرت امپریالیسم آمریکا در اروپا باقی میماند و علاوه بر آن نقشی به آن داده میشد که ادعاهای امپریالیسم آمریکا را در مورد آقایی بر جهان ضمانت نماید.
اکنون اجرای این برنامه جدید چندان هم آسان نبود. از قرار معلوم طبق ضوابط سابق٬ ناتو یک سازمان دفاعی دسته جمعی بود. وظیفه این سازمان این بود که اگر یکی از اعضای این سازمان مورد حمله قرار میگرفت٬ این وظیفه ناتو بود که از کشور مورد تجاوز دفاع نماید. به عبارت دیگر یک وظیفه دفاعی. بر طبق این ضوابط مناطق عملیاتی به مرزهای کشورهای شرکت کننده و مابین مناطق دریایی آنها محدود میشد٬ به عبارت دیگر اقیانوس آرام شمالی – و البته تا مرزهای کشورهای تجاوزگر. از قرار معلوم کمبود فرمولی که این امکان را بوجود بیاورد که ناتو به وسیله ای در دست امپریالیسم آمریکا جهت آقایی بر جهان قرار گیرد احساس میشد.
اما ضوابط میتواند تغییر نماید و فرمولها در مقابل ادعاهای قدرتمندان سر خم نمایند. در سال ١٩٩١آمریکا کشورهای عضو پیمان ورشو را به جلسه ای که شورای همکاری آتلانتیک شمالی NACC نامیده میشد دعوت نمود. این جلسه به سرعت به برنامه به اصطلاح “تدارکات امنیت سیاستی” ناتو ارتباط داده شد. ١٩٩۴ تشکیلات همکاری برای صلح٬ PFP پایه گذاری شد. در این تشکیلات بسیاری از کشورهای متعلق به روسیه سابق واقع در آسیای مرکزی شرکت کردند. ١٩٧٧ این جلسات با سازمان دادن شورای همکاری روپایی٬ EAPC که سرانجام تایید مینماید که آمریکا ناتو را از محدودیتهای ضوابطی آن خارج کرده ادامه یافت.
در این گیر و دار آمریکا دست به یک بازی جنگی در کشور قزاقستان واقع در آسیای مرکزی زد. فرمانده این به اصطلاح “بازی” ژنرال آمریکایی John J Sheehan نامداشت. زمانیکه تصمیم گرفتند که این مانور را ارزیابی نمایند٬ Sheenhan توضیح روشنی از مقاصد پشت پرده این عملیات ارائه داد:
“پیغامی که من میخواهم در اینجا ارائه بدهم اینست که کشوری بر روی سطح زمین نیست که ما نتوانیم به آن دست یابیم”.
بدین ترییب ناتو به امپریالیسم آمریکا نقشی جدید و جهانی را با هدف آقایی بر جهان میدهد. این نقش جدید به واژه های ایدئولوژیکی نیز ملبس میشود. در کتاب خود “جنگ تمدنها”٬ پروفسور سابق هاروارد ساموئل هانینگتون مینویسد:
“ناتو ضمانت امنیتی تمدن غرب بوده و مهمترین وظیفه آن اینست که از این تمدن را حفاظت نموده و از آن دفاع نماید.”
در حال حاضر به ناتو٬ به نوعی نقشی به عنوان یک نیروی نظامی امپریالیستی جهانی داده شده است٬ اما این مهم است که تاکید کنیم که ناتو هنوز و قبل از هر چیز یک ارگان آمریکایسست٬ نه فقط برای تجاوز بر علیه کشورها و رژیمهای ناخشنود از آمریکا٬ بلکه برای کنترل متحدان رقبای احتمالی. این تغییر ضوابط به آمریکا این امکان را میدهد که از ناتو در هر جایی که میخواهد استفاده نماید. به عنوان مٽال بر علیه یوگسلاوی ١٩٩٩ ٬ اما آمریکا این را ناممکن نمیداند که خودش و یا با همکاری متحدانی مجزا عمل نماید. به عنوان مٽال جنگ در افغانستان ٢۰۰١.
سلطه خشنوت در جهان
تلاشی اتحاد جماهیر شوروی احساس خوشایندی را در جهان سرمایه داری ایجاد کرد. مشاور سابق رییس جمهور آمریکایی و آن به اصطلاح فلیسوف Francis Fukuyama ادعا کرد که تاریخ در حقیقت پایان یافته است. فرانسیس فوکویاما در کتاب خود به نام “پایان تاریخ” مینویسد:
“اکنون تمام آینده ما یک سفر آزاداندیشانه در اقیانوس ابدی و نیرومند بازار آزاد است”.
این ادعا کمی زیاده روی بود و درمیان رهبران آکادمیک چندان هواداری پیدا نکرد٬ اما بسیاری و قبل از همه اروپای غربی تصور نمودند و امیدوار بودند که در هر حال بشریت در آینده ناظر جنگ دیگری نخواهند بود٬ و از آن تهدید جنگی گسترده که پس از نطق وینستون چرچیل درسال ١٩۴۶در Fulton بالای سر بشریت در نوسان بود رها میشوند.
اما اینطور نشد. بر عکس٬ دهه های اخیر از جنگ٬ از جنگهای داخلی خانمان برانداز ٬ از جنگهای خانمان برانداز در کشورهایی مانند یوگسلاوی٬ که در گذشته انسانها با فرهنگها و نژادهای مختلف موفق شده بودند شانه به شانه هم زندگی کنند٬ دهه هایی که قبل از هر چیز از جنگهای فاتحانه و مطقا امپریالیستی که آمریکا از طریق آن آگاهانه مواضع خود را در زمانیکه سلطه خشونت در جهان رقیبی واقعی را در مقابل خود نمیبیند حکایت مینماید.
چند مٽال:
١ - ٩۰- ١٩٨٩. آمریکا به پاناما یورش برده و متحد قبلی خود Manuel Noriega را که تصور میشد بیش از حد از منافع داخلی پاناما دفاع مینمود از قدرت بر کنار نمود و ٢۰۰۰ پانامایی که اغلب آنها غیر نظامی بودند را قتل عام کرد.
٢- ٩١- ١٩٩۰. زمانیکه آمریکا و متحدانش جنگ را بر علیه عراق با این مقصود که کویت را که توسط عراق اشغال شده بود٬ کویتی که عراق آنرا کلنی خود دانسته و به عنوان بخشی قانونی از خاک خود میدانست٬ “آزاد” نمایند٬ بیش از ٢۰۰۰۰ عراقی کشته شدند. این جنگ از نظر درجه خشونت در نوع خود بی نظیر بود. ماشینهای شخم زن ارتش آمریکا سنگرهای سربازهای عراقی را با خاک پوشانده و آنها را زنده بگور مینمودند. پناهگاهها بمباران شدند. تاسیسات آب و فاضلاب بمباران شدند. در مجموع ۵۴۰۰۰۰ هزار سرباز در عملیاتی که از جانب آمریکا رهبری میشد شرکت نمودند.
پس از جنگ آمریکا سیاست غیر انسانی محاصره اقتصادی را بر علیه عراق بکار بست. بر طبق محاسبات دست کم ١۰۰۰۰۰۰ عراقی٬ از میان آنها ۵۰۰۰۰۰ کودک٬ بدنبال جنگ و محاصره اقتصادی در عراق کشته شدند.
٣ - ٩۴-١٩٩٢. آمریکا با گرفتن ماموریتی رسمی از جانب سازمان ملل متحد سومالیا را اشغال کرد. این عملیات که نام عملیات بازگرداندن امیدOperation Restore Hope نام گرفته بود به قمیت جان ٧ تا ١۰ هزار سومالیایی تمام شد.
۴ - ١٩٩۵-١٩٩٢. آمریکا و ناتو در جنگ داخلی یوگسلاوی که خود و بخصوص اتحادیه اروپا سهم بزرگی در براه انداختن آن داشتند دخالت نمود. یک تحریم بر علیه یوگسلاوی و Montenegro آغاز شد و کشتیهای جنگی آمریکایی در اقیانوس آدریاتیک مستقر شدند. بیانیه ای در مورد منطقه ای در بوسنی که پرواز در آن ممنوع شده بود منتشر شده و توسط هواپیماهای آمریکایی مورد مراقبت قرار گرفت. هواپیماهای یوگسلاوی سرنگون شدند و مناطق مختلف کشور بمباران شدند.
۵<