مبارک ساقط شد، اما رژیم هنوز سرنگون نشده است!
م. ابراهیمی
یکشنبه ۱۲ فبروری ۲۰۱۱
مبارک ساقط شد، اما رژیم هنوز سرنگون نشده است!
لحظه های انقلاب مصر
به خاطر بیاورید که دو شعار در هجده روز شکوهمند گذشته پابپای هم و در کنار هم غالبترین شعارها بوده اند:
سقوط رژیم و رفتن مبارک. در حالیکه پلاکاردهای سقوط رژیم بر فراز میدان تحریر موج میزد، طنین تکان دهنده سقوط مبارک یکدم قطع نمیشد. این نشان میدهد که پیشگامان انقلاب، رهبران و فعالین جلوی صف انقلاب به خوبی به تفاوت این دو شعار واقف بودند و دقیقا به همین دلیل حضور هر دو شعار در کنار هم را لازم میدانستند. این به درجه زیادی حاکی از این است که رهبران بی نام و نشان اما هشیار انقلاب میدانند که هم رفتن مبارک حیاتی است و هم رفتن مبارک الزاما سقوط رژیم نیست. در عین حال توده وسیعی که برای انقلاب به خیابانها ریخته بودند از هر دو شعار استقبال کرده بودند.
سئوال این لحظه این است که آیا همین کانون رهبری که به خوبی فرق میان رفتن مبارک و سقوط رژیم را میداند، خواهد توانست این آگاهی را به نیروی سیاسی میلیونها نفری که انقلاب بیاد ماندنی در ۱۸ روز گذشته را پیش برده اند تبدیل کند یا نه؟ آیا خواهد توانست نیروی قابل توجهی را برای ادامه انقلاب در خیابان نگه دارد یا نه؟ این سئوال مهمی است و تصمیم همین کانون فعال انقلاب کنونی در این مورد در همین لحظه حیاتی است به این دلایل:
1 - صف ضد انقلاب، از شورای عالی ارتش گرفته تا دول غرب تا اپوزیسیون خودگمارده اپورتونیست حافظ نظام بشدت مشغول دمیدن بر شیپور پایان انقلاب هستند. بشدت مشغول این هستند که رفتن مبارک را نه فقط مرحله ای از پیشروی انقلاب بلکه کل استراتژی انقلاب قلمداد کنند. اینها هم عینا مثل صف انقلاب به خوبی به این امر واقف هستند که رفتن مبارک اگرچه مهم است اما مساوی سقوط نظام نیست. میتوان و باید به رفتن مبارک برای حفظ نظام راضی شد. شاید هم همین صف در دراماتیزه کردن سیاسی-تاکتیکی رفتن مبارک نقش داشت.
2 - بشدت تلاش میکنند نبض انقلاب، یعنی خیابانها و مهمتر از آن، سمبل انقلاب یعنی میدان تحریر را با این تصویر که انقلاب پیروز شده است خالی کنند. همین امروز، اولین روز جش فرار مبارک، تنش کوتاهی میان ارتش "مردم" با مردم انقلاب کرده در میدان اصلی انقلاب همین مردم رخ داد. سه نفر در میدان تحریر به جرم اینکه "شلوغ" کرده بودند بازداشت شدند. توسط کی؟ توسط همان ارتشی که به نام انقلاب مسئولیت انتقال آرام و مدیریت شده قدرت یعنی باز گرداندن آرام و مدیریت شده قدرت به نظام سابق را بدست گرفته است! این سه نفر در فاصله کوتاهی آزاد شدند. روشن است که این سه نفر را ارتش "مردمی" دقیقا به این خاطر که هنوز مردم در میدان تحریر هستند نتوانسته است تحویل بازجویان نظام سابق بدهد.
- 3 بشدت تلاش میکنند که غول عظیم طبقه کارگر را که تازه تکان خورده بود از تکانهای بعدی برحذر کنند. حتی یک ذره هم نباید تردید کرد که یک دلیل مهم و قعطی فرار مبارک از جلوی صحنه، یعنی عقب نشینی رژیم در مقابل انقلاب، برخاستن طبقه کارگر بود. هیچ نیرویی به اندازه بورژوازی و طبقه حاکم و ایدئولوگهایش به قدرت بنیان کن طبقه کارگر واقف نیستند! از لحظه ای که طبقه کارگر در همان گام اول با نیرویی 20 هزار نفره وارد اعتصاب شد، ضد انقلاب حساب خودش را کرد. فهمید که اعتراض در خیابان با اعتصاب در محل کار متحد شده است.
کارگران به پشتگرمی انقلاب وارد اعتصاب شده اند و انقلاب به پشتگرمی کارگران ابعاد وسیعتری پیدا خواهد کرد. متوجه شد که اگر تا این لحظه شاید گذر زمان انقلاب را خسته کند و به نفع ضد انقلاب تمام شود؛ از این لحظه، از لحظه ورود طبقه کارگر به میدان، زمان به نفع انقلاب است. طبقه کارگر همیشه در حال مبارزه آشکار و نهان با طبقه حاکم است، اما وقتی این مبارزه دائمی نهان و آشکار طبقه کارگر در مقطعی از انقلاب به یک رویارویی آشکار با قدرت طبقه حاکم ارتقا یابد – که در روز 18 انقلاب مصر همین اتفاق افتاد – آنگاه شمارش معکوس عمر رژیم سابق آغاز میشود. بورژوازی مصر، درست در چنین مقطعی از حضور طبقه کارگر، تصمیم گرفت عنصر فاسد و منفور جلوی صحنه اش را به شرم الشیخ بفرستد تا خشم انقلاب را تسکین، حواس انقلاب را منحرف و شعله انقلاب را خاموش کند. بورژوازی پیش از اینکه دیر شود شر مبارک را از سر کند و گرنه انقلاب ممکن بود شر کل طبقه حاکم را از سر جامعه بکند.
خبرها حاکی از آن است که عده زیادی تصمیم دارند درمیدان تحریر بمانند. صریحا گفته اند که تا انتقال قدرت به یک دولت سیویل نمیخواهند میدان را ترک کنند. انقلاب از همان اول به ارتش، که یکی از ارگانهای اصلی حفظ نظام است اعتماد نداشت اگر چه با هشیاری تمام تلاش میکرد تا میتواند ارتش را به نفع دشمن تحریک نکند. این تاکتیک انقلاب نتیجه داد به این دلیل که از نقطه مقابل هم دقیقا به خاطر استفاده بعدی، حکومت تلاش کرد از همان اول ارتش را به مثابه نیروی ذخیره برای استفاده علیه انقلاب و حفظ نظم حاکم، دوست انقلاب جابزند. (در یادداشتی دیگر به این مسئله باز خواهم گشت.")
امروز اتفاق دیگری هم رخ داد که نشان از هشیاری انقلاب است. کسی از بلندگوی دستی در میدان تحریر، اطلاعیه شماره یک مردم را خواند که تاکید مجدد بر این بود که بسرعت باید شرایط انتقال قدرت به مردم عملی شود. جدا از مضمون اطلاعیه، همین که عده ای در میدان تحریر از طرف انقلاب اطلاعیه شماره یک صادر میکنند نشان میدهد که رفتن مبارک به مثابه سقوط رژیم محسوب نمیشود و مبارزه ادامه دارد. (اطلاعیه مسلسل مفروض بر این است که اطلاعیه های بعدی در راه است.) همچنانکه صدور اطلاعیه مسلسل از طرف ارتش هم دقیقا به این معناست که ضد انقلاب ادامه دارد.
باز باید تاکید کنیم که در حال حاضر همه مسئله بر سر این است که آیاد عناصر مرکزی پیشرو انقلاب خواهند توانست حول شعار سقوط رژیم تحرک انقلاب را ادامه دهند؟