نقشآفرینان یازده سپتمبر
بخش های از یك مقاله
ترجمه سید محسن
حملات 11سپتامبر سال2001 با همه پیچید گیها و تلفات بالا و تخریب وسیعش، یکی از مهم ترین وقایع قرنهای اخیر در جهان است.
این حملات که هنوز حرفهای نگفته بسیاری درباره آن وجود دارد سرمنشأ 2جنگ طولانی و بزرگ در دنیا شد؛ جنگهایی که هنوز هم ادامه دارد و خود آنها هم سرمنشأ تحولات مهمی در منطقه و جهان شدهاند.
نام 11 سپتامبر، دولت جورج بوش را به ذهن میآورد. اما شخصیتهای دیگری هم هستند که نامشان با این رویداد گره خورده و بر تحولات بعد از آن تأثیرگذار بودهاند یا از آن تأثیر گرفتهاند.
گزارشی که از نظرتان میگذرد نگاهی دارد به شخصیتهایی که با 11سپتامبر مشهور شده و به خاطر اقدامات و تصمیماتی که بعد یا قبل از این واقعه گرفتهاند، به نقشآفرینان 11سپتامبرشهرت یافتهاند. این گزارش بیشتر به شرایط کنونی این شخصیتها میپردازد و اینکه این نقشآفرینان جنجالی اکنون کجا و در چه وضعیتی هستند...
رامسفلد: معاون جنگ
دونالد رامسفلد در میان رهبران جناح راست محافظه کار در دولت آمریکا پس از دیک چنی، معاون رئیسجمهوری، به مرد دوم اشتهار داشت.او همانند دیک چنی باید مسئولت راهاندازی دو جنگ پیدرپی در افغانستان و عراق پس از تهاجم 11سپتامـبر را بپذیرد. دونالد رامسفلد بهعنوان وزیر دفـاع باید مسئولیت تجـاوزهای حـقوقـی در زنـدان گوانتانامو و انجام محاکمههای پنهانی و تخلفات وحشتناک ضداخلاقی در زندان ابوغریب عراق را متحمل شود.
رامسفلد از سال2001 تا سال 2006 وزیر دفـاع بود و در این سـال بهدلیل شکست در عراق ناگزیر شد از پست وزارت کنار رود و رابرت گیتس به جای او بنشیند.رامسفلد تباری آلمانی دارد و مسنترین وزیر دفاع آمریکا در طول تاریخ آمریکا بودهاست. او در دوره جرالد فورد، رئیسجمهوری اسبق آمریکا نیز مسنترین وزیر دفاع محسوب میشد.شیوه رفتاری او به شیوه فرمانداران پیمانهای نظامی طی جنگ دوم جهانی شباهت بسیار دارد. او به این باور رسیده بود که ایالت متحده آمریکا باید بزرگترین امپراتوری جهان را تشکیل دهد.
اگر در میان رهبران راست محافظه کار شخصی همچون دیک چنی وجود داشت که افکار تندروانه خود را مطرح میساخت، بیشک باید کسی نیز وجود داشته باشد که آن افکار را به مرحله اجرا گذارد و آن شخص فقط دونالد رامسفلد میتواند باشد.او در طول دوره خدمتگزاری، ایفای نقش خدمتگزاری پادشاه یا فرمانده نظامی را به خوبی آموخته بود. او همیشه تلاش داشت طوری رفتار کند که با دیدگاههای فرمانده بزرگ کمترین تضادی به وجود نیاید.
دونالد رامسفلد برای انجام خـدمتگزاری، عـرف، قانون و اخلاق را زیر پا گذاشت و نتیجه آن شد که نفرین مردم آمریکا را بهخود جلب کرد و نامش در تاریخ بهعنوان کسی که در زندان ابوغریب عراق بدترین فجایع اخلاقی را مرتکب شد، جاودان خواهد شد! از دیگر یادگاریهای فراموش نشدنی رامسفلد زندان گوانتانامو ورسوایی زندانهای مخفی و منتقل ساختن زندانیان به دیگر کشورهای تحت سلطه برای محاکمه و شکنجه است.
بن لادن: سرنوشت مبهم
از زمان تجاوز آمریکا به افغانستان در سال 2001، سرنوشت اسامه بنلادن، رهبر سازمان القاعده هـمچنان مبهم است.از آن تاریخ او فقط از طریق نوارهای صوتی با هواداران صحبت میکند منتها در مورد مرگ او اخبار زیادی منتشر شده است. برخـی حـتی در مـورد نوارهـای صـوتی منتسب به او شـک دارند و میگـویند که این کار آمریکاییهاست زیرا آنها نمیخواهند بگویند که
بن لادن مرده است چون در آن صورت دیگر بهانهای برای ماندن در افغانستان و عراق نخواهند داشت.
گفتههای اخیـر آصف زرداری، رئیسجمهوری پاکستان، شایعه مـرگ بن لادن را تقویت میکند. او گفت آمریکاییها مرتبا میگفتند که بنلادن در کوههای تورابورا مخفی شده است ولی این بار به او اعلام کردند که از بن لادن اثری نیست.
آصف زرداری در ادامه میگوید:
سازمان اطلاعات پاکستان نیز چنین نظری دارد ولی این موضوع هنوز قطعیت نیافته است.برخی اخبار حاکی است که بنلادن به مرگ طبیعی مرده است ولی این خبر تأیید نشده است.در اخبار آمده که اسامـه بنلادن و معاونش در مناطق قبیله ای شمال غرب پاکستان مخفی شدهاند ولی بسیاری اعتقاد دارند کـه مناطق کوهـستانی کـشمیر و کوههای یمن مـناطق احتمالـی اخـتفای او هستند.
- آیا واقعا مردی که به انفجار و انهدام 2برج تجارت جهانی در نیویورک متهم است بهدلیل بیماری کلیه درگذشته است؟
-آیا سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا نوارهای منسوب به بنلادن را دستکاری میکند؟
- اگر او زنده است در کجا زندگی میکند؟
-پاکستان، افغانستان یا در جایی دیگر؟
شـاید هـرگز نتوانیم به این پرسشها پاسخ دهیم و نتیجه این پرسشها، همـانند پرسش در مـورد یافتن اثری از آدولـف هیتلر شود. اگر او آنطور که بیشتر سازمانهای اطلاعاتی عقیده دارند زنده است، آیا واقعا نزد گروهی از هواداران خودمخفی شده است؟
برخی میگویند او در مناطق قبیلهای پاکـستان است و برخـی دیگر میگویند او در شمـال یا شـرق افغانستان است اما این احتمال بهدلیل وجود پایگاههای آمریکایی قابلقبول نیست.
بوش: بازنشستگی در مزرعه
جورج بوش پسر که در 20ژانویه 2009 کاخ سفید را ترک کرد از همان زمان، بیشتر وقت خود را در کنار همسرش لورا در مزرعهاش در کراوفورد تگزاس میگذراند.او برعکس دیگر رؤسای جمهور آمریکا که معمولا پس از ترک کاخ سفید جذب مراکز پژوهشی و دانشگاهها میشوند و از سراسر دنیا برای ایراد سخنرانی از آنها دعوت به عمل مـیآید، بهدلیل نداشتن محبوبیت، که با هیچیک از رؤسای جمهور آمریکا قابل قیاس نیست، از مزرعه اش خارج نمیشود.نکته قابل توجه این است که آمریکاییها و البته جهان نمیتوانند خطر حـضور او در مکانی را ارزیابی کنند و به عبارت دیگر هیچ مسئول دانشگاهی حاضر نیست با دعوت از او خود را با خطر مواجه سازد.
جورج بوش پسر اگر در مزرعه نباشد حتماً میتوان او را در خانه جدیدش که در محله سطح بالای «بریستون هولو» در شمال غربی دالاس واقع شده، پیدا کرد. خانه او ویلایی و دارای 4 اتاق است که با سنگهای سفالــی سال1959 ساخته شده است. خانه بوش از نظر امنیتی کاملاً تامین است و برای جلوگــیری از ورود غریبهها پست بازرسی مقابل خانه وجود دارد.این خـانه به خانه قبلی بوش، زمانی که در سال1994 فرماندار تگزاس شد و همچنین به مرکز بریستون که بوش در آنجا دفتر موقتی دارد، کاملاً نزدیک است.جورج بوش مورد تمسخر آمریکاییهاست.
کایل والترز، رئیس و مدیر اجرایی فروشگاههای «الیوت» در آگهی استخدامی که در نشریات محلی به چاپ رساند، خطاب به جورج بوش پسر چنین نوشت:
«ما مطمئن هستیم که شخصی با مهارت بالا همچون شما که سالهای زیادی با شخصیتهای خارجی در تماس بوده میتواند بهعنوان مأمور پذیرایی، کار خود را به نحو احسن به انجام برساند.» طنزهایی از این دست درباره بوش کم نیستند. اکنون شایع شده که جورج بوش پسر نوشتن خاطرات 8 سال ریاستجمهوری و زندگی در کاخ سفید را آغاز کرده است ولی نشانهها حاکی است که او تا بهحال نتوانسته برای انتشار کتابش، ناشری بیابد و این، در حالی است که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه دولت بوش برای چاپ خاطرات خود با انتشارات کراون قراردادی 5/2میلیون دلاری امضاء کرده است.
دیک چنی: در پی جنگ جهانی
دیک چنی، معاون جورح بوش که ستاره و موتور حقیقی دولت آمریکا در آن دوران بود اکنون بیماری بازنشسته است که نمیتواند راه برود و فعالیت سیاسی قابل ذکری ندارد زیرا شرایط جسمیاش این اجازه را نمیدهد.او اقبالی هم در تاریخ سیاسی آمریکا ندارد زیرا آمریکاییها به این علت که او آنها را درگیر جنگهای ناخـواسته و پرهزینه کـرده و افزون بر آن وجهـه آنها را لکـه دار کرده به شدت او را ملامت میکنند. آنها میگویند حتی امنیت مورد نظر را نیز از دست دادهاند.
دیک چنی سیاستمداری زیرک و وزیر دفـاع اسبق رهبربازهای تند روی دولت جمهوریخواه به رهـبری جـورج بوش بود. او از جمله کسانی بود که پس از تهاجم 11سپتامبر به شدت خـواستار راهاندازی جـنگ علـیه جهان اسلام بود.چنی آمریکا را وارد باتلاق افغانستان کـرد و پس از آن موضوع عراق پیش آمد که نهایت آن پرتاب کفش به سوی رئیس د یک چنی، یعنی جورج بوش در بغداد بود.
نکته بسیار جالب توجه این است که تونـی بلر، اخـیرا از رازی پرده برداشته است. او میگوید:
دیک چنی خواستار توسعه جنگ علیه تروریسم بود طوری که کشورهای ایران، سوریه و حزبالله و حماس را در برمیگرفت و بیشک در چنین جنگی، اسرائیل میتوانست نقش آفرینی کند.منتها گردبادی که ارتش آمریکا در افغانستان و عراق بدان گرفـتار آمد موجب شد که برنامههای فاجعه بار دیک چنی که خواستار راهاندازی جنگ جهانی سوم بود با شکست مواجه شود.
دیک چنی که خواستار جنگ سـوم جهانـی بود ظاهرا فـراموش کرده بود که آمریکای ابرقـدرت در عـراق و افغانستان زمین گیر شـده است و اگـر واقعا جنگـی جهانی شکل میگرفت معلوم نبود آمریکا به چه گرفتار میشد.
اگر خواستار بیان واقعیت باشیم باید بگوییم که ریچارد بروس چنی که همان دیک چنی مشهور و اکنون 70ساله است، میخواست از طریق این جنگها، مجموعه شرکتهای لیبرتون- که خـود ریاست آنهـا را بر عهده داشت - از جنگ عراق بیشترین سهم را داشته باشد. حملات 11سپتامبر برای دیک چنی فـرصتی مـناسب پدید آورد کـه بتـواند با بالا رفـتن از شـانههای آمریکاییها آرزوهای توسعه طلبانه نظامی یا منافـع شخصـی خـود را مـحقق سازد.
در همین زمینه:
· ویدیوی جدید از حملات 11 سپتامبر
· رسانه جنگ افروز و مقامات ناشناس
· دروغ بزرگ از سایت :
www.yahood.net/Book/dorogh/index.htm