جنگ و جهانی شدن فاشيسم قرن 21 اين گونه از قاره امريكا سر برآورد!

پیوست به گذشته

 

جنگ و جهانی شدن

 

فاشيسم قرن 21 اين گونه
از قاره امريكا سر برآورد!

 

ميشل شوسودوفسكی

 

ترجمه جعفر پويا

 

 

قانون ضدتروريسم كانادا

با اين قانون دو ستون اصلی حقوق كيفری يعنی اصل قصد مجرمانه و اصل عمل مجرمانه در حال ناپديد شدن هستند. كافيست دولت تشخيص دهد كه عملی تروريستی انجام شده است و متهم به هر صورت ممكن در آن مداخله يا شركت داشته است تا مجرم شناخته می‌شود. حال قصد آن را داشته يا اين عمل توسط او انجام شده است يا نه مطرح نيست.

متهم حق اختيار سكوت ندارد و اصل محرمانه بودن صحبت وكيل با موكل از بين رفته است. (مانند اين كه يك كشيش را مجبور كنيد تا اسرار شخصی را كه به او اعتراف كرده است فاش نمايد!)

مقوله قضاوت عادلانه و اصل امكان دفاع از متهم پايمال شده است. نام اشخاص يا سازمان های متهم به تروريسم در فهرستی جمع ‌آوری مي شوند. هر كس با اين اشخاص ويا سازمان ها ارتباط دارد خود مي تواند به تروريست متهم شود. نتيجتا وكلايی كه دفاع از افرادی را قبول می كنند كه به تروريست متهم شده اند خود در معرض خطر اتهام قرار دارند. اموال و حساب های بانكی هر متهم به تروريست مي تواند توقيف و مصادره شود. مجازات ها مبالغه آميز و دوراز انصاف هستند و در بسياری از موارد حكم ابد صادرمي شود.

اين ها فقط بخش هايی از طرح قانونی سی 36 كانادا در مورد قانون ضد تروريسم مي باشد.

در اتحاديه اروپا هر چند قوانين ضد تروريستی تا حدی آزادي ها را محدود و حقوق اساسی را به خطر می اندازد ولی به حدت قوانين آمريكا و كانادا نيستند. در آلمان سبزها در دولت ائتلافی وزير كشور "اوتو شيلی” فشار آوردند كه طرح قانون تسليمی به مجلس را نرم تر كند. ولی در هر صورت قانون ضدتروريستی آلمان قدرت فوق العاده ای به پليس اين كشور مي دهد. قابل ذكر است كه دولت آلمان در سال 2001 حدود سه ميليارد مارك را كه قسمت اعظم آن از حذف برنامه های اجتماعی تامين مي شد در اختيار سرويس امنيت داخلی قرار داده است.

 

بحران اقتصاد جهانی

بحران اقتصاد جهانی كه همراه است با ورشكستگی موسسه های دولتی، بالا رفتن تعداد بي كاران، نزول سطح زندگی در سرتاسر جهان از جمله اروپای غربی و آمريكای شمالی و بروز قحطی در كشورهای در حال رشد، موجد جنگ و گرايش به حكومتی اقتدارگرا شده است.

در تراز بين‌المللی بحران كنونی عواقبی به مراتب وخيم تراز بحران 1930 دارد. جنگ نه تنها منجر به افول اقتصاد اجتماعی به نفع موسسات صنعتی – نظامی شده بلكه روند فروپاشی دولت های اجتماعی و رفاه را در اكثر كشورهای غربی تسريع كرده است. پنج روز قبل از حمله تروريستی به مركز تجارت جهانی، رييس ‌جمهور بوش به پيش بينی پيامبر گونه ای دست زد. وی در 6 سپتامبر 2001 اعلام كرد: " بارها گفته ام تنها در زمان جنگ و ركود فعاليت های اقتصادی يا مواقع اضطراری است كه مي توان پول مربوط به تامين اجتماعی را مصرف نمود. من واقعا در گفتار خود صادقم!"

 مجموعه افكار حاكم بر كاخ سفيد جان تازه ای به تقويت دراماتيك ماشين جنگی ايالات متحده بخشيده است. واژه های ركود و جنگ بدون انقطاع تكرار می‌شود تا ذهن مردم را برای غارت بودجه عمومی در جهت منافع سازندگان اسلحه های كشتار جمعی آماده كند و روانه كردن منابع كشور به سمت شركتهای نظامی صنعتی را نزد افكار عمومی توجيه كند.

بعد از جريان عمليات تروريستی يازدهم سپتامبر "عشق به ميهن"، "وفاداری” و " ميهن پرستی” نقل مجلس رسانه های رسمی شده است. امری كه با اين زمينه سازی ها مد نظر بوش است و با مطرح كردن "محور شرارت " - ايران، عراق، كره شمالی، ليبی و سوريه- كامل می‌شود، در حقيقت مشروعيت دوباره دادن به تقويت "دفاع ملی” و توجيه دخالت های نظامی آمريكا در كشورهای مختلف جهان است. هم زمان به جای توليد كالاهای مورد نياز جامعه، توليدات نظامی افزايش می‌يابد كه به بهای ناديده گرفتن احتياجات مردم سود سرشاری را به كمپانی های نظامی سرازير مي كند.

دولت بوش با اين كمك به شركت های صنعتي- نظامی نمي تواند سيرصعودی بيكاری را كه هم اكنون آمريكا با آن روبرواست از ميان بردارد. برعكس اين جهت گيری اقتصاد آمريكا صدها ميليارد دلار سود را نصيب تنها چند شركت خواهد كرد.

جنگ و جهانی شدن

جنگ و جهانی شدن به نحو تنگاتنگی با هم ارتباط دارند. بحران جهانی اقتصادی كه قبل از وقايع يازدهم سپتامبر شروع شده بود، عميقا در پيوند با ايجاد نظم نوين جهانی است، نظمی كه آزادی بازار را هدف قرار داده است. از "بحران آسيا" در سال 1997، ما شاهد سقوط بازارهای ملی هستيم. اقتصادی های ملی يكی به دنبال ديگری فرومي پاشند. بعضی كشورها مانند تركيه و آرژانتين به طور كامل به دست طلبكاران بين‌المللی افتاده اند و مردم اين كشورها در فقر فرورفته‌اند.

 

ايجاد شغل به وسيله ماشين جنگی آمريكا

پنج غول نظامی آمريكا (لاكهيد، نورتهوپ گرومان، ژنرال ديناميك، بويينگ و ری تهون) كليه مبالغ و منابع تخصيص داده شده به توليدات مصارف اجتماعی را در جهت مونتاژهای زنجيره نظامی كاناليزه كرده اند.

لاكهيد مارتين بزرگ ترين توليد كننده اسلحه در آمريكا قسمت عظيمی از پرسنل و بودجه بخش تجارتی و اجتماعی خود را كاهش داده تا بتواند هر چه بيشتر اسلحه های پيشرفته از جمله هواپيماهای شكاری اف 22 توليد كند. بهای هر يك از اين هواپيماها 85 ميليون دلار است. در اين راستا قرار است سه هزار شغل جديد ايجاد ‌شود ولی هر كدام از اين شغلها مبلغ ناچيز! بيست ميليون دلار برای دولت خرج برمي دارد. در همين راستا كمپانی بويينگ 200 ميليارد دلار از وزارت دفاع آمريكا برای توليد هواپيماهای ج. اس.اف. دريافت می‌كند.

اين كمپانی نيز ايجاد سه هزار شغل را تاييد می‌كند در صورتی كه بعد از وقايع يازدهم سپتامبر قول داده بود سی هزار شغل ايجاد خواهد كرد. هر كدام از شغل های ايجاد شده در كمپانی بويينگ برای ماليات دهندگان 66.7 ميليون دلار هزينه در بردارد. بنابراين به هيچ عنوان عجيب نيست كه دولت بوش برنامه های اجتماعی را محدود و يا حذف می‌كند.

به لحاظ گوناگون بحران بعد از يازدهم سپتامبر نه تنها سقوط سوسيال دمكراسی غربی را اعلام مي دارد، بلكه پايان يك دوران است. مشروعيت دادن به سيستم جهانی بازار آزاد مي تواند راه  را برای موج جديدی از هرج و مرج اقتصادی و خصوصی ‌سازی موسسات دولتی و تاسياست زيربنايی دولت هموار نمايد. (بيمارستان ها، برق، بزرگراه ها، آب و فاضلاب ها، راديو و تلويزيون دولتی و ...)

به علاوه در آمريكا و كانادا و بريتانيای كبير و همچنين بيشتر كشورهای اتحاديه اروپا تلاش برای حذف حكومت قانون به ايجاد نيرويی اقتدارگرا منجر شده كه جامعه مدنی تنها از طريق سازماندهی جمعی مي تواند مخالفت خود را با آن بيان كند. بدون اين كه بحث و گفتگويی انجام شده باشد "جنگ با تروريسم" و مبارزه عليه كشورهای به اصطلاح "شرور" برای " دفاع از دموكراسی” و بالا بردن امنيت داخلی يك ضرورت اعلام مي شود.

جنگ طبق مفهومی كه به صورت تاريخی از آن داريم جای خود را به مفهومی جديد داده است كه به آن عنوان مبارزه با شر و كشورهای شرور داده شده است. اين دو اصطلاح بدون وقفه در مبارزه تبليغاتی هماهنگی تكرار مي شوند.

ايدئولوژی "دولت شر" كه توسط پنتاگون در جريان جنگ خليج فارس در 1991 استفاده شد، ميكوشد نوعی جديد از مشروعيت و قانونيت ايجاد كند كه هدف آن توجيه "جنگ انسان دوستانه" برعليه كشورهايی است كه منطبق بر نظم نوين جهانی و بازار آزاد نيستتد.

…..