جهانی شدن تجارت سکس *”به توسعه فقر و انحطاط انسان در سرمایه داری وحشی بیندیشیم”
پیوست به گذشته
جهانی شدن تجارت سکس
*”به توسعه فقر و انحطاط انسان در سرمایه داری وحشی بیندیشیم”
از ریچارد پولین
برگردان: ب. کیوان
توریسم سکسی
توریسم سکسی به کشورهای وابسته محدود نشده است. ریپربان در هامبورگ، کورفورستندام (Kurfürstendamm) در برلین و محله های “داغ” آمستردام و روتردام مقصدهای بسیار معروف توریستهای سکسی هستند.
کشورهایی که روسپی گری را قانونی کرده اند یا با آن مدارا می کنند به مکان های مهم توریستی تبدیل شده اند. با عنایت به این کشورها است که سازمان های غیردولتی ملی در سطح اروپا و بین المللی روسپی گری را به مثابه یک کار سکسی معرفی می کنند.
توریسم سکسی به عنوان صنعت در حال رشد از سی سال پیش به این سو به روسپی سازی بافت اجتماعی سرگرم است. در تایلند در برابر 4/5 میلیون توریست سکسی 450 هزار مشتری محلی در روز برآورد شده است (60).
صنعت پرحجم روسپی گری در جنوب شرقی آسیا به علت جنگ ویتنام، توقف نظامیان در ویتنام، تایلند و فیلی پین (61) پیشرفت زیادی کرد. تایلند و فیلیپین در مبارزه علیه ویتنام نقش پایگاه پشت جبهه را بازی می کردند.
افزایش بسیار زیاد روسپی گری محلی موجب استقرار زیرساختار لازم برای توسعه توریسم سکسی بویژه به موجب موجود بودن “ نیروی کار”ی که محصول حضور نظامی بود، گردید. فراغت های بسیار زیاد، آسانی ارتباط ها و نقل مکان به خارج، ترکيب اجتماعی، بنا بر هرزه نگاری، از تصویر زیبا و شهوانی جوانان روسپی آسیایی که به اعتبار فرهنگ شان علی رغم کم سنی از حیث سکسی بالغ محسوب می شوند و سیاست های دولتی مساعد برای توریسم سکسی به فوران این صنعت کمک کرده اند.
امروز نیز طبق برآورد بالغ بر 18 هزار روسپی در خدمت 43 هزار نظامی ایالات متحد که در کره مستقرند، قرار دارند (62).
برآورد شده است که در فاصله 1937 و 1945 ارتش اشغالگر ژاپن از 100 تا 200 هزار روسپی کره که در “ استراحت گاه ها” (روسپی خانه های آرام بخش ) (63) زندانی بودند، استفاده کردهاند. تنها چند روز پس از شکست ژاپن، انجمن ایجاد سرگرمیهای آسان ويژه که بطور غیرمستقیم توسط دولت تأمین مالی می شود، نخستین روسپی خانه آرام بخش سربازان آمریکایی را گشودند. این انجمن در نقطه اوج کارش، 70 هزار روسپی ژاپن را به کار گماشت (64).
بیماری های واگیردار سکسی و نازایی, نتیجه ی جهانی شدن صنعت سکس
طبق برآوردها تنها 15% روسپیان ایالات متحد به بیماری مقاربتی مبتلا نشده اند (65). 85% روسپیان بورکینوفاسو مبتلا به ایدز هستند. مبتلایان به این بیماری در کنیا 52%، در کامبوج نزدیک به 50% و در شمال تایلند 34% است. در 1988 حدود 2% روسپیان ایتالیا مبتلا به ایدز بودند. ده سال بعد این رقم به 16% رسید (66).
یکی از بهانه های مشتریان در استفاده سکسی از کودکان پرهیز از بیماری های سکسی است. امّا داده ها و آمارها این پندار را تکذیب می کنند. مثلاً در کامبوج از بین 50 تا 70 هزار روسپی بیش از یک سوم آنها کمتر از 18 سال دارند و نزدیک به 50% این جوانان سروپوزیتیو (Séropositive) هستند (67).
در غرب، 70% نازایی زنانه به علت بیماری های مقاربتی شوهران و شریکان زندگی در نتیجه آمیزش جنسی با پرداخت پول است(68).
آزادسازی صنعت سکس
در 1998 سازمان بین المللی کار، آژانس رسمی سازمان ملل متحد، در یک گزارش خواستار شناسایی اقتصادی صنعت سکس شده است. این شناسایی توسعة “ قانون های کار و سودها به نفع کارکنان سکس”، بهبود “ شرایط کار” در این صنعت و “ توسعة شبکه مالیاتی بر فعالیت های متعدد پر سود مربوط به این صنعت” را در بر میگیرد (69).
نخستین انحراف به نفع آزادسازی روسپی گری در مقیاس جهانی در 1995 هنگام کنفرانس پکن آشکار شد. در این کنفرانس برای نخستین بار اصل روسپی گری “اجباری” تصریح شد. بدین معنا که فقط با اجبار در روسپی گری باید مبارزه شود.
در 1997، به ریاست هلند، خط های راهنمای محصول کنفرانس بین وزیران در لاهه با کوشش در جهت هماهنگ کردن مبارزه با دادوستد زنان با هدف های بهره برداری سکسی در اتحادیه اروپا، تعریف دادوستد را تنها به شرط به کاربرد زور، اجبار و تهدید روشن کردند (70).
در ژوئن 1999 سازمان بین المللی کار یک قرارداد دربارة شکل های تحمل ناپذیر کار برای کودکان را به تصویب رساند. در فهرست طولانی تنظیمی، روسپی گری برای نخستین بار در یک متن بین المللی به عنوان کار شناخته شد.
گزارشگر ويژه دربارة تخلفهای انجام یافته نسبت به زنان در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در آوریل 2000 در ژنو نشان داد که تعریف داد و ستد نمی بایست زنان “مهاجر غیر قانونی مشغول به حرفه سکس” را به حساب آورد.
به عقیدة ماری ویکتوآر لویی، همة اين سیاست ها به “ ترک مبارزه با سیستم روسپی گری [صحه می گذارند] (و) توجیه کالایی شدن سیستم روسپی گری را بنام کاربرد برخی حالتمندیهای تنظیم آن تأیید می کنند” (71)
ادامه دارد