ﺗﻤﺪﻥ ﺷﻮﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺮﺩ ﻫﺌﯿﺖ ﺗﺤﺮﯾﺮ ﭘﺮﺍﻭﺩﺍ بخش دوم 4
ﭘﯿﻮﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﺗﻤﺪﻥ ﺷﻮﺭﻭﯼ
ﻣﯿﺰ ﮔﺮﺩ ﻫﺌﯿﺖ ﺗﺤﺮﯾﺮ ﭘﺮﺍﻭﺩﺍ
بخش دوم
(4)
• روزنامه ی پروادا به مناسبت بیستمین سالگرد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در میزگردی با شرکت تعدادی از کمونیست ها و روشنفکران این کشور، به بررسی «تمدن شوروی» پرداخته و این سوال ها را پیش کشیده است که نقش این تمدن چه بود؟ اهمیت امروزین آن چیست؟ آیا تمدن شوروی برای همیشه از بین رفته یا دارای آینده است؟
1 اکتبر2012
از پیروزی تا شکست... باید بفهمیم و درک کنیم.
آرسنی زاموستیانوف: تمدن شوروی – یعنی تمدن فاتح. پیروزی بر بی عدالتی، بر فردگرائی، چپاول، رباخواری، پیروزی بر جنگ، پیروزی بر شرایط سخت... یادآورمیشوم که: جایگزین آن تمدن، تمدن شکست، ضدروشنگری (Counter-Enlightenment) مستی و عیاشی شد. حکومت شوروی در عمل امکان میداد تا بهترین کیفیت های انسانی مردم پدیدار گردد. در مجموع گرایش به سمت بهتر شدن بود. آنچه که انسان را از حیوان متمایر می کرد، در شوروی رونق داشت. چیزهای غیر از آن، در محدویت بود.
ویکتور کوژیمیاکو: کارا مورزا جمله ای دارد: غریزه درندگی را مهار کرده، و بر درندگان ناسازگار پوزه بند زده بودند.
آرسنی زاموستیانوف: همه چیز در جهت منافع بنیادی اکثریت بود، اکثریت زحمتکشان. با پیروی از این منافع، تمدن شوروی برآمده از گرایشات عدالت اجتماعی تبدیل به تمدنی با گرایشات ملی میگردد، و هنگامیکه از ملی گرایی به سمت سوسیالیسم میرود، هیچ چیز عاید نمیشود. بدین خاطر ناسیونالیستها بیهوده کمونیستها را به پایمال کردن سنن روس متهم میکنند. موضوع خلاف این است! به عنوان مثال: سده بیستم عصر شهرنشینی و همراه با آن گذر از فرهنگ فلکولر به تولید انبوه بود. که به نیاز جامعه تبدیل شد. اما در امپراتوری روس تا انقلاب بزرگ اکتبر یک فرهنگ توده ای مستقل ایجاد نشد. و روشنگری در آن زمان عمیقا نخبه گرایانه بوده، و فرهنگ توده ای، همچون امروز ما، تاحد زیادی وارداتی بود. اما تمدن شوروی - یکی از معدود تمدنهایی است که – به ایجاد فرهنگ گسترده مستقل مردمی به زبان روسی پرداخت. کاری که آلمانیهای گرفتارشده در فرهنگ انگلیسی، آمریکائی و شکست خوردگان اسکاندیناوی نتوانستند به انجام رسانند. و اینک یک نروژی ۱۷ ساله به مراتب بهتر از نروژی به انگلیسی حرف میزند و حتی به انگلیسی فکر میکند. ضمنا، بخاطر دارم، که "در آغاز رفرمها" لیبرال برجسته روس گفت "۱۰ الی ۱۵ سال به ما فرصت بدهید ما از الفبای سریلیک دست کشیده، به حروف لاتین خواهیم نوشت، ۵۰ سال به ما وقت بدهید ما بجای روسی به انگلیسی حرف خواهیم زد". ادامه میدهم حتی فکر خواهیم کرد. باید گفت، آرزو بر جوانان عیب نیست. دولت شوروی از یک چنین تعرضی، به همت سیاستهای عاقلانه، متمایل به اکثریت زحمتکشان بطور کامل ما را در امان نگاهداشته بود. در ابتدا بایست این روشنگری و فرهنگ را برای این اکثریت سازگار ساخته، گسترش داده، تا بتوان بطور مستمر و موفقیت آمیز اجراء کرد. و هم پوشکین و هم چایکوفسکی در دسترس عموم بودند، چونکه دائما از رادیو شنیده میشدند. گنادی آندره ویچ از ورژن الکترونیکی همه شماره های "پراودا" گفتند که، این حقیقتا کاری است بزرگ. در سالهای ٣۰ "پراودا" برنامه روزانه رادیو را بطور منظم منتشر میکرد، بیش از ٨۰ % برنامه رادیو موسیقی کلاسیک، اپرا، بهترین ارکسترهای سمفونی و خوانده گان موسیقی کلاسیک بود.
ویکتور کوژیمیاکو: امروزه خیلی ها در شگفتند که ما چگونه اجازه دادایم یک چنین چیز خوبی را به تباهی بکشانند؟!
آرسنی زاموستیانوف: اجازه دهید بازهم نگاهی به آن آموزش همگانی بیاندازیم که نه تنها رایگان و همگانی بود، بلکه تا دروه دبیرستان الزامی بود. یعنی در اینجا عنصر "خشونت"؟ دیده شد، و از همین جا میشود گفت یورشی، بر جایگاه عمیق اخلاقی آغاز گردید. ناخداگاه جنایت بزرگی کشف شد:
معلمان با معدل ٣ دانش آموزان را به مرحله بالاتر میبرند! بیاد بیاورید، در زمان "دگرگونسازی" چه سرو صدایی بلند کرده بودند؟ "آموزش دروغ به کودکان میدهند، آنها را به تن پروری عادت میدهند!" اینک آن جنایات وحشتناک محو شده- و ما میلیونها بی سواد پرورش میدهیم. توجه کنید، تمدن شوروی را نابود کردند، آنرا با ایده آل ها مقایسه می کردند، و اگر در جایی این مقدسات فرو میریخت ، و آنگاه روشن میشد که، خورشیدهم لکه دار است، در چنین مواردی حکم یکی بود: لغو کنید، ویران کنید. البته در این کار شیوه جدلی (پولیمیک) قدیم مورد کاربرد قرارمیگرفت: ذکر کمبودها بدون تعیین سطح رواج آن، افسوس، این کار ثمر داد! ضمنا، این شیوه هنوز هم مورد کاربرد دارد. در مورد بی خانمانها در روسیه سئوال کنید، به شما خواهند گفت: در شوروی نیز بی خانمان وجود داشت. چیزی که در آن دوران ناچیز بود و امروزه شامل میلیونها تن میگردد و در این مورد سخنی بیان نمی شود. و یا اینکه در برنامه های تلویزیونی حرفهای رکیک گسترش مییابد. آقای ملیچین با لبخند و خنده میگوید "چه کار میشود کرد، نگذارید در تلویزیون برنامه اجراء کنم، مگر در شوروی فحاشی وجود نداشت؟" البته که بود، در اینجا سخن بر سر گستردگی آن است که، بطرز چشمگیری با امروز متمایز بود. خلاصه شیوه ای کثیف، که برخی عیب ها را به کل پدیده بسط داده اند. من تاکید ویژه ای دارم که، از آنجایی که ما باید تجربه تلخ گذشته را برای پیکار آینده در نظر بگیریم، در همه موارد فکر میکنم این تز را میتوان پیش کشید: که حکومت شوروی ایده آل نبود، اما خوب بود. که بحث های امروزی باید بر این منوال باشد.
لاریسا بارانووا – کونچینکو: در مورد خوب و یا یده آل بودن. من هنوز اصرار دارم که در احیای تصویر تمدن شوروی ما بحث ایده آل ها را نمی توانیم نادیده بگیریم. چراکه در تاریخ داستان ها و افسانه ها می مانند. انتقال داستان ها و افسانه ها به شکل ایده آل آنها به جوانان وظیقه ماست.
آرسنی زاموستیانوف: البته موافقم . تمدن شوروی – گداخته ای ازرئالیسم و آرزوها ست. هر دو دارای ارزش برابر هستند. آری، هم به گذشته ها ،هم به ایده آلها باید از موضع بالا برخورد کرد. اما، درنظام فردای زندگی ما، از نظر من، جا دارد از مبالغه ایده آل ها گریخت، چراکه کوچک ترین شکاف مردم را بی اندازه ناامید میکند. تا افسردگی و یا حتی در پانیک فرو میبرد. خواهند گفت: هرچه بادا باد.
ژانا بالوتووا: برای من این فکر جالب است که چگونه مزورانه ما را فریب دادند، تا تمدن بزرگی را به تباهی بکشند. گذشته از این، درد و غم همچنان ادامه دارد، چرا که بسیاری همه این فریب ها را پذیرفتند و موافقت کردند، و بی حرمتی به گذشته شوروی همچنان ادامه دارد. چگونه، چرا؟ مگر نمی فهمند چه فاجعه ای برای کشور ما رخ داد؟ این داده های آماری وحشتناک است. مردم یکی از کتابخوان ترین کشورهای جهان درحال تبدیل به گروهی کودن شده اند. و عواملی که جهت وحشی کردن مردم اعمال میگردند، نه تنها خنده دار است، بلکه وحشت آفرین است. برخی اوقات آدم گریه اش میگیرد... ولی هر بار دوباره و دوباره متوجه میشود که، سینمای ما، ادبیات ما، ترانه های ما چقدر دوست داشتنی و... روسی بود. آخرین مصاحبه با اولیانوا را بیاد میآورم، از او پرسیدند، چه آرزویی برای هم میهنان خود دارید. او در جواب میگوید "روس بمانید". امروزه در زمینه هنر باید با آمریکائی ها برابر شد، در غیر این صورت نیازی به شما نیست. "دموکراسی" توتالیتر است این نه تنها نظر دولت مردان ما است، بلکه نظر غربی ها نیز میباشد. به چه کسی از روسیه و به چه علت جایزه میدهند؟ مثل فیلم "تصویر قربانی". با آن صحنه های تاسف آورش! این جوایز نصیب کسانی میشود که روسیه را چندش آور جلوه دهند. مثل دعوتنامه ای میماند برای فریفتن: اگر میخواهی معروف شوی راه این است. آری، فیلمهایی مثل "تصنیفی در باره یک سرباز"، "غازها پرواز میکنند"، "جنگ و صلح" جایزه گرفتن را بنا گذاشتند. اکنون همه چیز عادی شده، جایی برای خجالت نیست. آنها در غرب آموزش تحمل و بردباری میبینند. ولی حاکمان ما دارای تحمل و بردباری نسبت به تعداد زیادی، یعنی میلیونها تن از مردم شوروی نمی باشند! درحالی که همه آرا و نظرسنجی ها نشان میدهد که این آرتش میلیونی به شوروی وفادار مانده اند.
ویکتور کوژیمیاکو: تازه دریک وضعیت انزوا نیز قرار گرفته اند.
ژانا بالوتووا: بطوری که اصلا وجود ندارند. هرچه میخواهی بگو، کدام گوش شنوا. مثلا در مورد تئاتر، تئاتر درونین و تئاتر گوبینکا داریم، مردم این دو تئاتر را دوست دارند. به تماشای آن میروند. اما مخالفین در مورد آن میگویند که این تئاتر "لجن" است رسانه ها و کانالهای تلویزیونی حتی به عمد آنها را نمی بینند. اما تئاتر سریبریانیکوف – تئاتر نیست هیولا است، ولی میگویند، یک "حرف تازه" است، برای دیدن آن تبلیغات میکنند.
ویکتور کوژیمیاکو: واقعا شگفت آرونیست که چنین هنری توسط دولت تشویق و حمایت میشود؟
ژانا بالوتووا: شگفت آوراست، زمانی که در تئاتر واختان در نمایش نامه "دایی وانیا" چگونه آستروف بر روی چهار دست و پا ایستاده و عرق سگی میخورد. به نظر من این حرکت به مسخره گرفتن چخوف است. ولی مورد نیاز قرارگرفته است! میگویند برای یهودیان وحشتناکترین مجازات – مجازات از یادزدائی است. به همین دلیل لایه بزرگ فرهنگ بزرگ شوروی امروزه به فراموشی سپرده شده است. من موافقم که، بازآفرینی تصویر تمدن شوروی برای جوانان بسیار مهم است. تا جوانان بهترین فیلمهای شوروی را ببینند، بهترین ترانه های شوروی را بشنوند، چیزی که امروز نه میبینند و نه میشنوند. البته اینها به تنهایی تصویر زندگی شوروی و امور روزانه آن را به نمایش نمیگذارند. زمانی که دختر بچه بودم میتوانستند به تنهایی با قطار مرا به سیبری نزد مادر بزرگم بفرستند، این یک چیز عادی بود. ما هیچ چیزی در مورد کودک آزاری و کودک ربائی نشنیده بودیم. من چهل سال است که در خیابان فروزنسکی نابرژنی زندگی می کنم، در طی بیست سال نخست از آن در حیاط خانه ما هیچ حادثه جنایی رخ نداد، حتی از دست کسی ساعتی را بزور در نیاوردند. اما در طی سالهای اخیر در این خیابان پنچ قتل انجام گرفت. این برمیگردد به حمایت و امنیت .... یا اینکه پرداخت هزینه های شهری ۱۶ روبل بود. در رابطه با امروز مثل افسانه است! اگر درجایی در عمق یاکوتا آپاندیسیت یک چوپان درد میگرفت فورا به آنجا یا هواپیما یا چرخ بال میفرستادند. روابطی کاملا دگرگونه و بسیار متفاوت. اما امروز؟ یک بانکدار را کشتند، و من به آشنایی آن گفتم چه مصیبت بزرگی برای همسرش، اودر جواب گفت، چیزی نشده است، شما نگاه کنید چه پولی به او خواهد رسید. این است جوهر زمان ما. امروزه همه خاطرات دروان شوروی مثل خوابی شیرین میماند، یک فانتزی بسیار زیبا، که توسط یک نویسنده نابغه نوشته شده است. زندگی ما در آن زمان بسیار زیبا و شایسته بود. چرا اجازه دادیم که آن را از ما بگیرند؟ آیا برای همیشه گرفتند؟
آینده این تمدن
ویکتور کوژمیاکو: ژانا اندریونا سئوال مهمی را مطرح کردند. در پایان این نشست، از همه شما خواهش میکنم به این پرسش پاسخ دهید.
سرگئی یسن: من اعتقاد راسخ دارم که، آن تمدن بزرگ ما نه تنها از یادها نمی رود، بلکه بی تردید تکرار خواهد شد. شاید، در سطحی دیگر، ولی بی تردید. جهان بدین سوی میرود، تعداد زیادی از جمعیت کره ما، ایده ها و اندیشه های زیادی ما را بدین سمت میبرند، از دید من برگشت غیر قابل انکار است.
یوری بیلوف: آری ، تمدن شوروی – تمدن آینده است. همانطور که در این مورد گفته شد، این تمدن پدیده ای کاملا نوین در تاریخ بشریت بوده، بدین خاطر در راستای تلاشی آن کوشش فراوانی انجام شد. من نیز اعتقاد دارم به هر مارپیچ کج دیالکتیکی که هر از چندگاهی بشریت در آن فرو می غلطد، بالاخره بر پایه قانون همان دیالکتیک از آن برمیآید.
آرسنی زاماستیانوف: این ساختار فعلی دایناسوری برای مدت طولانی نخواهد ماند. آن غریزه صیانت نفس بوجود آمده در مردم، نگرش شوروی نسبت به انسانها را برمیگرداند و مسیر سوسیالیسم را در پیش خواهد گرفت. با تکنولوژی سده بیست و یکم واژه قهرمانانه "تراژدی خوش بینانه" حیاتی تر از قبل شده است: "خوب – زمانی خوب است که همه خوب باشند. این همان سوسیالیسم است".
میخائیل کاستریکوف: تمدن شوروی چیزهای زیادی به مردم ما داد، که توسط جهانیان نیز دیده شد. این چیزی است که به تجربه جهانی تعلق گرفته است. مسئله این است که چه وقت بطور عملی مورد نیاز میگردد. بی تردید مورد نیاز قرار خواهد گرفت، چونکه مخالفان ما هیچ چیز ارزشمندی نتوانستند جایگزین کنند. و خود آنها اقرار دارند که نظام سرمایه داری دچار بحران است. و خودشان آثار مارکس را به پرفروشترین کتاب تبدیل کردند. در نتیجه، پاسخ به چالشهای زمان، در مورد تمدن شوروی، قطعا به نفع کشور ما و همه بشریت میباشد.
لاریسا بارانووا – کونچینکو: یک ضرب المثل روسی میگوید "اگر آماده مردن شدی، گندم را بکار". ما هنوز قرار نیست بمیریم. و هدف ما – افشاندن بذر مهربانی، برای ابد است. خلق روس و شوروی از ما صمیمانه سپاسگزاری خواهند کرد. امیدوارم نسل جدید نظام زندگی هدفمند را برگزینند. چیزی که نزدیک به تمدن شوروی ما باشد. ما نیز در این مورد به آنها کمک خواهیم کرد.
یوری ایمیلیانوف: آنچه که اینک در کشور ما میگذرد میتوان تلاشی مصنوعی در راستای بازسازی آنچه که سزاوار فنا است نامید. و به گواهی تجارب بشریت هرگز کامیاب نمی باشد. برگراندن تاریخ به عقب در نهایت به شکست می انجامد.
ژانا بالوتووا: فکر اینکه چه چیزهایی را ازدست داده و تحمل این واقعیات روز به روز بسیار دردناک و غیرممکن میگردد. در سال ۱۹۱۱ احمدوا نوشت "در اینجا هرگز اتفاقی رخ نخواهد داد" هرگز! اما بزودی در سال ۱۹۱۷ اتفاقی رخ داد که اتفاق بود...، با این همه، من به عقل سلیم مردم باور دارم.
بوریس لیئونوف: من بر این باورم که، هر کدام از ما در هر جایی که هستیم باید خود را بعنوان انسانی که تمدن شوروی تربیت کرده نشان دهیم. باید در باره آن بدون واهمه و پوزش با جوانان صحبت کنیم، همانطور که در اینجا گفته شد. این همان چیزی است که من به دانشجویانم می آموزم. درک و واکنش های مثبتی وجود دارد، چراکه زندگی فعلی ما هرچه بیشتر جوانان را به بن بست میکشد. کسی که دانشگاه ادبیات را تمام میکند – مورد نیاز نمی باشد. و من به آنها میگویم که در چه کشور زیبا و مهربان و خردمندی زندگی میکردیم. بیاید آنرا در خود نگاه داریم و به دیگران انتقال دهیم.
گنادی آندره ویچ زوگانوف: اغلب اوقات حزب ما را به فراخوان به قبل و گذشته شوروی متهم میکنند. ولی ما به شوروی آینده فرامی خوانیم! به تجارب بزرگ تمدن سوسیالیستی شوروی بر اساس برنامه حزب و در راستای اجرای این برنامه ما با تمام قدرت و بطور مستمر و پیگیرانه پیکار می کنیم.
از هیئت تحریریه: صحبتهای این نشست جبرا خلاصه شده است. و این "میز گرد" مسلما نتوانست همه جوانب گسترده این موضوع را دربر گیرد. با توجه به اهمیت ویژه آن، خوانندگان را جهت ادامه این بحث فرامی خوانیم. منتظر جوابهای شما هستیم.
"پراودا" حزب کمونیست روسیه
برگردان از: اردشیر قلندری
ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻭ ﺍﺭﺳﺎﻟﯿﯽ ﺁﺭﺯﻭ