اسراییل کانگرس آمریکا را میخرد : تخریب مذاکرات صلح ایالات متحده – ایران
اسراییل کانگرس آمریکا را
میخرد : تخریب مذاکرات صلح ایالات متحده – ایران
نوشته پروفسور جیمز پتراس، برگرفته از تارنمای گلوبال ریسرچ، 2 نوامبر 2013،
برگردان از زبان انگلیسی : فرهاد
جک سترا، عضو پارلمان و وزیر خارجه سابق از حزب
کار بریتانیا میگوید : « گروه های سیاستمدار طرفدار اسراییل مانند AIPAC (کمیته امور دولتی آمریکا اسراییل. م.) با
بودجه نا محدودی برای تغییر سیاست ایالات متحده در منطقه (خاور میانه) کار میکنند
».
بتاریخ 22 اکتوبر سال 2013، شلدون ادلسن،
بزرگترین تمویل کننده حزب جمهوری خواه و جمع آوری کننده عمده کمک برای کمیته
فعالیت های سیاسی طرفدار اسراییل، در دانشگاه یشیوا نیویارک چنین گفت : « ایالات
متحده باید بمب اتمی را بالای ایران پرتاب نماید تا این کشور را برای ترک برنامه
هسته یی اش وادار سازد ».
معرفی
نامه
سوال جنگ و صلح با ایران وابسته به سیاستی است
که در قصر سفید و کانگرس ایالات متحده اتخاذ میگردد. گام های صلح با انتخاب تازه
رییس جمهور ایران روحانی، طنین خوبی را در سرتاسر جهان انداخته است، به استثنای
اسراییل و دستیاران صهیونیستی آمریکای شمالی و اروپایی اش. اولین نشست مذاکرات،
بدون اتهام زنی متقابل، پایان یافت و به یک ارزیابی خوشبینانه از هر دو جانب راه
برد. دقیقا به دلیل پاسخ مثبت آغازین در میان طرفین، دولت اسراییل تبلیغ جنگ با
ایران را افزایش داد. نماینده های این کشور در کانگرس ایالات متحده، رسانه های
جمعی و قوای اجرایی دولت، به تخریب روند صلح پرداختند. آنچه مایه نگرانی است،
همانا امکانات جنگهای اسراییل با استفاده از نیروی نظامی ایالات متحده و متحدان
ناتو وی بر ضد هر دولتی که برتری نظامی اسراییل را در خاور میانه به چالش بکشاند،
غصب خشونت آمیز خاکهای فلسطین و توانایی حمله بدون کیفر و باز خواست بر هر رقیبی
میباشد.
برای درک آنچه در این مذاکرات مایه نگرانی است،
باید پرسید که نتایج شکست مذاکرات چی خواهند بود : زیر فشار اسراییل، ایالات متحده
اعلان کردند که « گزینه نظامی » یعنی حمله موشکی و بمباردمان بر ضد 76 میلیون
شهروند ایران به منظور براندازی دولت و اقتصاد آنها، میتواند مطرح گردد. در برابر
چنین تجاوزی، تهران میتواند بطور تلافی جویانه پایگاه های نظامی ایالات متحده در
منطقه و تاسیسات نفتی خلیج را هدف قرار دهد که البته باعث بروز یک بحران سرتاسری
خواهد گردید. این چیزیست که اسراییل میخواهد.
ما از بررسی مسئله برتری نظامی اسراییل در خاور
میانه آغاز میکنیم. سپس نیروی غیر قابل باور اسراییل را در اداره روند سیاسی آن کشور و چگونگی شکل دهی مذاکرات حاضر
توسط این مسئله را با برجسته ساختن قدرت صهیونیستی در کانگرس ایالات متحده، به
تحلیل میگیریم.
چارچوب برتری
نظامی اسراییل در خاور میانه
پس از ختم جنگ دوم جهانی، اسراییل بیشتر از قدرت
استعماری پیشین، بجز ایالات متحده، در کشورهای خاور میانه و آفریقا بمب افگند،
تجاوز کرد و اشغال کرد. لیست قربانیان اسراییل شامل این کشورها است : فلسطین،
سوریه، لبنان، مصر، عراق، اردن، سودان و یمن. اگر ما کشور های را که اسراییل
مخفیانه حملات تروریستی و کشتار ها را در آن سازمان داده است، شامل کنیم، این لیست
طولانی تر شده و ده ها کشور اروپایی و آسیایی، به شمول شبکه تروریستی صهیونیستی در
خود ایالات متحده را در بر میگیرد.
طرح قدرت نظامی اسراییل و امکانات راه اندازی
جنگهای تهاجمی در صورت داشتن میل، همه با بی کیفری و عدم بازخواست مطلق عجین است. اسراییل
با وجود نقض مکرر قوانین بین المللی، به شمول جنایات جنگی، به دلیل آنکه ایالات
متحده از حق ویتو در فیصله نامه های شورای امنیت و فشار متحدان اروپایی ناتو خویش استفاده
میکند، هیچ گاهی از جانب یک محکمه بین المللی احضار نشده و در معرض هیچ تحریم
اقتصادی قرار نگرفته است.
برتری طلبی نظامی اسراییل کمتر به استعداد ذاتی
تکنولوژیک – صنعتی جنگ طلبانه اش مربوط میشود تا به دزدی آشکار و انتقال تکنولوژی
و سلاح هسته وی، شیمیایی و بیولوژیک از ایالات متحده (گرانت سمیت " ده اسرار
انفجاری اسراییل از دولت ایالات متحده "). بر مبنای تحقیقات رییس سابق سی آی
ای، ریچارد هلمس، صهیونیست های آنطرف اقیانوس در ایالات متحده و فرانسه، نقش
ستراتیژیک (و خائنانه) در سرقت و انتقال تکنولوژی هسته وی و مؤلفه های اسلحه را به
عهده دارند.
اسراییل دارای انبار های عظیم سلاح هسته ی،
شیمیایی و بیولوژیک بوده و هر نوع راه یابی بازرسان بین المللی اسلحه به آنها را
رد میکند و همچنان، به دلیل مداخله دیپلماتیک ایالات متحده، موظف به رعایت پیمان
منع گسترش سلاح نیست. زیر فشار « زایونیست پاور کنفیگوریشن » (ZPC – هیئت صهیونیستی قدرت. م.")، دولت ایالات
متحده راه هر اقدامی را که بتواند اسراییل را در تولید سلاح کشتار جمعی محدود
سازد، بسته است. در حقیقت ایالات متحده - با نقض قوانین بین المللی - به تحویل
اسلحه ستراتیژیک تخریب جمعی، به منظور استعمال آن در برابر کشور های همسایه
اسراییل، ادامه میدهد.
در نیم قرن اخیر، امداد نظامی و تکنولوژیک
ایالات متحده به اسراییل از 100 میلیارد دالر تجاوز میکند. مداخله دیپلماتیک و
نظامی ایالات متحده در جلوگیری از شکست اسراییل در جنگ سال 1973 بی نهایت حیاتی
بود. امتناع رییس جمهور ایالات متحده لیندن جانسن در دفاع از کشتی اطلاعاتی غیر
مسلح بنام یو اس اس لیبرتی در سال 1967، پس از آنکه توسط هواپیماهای جنگی و کشتی
های اسراییل بمباران و توسط سلاح ناپالم در آبهای بین المللی سوزانده شد، از برکت
مشاورین صهیونیست جانسون، این یک دست آورد عظیم برای اسراییل به شمار میرفت.
اسراییل به دلیل بی کیفر ماندن، حتا در کشتار نظامیان آمریکا در جنگ های تجاوز
گرانه برای برتری بر کشورهای همسایه، در انجام اعمال تروریستی و در کشتار رقیبان
در سرتاسر جهان، بدون داشتن هراس از اقدامات تلافی جویانه، ید طولایی دارد.
برتری نظامی بلا منازع اسراییل باعث شده است تا
همسایگان ناگزیر به مشتریان همکار وی مبدل گردند : مصر و اردن یکجا با دولت های
شاهی خلیج، بالفعل به صفت متحدان خدمت کرده و اسراییل را در سرکوب جنبش های ملی
منطقوی و طرفدار فلسطین حمایت میکنند.
عامل تعیین کننده در افزایش و تحکیم قدرت
اسراییل در خاور میانه، شجاعت نظامی وی نی، بل دسترسی های سیاسی و نفوذ آن از طریق
عوامل صهیونیست اش در ایالات متحده میباشد. جنگ های واشنگتن بر ضد عراق و لیبی و
حمایت کنونی از حمله چند تا مزدور بر ضد سوریه، در حقیقت سه رقیب عمده سیکولار ملی
را به نفع جاه طلبی های هژمونیستی اسراییل در منطقه نابود کرده است.
هر قدری که اسراییل قدرت خویش را در منطقه تمرکز
میبخشد، یعنی خاک های فلسطین را بیشتر غصب میکند، به همان اندازه بیشتر به جانب
شرق مینگرد تا آخرین مانع در راه سیاستهای استعماری خویش یعنی ایران را، از میان
بردارد.
برای مدت کم از کم دو دهه، اسراییل اجنت های (ZPC) آنطرف آبها را سفارش داد تا دولت ایران را از
طریق بی ثبات سازی جامعه، ترور دانشمندان، بمباردمان تاسیسات نظامی و لابراتوار ها
و خفه ساختن اقتصاد آن، سرکوب کنند.
پس از آنکه ZPC ایالات متحده را
در سال 2003 با از بین بردن کامل جامعه سیکولار و کشتن بیشتر از یک میلیون عراقی، پیروزمندانه
بر ضد عراق کشاند، برای از بین بردن لبنان (حزب الله) و دولت سیکولار سوریه، به
منظور منزوی ساختن ایران و آماده گی تهاجم بر این کشور، به آن سو رخ گشتاند. در
حالیکه هزار ها غیر نظامی لبنانی در سال 2006 قتل عام شدند، حمله اسراییل بر
لبنان، با وجود حمایت دولت ایالات متحده و کارزار وحشیانه تبلیغاتی ZPC، شکست
خورد. با دیوانه گی از شکست خویش از دست حزب الله، برای تلافی آن شکست و " بالا
بردن روحیه "، اسراییل در سال (9/2008) به نوار غزه (بزرگترین زندان بدون سقف
جهان) تهاجم نموده و آنرا ویران نمود.
اسراییل با فقدان
توانایی حمله مستقل بر ایران، به نماینده های خویش امر کرد تا دولت ایالات متحده
را برای آغاز یک جنگ با تهران ترغیب نمایند. رهبران نظامی گرای تل ابیب داشته های
سیاسی خویش (ZPC) را بکار انداختند تا از طریق ایالات متحده، ایران– این آخرین
مخالف توانمند برتری جویی اسراییل در خاور میانه– را از بین ببرد.
ستراتیژی اسراییل- ZPC اینست که ایالات متحده را، با استفاده از
نماینده های خویش در قوای اجرایی، به دلیل فساد موجود در این دستگاه، رشوه ستانی و
کنترل کانگرس ایالات متحده، بر سکوی رویارویی با ایران قرار دهد. ZPC به وسیله
رسانه های جمعی، کارزار تبلیغاتی خود را افزایش میبخشد : هر روز نیویارک تایمز و
واشنگتن پست با مقاله ها و سرمقاله های خویش دستور کار (آجندا) جنگ اسراییل را
انتشار میدهند. ZPC وزارت امور خارجه ایالات متحده را بکار میگمارد تا دولت های
دیگر ناتو را همچنان با ایران مواجه سازد.
جنگ
وکالتی اسراییل با ایران : فشار سیاسی ایالات متحده، تحریم های اقتصادی و تهدید
های نظامی
بدون تخریب کاری اینترنتی
(سایبری)، قتل پی در پی دانشمندان ایران توسط اجنت های مزدور از میان گروه های
تروریستی ایرانی و نکوهش های بدون وقفه سیاستمدار ها و « جمعیت آمین گویان »
اسراییل، تنها جنگ نظامی با ایران نتیجه دلخواه نمی بخشد. خارج از مرز های اسراییل،
این کارزار تاثیر کمی بالای افکار عمومی داشت. دست دراز اسراییل بر ایران، منحصرا
وابسته است به ظرفیت دستکاری سیاست ایالات متحده، با استفاده از نماینده های محلی
و گروه های که کانگرس آمریکا را اداره میکنند و همچنان توسط نصب افراد خویش در
کرسی های کلیدی در بخشهای خزانه داری، تجارتی، دادگستری و « مشاوران » خاور میانه.
اسراییل نمیتواند به تنهایی یک کارزار تحریم موثر بر ایران را سازمان دهد؛ هکذا
نمیتواند تاثیر گذار بر قدرت های عمده دیگری در رعایت این کارزار باشد. تنها
ایالات متحده چنین قدرتی را دارند. تسلط اسراییل بر خاور میانه بطور کل از ظرفیت
وی در بسیج نماینده هایش، اعم از مقام های دولتی انتخاب شده و انتصاب شده در
ایالات متحده، که مکلف به اطاعت کامل از منافع اسراییل اند، به خصوص منافع وی در
برابر دشمنان منطقوی، منشا میگیرد.
با موقعیت ستراتیژیک،
شهروندان دارای تابعیت دوگانه ایالات متحده – اسراییل، از تابعیت آمریکایی خود
برای احراز مقام های بلند دستگاه امنیتی در ایالات متحده، که مستقیما در سیاست های
مربوط به اسراییل دخیل اند، استفاده میکنند. به صفت اسراییلی، فعالیت های آنها در
مسیر دستورهای تل ابیب سیر میکنند. در اداره بوش (2008-2001) نخبه های عالی رتبه
اسراییلی که پنتاگون را رهبری میکردند، در میان دیگران، عبارت بودند از (پاول
ولفوویتس، دگلاس فایس)، امنیت خاور میانه (مارتین ایندیک، دنیس روس)، دفتر معاون
ریاست جمهوری (سکووتر لیبی)، خزانه (لیوی) و امنیت داخلی (مایکل چرتاف). در اداره
اوباما نخبه گان اسراییل شامل دنیس روس، راهم امنوئل، دیوید کوهن، رییس خزانه جک
لیو« جک مار، (یعنی مشهور به مار. م.) »، رییس تجارت پنی پریتسکر و مایکل فورمن به
حیث نماینده تجارتی.
نیروی وکالتی اسراییل
در قوای اجرایی آمریکا، همسان است با سلطه وی در کانگرس ایالات متحده. خلاف نظر برخی
از منتقدان، اسراییل نه « دوست » ایالات متحده است و نه « مشتری » آن. شواهد عدم
تناسب بزرگ این روابط در نیم قرن گذشته به وفور به چشم میخورد. بخاطر همین نماینده
گان پر قدرت در کانگرس و قوای اجرایی، اسراییل در 30 سال اخیر اضافه تر از 100
میلیارد دالر یا 3 میلیارد دالر در سال از ایالات متحده بدست آورده است. پنتاگون
ایالات متحده مدرن ترین تکنولوژی نظامی را تحویل داده و جنگ های متعددی را به
نماینده گی از اسراییل براه انداخته است. وزارت خزانه داری ایالات متحده تحریم های
را بر ضد تجارت بالقوه پر سود و شرکای سرمایه گذاری خویش، با محروم ساختن صادر
کننده گان اجناس زراعتی و صنعتی و موسسات نفتی به ارزش 500 میلیارد دالر درآمد، به
خاور میانه (مانند ایران، عراق و سوریه) وضع کرده است. قصر سفید زنده گی 4400 تن سرباز
ایالات متحده را در جنگ عراق – جنگ تحمیلی از جانب نماینده گان اسراییل و به دستور
رهبران اسراییلی – قربانی کرده است. وزارت امور خارجه روابط نیک و پر منفعت با 1.5
میلیارد مسلمان را بخاطر حمایت از یک توافق غیر قانونی با نیم میلیون یهود استعمار
گر در خاکهای فلسطین، غصب شده با قوه نظامی، در سواحل غربی و اورشلیم رد کرده است.
پرسش ستراتیژیک اینست
که چطور و چرا این رابطه یکجانبه میان ایالات متحده و اسراییل ، حتا بر ضد منافع
تا این حد ستراتیژیک و نخبه برای ایالات متحده، به این درازا ادامه یافته است؟ اما
پرسش فوری و ضروری چنین است که چگونه این رابطه تاریخی نا متوازن بر تحریم های
کنونی آمریکا – ایران در مذاکرات هسته وی تاثیر میگذارد ؟
ایران و
مذاکرات صلح
بدون شک رییس جمهور
تازه انتخاب شده ایران و وزیر امور خارجه وی آماده اند تا بالای ختم دشمنی ها با
ایالات متحده، با امتیاز اطمینان بخشیدن در مورد استفاده صلح آمیز از نیروی هسته
وی، گفتگو کنند. آنها اظهار داشتند که سوای پیشنهاد های دیگر، آنها برای کاهش و
حتا قطع تولید اورانیوم بیشتر غنی شده، کاهش کوره های سوخت اتمی و حتا بازرسی های
بدون اطلاع قبلی، آماده اند. دولت ایران پیشنهاد نموده که نقشه یی را با اهداف
نهایی، به مثابه بخشی از توافقات اولیه، آماده نموده. وزیر امور خارجه اتحادیه
اروپا، خانم اشتون در مورد اولین دیدار، نظر مطلوب ارایه نموده است.
دولت ایالات متحده پس
از ارایه پیشنهاد های ایران، در آن مورد و همچنان نخستین دیدار، سیگنال های متناقض
داده است. صهیونیست های دولت، مانند وزیر خزانه « جک لیو »، اصرار مینمایند که
تحریم ها تا زمانی که ایران به تمام مطالبات ایالات متحده (به نوشته " اسراییلی " مراجعه شود) لبیک گوید،
همچنان باقی بمانند. کانگرس ایالات متحده، که از جانب ZPC خریده شده و اداره
میشود، تمام وعده ها و انعطاف پذیری ایران را رد کرده و بر « گزینه » نظامی و یا
برچیدن کامل برنامه صلح آمیز هسته وی آن – یعنی مواضع ZPC برای برهم زدن مذاکرات -
پافشاری مینماید. برای دست یابی به این هدف، کانگرس تحریم های جدید و شدید تر اقتصادی
برای خفه ساختن اقتصاد نفتی ایران را تصویب نموده است.
چطور
کمیته اقدام سیاسی اسراییل کانگرس ایالات متحده را اداره میکند و برای جنگ آماده
گی میگیرد
ساختار قدرت
صهیونیستی، نیروی– آتش مالی خویش را برای فرماندهی سیاست کانگرس در خاور میانه و
به منظور تضمین آنکه کانگرس و سنا یک گام هم از خدمت به منافع اسراییل عقب نرود،
بکار میگیرد. این ابزار صهیونیستی برای خرید مقامات رسمی انتخابی ایالات متحده همانا
کمیته اقدام سیاسی (PAC، " پولیتیکل اکشن کمیتی. م." ) است.
از برکت فیصله یک
محکمه عالی ایالات متحده در سال 2010، PAC - Super (PAC عالی. م.) مربوط به
اسراییل، مبالغ هنگفتی را در جهت انتخاب و یا عدم انتخاب نامزد ها، در وابسته گی
به کار سیاسی هر نامزد به سود اسراییل، به مصرف میرساند. تا زمانیکه این مبالغ
مستقیما به نامزد تحویل نگردیده، PAC - Super مکلف نیست افشا کند که به چی مقدار و
یا چطور آنرا خرج کرده است. وجوه مستقیم و غیر مستقیم پرداخت شده به رهبران گروه
قانون گذار ایالات متحده، قرار تخمین های محافظه کارانه ZPC، بالغ میشود به تقریبا
100 میلیون دالر در 30 سال اخیر. ZPC این وجوه را به قانون گذاران اعضای کمیته
کانگرس که با سیاست خارجی سر و کار دارند، به خصوص افراد کمیته های فرعی که در
امور خاور میانه معامله میکنند، میپردازد. مایه تعجب نیست که بزرگترین دریافت
کننده گان پول های ZPC آنهای اند که سیاست های تندرو اسراییل را ترویج میکنند. در
تمام جاهای دیگر در سرتاسر جهان، اگر چنین پرداخت های برای خریداری رای قانونی
انجام شود، بطور روشن رشوه خواری به حساب می آید و مستوجب مجازات و حبس برای هر دو
جانب میباشد. در ایالات متحده، خرید و فروش رای سیاسی بنام " لابی " یاد
شده و قانونی و آزاد میباشد. قوای اجرایی دولت ایالات متحده به یک روسپی خانه گران
قیمت و یا مجلس برده داران سفید شباهت پیدا کرده است – اما وابسته با زنده گی
هزاران انسان در خطر.
ZPC اتحاد افراد کانگرس
و سناتور ها را در یک مقیاس گسترده یی خریداری نموده است : از 435 تن عضو مجلس
نماینده گان ایالات متحده (sic)، 219 تن آن پرداخت های از جانب ZPC در بدل رای
خویش برای دولت اسراییل را دریافت کرده اند. فساد حتا در میان 100 تن سناتور
ایالات متحده شایع تر است، به دلیل آنکه از میان آنها 94 تن در بدل وفا داری شان
به اسراییل، از PAC و PAC – Super پول دریافت کرده اند. ZPC به جیب هر دو جانب اعم
از جمهوری خواهان و دموکرات ها پول میریزد، بنا بر آن بطور غیر قابل باور (در این
مدت بلاتکلیفی کانگرس)، تقریبا اکثریت آرا رای ها (از هر دو جانب) را، باوجود
جنایات جنگی، مانند بمباردمان غزه و لبنان، و همچنان تادیه سالانه 3 میلیارد دالر
از پول مالیه پردازان ایالات متحده به تل ابیب، به نفع « دولت یهودی » تضمین
میکند. در دهه اخیر، کم از کم 50 سناتور ایالات متحده، هر کدام از 100000 تا 1
میلیون دالر پول از ZPC دریافت کرده اند. آنها در بدل این مبلغ، به ارزش 100
میلیارد دالر به رسم ادای دین به اسراییل پرداخته اند ... به اضافه سایر خدمات و
پرداخت های ارایه شده. اعضای کانگرس ایالات متحده ارزان تر اند : 25 تن قانون گذار
از 50000 تا 238000 دالر دریافت کرده اند و متباقی بی اهمیت است. بدون در نظر داشت
اندازه پول، نتیجه نهایی همان یکی است : اعضای کانگرس اوراق خود را از مربیان
صهیونیست PAC ها، PAC – Super ها و AIPAC خویش میستانند و در مقابل، تمام جنگ های
اسراییل در خاور میانه را حمایت نموده و تجاوز ایالات متحده را به نماینده گی از
اسراییل انجام میدهند.
سرشناس ترین و با
نفوذ ترین قانون گذاران، بزرگترین قسمت
وام های مخفی و غیر مستقیم صهیونیستی را برای پیشبرد امور تجارتی خویش بدست می
آورند : سناتور مارک کرک (بمباران تهران !) با حصول 925000 دالر از جانب ZPC در
فهرست آبشخور خوک ها، در بالا ترین مقام قرار دارد. سپس جان مک کین (بمباران دمشق
!) با 771000 دالر، در حالی که سناتور میچ
مک کانل، کارل لوین، روبرت منندز، ریچارد داربن و سایر سیاستمداران صهیونیست گرا
از گرفتن کاسه گدایی، زمانیکه پول های کثیف PAC هوادار اسراییل فرا میرسد، احساس
شرم نمیکنند. ایلیانا روز– لتینن، عضو کانگرس از فلوریدا، با 238000 دالر و با صد
در صد رکورد اسراییل – گرایی و روحیه جنگ طلبی خویش، حتا بالاتر از نتانیاهو، در سر
تاج این فهرست قرار دارد. اریک کنتور به مبلغ 209000 دالر در بدل حمایت خویش از
" جنگها برای اسراییل "، به قیمت پایین آوردن سطح زنده گی در آمریکا از
طریق کاهش پرداخت امداد اجتماعی (پول تقاعد. م.) برای باز نشسته گان ایالات متحده،
به منظور افزایش امداد نظامی برای تل ابیب، بدست آورده است. آقای ستنی هویر، تازیانه
بدست مجلس اقلیت، بخاطر شلاق زدن چند تا دموکرات متزلزل و برگشتاندن دوباره آنها
به " اردوگاه " اسراییل، به مبلغ 144000 دالر کمایی کرده است. به رهبر
مجلس اکثریت، جان بوهنر، به مبلغ 130000 دالر برای انجام همان کار در میان جمهوری
خواهان نا باور پرداخت شده است.
ZPC مبالغ هنگفتی را
هزینه توبیخ و تخریب ده ها قانون گذار، که بر ضد جنگ های اسراییل و تخطی هایش از
قانون حقوق بشر به پا خاسته بودند، نموده است. ZPC میلیونها دالر را صرف کمپاین
های انفرادی نموده، نه تنها نامزد های مخالفین که متعهد وفا داری به اسراییل
بودند، را تامین مالی نموده، بل با ترور منتقدان بر حال اسراییل، چهره کریه خویش
را نمایان کرده است. این کمپاین ها در تاریک ترین مناطق ایالات متحده، از جمله در
اکثر مناطق آفرو- آمریکایی نشین (مناطق آفریقایی نژاد های آمریکا. م.)، جایی که
منافع و نفوذ صهیونیستی در واقع بطور مطلق صفر است، راه اندازی شده اند.
در حقیقت هیچ PAC،
PAC – Super ، رهبر حزبی و یا سازمان مدنی نیست که بتواند در برابر نیروی ستون
پنجمی اسراییل بایستد. بر مبنای اسنادی که توسط پژوهشگر با شهامت، گرانت سمیس از
IRMEP (انستیتوت پژوهش سیاست خاور میانه. م.) بایگانی شده است، زمانیکه حرف در
مورد اسراییل است، وزارت عدلیه ایالات متحده، خود از تطبیق قوانین فدرال، که از
شهروندان تطبیق آنها را مطالبه دارد و میخواهد تا آنها فعالیت های خویش برای یک
کشور بیگانه را در دولت ثبت نمایند، مصرانه سر باز میزند – حد اقل از سال 1963 به
اینسو چنین بوده است. از جانب دیگر، ZPC از طریق « مجمع ضد افترا » وزارت عدلیه،
اف بی آی و سازمان امنیت ملی (NSA) را زیر فشار قرار داده تا شهروندان مطیع قانون،
وطن پرست و منتقد استعمار اسراییل، غصب کننده زمینهای فلسطین، و رشوه خواران
صهیونیستی نظام سیاسی ایالات متحده را به نماینده گی از استاد خارجی خویش، مورد تحقیق
و تعقیب قرار دهند.
فساد و تضعیف
دموکراسی ایالات متحده توسط مطبوعات سازش گر و رشوه خوار « قابل احترام »، امکان
پذیر شده است. ستیف لیندمن، منتقد مطبوعاتی، در پژوهش های خود در نیویارک تایمز،
به ارتباط مستقیم میان اسراییل و رسانه
های جمعی اشاره نموده است. خبرنگاران با نفوذ (منصفانه و متوازن) که در باره
اسراییل گزارش میدهند، دارای خانواده نیرومند و روابط سیاسی با آن کشور بوده و
مقالات شان قدری بیشتر از تبلیغات بوده است. اتان برونر، گزارشگر تایمز، که پسرش
در نیروهای دفاعی اسراییل خدمت کرده است، از مدت ها به اینسو به دفاع از دولت
صهیونیستی مینویسد. ایزابل کرشنر، خبرنگار تایمز، که تصور میشود نوشته هایش
مستقیما از دفتر وزارت خارجه اسراییل بر می آیند، با هیرش گوودمن، مشاور رژیم
نتانیاهو در « امور امنیتی » ازدواج کرده است. جودی رودارن، رییس دفتر تایمز به
راحتی در منزل اجدادی یک فامیل فلسطینی محروم شده در شهر کهنه اورشلیم، زنده گی
میکند.
موضعگیری ثابت تایمز
به جانبداری از اسراییل، به شکلی که سیاستمداران فاسد ایالات متحده بر طبل جنگ
برای آن کشور می نوازند، در حکم یک روپوش سیاسی و توجیهی برای آنها است. این غیر
منتظره نیست که روزنامه نیویارک تایمز، درست مانند واشنگتن پست، عمیقا مذاکرات
ایالات متحده – ایران را بی اعتبار ساخته و محکوم میکنند – و فضای مساعدی را برای
لفاظی های یکجانبه سیاستمداران اسراییلی و بلند گوهای آمریکایی شان فراهم میکنند،
در حالیکه با جدیت، صداهای منطقی و طرفدار ایجاد روابط حسنه دیپلمات های با تجربه
ایالات متحده، رهبران نظامی جنگی و نماینده گان تجاری و مجتمع های دانشمندان
ایالات متحده را استثنا قرار میدهند.
برای درک خصومت کانگرس با مذاکرات هسته یی با ایران و
تلاش های آن کشور برای عقب نشینی، با تحمیل تحریم های خنده آور جدید، ضرور است تا
به سرچشمه این معضل ، بطور مشخص بر اعلامیه های سیاست مداران اسراییل که برای
نماینده های آمریکایی خویش رهنمود تعیین میکنند، نظر افگند.
در اواخر اکتوبر
2013، آموس یادلین، رییس سابق استخبارات نظامی دفاعی اسراییل (خواننده عزیز متوجه
میشود که تمام نهاد های نظامی و استخباراتی اسراییل واژه دفاعی را در خود ضمیمه
دارد. م.) در مورد انتخاب میان بمب یا بمباران صحبت مینمود – پیامی که بدون درنگ
توسط 52 رییس سازمانهای عمدتا یهودی آمریکا بازتاب یافت (هشدار روزمره، 24 اکتوبر
2013). بتاریخ 22 اکتوبر 2013، یووال شتاینیتز، وزیر استخبارات اسراییل، درخواست
تحریم های جدید شدید تر بر ضد ایران را نمود و اصرار ورزید تا ایالات متحده از این
تحریم ها به عنوان اهرمی برای ارایه تقاضای ترک کامل ایران از برنامه صلح آمیز
استفاده از انرژی هسته وی و غنی سازی آن، استفاده کنند. موشه یآلون وزیر دفاع
اعلان کرد که اسراییل هیچ معامله یی را که به ایران اجازه غنی سازی اورانیوم را
بدهد، نخواهد پذیرفت. اگر ایران بدون قید و شرط به ترک کامل برنامه هسته وی خویش
تسلیم نشود، موضع اسراییل، با تهدید جنگ (از طریق ایالات متحده)، همین خواهد بود.
این موضع عمده تمام PAC ها، PAC – Super ها و AIPAC طرفدار اسراییل است. آنها به
نوبه خود سیاست دیکته بر افراد متملق در کانگرس ایالات متحده را عملی مینمایند. در
نتیجه، کانگرس حتا تحریم های هرچه شدید تر اقتصادی به هدف برهم زدن مذاکرات جاری
بر ایران را وضع مینماید.
آنهایی که بزرگترین پرداخت های صهیونیستی PAC های طرفدار اسراییل را دریافت نموده اند، افراد ماجراجویی هستند : سناتور مارک کرک (925379 دالر)، مبتکر لایحه تحریم قبلی، درخ