ازپالیسی چند بعدی تا اوج بحرانات نهفته وفروپاشی پاکستان قسمت-5

حسن پیمان

ازپالیسی چند بعدی تا اوج بحرانات نهفته وفروپاشی پاکستان

 

قسمت-5

 

از انجائیکه بحرانات افغانستان ازابعاد گستردۀ بحرانات  وسیع منطقه وجهان که مرکز اساسی وبحران محور ی وتعین کنندۀ ان طی نیم سدۀ گذشته ؛پاکستان ارزیابی میگردد وبا هم ارتباط زنجیری دارد که نباید از ان  اغماض گردد-به این مفهوم که پالیسی دوگانۀ شیطانی وچند بعدی مقامات پاکستانی -نظامیان سفاک جهنمی ان ؛ همان طوریکه صلح وثبات راتا الحال برهم زده امده اند؛ وبویژه که در دهه های اخیر بجای  صلح وثبات وامنیت  دامنۀ تیروریسم وبنیاد گرائی افراطی را در بستر مساعد هر جامعۀ که میسر بوده منجمله افغانستان  بیشتر از هرزمان دیگرگسترده تررشد وتوسعه داده ودر برابر اهداف مبارزه با تیروریسم از هر نوعی که بوده  قرار گرفته وتلاشهای زیادی برای  شکست وبد نامی ان نموده وبا اتخاذ مشی نوسانی سیاسی  در یک نقش کاذب ودروغین !؟ مستقیم یا غیر مستقیم خود؛ پاکستان  در دفاع ودر خدمت تیروریسم قرار گرفته است .اما با چشمان بی بصیرت ونا بینای خود غافل از انکه  این اسپ شارلتانی وشیطانی انگریزی او روزی از پای میماند و آتشی را که می افروزد روزی دامنگیر خودش نیز میگردد ؛ اکنون لبۀ تیززبانۀ این اتش افروخته شدۀ (تحمیلی !!!) ان بالای افغانستان در ملک خودش چنان بیباک وسرکش زبانه کشیده است که  دارد امروز دامن خود پاکستانیهای ماجراجو وناعاقبت اندیش را به چنگ اورده است  وبه وضاحت میبینیم که در این اتش میسوزند ودر این آتش مثل افغانستان دارند دست وپامیزنند  والآ ن مردم ما میگویند" چاه کن زیر چاه است..!"مثلی است که باید در اینجا صدق بکند-البته قربانیها را باز هم مردمان بی دفاع ومظلوم وبیگناه ومسلمان  پاکستان مانند مردم مظلوم مسلمان  افغانستان  باید است  متحمل گردند وبدوش بکشند که توسط زمامداران سفاک پاکستانی انرا تحمیل مینمایند !-   وبه سخن دیگر- یک : _  قدرت اتمی پاکستان دارد اهسته اهسته و آرام با قدرت توفنده ولایزال توده های ملیونی وبجان رسیدۀ پاکستان مواجه و رو در رو گردد..-  دو : _  رژیم پوشالی جنایتکار فاسد -فاشیست پاکستانی وارگانهای امنیتی ونظامی خونخوار ان  اکنون نمیتوانند مانند سابق با (دنده چوبکهای بانکسی!؟) خود خشم انقلابی توده های بپا خاستۀ ملیونی پاکستان را فرو نشانند وبه زور برچه ونیزۀ استعماری واستبدادی صدای رسای ازادیخواهانۀ انها را در گلون های شان خفه بسازند و با زور گوئیها خاموش کنند -   سه : _  همانطوریکه به دستور باداران انگریزی خود اسلام افراطی وبنیادگرائی خرافی- سنتی-سلفی -تیروریستی را از طریق ملا ها ومولویهای دیوبندی دست پروردۀ انگریزی در بستر این جامعه نهادینه وعمیق و گسترده ساختند؛ ناگزیر گردیده اند که بخاطر بقاء وادامۀ استبداد سنتی خود با تیروریسم وتیروریستها وبا جنایات وفجایع وفساد کنار بیایند وهیچ راه گریزدیگری در فرایند سیاسی نیز نخواهندداشت!؟- چهار : _     زیرا دوران یکه تازیها وکودتا بازیها ونظامیگریها ودکتا توریها وسیاستهای توتالیتاریستی فاسد-فاشیستی -نظامیگری وتوطئه گر  درپاکستان برای سر کوب خلق به زنجیر کشیدۀ ان نیز دیگر کم رنگ گردیده ودر برابر امواج نوین وتوفندۀ خشم انقلابی توده های ازادیخواه در پاکستان نسبت به هر زمان دیگر ضعیف ونا توان گردیده است-  پنج : _   و حتا خلق بپا خاسته وبجان رسید وبویژه نسل نوین وپیشتاز جامعه وجونان نورس وبیباک وبیدار این سرزمین نا آرام تآریخی  دیگر با روشهای توتا لیتاریستی -خشن عقبگرایانه ومحافظه کارانه دکتاتوری که مستقیمأ در خدمت ارتجاع سیاه به دفاع از تاریکیها وتاریک اندیشیها وبر ضد تغییر وتکامل ودموکراسی وآزادی خواهی ها وخواسته های ملی و دموکراتیک  مردم قرار دارند ؛ ذاتأ وطبیعتأ مطابق به قانونمندیهای عینی تکامل اجتماعی غیر قابل مهاروخارج از کنترول وبه گونۀ سازش ناپذیر وخصمانۀ انتا گونیستیک ان رشد میناید - شش : _  ودولت پوشالی توتالیتاریستی دست پروردۀ انگریزی دیگر از هر لحاظ اعتبار-عزت-حرمت واعتمادسیاسی-اجتماعی و مردمی خود را نتنها در نزد مردم خود ومردم مصیبت دیده وبه خون نشستۀ افغانستان بلکه در نزد مردمان منطقه و سراسر جهان نیز باخته واز دست داده است ومنحیث یک کشور ماجرا جو وجنگ افروز ومتجاوز ومداخله گرشارلتان وبدنام معروف  و بیش از پیش تجرید ومنزوی شده است وبا این روشها وشگردهای خود دارد جامعۀ پاکستان را نیز به بحرانات لجام گسیختۀ غیر قابل مهار وکنترول دچار نموده وسر انجام زمینه های فروپاشی وتجزیۀ انرا فراهم نماید-که دارد به آینده های نه چندان دور عمق وپهنای اوج این بحرانات در همه عرصه ها وابعاد ونهاد های سیاسی-اجتماعی-نظامی-اقتصادی با اوج جنایات-فجایع -فساد-تیرور وتیروریسم-تبعض ونسلکشیها ؛ شاید تحولات وتغیرات ودگرگونیهای غیر قابل پیشبینی که منجر به پاشانی وپایان عمر ننگین (66 سالۀ) مداخله گرانه -منافقانه ومغرضانۀ ان دراین منطقه خواهد گردید که به چشم سر انر خواهیم دید. واین عوامل وده ها فکتورهای عمده واساسی دیگری نیز موجود اند که یکجا با جنبشها ی جدائی طلبانه وآزادیخواهانۀ بلوچها وپشتونها -شیعه ها-هزاره ها وازبیکها وسائیر جنبشهای نهفتۀ توده ای و  مردمان تحت استبداد وستم نظامیان سفاک وحاکم  وحکومت جبارو راست گرای عقبگرد؛ دست بدست هم داده در تعین سر نوشت مردم در بند وزنجنیر کشیدۀ پاکستان نقش عمده-تعین کنند وسازنده کسب مینماید - که از فلسفه  ونصایح  آموزنده وسازندۀ میزا عبدالقادر(بیدل)بزرگ (تورک برلاس) باید پند بگیردکه گفته بود: ا

مکن گردن فرازی تا نسازد دهر پامالت

که نی آخر به جرم سرکشیها بوریا گردد

هفت : _  درپاکستان جنگ ونبرد وتضادهای عمیق انتگونیستیک اجتماعی در سطح  ان  همچون بحر آرام ولی در عمق نهایت ناقرار ونا آرام دیده میشود که این نبرد بی امان بین( روشنائیها وتاریکیها-بین ظلم واستبداد وعدالت خواهیها ودموکراسی- آزادی ورهائی کامل از بند وقید هرنوع غلامی وبردگیها  -ستم واستثمار وبهره کشی انسان توسط انسان-تبعض ونسلکشیها و...) با عمق وپهنای وسیع وگستردۀ  ان با خشم ونفرت  بی پایان بگونۀ انقلابی ان در جریان است که از عمق به سطح جامعه خود را ظاهر نموده استهشتپاکستان بدون کمکهای سر شار غربی در همه عرصه ها وابعاد ان به زندگی ننگین وطفیلی خود   ادامه داده نمیتواند وزود ازهم میپاشد وبه مجرد قطع این کمکها که با هزاران نیرنگ واغوا انرا بدست می اورد؛ شیرازۀ زندگی ان از هم متلاشی ورژیم پوشالی طرازاسلامی افراطی-محافظه کار عقبگرای - جنایت پیشه مدافع تیروریسم ومغرض ومحیل شیطانی ان ازهم متلاشی  وواژگون میگردد- از انرو باید تحت عنوان مهاجر-جهاد اسلامی وحمایت از اسلام !؟- طالب- القاعده  وتیروریست وتیروریسم دست پروردۀ خود وغیره.. که در افغانستان وفرا مرزهای ان وسائیر کشورهای غنی وپر منفعت اسلامی وغیر اسلامی  از راه اسلام فروشی وتجارت دین وگسترش اسلام وهابی؛  منحیث ژاندارم منطقه ازاعراب وهابی وغربی باید باجگیری نماید- وبا هرنوع صلح ومصالحه باید کنار نیاید وسازش نکند وهر انکه بنام صلح سر بالا کند گردن زند وجنگهای  گونا گون را  که هم اکنون با شعلور نگهداشتن تنشهای قومی-نژادی-وزبانی مذبوهانه  در بین جامعۀ خود تلاش مینماید وبا گسترده سازی مداخلات؛ تحمیل ونهادینه سازی منازعات ملی-قومی ونژادی وتیروریسم وناآرام سازی در داخل افغانستان که از نیم سده به اینسو از طریق مزدوران واجیران زرخرید وفروخته شدۀ خود براه انداخته است که بااین تلاشها میخواهد بحرانات مضمحل کننده وسقوط نظام ارتجاعی شرارت پیشۀ عقبگرای اسلامی افراطی  وفروپاشی جغرافیائی سیاسی خود را پاکستان از انظار عامه وجهانیان بپوشاند که جلوگیری از این بن بست وبحرانات  دارد که دیگر به ناممکنات مبدل گردیده است- یک مثال برجسته میزنیم که بمثابۀ مشت نمونۀ خروارکه همسوئی مستقیم با همچو توطئه ها ومنافقتها  ومداخلات پاکستان و -ای-اس-ای- در کشور ما افغانستان  دارد که از بدو پیدائیش خود تا کنون ادامه داده امده است  وتکانۀ شدیدی است نتنها به ملیتهای باهم برادردر این کشور بلکه همه مردم جهان ومنطقه را این حملۀ فاشیستی خونباربر ضد ملیتهای تحت استبداد به لرزه در آورد که حتا هتلر وموسیلینی وسائیر فاشیستان ورهبران انها نیز چنین یک جنایت را با نفرت غیر انسانی وغیر اخلاقی ودور از هرنوع فرهنگ و آداب معاشرت  لومپن مآبانه  انجام نداده بودند که رسمأ از طریق رسانه های صورتی وصوتی از سوی شخصی بنام جنرال  "عبدالواحد طاقت" بی  فرهنگ  وخرد باخته از طریق تلویزیون "ژوندون" اعلان گردید که گفته میشودکه این  میدیا ونهاد نشراتی توسط یک جاسوسی  بنام اسماعیل یون با تشدید نفاق ملی به نفع پاکستان  درداخل افغانستان  نشرات مینماید؛  اعلام گردیده است که همگان شاهد ان هستند که بعد ها با پشیمانیها  وندامتها ومعذرت خواهیها خواست تا حساسیت های بر انگیخته شدۀ توده ها ی توهین شده  را به این ترتیب  فروکش نماید (!!!)- زیرا فاشستان وبر ترجویان نژادی وزبانی نخست آگاهانه تلاش مینمایند به شکلی از اشکال وبه نحوی از انحا علیه غیر همتبار وهمنژاد وهمزبان خود حملۀ فاشیستی حساسیت بر انگیز نموده وقتا که دیدند موضوع جدی تر گردیده وروبه وخامت میگرا ید بعدأ برای  فروکش سازی ان  نام این حملۀ خود را  بنام( مذاق- وخنده وویا تحت نام اشتباه وندانیم کاریها وبا معذرت خواهیها وغیره )  میخواهند جبران نمایند که  همچو حملات چندین بار بالای خلق  شریف وبا حرمت تورک افغانستانی صورت گرفته است  منباب مثال؛ سال گذشته نیز طی یک قطعه شعری از نام یک شاعر تاجیک تباربا استفاده از کلمات وواژه های رکیک ودودشنامهای کوچه ای ولومپن مآ بانۀ فاقد فرهنگ وخرد واخلاق  از عمق نیات شوم و فاسد خود  خصومت ودشمنی خود را با خلق تورک ابراز نموده  از طریق سایت آریائی به نشر سپرده شد وبعد از یک سال شنیدن دو ودشنامهای مشابه  وعکس العملهای شدید از طریق رسانه ها و غیره که باید بمجرد نشر ان رد میگردید واز خود دفاع به عمل می اورد ویا معذرت خواهی میشد اما  قرار گفتار خودش ان شعر یا دشنان نامه را گویا او ننوشته بوده کدام شخص دیگری از نام او همچو یک شعر توهین آمیز را عنوانی خلق با شرف وباعزت وباغیرت تورک نوشته تحت نام او به نشر سپرده است ؛ از ان معذرت خواسته  وبه این ترتیب خواست  این حملۀ دور از فرهنگ وادب را جبران نماید  وتا کنون شاعر ان دشنام نامه هم معلوم نشد که خود را معرفی میکرد وبه پاس این خدمت خود به -ای-اس-ای وجیره حلالی خود ؛  پاداشهای از مردم ما نیز میگرفت   !؟- لازم است تا  در اینجا بالای حملات وحرفهای جنرال طاقت نیز یک مکث اجمالی صورت گیرد.ا

 چشمی که ندارد نظری حلقۀ دامیست"

هر لب که سخن سنج نباشد لب بامیست" ...ا

خلق باغیرت وبا ناموس ما فقر وغربت   زنجیر وزندان واعدام و توپ وراکت وبم وهر نوع قربانی را قبول دارند  اما نه دو ودشنام وحقارت وتوهین وبی ناموسی  را(!!!) : توهین وحقارت-بی حرمتی ونفرت- کینه وبغض- تهدید وتوبیخ-خود برتر بینی -عظمت طلبی-خشونت وشئونیسم که  بطور عمده  از جمله پدیده های شوم (جنایت افرین) وعناصر متشکلۀ  فاشیسم سنتی-قبیلوی را تشکیل میدهد؛ بمثابۀ یگانه رفتار وروشهای سنجیده شدۀ زمامداران قبایلی در افغانستان امروزی در دوصد سال اخیر را به اثبات میرساند که به شهادت تواریخ بویژه تأریخ(مرحوم غلام محمد غبار(  افغانستان در مسیر تأریخ )-مرحوم فیض محمد کاتب  هزاره (سراج التواریخ)- واقای دای فولادی (افغانستان: قلمرو استبداد وغیر...) ؛آ ثار ومقالات  گرانبهای علمی وتحقیقی معتبر که بیشمارهم هستند  وبا الخصوص کتاب (تاج التواریخ )که به قلم واعترافات وفرمائیش شخص امیر عبدالرحمان جبار که به قصاب انسان و نهضتها وجنبشهای ازادیخواهانۀ ضد استعماری وملی معروف است ؛  تألیف وبه چاپ رسیده است  ؛  بوضاحت  به نمائیش میگذارد-که بعد از تشکیل افغانستان  وبویژه به تعقیب یک قوم سازی جامعۀ خراسان قدیم برخلاف روشها وسیاستهای عاری از تبعیض  امپراتوری تیموریان وبابریان واحفاد ان  ؛پایه های اساسی ان بر منای سیطره جوئیهای قومی-قبیلوی-نژادی وزبانی ومذهبی وسمتی وقبیله سالاری بگونۀ میراثی ان به شرح ذیل استقرار وادامه داده شده امده است که  برخی نکات عمده را در اینجا بر میشماریم: و                                                        

 یک  این سیطره جوئیهای فاشیستی که از دوران حاکمیت تباری احمد خان ابدالی درانی ملتانی هند برتانوی که با جد دست پروردۀ انگریزی او که با کله منار سازیها -قتل وغارتها-با کوچهای اجباری وتصفیه های قومی آغاذ گردید وسر انجام  حتا استقرارحکومت مرکزی یک قومی خودرا نیز به قیمت این جنایات وفجائی وقربانیها ی بیشمار مردم مظلوم وتحت استبداد حفظ کرده نتوانست وسقوط داده شد؛ گرفته تا -   دو : _امیر عبدالرحمن جلاد وجبار تاریخ این سیاسیت را با شعار:"هرکس از افغانستان است افغانست-افغان یا افاغنه=به پشتون- وافغانستان جای افغان ها "پشتون" ها ست  و..." وهمچنان تأکید کرد که: " ..قندهار خانوادۀ سلطنتی افغانستان میباشد  و.."  ومقتدر ترین قصاب انسان وجنایتکار وجلاد ان که "دوست محمد خان ایشک اقاسی " نام داشت وبه اختیار وصلاحیتهای بی حساب وبه امر خود هر نوع جنایت را بخصوص در حق مردم هزاره  وتورک وتاجیک انجام میداد که با قصاوت وحشیانه وبا خشنترین ، ظالمانه ترین وبا بیرحما نه ترین  شکل قتل وغارت وکشتار واعدام وزنجیر وزندان وشکنجه های غیر انسانی وبا کوچهای اجباری-تصفیه های قومی وبا تجاوزات گوناگون جنسی وبا کنیزگیری وبرده داری وبا غصب زمینها وجایداد های ملیتهای تحت استبداد بویژه  علیه خلقهای محنتکش تورک( هزاره-اوزبیک-تورکمن-ایماق-تاتار- قزاق- قرلق-قرغز- قلپاق- ایغور-قزلباش- شیعۀ تورک- چاوشی -یفتل وکوشانهای تورک -خلج یا غلجائی تورک  وغیره...)تاجیک -نورستانی- بلوچ-پشه ای- هندی-سکه- براهوی- پامیری- عرب- شنواری-  -صاپی-وغیره  را که حدود (30سی) قوم وتبار مختلف را این سرزمین در آغوش گرم خود برادر وار جای داده است با خشونت قبیلوی وبا نهایت بیرحمی چون قصاب انسان دنبال نمود-  سه : _ وبه تعقیب ان عین سیاست جنو ساید فاشیستی با استفادۀ ابزاری ازدین ومذهب به طراز فاشیسم سنتی-قبیلوی توسط  محمدنادر مشهور به " مستبد وغدار"  و"ال یحیا - طائیفۀ سلطنتی " دریدونی از هند برتانوی انگریزی که به جیرۀ انگریز بزرگ وپرورش یافته از سوی انگلیسها  بعدأ به افغانستان اعزام گردید؛ با قتل وکشتارها واعدامها وبه توپ ودار بستنها با زنجیر وزندان وکنده وقین وفانه -چانواری ومثله سازی وزولانه وبا غصب جایداد ها وسرزمینهای حاصل خیز   وبا کوچهای اجباری وبا طرح پروژۀ وسیع ناقل سازی اهالی جنوبی وماوراء دیورند تحت استعمار انگریزبیشتر در صفحات مرکزی وشمال کشور وبا حشر ولشکر کشی های قومی برای نسلکشی وایجاد نفاق ودشمنی وتشدید خصومتهای قومی -نژادی-زبانی -مذهبی وسمتی به شکل خائینانۀ ان علیه وحدت ویکپارچگی ملی با دامن زدن به تفتین وتفرقه ونزاع ملی بر مبنای فلسفۀ فاشیسم -سنتی-قبیلوی ان با جابجا سازی  فامیلهای خود در کابینه وتقسیم تمامی ارگانهای دولتی واشغال ان به این مهاجمین ومنسوبین ومتعلقین واقارب وخویشاوندان خود که از سرزمین استعماری انگریزی با خود آورده بود؛ چنان جنایات  وفجایع بی سابقه را در تأریخ زمامداریهای خائینانه ووطن فروشانۀ خود دنبال نمود که به  قول مرحوم " غبار"  در (صص 29 و61 کتاب خود بنام افغانستان در مسیر تاریخ) اورده است که: " در سراسر افغانستان ...در برابر همه مرتکب اعمالی شدند  که هیتلری ها در مقابل یهودیها نکرده بودند   ... . "  که نمادی از سیطره جوئیهای فاشیستی -قبیلوی برای یک قوم سازی افغانستان ونابودی سائیر اقوام غیر پشتون شمرده میشود (!!!)- چهار : - که در این دوره از جنایات در تأریخ وحشت ودهشت وبر بریت طراز فاشیستی قبیلوی-سنتی که پایه اساسی سیاست سلطنت خونتا ی استبداد نادری را تشکیل میداد؛  یکی از خونخوار ترین فاشیست مشهور قبیله سالارومقتدر ترین جنایت کار ان  دوره که هم وزیر وهم رئیس تنظمیۀ صفحات شما ل(تورکستان) زمین  بود " وزیر محمد گل مهمند" نام داشت  که استبداد فاشیسم قبیلوی با نام نامی او گره خورده وهمه با اواشنائی کامل دارند که با ادامۀ همان روشها ورفتار های جنایتکارانۀ  سلفی خود آ گاهانه وپلان شده تا فرهنگ -زبان ومدنیت وحتا نابودی کامل فیزیکی ملیتهای تحت استبداد وبویژه تورک تباران را با صلاحیتهای عام وتام خود  از طریق اعدامها وزنجیر وزندانها -کنده وقین وفانه وتیلداغ کردن ها و مثله وبا شکنجه های غیر انسانی  وبا تصفیه های قومی وکوچهای اجباری وناقل سازی اهالی سمت جنوبی وماوراء دیورند استعماری انگلیسی در صفحات شمال ومرکزکشور وبدیژه علیه مرد هزاره  وبا غصب بهترین سرزمینهای حاصل خیززیردهنه های آبی نهرها -دریا ها وکاریزها وچشمه سار