موقعیت اقتصادی ، سیاسی و نظامی جهان

موقعیت اقتصادی ، سیاسی و نظامی جهان

 نوشتهجیمز پتراس

برگردانآمادور نویدی

برای شناخت موقعیت اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان نیازمندیم که مناطق و کشورها را به همراه چندین محور سیاسی پویا بررسی نمائیم:

۱. سرمایه داری در برابر ضد سرمایه داری؛

۲. نئولیبرال در مقابل ضد نئولیبرال؛

۳. ریاضت اقتصادی در برابر ضد ریاضت اقتصادی؛

۴. مراکز فرماندهی جنگ و مناطق جنگی؛

۵. تغئیرات سیاسی و ادامه سیستم اقتصادی – اجتماعی؛

۶. نظم نوین و پوسیدگی سیاسی.

اگرچه که بسیاری از این ابعاد باهم اشتراک دارند، آن ها هم چنین پیچیدگی و نفوذ ملی و داخلی را در برابر روابط قدرت جهانی، برجسته می سازند.

ما ابتدا رژیم ها و جنبش های نوظهور را که در هر یک در این کاتگوری می گنجد، شناسایی و طبقه بندی می کنیم، و سپس در باره روند «جهانی» کنونی و چشم انداز آینده، برمبنای شباهت نیروهای مرتبط، به عام گویی واقعی اقدام می کنیم.

سرمایه داری در برابر ضد سرمایه داری

سرمایه داری تنها سیستم اقتصادی سراسر جهان استبا این حال، دوره های بحران های شدید، رکود و شکست را هم چنان تجربه کرده و می کندچندین رژیم )مانند کوبا، ونروئلا و چین(، حتی اگر چه سرمایه گذاری های خارجی را در مقیاس بزرگ دنبال می کنند، مناطق تجاری آزاد ایجاد می کنند و مشوق هایی جهت تحریک گسترش بخش خصوصی ارائه می دهند، ولی هم چنان خود را» سوسیالیست« اعلام می کنند.

احزاب ضد سرمایه داری، جنبش ها و اتحادیه های کارگری پدید آمده اند و برخی هنوز در مقیاس بزرگ درگیر در مبارزه طبقاتی انداما دیگران تسلیم شده اند، مانند سریزا در یونان، و ریفانداسیون کمونیستا در ایتالیا، که هرگونه تظاهر به ضد سرمایه داری را کنار گذاشته، و انواع نئولیبرالی و سرمایه داری را پذیرفته اند

گرایش های ضد سرمایه داری در بهترین شکل ضمنی در اعتصاب توده ای طبقه کارگر در چین، هند و آفریقای جنوبی و آشکارا توسط احزاب کوچک در اروپا، آسیا، آمریکای جنوبی و جاهای دیگر اتفاق می افتد. از همه مهم تر درگیری ها و مبارزات بین انواع سرمایه داری است: بین رژیم ها و جنبش های نئولیبرال و ضد نئولیبرال؛ و بین جنبش ها و رژیم های طرفدار ریاضت اقتصادی و مخالفان ریاضت اقتصادی.

از نظر نظامی، اختلافات ها را می توان با تمایز بین «مراکز (فرمان) جنگ» در کشورهای امپریالیستی و «مناطق جنگی» به خوبی درک کرد.

 نئولیبرال و قدرت همبستگی ضد نئولیبرال

در طول دو سال گذشته، توازن قدرت به سوی رژیم های حامی نئولیبرال تغئیر/ شیفت کرده است. حتی جایی که تغئیرات رژیم سیاسی رخ داده است، آن ها با هیچ شیفت قابل توجهی به سوی سیاست های ضد نئولیبرالی هم راه نبوده اند.

آمریکای لاتین شاهد بزرگ ترین شیفت به سوی رژیم ها و سیاست های راست نئولیبرال بوده است. راست گرایان افراطی، در آرژانتین در انتخابات ریاست جمهوری و در ونزوئلا در انتخابات مجلس برنده شدند. در برزیل، رژیم باصطلاح «حزب کارگران»، یک برنامه ریاضت اقتصادی نئولیبرالی را پذیرفته است. در بولیوی، جنبش سوسیال دمکراتیک به سوسیالیسم در رفراندم اخیر، انتخاب مجدد رئیس جمهور ای وو مورالس را برای بار سوم، باخت. نیروهای سازمان یافته ای که رفراندوم را شکست دادند، عمدتاً از نئولیبرال های تندرو بودند.

در جاهای دیگر، تغئیرات سیاسی در آمریکای لاتین، از رئسای جمهور نئولیبرال تندرو گرفته تا سوسیال دمکرات های آشکار (شیلی و السالادور) و ملی گراها (پرو)، به سادگی به ادامه سیاست های اقتصادی بازار آزاد منجر شد. حتی رژیم های سوسیالیستی، مانند کوبا، مشوق های بازار و مناطق تجاری آزاد را برای چند ملیتی های خارجی معرفی کرده اند.

در خاورمیانه و شمال آفریقا، شورش های مردمی علیه حاکمان مستبد نئولیبرال به صورت خشونت آمیزی سرکوب گردید. اقتدارگرایان نظامی نئولیبرال و سیاستمداران بازیافت شده و در مصر، تونس، اسرائیل، عراق و یمن به قدرت برگردانده شدند.

ایران، تحت رژیم اخیراً منتخب» رفرمیست« روحانی، میدان های گاز و نفت را به سرمایه های خارجی باز کرده است و حدود ۴۰ درصد نمایندگان مجلس را درانتخابات فوریه ۲۰۱۶ به دست آورد.

در آسیا، نئولیبرال ها، که قدرت را در انتخابات اخیر در هند و اندونزی به دست گرفتند، به سوی تعدیل زدایی در حرکت هستند و نفوذ سرمایه های چند ملیتی را تشویق و ترویج می کنند. چین و روسیه به سوی تسهیل جریان سرمایه مالی حرکت می کنند – که منجر به فرار چندین میلیارد دلار سرمایه و مهاجرت خانواده های میلیاردرهای جدید به کانادا، انگلستان، آمریکا و دیگر کشورهای غربی شده است.

سوسیال دمکرات ها در اروپا، اسکاندیناوی و کشورهای پائین، حتی اگر حمایت احزاب راست گرای ضد مهاجر را از دست بدهند، سیاست های عمیق نئولیبرالی را پذیرفته اند.

در کشورهای بالتیک استونی، لتونی و لیتوانی، نئولیبرال های تند رو، برنامه های ریاضت اقتصادی سختی را تحمیل کرده اند و به این دلیل که اپوزیسیون همان سیاست ها را ترویج و تشویق می کند، موجب تحریک تظاهرات با عواقب بزرگ سیاسی نشده است.

پس از سیاست های مخرب گورباچف و یلتسین، روسیه، تحت پوتین، موفق به بازسازی کشور و اقتصاد شده است. اما جدا از پایان دادن به غارت آشکار اقتصاد توسط گانگسترهای الیگارشی سوار بر موج، روسیه هنوز کشوری وابسته به نفت است که میلیادرها به سادگی سرمایه گذاری می کنند و سرمایه خود را خارج می سازند.

یونان، که تحت حکومت احزاب راست گرای فاسد به یک دست نشانده ورشکسته تبدیل شد، در ژانویه ۲۰۱۵، یک شورش انتخاباتی را تجربه کرد، و حزب به اصطلاح «ضد نئولیبرالی» چپ گرا را انتخاب کرد. سیریزا تحت رهبری آلکساندر سیپراس برنامه وحشیانه ریاضت اقتصادی اتحاد اروپا – صندوق بین المللی پول را پذیرفت، و بدهی، رکود، فقر و دست نشاندگی یونان را عمیق تر کرد.

در پرتقال، در یک اتحاد ضد ریاضت اقتصادی بین احزاب سوسیالیست (سوسیال دمکرات) و کمونیست و بلوک چپ، دولتی جدید تشکیل داد. با این حال، تحت فشار اتحادیه اروپا، تسلیم شد، و طرح های ضد ریاضت اقتصادی نیم بند خود را رها کرد.

در کانادا، حزب لیبرال اپوزیسیون، حزب محافظه کار را شکست داد، تغئیرات ظاهری ارائه داد و بی درنگ از وعده های خود در پایان دادن به ریاضت اقتصادی عقب نشینی کرد.

در مجموع، یورش ریاضت اقتصادی نئولیبرال، اپوزیسون توده ای را تحریک کرد که منجر به تغئیرات سیاسی گشت، و قدرت را به احزاب و رهبرانی داد که تقریبا همان سیاست ها را پذیرفتنددر برخی موارد، تغئیرات سیاست های نئولیبرالی را با گسترش اقدامات ریاضت اقتصادی عمیق تر کرد؛ در موارد دیگر، برخی از محدودیت ها را بر حقوق و هزینه های اجتماعی اصلاح کرد.

انتخابات فوریه (۲۰۱۶) در ایرلند، موردی برای اشاره کردن است:

علاقه مندان نئولیبرال ریاضت اقتصادی در دولت ائتلاف (فین گیل و حزب کارگر) شکست خوردند و فیانا فائیل مجددا به عنوان حزب پیشرو پدیدار گشت، حتی اگرچه بحران اقتصادی و شکست را بیاورد! تنها استثنا به این چرخش در سیاست، افزایش رأی برای حزب ملی گرا – پوپولیستی شین فین و احزاب پراکنده ضد نئولیبرال و چپ بود. در پایان، دو حزب نئولیبرال به احتمال زیاد یک رژیم ائتلافی تشکیل دهند.

در اروپا، احزاب ضد نئولیبرال، و ضد ریاضت اقتصادی اصلی، راست گرایان محافظه کاری هستند که انتخابات را در لهستان و مجارستان برده اند و احزاب اپوزیسیونی مانند جبهه ملی در فرانسه.

تنها استثنا در اسپانیا است که حزب چپ، پودیموس، برنامه ضد ریاضت اقتصادی را پذیرفته است، در حالی که پیش نهاد تشکیل یک دولت ائتلافی با حزب سوسیالیست نئولیبرال داد، رژیم ائتلافی هرگز صورت نگرفت.

علی رغم تعمیق بحران اقتصادی و خصومت و ضدیت مردمی، بازگشت، ادامه و پیروزی احزاب و سیاست های ریاضت اقتصادی نئولیبرال و ادامه دارد.

در خاور میانه، شمال آفریقا، بالتیک و کشورهای اروپای شرقی، مصر، تونس، لیتوانی و لهستان، سرکوب، اپوزیسیون چپ را از پا در آورده و به عقب رانده است.

ثانیاً، احزاب ملی گرا/ناسیونالیست و رژیم های محافظه کار مانند مورد فرانسه و مجارستان، بر ریاضت اقتصادی حمله پیش گیرانه کرده، و چپ را به حاشیه رانده و ایزوله کرده اند.

ثالثاً، تنش های بین المللی، جنگ ها، کودتاها و افزایش نیروهای نظامی در اکراین، سوریه، یمن، ترکیه و جنوب شرقی آسیا، موقتاً اپوزیسیون محبوب به برنامه های ریاضت اقتصادی و نئولیبرالی را از پا درآورده، و به عقب رانده است.

در اکراین، رژیم نئولیبرال مورد حمایت آمریکا عملاً سقوط کرد و به طور گسترده ای بی اعتبار شد. مشکل این است که مهاجم ترین اپوزیسیون، از سوی راست گرایان نئونازی است!

در کوتاه مدت، درگیرهای های بین المللی موقتاً حواس اپوزیسیون محبوب را نسبت به نئولیبرالیسم پرت کرده استبا این حال، در طول زمان، جنگ ها، کودتاها و تخریب نظامی، بحران داخلی را تشدید کرده است، تا جایی که سیل پناهندگان، اتحادیه اروپا را تهدید به از هم پاشیدن کرده است.

تحریمات اقتصادی اتحادیه اروپا نسبت به روسیه به خاطر اکراین بحران اقتصادی را تشدید کرد.

جنگ تروریستی مورد حمایت آمریکا – اتحادیه اروپا – ترکیه و سعودی علیه سوریه و متحدان او تنش ها را تشدید کرده و سرمایه گذاری در منطقه را تعدیل کرده است.

به عبارت دیگر، رژیم های نئولیبرال/ ریاضت اقتصادی، کم تر توسط اپوزیسون داخلی تهدید می شوند، تا با گسترش «مناطق جنگی»، ناشی از مراکز جنگ امپریالیستی.

 مراکز جنگ و مناطق جنگی

موقعیت اقتصادی و سیاسی و اختلافاتی، که ما شرح داده ایم، تأکید بر انواع رژیم های سرمایه داری، پیشرفت نئولیبرالیسم و ظهور تنوع در میان سرمایه داری (ریاضت اقتصادی در مقابل ضد ریاضت اقتصادی) دارد.نظامی گری آمریکا و اتحادیه اروپا شکاف بین قدرت های سرمایه داری ناشی از ظهور

) چین(و ظهور مجددروسیه را عمیق تر کرده است.

  طرح سیاسی – اقتصادی و ارتباط نیروها عمیقاً به وسیله درگیری های نظامی تأثیر پذیرفته اند.

جنگ ها، کودتاها و شورش ها، بیش تر و فراتر از انشعابی که در بالا بدان اشاره شد، دامنه، عمق و سرشت سیستم اجتماعی – اقت