الکساندر یاکوفلیف مأمور سیا بود و گارباچوف از آن اطلاع داشت (قسمت پایانی)
الکساندر
یاکوفلیف مأمور سیا بود و گارباچوف از آن اطلاع داشت
(قسمت پایانی)
مصاحبه
با سرهنگ آ. آ. سوکولوف(Sokolov)
مأمور
باسابقه اداره ضداطلاعات خارجی
https://kprf.ru/history/date/159594.html
مترجم: ا. م. شیری
https://eb1384.wordpress.com/2016/12/16/
۲۶ آذر- قوس ۱٣۹۵
ــ آیا یاکوفلیف بدلیل عضویت در
هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از حق مصونیت برخوردار بود؟
ــ البته، تصمیم هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد
شوروی ضروری بود، در این صورت او زندانی میشد. اما گارباچوف، تکرار می کنم، برای
ممانعت از بررسی اطلاعات بواسطه وزارت امنیت ملی در مورد الکساندر یاکوفلیف به هر
کاری دست زد.
ــ حالا که ما در باره کار داره کل یکم و دفتر «کا»
در ترکیب آن صحبت میکنیم، موضوعات کتاب خائنان، از نوع اولگ
کالوگین (Олег Калугин)۱ تا چه حد دقیق است، آیا
فعالیت او توصیف شده است؟
ــ اولگ کالوگین با تحریف واقعیتها و عملیات انجام شده که
از قضا، من هم در آن شرکت داشتم، در باره کار اداره ضداطلاعات ما در ایالات متحده
آمریکا گستاخانه دروغ میگوید. او حوادث واقعی را بسادگی تحریف میکند. حوادثی که
من بر اساس آنها، کتاب «ابرموشکور سازمان سیا در وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی»
را تألیف و ثابت کردم که او به استخدام سازمان«سیا» در آمده است.
کالوگین با تشریح کار اداره ضداطلاعات خارجی وزارت امنیت
ملی در خصوص خائنان در ایالات متحده آمریکا در کتاب خود نوشت، که اطلاعات ما ثابت
کرد که آرلوف (Орлов) مأمور کشفیات اتحاد شوروی مقیم انگلستان در سالهای سی از بیم
دستگیری در کشور از انگلیس به آمریکا فرار کرد.
اما آرلوف، بعد رفتن به آمریکا با وجود آشنایی با همه اعضای
«گروه پنج کمبریج»، هیچ یک از مأموران اطلاعات اتحاد شوروی را لو نداد. زمانی که
آرلوف، بگفته کالوگین، از سوی ما شناسایی شد، قبل از همه خود کالوگین در این
باره به یوری آندروپوف، صدر امنیت ملی گزارش داد. اما او، از قرار معلوم گفته بود:
«ما چه نیازی به این کهنه داریم؟» بهتر است نوسنکو (Носенко) را پیدا کنی و من به تو صلاحیت می
دهم. اما همه اینها سخنان کالوگین در باره کار تعقیب و شناسایی خائنان در میان
مأموران سابق وزارت امنیت ملی است. در حالیکه نوسنکو، سرهنگ اداره کل دوم وزارت
امنیت ملی، مقیم آمریکا و تا هنگام ربوده شدنش بواسطه عوامل او در سوئیس در سال
١۹۶۴، از سوی مآموران اداره کل یکم در واشینگتن، خود من و عامل من در سال ١۹۶١
شناسایی شد. همچنین، سرگرد ضداطلاعات، آناتولی گالیتسین (Анатолий
Голицын)۲ را که درسال ١۹۶١ به
هلسینیکی فرار کرد، من شناسایی کردم.
در ضمن، عوامل مخفی اطلاعات ما به عملیات شناسایی نشانی محل
سکونت آنها جلب شدند! برای اینکه درآرلینگتون، رفتن با اتومبیل دارای شماره
دیپلوماتیک به مقابل منزل نوسنکو برای دیدن شماره ماشین او، به همان محلی که از
قضا من در دوره مأموریتم در آمریکا در نزدیکی آن ساکن بودم، بسیار دشوار بود.
بطوری که آن وقت متوجه شدم، ماسینهای نظارت بیرونی پلیس فدرال (اف بی آی)
همیشه مرا تعقیب میکردند، به همین سبب، مأمور مخفی اداره کل یکم وزارت امنیت ملی
به عملیات جلب شد. پس از آن، مرکز دستور داد، که به جز نظارت مخفی، انجام هیچ کاری
در رابطه با او لازم نیست.
اما کالوگین مینویسد که او در سال ۱۹۷۴ از طرف یوری
ولادیمیراویچ آندروپوف برای تعیین محل سکونت نوسنکو، سپس بیاثر کردن او موظف شد!
در حالیکه اداره ویژه ما پس از حذف باندر(Бандер)، سردسته ناسیونالیستهای اوکراین در
سال ۱۹۵۹ در مونیخ، دیگر هیچوقت به اقدام تلافیجویانه دست نزد.
ــ پس پاسخ شما به ادعای کالوگین دایر بر کار مشترک اداره «کا»
و اطلاعات بلغارستان در لندن، که آ. مارکوف (А.
Марков)، مخالف و
فراری از بلغارستان، شاغل در فرستنده رادیویی بی بی سی، در سال ۱۹۷۸ در نتیجه
«تزریق با چتر» جان سپرد، چیست؟
ــ اداره ویژه ما در قتل آ. مارکوف، این نویسنده فراری بلغاری، مخالف و کارمند بخش بلغارستان
رادیو بی بی سی در لندن هیچ دخالتی نداشت. این عملیات را فقط سازمان امنیت
بلغارستان میتوانست انجام دهد. بخصوص اینکه او شهروند بلغارستان بود نه اتحاد
شوروی! اما اولگ کالوگین به دروغ این عملیات را به اداره ضداطلاعات خارجی ما نسبت
میدهد.
پس از
این اظهارات کالوگین، رئیس جمهور وقت بلغارستان (۱۹۹۱-
۱۹۹۴) او را
برای ادای توضیحات جزئیات امر به بلغارستان دعوت کرد. اما کالوگین با این ادعا مثل
سایر مدعیات خود بازی کرد تا بتواند بحساب دعوت آن کشور، بار دیگر بصورت رایگان به
سراسر جهان سفر کند. از قضا، او با ادعاها، مصاحبهها و اظهاراتش بسیاری از
مأموران ما را لو داد.
ــ
منبع مهمترین عنصر برای اطلاعات در هر کشور است. مسئولان وزارت امنیت ملی و سازمان
«سیا» برای ایمنی مأموران خود تا چه حد خوب توجه داشتند؟
ــ
مسئولان سازمان «سیا»ی آمریکا از روش متفاوت از ما برای کار با جاسوس استفاده میکردند.
مأمور اداره کل یکم ما با آن جاسوس یا جاسوسان از آمریکا کار میکرد، که خودش، یک
مأمور مخفی و معاونش، او یا آنها را میشناختند. اما کارکنان سازمان «سیا» چنین
روشی داشتند، که همه عوامل عملیات مخفی آمریکا در هر کشوری تمامی مأموران امنیتی
خود در اتحاد شوروی را میشناختند. بعنوان مثال، جاسوس سازمان «سیا»، طراح آ.
تولکاچف (А. Толкачев) را همه مأموران مخفی سازمان «سیا» در مسکو میشناختند.
ــ
چرا آنها چنین کار میکردند؟
ــ
برای اینکه هر وقت میخواستند با او تماس بگیرند، سه ماشین از سفارت آمریکا به
حرکت در میآمد، و از یکی از آنها که تحت نظر نبود، مأمور برای ارتباط مخفیانه یا
ملاقات با عامل پیاده میشد. اتومبیلهای دیگر بعنوان پوشش و برای انحراف توجه
مأموران اداره ضداطلاعات و نظارت وزارت امنیت ملی استفاده میشدند. ناظران وزارت
امنیت ملی هم میدانستند، که هر یک از مأموران سازمان «سیا» که تحت نظرشان هستند،
ممکن است با عامل ما مواجه شوند، زیرا، مأمور سازمان «سیا»، عامل خود را به چهره
نمی شناخت! و این روش کار با عامل خود به آن منجر گردید که ادوارد هاوارد
لی(Эдвард
Говард Ли ) در
دوره آمادگی قبل از اعزام به اتحاد شوروی برای کار در مسکو، همه مأموران مخفی
سازمان «سیا» در مسکو را میشناخت. نکته جالب اینکه او هیچوقت در اینجا کار نکرد.
زیرا، قبل از اعزام به اتحاد شوروی از کار اخراج گردید.
ــ
بنا بر این، چنین مستفاد میشود، که، از آنجایی که شما و مأمور مخفی عوامل خودتان
را میشناختید، جلوگیری از شکست آنها برایتان آسان بود؟
ــ
بلی، البته. و. مارتینوف (В. Мартынов) از اداره «تی» (جاسوسی فنآوری) و س.
موتورین (С. Моторин) از اداره «آ» (اقدام فعال) اگر چه همه دانستههای
خود از عوامل اداره کل یکم در آمریکا را افشاء کردند، هیچ اطلاعاتی در باره
عوامل دیگر نداشتند! اما این کالوگین، هنگام کار در آمریکا
بعنوان معاون عامل مخفی اداره کل یکم، تقریبا همه عوامل شبکه مخفی را میشناخت.
خوشبختانه، نه بطور کامل. اما او در سال ۱۹۶۵، یک مأمور بسیار پر ارزش، لیپکا (Липка) را هم که از طرف «ناسا» در کاخ سفید کار میکرد، لو داد.
ــ
آیا به شما، الکساندر الکساندرویچ، دیپلوماتهای سالم سفارت اتحاد شوروی در
واشینگتن یا مأموران سیاسی اتحاد شوروی در نیویورک در کار برقراری رابطه با کسانی
که در ادامه ممکن بود به اداره ضداطلاعات خارجی تمایل نشان دهند، کمک کردند؟
همچنین، در رابطه با «انجمن بازگشت به میهن» که زمانی بوسیله س.
افرون(С. Эфрон)، شوهر م. سوتایاوا (М. Цветаева) تشکیل گردید و پوششی برای شماری از مأموران اطلاعاتی اتحاد شوروی
در فرانسه بود، چه؟
ــ من
پاسخ شما را اینطور میدهم. از چنین رابطه کارکنان سفارت اتحاد شوروی استفاده میشد. و.
کامنیف(В.
Каменев)، مدیر گروه فرهنگی سفارت اتحاد
شوروی در آمریکا، در گروهی که من تحت پوشش آن کار میکردم، تماس بسیار ارزشمند من
با شخصی بسیار مناسب برای کار ما را برقرار نمود. بلی، اولدریج ایمز(Олдридж
Эймс)، رئیس شعبه ضداطلاعات سازمان
«سیا» از کانال یک دیپلومات به همکاری با ادره کل یکم جلب شد، که ارتباط با او
باعث تحریک سوءظن مافوق وی نگردید.
ــ به
اعتقاد شما، ولادیمیر کریوچکوف (Владимир Крючков)، رئیس اداره کل یکم وزارت امنیت ملی برای ایمنی خوب منابع
اطلاعاتی خود مثل ایمز چقدر توجه داشت؟ آیا معاونان او از وجود چنین کارمند
بلندپایه سازمان «سیا»ی آمریکاــ، مأمور اطلاعات ما اطلاعات زیادی داشتند؟
ــ
پنهانکار او با اطلاعاتی که یک مأمور برجسته مثل ایمز از سازمان «سیا» میداد، فوقالعاده
بالا و محرمانه بود. بویژه اینکه، از وجود ایمز، جز استخدامکننده او و خود
کریوچکوف هیچ فرد دیگری اطلاع نداشت. همه دادههای ایمز بیواسطه هیچ فرد دوم،
بطور مطلقاً مستقیم بدست او میرسید، حتا معاون اول او، وادیم کیرپیچنکو(Вадим
Кирпиченко) از وجود چنین مأمور و موقعیت
شغلی وی اطلاع نداشت! و ولادیمیر الکساندرویچ بعنوان رهبر اطلاعات با این روش کار
با مدارک ایمز در اداره کل یکم، او را بمثابه جاسوس خود طی سالهای زیاد حفظ کرد!
مأمور
مخفی اداره کل یکم در مسکو اطلاعات رسیده از ایمز را بطور مستقیم بنام ولادیمیر
کریوچکوف، رئیس اداره کل یکم ارسال میکرد و فقط او بعد از بررسی آن، با حذف نام
فرستنده، این اطلاعات را در اختیار اداره کل دوم وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی قرار
میداد.
پس چه
چیز، بنظر حرفهایی شما، باعث شکست مأموران اداره کل یکم از میان شهروندان آمریکا
گردید؟ مگر نه به این سبب، که اف بی آی در قلمرو داخلی آمریکا رفتار آزادانهتری
در مقایسه با فعالیت اداره کل دوم وزارت امنیت ملی در محدوده کشور ما داشت!
ــ
اگر شکست مأموران ما در قلمرو آمریکا تا سال ۱۹۸۶ را
در نظر بگیریم، این ناشی از خیانت٣ بود.
اما، هنگامی که مأموران ما در حریم داخلی اتحاد شوروی موفق شدند در اثر همکاری و
کمک عوامل ما در سازمان «سیا» شبکههای جاسوسی «سیا» را در کشور ما متلاشی نمایند،
یعنی شکست مأموریت ما در خاک آمریکا نافرجام ماند. آنها دو باره در سال ۱۹۹۱، پس از نابودی اتحاد شوروی فعال شدند.
به
اعتقاد شما،چه عواملی به شکست مأموران اداره کل یکم کمک کردند: بیاحتیاطی در
رفتار آنها یا خیانت خودشان؟ چه کسی ایمز و ر. هانسن (Р.
Ханссена)، نماینده اف بی آی در وزارت امور
خارجه آمریکا را لو داد؟
ــ
کسی که هم ایمز و هم هانسن را لو داد، یک خائن
از میان مأموران سازمان امنیت فدرال روسیه بود و حالا در زندان دوره محکومیتش را
میگذراند. در اینجا نمیتوانم نام او را ذکر کنم، اما میخواهم بگویم که او برای
زندگی به آمریکا رفت وپس از آن، در نتیجه عملیات سازمان امنیت فدرال روسیه، در چهارچوب مبادله به مسکو انتقال یافت و محاکمه شد.
ــ
مگر اربابان او در آمریکا این احتمال را در نظر نمیگرفتند، که مأمور آنها در
بازگشت به روسیه دستگیر خواهد شد؟
ــ به
او اجازه دادند چند بار به روسیه بیاید و کاری به وی نداشتند. همین که بحد کافی
مدارک جمعآوری شد، او را دستگیر نمودند!
ــ
آیا آن هرج و مرج که در اطلاعات اداره کل یکم وزارت امنیت ملی و سازمان امنیت
فدرال روسیه پس تعویض رهبری آنها حکفرما بود، به افشای ایمز کمک نکرد؟ بویژه
خودتان در بالا توضیح دادید که ولادیمیر کریوچکوف با ایمز و اطلاعات او با دقت فوقالعاده
کار میکرد.
ــ
بلی، انضباط در رابطه با چنین اطلاعات محرمانهایی که از ایمز میرسید، پس از ماه
اوت سال ۱۹۹۱ در سازمان امنیت فدرال روسیه رعایت نشد.
ــ آن
کارمند سازمان امنیت فدرال روسیه که ایمز را لو داد، اگر در شعبه آمریکای جنوبی
کار میکرد، چگونه توانست او را شناسایی کند؟
ــ
این فرومایه حتا همه مأموران سازمان امنیت فدرال روسیه در آمریکای شمالی را،
باضافه آنها، طبیعی که، عوامل سازمان امنیت فدرال روسیه در واشینگتن را هم میشناخت.
ــ به
این ترتیب، روشن است. بسیار ممنون از شما، الکساندر الکساندرویچ محترم بخاطر مصاحبه
و توضیحات در مورد جزئیات کار پیشتر ناشناخته اداره کل یکم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ــ اولگ کالوگین: متولد ١۹٣۴؛ شهروند اتحاد شوروی، روسیه، آمریکا؛ کارمند اداره کل
یکم وزارت امنیت ملی- (١۹۵- ١۹۸۹)؛
سرتیپ سابق؛ مرتبط با الکساندر یاکوفلیف.
۲ــ آناتولی گالیتسین: متولد ١۹۲۶؛ سرگرد ضداطلاعات؛ مزدور سازمان «سیا»؛ تحویل
اطلاعات محرمانه وزارت امنیت ملی به سازمان «سیا»؛ برنده مدال افتخار فرمانده رتبه
اول انگلیس؛ در اواخر سال ۱۹۸۴ به تابعیت آمریکا در آمد.
٣ــ
اسامی و افشای شمار دیگری از مزدوران «سیا» در این نشانی: