تاریخ با ضد انقلاب پایان نیافت؛ سوسیالیسم بجا و ضروریست
تاریخ
با ضد انقلاب پایان نیافت؛ سوسیالیسم بجا و ضروریست
علی رغم این واقعیت که در
پی حوادث ضدانقلابی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اروپای شرقی همبستگی
نیروهای بین المللی بطور قابل توجهی روبزوال گذاشته است، اما روشن شد که سوسیالیسم
بجا و ضروری است. بن بست سرمایه داری فاسد، که
بحران، فقر، بیکاری، بدبختی و جنگ ها را می آفریند، دلیل استواری است که هیچ چیز
پایان نیافته است. طبقه کارگر و مردم سراسر جهان باید
ضدحمله خود را سازماندهی کنند، تا سنگر و استحکامات مقاومت را علیه استثمار سرمایه
داری و بربریت امپریالیسم تقویت کنند و پیش شرط ها را برای پیروزی نهایی سوسیالیسم
ایجاد نمایند. پرچم سرخ، با داس و چکش، دوباره به
اهتزاز در می آید.
تاریخ با ضدانقلاب پایان نیافت؛
سوسیالیسم بجا و ضروریست
نوشته: نیکوس موتتاس*
برگردان: آمادور نویدی
اتحاد جماهیر شوروی
۱۹۹۱ – تاریخ با ضدانقلاب پایان نیافت؛ سوسیالیسم بجا و ضروریست
۲۶ دسامبر، ۱۹۹۱ – ۲۵
سال پیش بود – زمانی که پرچم سرخ با داس و چکش از کاخ کرملین مسکو به
پائین کشیده شد. در آن زمان، در طول روزهای سرد
دسامبر بود، هنگامی که اولین دولت سوسیالیستی جهان، میهن پرولتاریای جهان، زیر
سنگینی فشار ضدانقلاب خم شد. چهار روز قبل از آن، در ۲۲ دسامبر،
رهبران سه تا از بزرگ ترین جمهوری شوروی تصمیم به انحلال اتحاد جماهیر شوروی
سوسیالیستی گرفته بودند، در حالی که حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در تابستان
همان سال غیرقانونی اعلام شده بود.
حوادث دسامبر سال ۱۹۹۱ پیروزی
ضدانقلاب را به عنوان نتیجه روندی مهر و موم کرد، که بطور رسمی در سال ۱۹۸۵ با
پرسترویکا آغاز گشت و با سرنگونی سوسیالیسم در سال ۱۹۸۹ به اوج خود رسید. البته، ریشه های ضدانقلاب را می توان در یک سری از تصمیمات
گرفته شده فرصت طلبانه رویزیونیستی در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی
در سال ۱۹۵۶ دنبال گرفت.
در سال ۱۹۹۱، سرزمین بلشویک های
قهرمان، میهن لنین و استالین، موطن ژنرال ژوکوف، یوری گاگارین و دیمیتری
شوستاکوویچ، کشور مردم شوروی به دست بورژوازی روسیه، آن الیگارشی که از رهبریت
پرسترویکا ظهور کرد، غارت شد. حتی نظر مردم شوروی (۷۶ درصد رأی دهندگان در رفراندوم ۱۷ مارس ۱۹۹۱، از وجود
اتحاد جماهیر شوروی حمایت کردند)، توسط مباشران ضدانقلاب نادیده
گرفته شده بود.
«پرچم سرخ شوروی دیگر بر گنبد
کرملین در احتزاز نیست. پائین آوردن آن با راه سمبولیک و
دراماتیک، پایان عمر ۷۴ ساله اولین دولت سوسیالیستی در جهان را مهر و موم کرد. از لحظه ای که شاخص های ساعت بیحرکت باقی ماندند، لحظه
بحرانی را علامت گذاردند. قلب های میلیون ها کارگر در سراسر
جهان را از تپش بازایستاد، و شکوه اهمیت بار سنگین این از دست دادن را نشان داد.»
– ریزوسپاتیست روزانه (روزنامه ک ک ای/حزب کمونیست یونان)، ۲۸ دسامبر ۱۹۹۱.
دستاوردهای عظیم اجتماعی اتحاد
جماهیر شوروی با وعده و عیدهای گمراه کننده دولت جدید سرمایه داری روسیه برای به
اصطلاح دمکراسی بیشتر، برای آزادیهای اجتماعی بیشتر و اقتصاد بازار آزاد که زندگی
مردم را بهبود می بخشد، دنبال شد. این باصطلاح « شوک درمانی»، که شامل چندین سیاست آزادی سازی
اقتصادی در طول دهه ۹۰ بود، تأثیرات منفی چند گانه ای بر زندگی مردم گذاشت: افزایش سریع نابرابری های اجتماعی، تخریب دولت رفاه
سوسیالیستی، افزایش فقر برای طبقه کارگر، کاهش سن و امید به زندگی، تجدید فعالیت
های ناسیونالیستی بین جمهوری های قبلی شوروی و ظهور الیگارش های اقتصادی به عنوان
حاکمان واقعی دولت سرمایه داری جدید روسیه.
یلتسین و گورباچف: برای همیشه در تاریک ترین صفحات تاریخ خواهند ماند.
بیست و پنج سال پس از ضدانقلاب در
روسیه، اکثریت قریب به اتفاق مردم روسیه – به ویژه نسل قدیمی تر – براین باورند که
زندگی تحت سوسیالیسم بهتر بود. بازسازی سرمایه داری بربریت بی
سابقه ای را در تقریبا هر بخشی از زندگی عمومی مردم به همراه آورده است؛ بربریتی
که به نفع چند نفر ست و شرایط را برای اکثریت وخیم کرده است. در مارس ۲۰۱۶، یک نظرسنجی توسط مرکز افکار عمومی تمام
روسیه (وی تی اس اُ ام) نشان داد که اگر امروز رفراندم
برگزار می شد، بیش از نیمی از روس ها (۶۴ درصد)، برای حفظ اتحاد جماهیر شوروی رأی
می دادند. این رقم از ۴۷ درصد در میان کسانی که بین ۱۸ تا ۲۴ سال سن
دارند تا ۷۶ درصد در میان پاسخ دهندگان ۶۰ ساله و بیشتر افزایش داشت.
در طول همان زمان (مارس ۲۰۱۶)، نظرسنجی مشابهی توسط مرکز
نظرسنجی لیوادا در روسیه نشان داد که بیش از نیمی (۵۶ درصد) از روس ها از سقوط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پشیمان و
متأسف اند و ۵۸ درصد از شرکت کنندگان در این نظرسنجی خواهان احیای سیستم
سوسیالیستی هستند. در سال ۲۰۱۳، یک نظرسنجی توسط
بنیاد افکار عمومی روسیه (اف اُ ام)، نشان داد که ۶۰ درصد
از روس ها براین باورند که جنبه های مثبت زندگی در اتحاد شوروی بیشتر از جنبه های
منفی آن بودند.
در جمهوری های سابق شوروی، مانند ارمنستان، قرقیزستان،
تاجیکستان و غیره، که در آن جا سیاست های سرمایه داری انحصاری دستاوردهای اجتماعی
مردم، طبقه کارگر و زحمتکش سیستم سوسیالیسم را ازبین برده است، همین نوع دلتنگی
شوروی نیز وجود دارد.