روچیلدهای «فقیر» چگونه می‌توانند جهان را اداره کنند؟

روچیلدهای «فقیر» چگونه می‌توانند جهان را اداره کنند؟

والنتین کاتاسانوف

(Valentin Katasonov)

پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپوف» روسیه

http://www.fondsk.ru/news/2017/05/01/kak-nebogatye-rotshildy-mogut-upravljat-mirom-43908.html

ا. م. شیری

https://eb1384.wordpress.com/2017/05/28/

۷ خرداد- جوزا ۱۳۹۶

علاقمندی به طایفه روچلیدها بار دیگر در مدت ۲٠٠ در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پس از آن شدت گرفت، که آمانوئل ماکرون ۳۹ ساله، فردی ناشناخته در دور اول انتخابات بر همه نامزدها پیشی گرفت و رسانه‌های جمعی فرانسه دوستانه تصمیم گرفتند او را رئیس جمهور آینده فرانسه بنامند. اعلام نامزدی سریع ماکرون در صحنه نمایش سیاسی را بسیاری‌ها مرتبط با این می‌دانند، که این مرد جوان پنج سال قبل از بانک روچلیدهای پاریس یکسره به راهروهای حاکمیت قدم گذاشت. از اینجا چنین مستفاد می‌شود، که روچیلدها این «سلاطین بانکدار» و «پادشاهان بانکداران» مانند قرون بیستم و بیست و یکم، همچنان به اداره فرانسه (اگر نه تمام جهان) ادامه می‌دهند.

هیچ کسی این قاعده جامعه سرمایه‌داری را رد نکرده، که تأثیر سیاسی انسان یا گروه انسانی با سرمایه‌ موجود آن فرد یا گروه تناسب مستقیم دارد. بر این اساس، اثرگذارترین افراد باید انسان‌هایی باشند که اسامی آنها در ردیف‌های اول فهرست میلیاردرهای مجله فوربس قید می‌شود. ۲٠ مارس سال ۲٠۱۷، سی و یکمین رتبه‌بندی سالانه جهانی میلیاردرهای دلاری انتشار یافت. از آن چنین برمی‌آید، که در سال گذشته تعداد میلیاردرهای جهان برای اولین بار از مرز دو هزار نفر گذشت (از ۱۸۱٠تا ۲٠۴۳) و مجموع دارایی‌های این جماعت فوق‌ثروتمند تا ۷ تریلیون ۷٠٠ میلیارد دلار (۱۸ درصد) افزایش یافت.

بالاترین ردیف رتبه‌بندی چهار سال پیاپی به بیل گیتس، مؤسس مایکراسوفت اختصاص داده می‌شود. دارایی او از ۷۵ میلیارد دلار به ۸۶ میلیارد دلار افزایش یافت. در ردیف دوم فهرست وارن بافت رئیس برکشایر هات‌اِوِی جای می‌گیرد، ثروت او با افزایش ۱۴ میلیارد و ۸٠٠ میلیون دلار  در مدت ۱۲ ماه به ۷۵ میلیارد و ۶٠٠ میلیون دلار رسید. ردیف سوم جوزف بزوس، بنیانگذار آمازون ثبت شده که در عرض یک سال از ردیف پنجم به دو پله بالاتر ارتقاء یافت (با ثروت ۷۲ میلیارد و ۸٠٠ میلیون دلار).

شاید، هیچ یک از آنها با سیاست بیگانه نباشند، اما تأثیر تعیین‌کننده آنها در فرایندهای سیاسی معمولا در نظر گرفته نمی‌شود. بعنوان مثال، در انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری آمریکا بحث‌های داغی پیرامون احتمال تأثیرگذاری در کارزار انتخاباتی آمریکا درگرفت، اما من نتوانستم در مطبوعات آمریکا حتی یک مطلب دایر بر تأثیر فعالبیل گیتس، وارن بافت یا جوزف بزوس در روند انتخابات بیابم. علاوه بر این، به اسامی کسانی که به مداخله فعال در مبارزه بین کلینتون و ترامپ مظنون بودند نیز ما نه در دهک اول فهرست فوربس، بلکه، در میان یک صد نفر اول آن برمی‌خوریم. بطوری که جورج سورس، یکی از «مظنونان» به مداخله با سرمایه ۲۵ میلیارد و ۲٠٠ میلیون دلار در ردیف ۲۹ فهرست ثبت شده است. دیوید راکفلر، تنها فرد این طایفه که در رتبه‌بندی منظور گردیده (او در ۲٠ مارس ۲٠۱۷ در ۱٠۲سالگی مُرد)، با داشتن سرمایه «ناقابل» ۳ میلیارد و ۳٠٠ میلیون دلار در ردیف ۵۸۱ فهرست جای گرفته است.

شگفت‌انگیزتر از همه: در میان بیش از دو هزار میلیاردر دلاری، ما به نام هیچ فردی از روچلیدها برنمی‌خوریم! اعضای این خاندان بزرگ در مدت ۳۱ سال انتشار رتبه‌بندی مجله فوربس حتی یک بار هم در آن ثبت نشدند! اما با این حال، توجه به روچیلدها بیش از علاقمندی به هریک از میلیاردرهای فهرست جهانی بوده است. و این هم جای تردید باقی نمی‌گذارد، که امپراطوری روچیلدها بصورت نامرئی در نقشه سیاسی جهان حضور دارند.

فقط دارایی‌های متعلق به اعضای «خاندان سلطنتی» این امپراطوری را یادآوری می‌کنم.

بخش بانکی: ۱- بانک ان‌ام روچلید و پسران (لندن). قدیمی‌ترین بانک روچیلدها، تأسیس در سال ۱۸۱۱ تحت مدیریت بارون دیوید دِ روچیلد. ۲- بانک روچیلد و سی‌آی‌اِی (فرانسه)، بمدیریت همان بارون دیوید دِ روچیلد. ۳- بانک سوئیسی روچیلد ای‌جی (زوریخ)، تحت ریاست الی روچیلد. ۴- بانک ج‌ان‌ار ال‌تی‌دی، سرمایه‌گذار شرکت‌های روسی و اوکراینی، بریاست ناتان‌الیا (ناتا) روچیلد.

بانک‌های لندن، فرانسه و سوئیس در گروه بانکی روچیلد ادغام شده‌اند. این گروه ۵۷ دفتر در ۴۵ کشور پنج قاره دارد. در این مؤسسات بانکی در حدود ۳ هزار نفر به کار اشتغال دارد. گروه بانکی روچیلد در عرصه بانکداری سرمایه‌گذاری، بخصوص در زمینه ترکیب و ادغام تخصص یافته است.

شرکت‌های مالی مادر و صندوق‌های سرمایه‌گذاری: ۱- کمپانی کنکوردیا بی‌وی. سرپرستی این شرکت را نیز همان بارون دیوید دِ روچیلد بر عهده دارد. بانک‌های لندن و پاریس مالک مشترک آن هستند. بسته‌های سهام کنترلی کمپانی مادر سوئیسی «زنجیره صندوق‌های سرمایه‌گذاری سوئیس» و بانک‌های کانادا و آمریکا را در اختیار دارد. ۲- صندوق‌ بیمه «شرکت آفیکوس کاپیتال»، ناتان روچیلد آن را اداره می‌کند. ۳- کمپانی مادر بنگاه صنعتی شمال. ۴- صندوق تأمینی آفیکوس کاپیتال با سرمایه ۱۴ میلیارد دلار.

صنعت معدن: ۱- کمپانی «ریو تینتو» متخصص در استخراج زغال سنگ، آهن، مس، اورانیوم، طلا، الماس و آلومینیوم. ۲- تولید آبجو (اولین روچیلد) – کمپانی جهانی پردازش و فروش الماس. ۳- شرکت انگلیسی- آمریکایی.

انرژی: شرکت بین‌المللی ون با مسئولیت محدود. در بخش انرژی فعالیت می‌کند.

توسعه کسب‌‌وکار، هتل‌ها و رستوران‌ها: ۱- شرکت توسعه «تریگرانت» مجارستان. ۱۲ درصد سهام آن به ناتان‌الی روچیلد تعلق دارد. سرمایه ‌گذاشته شده در املاک و مستغلات روسیه در حدود ۵ میلیارد دلار. ۲- شبکه هتل‌ها و رستوران‌های ار‌ال‌ام تحت مدیریت الی روچیلد.

رسانه‌های جمعی و فعالیت‌های انتشاراتی: ۱- اکونومیست، دیلی تلگراف (اولین روچیلد). ۲- انتشارات «پرس دِ لا سیته» پاریس، روزنامه فرانسوی «لیبراسیون»، بی‌بی‌سی (ریاست آن به عهده مارکوس اکیوس، داماد ادموند روچیلد سپرده شد) و رسانه‌های جمعی دیگر.

دیگر عرصه‌ها و اشکال کسب‌وکار: ۱- «ارتباطات بین‌المللی فرست‌مارک ال‌ال‌سی» و «مواد غذایی فیلدفرش» (اولین روچیلد و همسر او، لین فورستر مالک آن هستند). ۲- کمپانی موسیقی «موزیک اف۷» در آمریکا (آنتونی روچیلد). ۳- شراب‌سازی (قلاع شاتو موتُن و شاتو لافیت، جایی که شراب با نام تجاری شاتو موتُن تولید می‌شود). ۴- بیش از یکصد باغ و پارک در اراضی اروپا.

تعداد زیاد و بسیار متنوع اقتصاد طایفه روچیلدها بواسطه شرکت مالی- سرمایه‌گذاری روچیلد و پسران اداره می‌شود که آن هم به سهم خود، از طرف شاخه فرانسوی و انگلیسی خاندان روچیلدها کنترل می‌گردد. این صندوق سرمایه‌گذاری پیشتر «پاریس اورلئانس اس‌سی‌اِی» نامیده می‌شد (این شرکت در سال ۱۸۳۸ تأسیس گردید و در آغاز شرکت راه‌آهن بود). در مجمع عمومی خانوادگی ۲۴ سپتامبر سال ۲٠۱۵ این شرکت بنام  کمپانی «روچیلد و شرکا» تغییر نام یافت. خاندان روچیلدها در حدود ۶٠ درصد سهام سرمایه کمپانی روچیلد و شرکا را در اختیار دارد. بقیه سهام بصورت آزاد در بورس اوراق بهادار شناور است. کمپانی کنکوردیا بی‌وی را روچیلد و شرکا اداره می‌کند. کنکوردیا بی‌وی نیز به سهم خود، زنجیره منابع سرمایه‌گذاری اِی‌جی روچیلدها را کنترل می‌کند و خود آن هم بر فعالیت‌های گروه بانکی «گروه روچیلدها» نظارت می‌کند.

و اما از همه جالب‌تر. جمع کل دخل سالانه (فروش) روچیلد و شرکا در سالهای اخیر، بر اساس گزارشات رسمی آن، در محدوده یک تا یک و نیم میلیارد یورو متغیر است. از ۵٠ تا ۲٠٠ میلیارد یورو سود خالص سالانه آن است. و این هم شاخص دیگر: در سال ۲٠۱۵ دارایی‌های تحت کنترل صندوق ۹ میلیارد و ۱ میلیون یورو برآورد می‌شد. میزان سرمایه‌گذاری روچیلد و شرکا ۱ میلیارد و ۸۵٠ میلیون یورو یا کمی بیش از ۲ میلیارد دلار بوده است. نه سود، نه دارایی‌های تحت کنترل، نه سرمایه‌گذاری در بازار جالب توجه نیست. برای مقایسه، شاخص‌های کمپانی برکشایر هارت‌اوی وارن بافت در سال ۲٠۱۶ را نشان می‌دهیم (به میلیارد دلار): دخل- ۲۱٠ و ۸ دهم؛ سود- ۲۴ و ۱ دهم؛ دارایی‌ها- ۵۶۱ و ۱ دهم؛ سرمایه‌گذاری- ۳۶٠ و ۱ دهم.

خوب، تفاوت‌ها را ببینید. نمودار مالی کمپانی میلیاردر منفرد، وارن بافت از جمع کل شاخص‌های همه امپراطوری روچیلد، که تحت عنوان صندوق سرمایه مالی روچیلد و شرکا مجتمع شده‌، ده‌ها برابر بیشتر است! برای حل تضاد بین شناخت تأثیر واقعی روچیلدها در سیاست جهانی و جایگاه اموال کاملا نامتظاهر آنها، کارشناسان ناگزیرند با در نظرگرفتن میزان ثروتی که روچیلدها در قرن نوزده در اختیار داشتند و با این فرض که دارایی آنها از آن زمان تاکنون کاهش نیافته، به ارقام دیگر استناد نمایند.

نیکولاس هاگر در کتاب جنجالی «سندیکا. تاریخ تشکیل دولت مخفی جهانی و روش‌های تأثیر آن بر سیاست و اقتصاد بین‌المللی» می‌نویسد: «دارایی روچیلدها را چگونه باید تخمین زد؟ بعنوان یک قاعده، این خانواده دودمانی را در فهرست ثروتمندترین‌های جهان ثبت نمی‌کنند. اگر در سال ۱۸۵٠ روچیلدها (حداقل) ۶ میلیارد دلار ثروت داشتند، با قبول این واقعیت که بنیان ثروت آنها سست نشده و این پول‌ها می‌بایست چنان سرمایه‌گذاری می‌شدند، که از ۴ تا ۸ درصد سود سالانه آنها باشد. با این حساب، رقمی از ۱ و ۹ دهم تریلیون تا ۴۹۱۴٠۹ (چهار صد و نود و یک هزار و چهار صد و نه) تریلیون دلار بدست می‌آید (یعنی، بیش از ثروت تمام جهان). اجازه بدهید محافظه‌کارانه‌ترین تخمین را بعنوان مبنا قبول کنیم- در حدود یک تریلیون دلار. در مقام مقایسه، لازم به گفتن است که ثروت بیل گیتس در سال ۲٠٠۴، ۳۲ میلیارد دلار تخمین زده می‌شد. اگر قبول کنیم که با داشتن ۳٠٠ میلیارد دلار، امروز می‌توان تمامی طلاهای موجود همه بانک‌های جهان را خرید، و این واقعیت، که بدهی ملی آمریکا ۷ تریلیون و ۵٠٠ میلیارد دلار است، در این حالت، وضعیت روچیلدها در دنیای مالی روشن می‌گردد».

وضعیت واقعی دارایی روچیلدها در ادبیات معاصر اغلب در محدوده ۳ تریلیون دلار تخمین زده می‌شود. با این حال گفته می‌شود، که طایفه راکفلرها ۱ تریلیون کمتر از آنها ثروت دارند. بسیار خوب، می‌توان قبول کرد، که وضعیت واقعی دارایی روچیلدها در صورت‌حساب‌های مالی کمپانی و بانک‌های تحت کنترل آنها، همچنین در رتبه‌بندی‌های فوربس بازتاب نمی‌یابد. سؤال مطرح می‌شود: دلیل این تناقض چگونه چیست؟ سه گزینه برمی‌شمارم:

شق اول- طایفه روچیلدها بسیار پرجمعیت است، دارایی‌های به ارث رسیده از نیاکان قرن نوزده به روچیلدهای امروز بطور مساوی بین همه اعضای طایفه تقسیم می‌شود. همانگونه که ایلخان، مایر آمشل روچیلد (۱۷۴۴- ۱۸۱۲) وصیت کرد، روچیلدها باید خود را یک خانواده بزرگ تلقی نمایند. در رابطه با «خارجی» باید جانب احتیاط و اعتدال را رعایت کنند. ثروت شخصی هر کس، حتی یک عضو عالی‌مقام و خوش‌اقبال طایفه نباید از یک میلیارد دلار تجاوز کند. در صورت پیدایش «اضافات»، آنها بایستی به نفع دیگر اعضای طایفه مجددا تقسیم گردد.

شق دوم- روچیلدها از خیلی وقت‌ها پیش به استفاده از تراست‌هایی دست زدند که وسیله مطمئنی برای دور نگهداشتن سرمایه‌ها و دارایی‌ها از چشم‌های نامحرم بحساب می‌آیند. در وهله اول از چشم نهادهای مالیاتی و در وهله دوم از ارگانهای مجری قانون (در صورتی که سرمایه‌ها به طرق جنایی بدست آمده  باشد). در وهله بعدی از انواع انقلابیون و سایر تندروانی که نام روچیلدها در نزد آنها بمثابه گرفتن پارچه سرخ است در برابر گاو. واضح است، که تراست‌ها بیش از یکصد سال قبل بصورت انبوه در آمریکا پدید آمدند. مبتکر ایجاد و مجری آنها روچیلدهای وقت بودند. از آمار کلی تراست‌ها در آمریکا اطلاعاتی در دست نیست. بخصوص اطلاعات جامعی در مورد مشتریان آنها نیز وجود ندارد. به هر صورت، با نگاه دقیق می‌توان نمونه آن را دید، که روچیلدها چگونه از تراست‌ها استفاده می‌کنند. همه دارایی همین جورج سورس- فقط سرمایه‌هایی هستند، که روچیلدها به مدیریت معتمد یک یهودی ناشناخته مجارستانی بنام  شوارتس سپردند که در عین حال، نقش روابط عمومی روچیلدها را ایفا می‌کند.

شق سوم- طایفه روچیلدها در مدت دویست سال موجودیت خود در کسب‌وکار جهانی، اولا- در کار خرید و فروش طلا، ثانیا- در تجارت مواد مخدر تخصص یافته‌اند. تجارت مواد مخدر، بنا به این تعریف، فعالیت در سایه محسوب می‌شود. نه خود معاملات مواد مخدر، نه نتایج مالی این معاملات در ترازنامه‌های مالی منعکس نمی‌شوند. آنچه که به طلا مربوط می‌شود، این است که آن هم در مدار اقتصاد سایه می‌چرخد. افزون بر این، طلا امروز از ترازنامه‌های معمولی بانک‌ها حذف می‌شود. این یک دارایی متعادل خودویژه است، که «صاحبان طلا» (روچیلدها) برای رسیدن به اهداف تجاری و سیاسی خود از آن استفاده می‌کنند.

بگمانم، برای توضیح این که چرا روچیلدهای معاصر چنین «فقیرند»، لازم است هر سه شق موضوع که مکمل همدیگر هستند، در نظر گرفته شود و هر کدام از آنها را باید در مقاله جداگانه مورد بررسی قرار داد.