دلارزدایی بهمنزله هجمه مستقیم به هژمونی آمریکا
دلارزدایی بهمنزله هجمه مستقیم
به هژمونی آمریکا
۲۳/۱۱/۲۰۱۷
منبع: ونزوئلا آنالیسز
مترجم: محمد قربانی
دولت بهار
امریکا برای تسلط بر
جهان، دلار نفتی را مهمتر از صادرات سلاح یا فرهنگ هالیوودی میداند، زیرا
پترودلار به امریکا امکان میدهد بزرگترین صادرکننده دلار به بقیه جهان، که
نیازمند خرید نفت هستند، باشد. ونزوئلا عزم خود را به روند دلارزدایی از اقتصادش
آغاز کرده است. برای درک این مطلب لازم است نگاهی به موقعیت ژئوپولتیکی که این
حرکت در آن رخ میدهد بیندازیم.
پس از اینکه رئیسجمهور
نیکلاس مادورو اعلام کرد که امضای هر قرارداد بازرگانی خارجی با دولت ونزوئلا،
باید با ارزی غیر از دلار امریکا صورت گیرد، طارق العیسمی معاونرئیسجمهور درصدد
یافتن سازوکارهای لازمی برآمد که به بخش تولیدی کشور قابلیت گذار به سبد ارزهای
خارجی را از طریق بانکهای عمومی یا خصوصی بدهد.
العیسمی در ملاقاتی که با بازرگانان درباره
برنامه جامع قانونگذاری برای صلح و رفاه داشت، گفت: «باید خود را از یوغ دلار رها
کنیم» و افزود هرکس میخواهد وارد مناقصات نظام نرخ شناور ارز شود، باید موجودی
حساب بانکی خود را با ارز دیگری تعویض کند. وی همچنین اضافه کرد: «ما دیگر مناقصهای
به دلار نداریم. دوران آن مناقصات به سر رسیده است.» وی تأکید کرد این اقدامات بهمنظور
خنثیسازی تحریمهای اقتصادی تحمیلی از جانب امریکا صورت میگیرد.
العیسمی در ادامه گفت
شهروندانی که به تبلیغ تحریم بپردازند تحت پیگرد قرار میگیرند، و اینکه ونزوئلا
حسابهای بانکی موجود را میبندد و به بانکهای دیگر در سراسر دنیا منتقل میکند.
وی تشریح کرد که «هماکنون در نظام بانکی عمومی دارای شرکای بانکی در تمام آن
کشورها هستیم.» (روسیه، چین، هندوستان، اروپا).
چرا دلار نفتی
فرمانروایی میکند؟
دلار امریکا به ارز مسلط
برای پرداختهای بینالمللی تبدیل شد زیرا، تا اواسط قرن بیستم، استاندارد طلا
نظام غالب پولی بود. این نظام برپایه میزان ثابت طلا در خزانه بانکهای مرکزی بود
که درجه اعتبار را تعیین میکرد. در آن دوران تاریخی دولت امریکا توانست ۷۰ درصد طلای جهان (غیر از طلای اتحاد شوروی) را در اختیار بگیرد، لذا به تضعیف
بریتانیا و دور زدن قرارداد نظام مالی برتون وودز که در سال ۱۹۴۴ وضع شده بود، دست زد.
دولت امریکا برای
دستیابی به این هدف که طی سالیان دراز در سر میپروراند، از دو ابزار استفاده کرد:
دلار امریکا و قدرت نظامی. برخی کشورها اتحاد نظامی بدیل خود را بهوجود آوردند و
خود را از قید وابستگی به دلار امریکا رها کردند.
در دهه هفتاد میلادی
ارزش دلار امریکا بهسبب رشد اقتصادی آلمان و ژاپن و نیز سستی مقامات امریکایی در
تنظیم سیاست اقتصادی در جهت حفظ تعادل دلار امریکا و طلا، دچار افت ناگهانی شد.
ارز امریکا به کمک کشورهای صادرکننده نفت مثل عربستان سعودی، که نفت خود را با
دلار امریکا مبادله میکردند، احیا شد. در سال ۱۹۷۱، ریچار نیکسون، رئیسجمهور
امریکا بهطور یکجانبه قابلیت تبدیل دلار امریکا به طلا را لغو کرد (که به شوک
نیکسون معروف شد) و به این ترتیب نفت پایه نظام دلار امریکا قرار گرفت، و به همین
دلیل امروز کنترل مبادله نفت، اولویت سیاست خارجی امریکا محسوب میشود.
مادامی که اعضای اوپک از
این نظام دفاع میکردند، تقاضای جهانی برای دلارهای نفتی به اوج تاریخی رسید و
کشورها بهمنظور خرید نفت در بازار جهانی، ملزم به خرید دلار بودند.
هماینک، سهم امریکا در
تولید ناخالص جهانی بیشتر از ۲۲ درصد نیست. ولی ۸۰ درصد پرداختهای بینالمللی با دلار امریکا انجام میپذیرد، و این ارزش دلار
را، در مقایسه با ارزهای دیگر، از حد واقعی فراتر میبرد. به همین دلیل است که
مصرفکنندگان امریکایی میتوانند کالاهای وارداتی را به قیمت فوقالعاده ارزانتر
بخرند و از چنین مزیت بزرگی بهره ببرند، درحالیکه تقاضای بالا در بقیه جهان به
دولت امریکا امکان میدهد بدهیهای خود را از طریق استقراض مجدد با نرخهای بسیار
پایین بازپرداخت کند.
خطر دلارزدایی
هر کشوری که به مبارزه
علیه دلار دست بزند، به منزله تهدید مستقیم علیه هژمونی اقتصادی امریکا و سطح
بالای زندگی شهروندانش تلقی میشود، و این به معنای آن است که نخبگان امریکایی هر
کاری میکنند تا مقاومت را درهمشکنند. وقتی معمر قذافی، رهبر لیبی، تصمیم به فروش
نفت به یورو گرفت و سپس یورو را با ارز دینار طلا جایگزین کرد، سرنگون شد و به طرز
وحشیانهای به قتل رسید.
این به معنای ظهور یک
رهبر ملی با ۱۵۰ تن ذخیره طلا بود که فروش نفت در قبال طلای واقعی را توصیه میکرد؛ به همین
دلیل نیکلای سارکوزی، رئیسجمهور وقت فرانسه گفت «لیبی دارد ثبات مالی جهان را به
خطر میاندازد»، ثباتی که بر پایه ارز بدون پشتوانه و صرفاً منافع مصرفکنندگان
ایالات متحده برقرار شده است.
چین و روسیه و ایران،
همراه با چند بانک و شرکتهایی که در این کشورها فعالاند، سیاست دلارزدایی و گریز
از تسلط امریکا را دنبال میکنند. در سال ۲۰۱۴، خزانهداری روسیه
برنامه افزایش مشارکت قراردادها بر حسب روبل را اعلام کرد، هرچند در ماه مه گذشته،
در اجلاس سران پیمان شانگهای، روسیه متعهد به فروش معادل 400 میلیارد دلار گاز
طبیعی طی سی سال آینده شد، که رسید آن بهصورت روبل و یوان پرداخت شود. این رخداد
«معامله قرن» نامیده شد.
ولادیمیر پوتین در دیدار
خود از چین، در اوت گذشته اعلام کرد، «نظام پترودلار باید به تاریخ سپرده شود.» وی
با درنظرداشتن سیاستهای تحریم غرب علیه کشورش افزود، «روسیه در حال مذاکره در
باره استفاده از ارزهای ملی در توافقات مبادلهای (سواپ) با کشورهای مختلف است.»
طی چند ماه گذشته چین یک
توافقنامه مبادله ارزی با کانادا و قطر امضا کرد، و به این نحو کانادا به اولین
مرکز برونمرزی یوان چین در امریکای شمالی تبدیل شد، درحالیکه تجارت با چین دو یا
سه برابر افزایش یافته است، و تخمین زده میشود به دویستمیلیارد یوان چین رسیده
باشد. مبادله ارزی میان چین و قطر، که خود هدف تحریم واقع شد، معادل ۵,۷ میلیارد دلار است، و
قطر را به یک پایگاه یوان در بازار خاورمیانه، بازاری که اینک به دلار با نگاه
بدبینانه مینگرد، تبدیل کرده است. بهزودی ممکن است دیگر کشورهای اوپک نیز
توافقنامه تبادل ارزی با چین را امضا کنند.
چین همچنین با تأسیس یک
مرکز پرداخت در کوالالامپور، پایتخت مالزی، به تشویق استفاده بیشتر یوان در جنوب
شرقی آسیا پرداخته است. ظرف کمتر از یک ماه، سنگاپور، بزرگترین مرکز تجاری آسیا،
به مرکز تبادل ارزی یوان از طریق مبادله ارز (سواپ) با دلار سنگاپور تبدیل شد.
ایران نیز اخیراً بی
میلی خود را نسبت به استفاده از دلار امریکا در مبادلات تجاری اعلام کرده است.
رئیسجمهور قزاقستان، نورسلطان نظربایف، به همین منوال به بانک مرکزی کشورش دستور
داد از اقتصاد این کشور دلارزدایی کند. انگلستان نیز در نظر دارد بدهیهای خود را
با یوان پرداخت کند و همزمان بانک مرکزی اروپا بر سر اضافه کردن یوان به ذخایر
ارزی رسمی خود مذاکره میکند.
درحالیکه در دنیای
واقعی این گرایش، همراه با تورم داخلی در امریکا، رو به رشد است، تبلیغات ضد روسیه
بالا گرفته است.
جنگ در گستره جهان،
آشکارا جنگی اقتصادی است
درخصوص منابع، هر کس طلا
یا نفت زیر زمین دارد قادر است مسائل ژئوپولیتیک یا هژمونی ارزی را رقم بزند. اما،
قدرت نظامی نیز عاملی تعیینکننده در بازتنظیم رهبری، هنگامیکه سرمایهداری در
حال فروپاشی است، محسوب میشود. بسیاری از کشورها در پی بیرون کشیدن ذخایر طلای
خود از گاوصندوقهای بانک مرکزی امریکا هستند، بهخصوص از وقتی که آن بانک در سال ۲۰۱۳ از تحویل ذخایر طلای
آلمان به صاحبانش سر باز زد.
با مشاهده اینکه اغلب
دنیا نیازی به دلار ندارد، دولت امریکا تصمیم به ایجاد بیثباتی منطقهای گرفت تا
هر رقیب بالقوهای را تضعیف کند.
درعینحال، بدهی بیستتریلیون
دلاری امریکا تقریباً برابر است با مجموع بدهیهای ۲۸ عضو اتحادیه اروپا، و
از تولید ناخالص داخلی امریکا بیشتر است. پیامی که سرمایهگذاران از نسبت بدهی به
تولید ناخالص ملی میگیرند این است که امریکا احتمالاً قادر به پرداخت بدهی خود
نخواهد بود. رؤسای جمهور جرج بوش و باراک اوباما ذخایر دولتی را مصرف و ازجمله
اندوختههای تأمین اجتماعی را غارت کردند تا به تأمین مالی «جنگ علیه ترور» و
افزایش هزینهها در سایر وزارتخانهها بپردازند.
اگرچه نخستوزیر روسیه،
دیمیتری مدودف، تشخیص داده است که امریکا دست به یک جنگ تمامعیار اقتصادی علیه
کشورش زده، بدهی روسیه در مقایسه با کشورهای اروپایی کم است. رشد اقتصادی روسیه
قبل از سال ۲۰۱۱ بیشتر از رشد امریکا، آلمان، فرانسه، ژاپن و بقیه کشورهای گروه ۸ بود. رئیسجمهور روسیه،
ولادیمیر پوتین، تقریباً همه بدهیهای روسیه را با فروش هیدروکربن، وقتی قیمتها
بالا بود، تسویه کرد.
سازوکارهای دیرینه جهانی
قدرت، روابط بین روسیه و امریکا را طریق دسیسهها و تهاجم تخریب کرد تا سرانجام
تحریمهایی علیه مردم روسیه اعمال شود. بهعلاوه، علیرغم محاصرهای که ناتو علیه
جریان عبور گاز طبیعی روسیه از راه اوکراین و سوریه ترتیب داد، دولت ولادیمیر
پوتین با ظرافت و زیرکی توانست از راه پروژه لوله گاز جنوبی (ساوت استریم) با
ترکیه و شکست قریبالوقوع داعش در سوریه، پیش رود.
دلارزدایی توسط اتحایه
اروپا غرب را با بحران روبهرو خواهد کرد، بهویژه وقتی اروپا با بحران بانکی دست
به گریبان است و سنای امریکا موقتاً تصمیم دارد سقف بدهی دولت را افزایش دهد تا به
مسئولان اجازه دهد 15میلیارد دلار برای کمک به قربانیان توفان هاروی اختصاص دهند.
افق «معاملات آتی»
بازار نفت ونزوئلا اکنون
این فرصت را دارد تا معاملات نفتی بهاصطلاح «آتی» (فیوچر) را که از جانب چین با
واحد یوان پیشنهاد شده است، انجام دهد. بر اساس این نوع قرارداد، طرفین برای خرید
یا فروش اموال به قیمت ثابت از پیش توافق میکنند. از آنجا که چین بزرگترین
واردکننده نفت است، این شکل قرارداد میتواند الگوی جدید و ابزار تبادل مالی در
بازارهای کالا باشد و نیز استانداردی نوین و وجه مشترکی برای بازرگانان قرار گیرد.
به گفته معاون رئیسجمهور ونزوئلا، چین علاقه خود را نسبت به پرداخت بهای نفت به
یوان ابراز داشته است.
هماکنون، تنها قراردادهای نفتی وست تکزاس
اینترمدییت و نفت برنت در معاملات بازار جهانی «آتی» وجود دارند و هر دو به دلار
معامله میشوند. ولی صادرکنندگان نفت و گاز مثل روسیه، ایران، قطر و ونزوئلا میتوانند
از معامله با دلار اجتناب ورزند، به این شرط که خریدارانشان بتوانند به یوان
پرداخت کنند یا پس از اینکه یوان خود را به اونس طلا تبدیل کردند، طلا دریافت
کنند.
مایکل اسنایدر در بلاگ
خود، اکونومیک کولاپس (فروپاشی اقتصادی) مینویسد، از نظر اقتصادی و مالی دولت چین
به بازی شطرنج مشغول بوده است، درحالیکه غربیها چکرز بازی میکردند. متأسفانه
بازی برای غربیها به مرحلهای رسیده است که میتوانند مات شدن خود را پیشاپیش
ببینند. ونزوئلا خود را در وضعیتی قرارداده است که قادر است استقلال صلحآمیز و
خودمختاریاش را، هنگامیکه شکلبندی جدید ژئوپولتیک جهان گذار به دهههای آینده
را تعیین میکند، حفظ کند.
پایان