فساد در ایالات متحده نهادینه شده و حتی قانونی است

فساد در ایالات متحده نهادینه شده و حتی قانونی است

ده‌ها میلیون دلار برای خریدن اعضای کنگره، پرزیدنت‌ها و قضات دست‌به‌دست می‌شود

نویسنده: 

جیمز پتراس (James Petras)  ‫

برگرفته از : 

لو گران سوار ـ ٦  اگست ٢٠١٨  

در ایالات متحده این نوع خریدار‌ها را «لابی‌ایست» و در کشور‌های دیگر آنها را بزهکار می‌نامند. فساد (لابی‌اینگ) چرخ دنده‌های این نظام را به کمک میلیارد‌ها دلار هزینه‌های نظامی، یارانه‌های فن‌آوری، فرار شرکت‌ها از دادن مالیات، و تمام بخش‌های دولتی را در روز روشن و در هر گوشه و کنار رژیم ایالات متحده، روغن‌کاری می‌کند.
فساد به‌صورت لابی‌اینگ هرگز کوچک‌ترین انتقادی را از جانب رسانه‌ها برنمی‌انگیزد.  

در این مقاله ده ویژگی امپراتوری ایالات متحده، با هدف برانگیختن دیالوگ با و بین آنانی که انتخابات را تحریم کردند، نوشته شده تا آنان را برای وارد شدن به مبارزه سیاسی برانگیزاند.
ویژگی شماره
۱
انسان‌های با رنگ پوست متفاوت و عقاید گوناکون که امپراتوری ایالات متحده را بنا کرده‌اند، اغلب تاکتیک الاغ، هویج و تازیانه را به‌کار می‌برند. آنها هویج را تکان می‌دهند و تازیانه را بلند می‌کنند تا دولت‌ها را مجبور به گزینش اهدافی کنند که مورد نظر آنان است.
این چنین است که واشنگتن امتیاز‌هایی کما‌بیش واقعی می‌دهد و آنهایی که می‌خواهد در مدار امپراتوری قرار دهد، تهدید به تلافی می‌کند.
واشنگتن، تاکتیک گفته شده را در چندین مورد اخیر با موفقیت به‌کار گرفته است. در سال ٢٠٠٣، ایالات متحده به دولت لیبی معمر قذافی یک سازش صلح‌جویانه در عوض خلع سلاح، ترک هم‌پیمانان میهن‌دوست در خاورمیانه و در آسیا پیشنهاد کرد. در سال ٢٠١١، واشنگتن و متحدان اروپایی‌اش با بمباران کردن لیبی روش تازیانه را به‌کار بردند، نیروهای تروریست قبیله‌ای و ارتجاعی را پشتیبانی مالی کردند، زیرساخت‌های لیبی را نابود نمودند، قذافی را کشتند و میلیون‌ها آفریقایی و لیبیایی را از ریشه‌هایشان جدا کردند و راهی اروپا نمودند. واشنگتن به‌خاطر نابود کردن رژیم میهن‌دوست بشار اسد و برای جنگ آینده خود در سوریه، مزدوران خود را برگزید.
بدین‌سان واشنگتن موفق شد یک مخالف را نابود کند ولی نتوانست یک رژیم آلت دست خود را در قلب آشفتگی‌ها بر جای بگذارد.
هویج امپراتوری، مخاصم را تضعیف نمود ولی تازیانه‌اش نتوانست لیبی را دوباره مستعمره سازد.  افزون بر آن، متحدان اروپایی امپراتوری مجبورند میلیارد‌ها یورو برای جذب میلیون‌ها پناهجوی از ریشه کنده شده هزینه کنند و با آشوب‌های سیاسی داخلی که این مسأله ایجاد کرده و می‌کند، رو‌به‌رو شوند.
ویژگی شماره ٢
تلاش‌های قدرت‌مندان امپراتوری برای بازسازی اقتصاد با هدف برقرارساختن مجدد برتری امپراتوری، موجب به‌وجود آمدن اپوزیسیون در داخل و خارج کشور شده است. پرزیدنت ترامپ جنگ اقتصادی بین‌المللی به‌راه انداخته است، توافق‌های سیاسی را با تحریم‌های اقتصادی جایگزین نموده است، از تولیدات داخلی حمایت می‌کند و از مالیات شرکت‌ها به‌شدت کاسته است. اومی‌باید با یک شورش رو‌به‌رو شود. و در خارج کشور او دشمنی متحدان اروپایی و چین را برانگیخته است و در داخل کشور او ‌موندیالیست‌های بازار آزاد را به ستوه آورده است. ‌‌ 
به‌ ندرت می‌توان هم‌زمان دو جنگ را مدیریت کرد و موفق شد. برای پیروز شدن بر مخاصمان، امپریالیست‌ها معمولا به نوبت حمله می‌کنند: نخست یکی و سپس دیگری.
ویژگی شماره ٣
احزاب چپ‌گرا، اغلب ایده خود را تغییر می‌دهند. آنها هنگامی ‌که در قدرت نیستند تندرو و هنگامی‌ که به قدرت می‌رسند، ارتجاعی می‌شوند و سر انجام هم از بین دو صندلی که روی آنها نشسته‌اند، می‌افتند. به‌عنوان نمونه، ما شاهد فروپاشی حزب سوسیال دموکرات آلمان، حزب سوسیالیست یونان (پازوک یا نام جدیدش سیریزا) و حزب زحمت‌کشان برزیل هستیم. هر یک از این احزاب پشتیبانی توده‌ها را به‌دست آورد، در انتخابات پیروز شد، با بانکداران و فرهیختگان امور مالی متحد شد و هنگامی ‌که به اشکالات برخورد، مردم و زبدگان آنها را رها کردند. زبدگان، ماهر ولی بی‌اعتبار، می‌دانند که احزاب چپ‌گرا فرصت‌طلب هستند و هنگامی ‌که لازم باشد، آنها سخنوری و اصلاحات آنان را تحمل می‌کنند البته تا زمانی که منافع اقتصادی‌شان در خطر قرار نگیرد. زبدگان می‌دانند که احزاب چپ‌گرا چراغ راهنمای خود را به چپ می‌زنند ولی به راست می‌پیچند.

ویژگی شماره ٤
انتخابات، حتی هنگامی ‌که پیشروها و چپ‌گراها در آنها به پیروزی می‌رسند، اغلب تخته‌پرشی برای کودتاچیان به پشتیبانی امپریالیسم می‌شود. طی واپسین دهه، پرزیدنت‌هایی که تازه انتخاب شده بودند و درخط واشنگتن قرارنداشتند، قربانی تعقیب‌های غیرقانونی کنگره یا دادگستری شدند. انتخابات یک وجهه قانونی می‌دهد و از این بابت نسبت به کودتای نظامی ‌ارجحیت دارد.
در برزیل، پاراگوئه و ونزوئلا، ارگان‌های قانون‌گذار و دادگستری، تحت کنترل آمریکا، کوشیدند رئیس‌جمهوری را که از پشتیبانی خلقی برخوردار بود، از مسند خود به زیر بکشند. آنها در دو مورد نخست موفق شدند ودر مورد سوم شکست خوردند.
هنگامی ‌که موفق نمی‌شوند از طریق مکانیسم‌های انتخاباتی به مقصود خود دست یابند، آنها نظام دادگستری را وارد ماجرا می‌کنند تا مانع پیروزی عناصر پیشرو شوند. اپوزیسیون چپ‌گرا در آرژانتین، در برزیل و اکوادور توسط مسئولان حزب در قدرت مورد تعغیب قرار گرفت.
ویژگی شماره
۵
روسای جمهوری خُل نیز گاهی واقعیت را به قدرت‌مندان می‌گویند. هیچ شکی نیست که پرزیدنت ترامپ از یک بیماری روانی خطرناکی رنج می‌برد. هرگز پیش از این یک پرزیدنت علیه دروغ‌های ارگان‌های مطبوعاتی و تلویزیون با این همه نیرو برنخاسته بود. نیو یورک تایمز، واشنگتن پست، فاینشنال تایمز، ان. بی. سی، سی. ان. ان، ای. بی. سی وسی. بی. اس در نظر عامه مردم کاملاً سقوط کردند. آنها قانونیت خود و اعتماد مردم را از دست دادند. در‌واقع، یک جنگ‌طلب میلیاردر، کاری کرد که پیشروها هرگز موفق نشدند آن را انجام دهند؛ یعنی افسوس، حقیقت را در خدمت شمار زیادی بی‌عدالتی گذارد.  
ویژگی شماره ٦
ترامپ نشان داد که پس از گذر از پارس کردن‌ها و گاز گرفتن‌ها، این واقعیت دارد که ترس سرانجام به تهاجم می‌انجامد. ترامپ اتحادیه اروپا، چین، ایران، روسیه، ونزوئلا، کره شمالی و تمام کشورهایی را که نخواستند تحت فرمان امپراتوری باشند، تهدید جدی کرد. در ابتدا، این رجزخوانی‌ها که با ارعاب همراه بود، به او امکان به‌دست آوردن امتیازهایی را داد.
دادن امتیاز‌ها، به ضعف تعبیر شد و تهدید‌های بزرگ‌تری را به‌همراه داشت نبود اتحاد مابین رقیبان، کارشناسان جنگی امپراتوری را تشویق کرد که برای حکومت کردن، باید تفرقه انداخت. اما با حمله هم‌زمان به همه مخالفان، این تاکتیک لوث می‌شود. یعنی با تهدید کردن همه کس، انتخاب پاسخ دادن به خطراتی که از داخل بروز می‌کند، محدود می‌شود.
ویژگی شماره ٧
رهبران امپراتوری انگلیسی-آمریکایی، همواره بیش از هر کس دیگر در سیاست کشور‌های مستقل مداخله کرده‌اند. ولی آنچه اکنون بیش از همه نشانه بیماری است، کاری است که علیه قربانیان جنایات، از طریق متهم کردن آنها انجام می‌گیرد.
پس از فروپاشی رژیم شوروی، ایالات متحده و نوچه‌های اروپایی‌اش در مقیاس منحصر به ‌فردی در تاریخ، در آن کشور مداخله کردند و بیش از ٢٠٠‌میلیارد دلار از ثروت آن را از آن خود کردند، از سطح زندگی روس‌ها دو سوم کاستند و امید به زندگی آنها  را از ٦٠ سال پائین‌تر آوردند و آن را به زیر طول عمر اهالی بنگلاش رساندند.
از هنگام نوزایش روسیه تحت ریاست پرزیدنت پوتین، واشنگتن پشتیبانی مالی خود را به ارتشی از سازمان‌های غیردولتی برای دستکاری کارزارهای انتخاباتی، استخدام زبدگان رسانه‌ای و هدایت کردن خیزش‌های قومی ‌اعطاء کرده است.
افزون بر آن، اسرائیلی‌ها در مداخله به مقیاس بزرگ‌تری به درجه استادی رسیده‌اند. آنها در کنگره، در کاخ سفید و در پنتاگون تصمیم‌گیری می‌کنند. آنها هستند که برنامه‌ها را تعیین و بودجه‌ها را مشخص می‌نمایند و اولویت‌های خاورمیانه را مشخص می‌کنند و بزرگ‌ترین  یارانه‌های نظامی ‌را نسبت به جمعیت در تاریخ ایالات متحده به‌دست می‌آورند.
ظاهراً برخی پس از آن که دعوت شدند، مداخله می‌کنند و برای این کار هزینه نیز دریافت می‌کنند!
ویژگی شماره ٨
فساد در ایالات متحده نهادینه شده است. حتی قانونی است و ده‌ها میلیون دلار برای خریدن اعضای کنگره، پرزیدنت‌ها و قضات دست‌به‌دست می‌شود.
در ایالات متحده این نوع خریدار‌ها را «لابی‌ایست» و در کشور‌های دیگر آنها را بزهکار می‌نامند. فساد (لابی‌اینگ) چرخ دنده‌های این نظام را به کمک میلیارد‌ها دلار هزینه‌های نظامی، یارانه‌های فن‌آوری، فرار شرکت‌ها از دادن مالیات، و تمام بخش‌های دولتی را در روز روشن و در هر گوشه و کنار رژیم ایالات متحده، روغن‌کاری می‌کند.
فساد به‌صورت لابی‌اینگ هرگز کوچک‌ترین انتقادی را از جانب رسانه‌ها برنمی‌انگیزد.
در حالیکه رسانه‌های ما از افشاء کردن فرهیختگان سیاسی ایران، چین و روسیه باز‌نمی‌ایستند: که در کشور‌های نامبرده ارتشاء زیرمیزی است حتی اگر در چین بیش از ده میلیون کارمند عالیرتبه یا ساده دولت را دستگیر و زندانی کرده باشند.
هنگامی ‌که در چین فساد را مورد پیگرد قانونی قرار می‌دهند، رسانه‌های ایالات متحده آن را «پاکسازی سیاسی» می‌نامند حتی هنگامی ‌که با این کار هزینه‌های مصرفی متظاهرانه زبدگان را مستقیماً کاهش دهند.
به‌عبارت دیگر، فساد در امپراتوری، از ارزش‌های دموکراتیک دفاع می‌کند در حالیکه مبارزه با فساد نشان‌دهنده دیکتاتوری‌های خودکامه است.
ویژگی شماره ٩ 
نان و قمار جزو لایتجزی توسعه امپراتوری است. به‌ویژه هنگامی ‌که باید مردم را علیه دولتی مستقل و قانوناً انتخاب شده از خانه‌هایشان بیرون کشید.
تظاهرات با پشتیبانی مالی امپراتوری پوششی برای کودتاهای صورت گرفته تحت رهبری سازمان سیا می‌باشد: در ایران (١٩
۵٣)، در اوکراین (٢٠١٤)، در برزیل (١٩٦٤)، در ونزوئلا (٢٠٠٣؛ ٢٠١٤؛ ٢٠١٧)، در آرژانتین (١٩۵٦)، در نیکاراگوئه (٢٠١٨) ، در سوریه (٢٠١١)، در لیبی (٢٠١١) وغیره.
تظاهرات برانگیخته شده توسط امپراتوری، مبارزان خیابانی را که گاهی داوطلب هستند و گاهی نیز مزدور، به‌خود جلب می‌کند. آنها سخن از دموکراسی می‌زنند و در خدمت فرهیختگان هستند. پوشش «خیزش توده‌ای» برای استخدام کردن چپ‌گراها به‌ویژه موثر است. زیرا آنان اندیشه خود را از آنچه در خیابان می‌گذرد، می‌سازند واغلب از ماهیت خیزش‌ها بی‌خبرند.  
ویژگی شماره ١٠

امپراتوری مانند یک چهار‌پایه است که سه پایه بیشتر ندارد. دست به نسل‌کشی می‌زند تا به شکوه و جلال برسد و در پرتو آدمکشی بتواند حکمفرمایی کند. با کشتن میلیون‌ها شهروند، کشورها را اشغال می‌کند، رهبرانشان را دستگیر می‌کند و از بین می‌برد، به کمک قتل و جنایت برکشور حاکم می‌شود و پلیس، شهروندان مخالف را به قتل می‌رساند.
نمونه‌ها را به راحتی می‌توان یافت: عراق و لیبی بلافاصله به ذهن  انسان می‌آیند. ایالات متحده و متحدانش عراق را اشغال نمودند، آن را بمباران کردند، بیش از یک میلیون عراقی را کشتند، رهبرانشان را دستگیر نمودند و به قتل رسادند ویک دولت پلیسی در آنجا مستقر کردند.
لیبی نیز از همان رفتار برخوردار شد: ایالات متحده و اتحادیه اروپا لیبی را بمباران نمودند، چندین میلیون انسان را کشتند و مجبور به ترک خانه و کاشانه خود کردند، قذافی را کشتند وباعث یک جنگ تروریستی بی‌رحم بین قبایل مختلف و عروسک‌های غربی شدند.  

این ده ویژگی، ماهیت امپریالیسم را در سده ۲۱، در قبل و پس از آن، مشخص می‌کند.

منبع: تارنمای مهر

ارسالی آرزو