رشد مبارزۀ طبقاتی، شکست توطئۀ حکومتی

رشد مبارزۀ طبقاتی، شکست توطئۀ حکومتی

درسهای تاریخی!

 آذر ماجدی

"تاریخ تاکنونی تمام جوامع، تاریخ مبارزه طبقاتی است…  .در یک کلام تحت ستم و ستمگر در یک تقابل دائمی با یکدیگر بوده اند، یک جنگ بعضا پنهان و بعضا آشکار را به پیش برده اند...."

این حکم را مارکس و انگلس 170 سال پیش در مانیفست کمونیست به نگارش درآوردند و از آن زمان بارها و بارها حقیقتش باثبات رسیده است. در ایران ما امروز شاهد یک نبرد آشکار طبقاتی هستیم. نزدیک به یکسال است که جامعه در یک تلاطم متحول کننده قرار دارد. ستمدیدگان روز به روز قویتر، متحد تر و مصمم تر می شوند؛ ستمگران گیج و سرگشته به هر توطئه و ابزاری برای سرکوب و شکست "هیچ بودگانی" که بپا خاسته اند، متوسل می شوند. شتاب تحولات و سیر سریع مبارزه طبقاتی هیجان انگیز است. جامعه در یک دوره تحول ساز و خطیر قرار دارد.

چند روز اخیر نمونه ای بارز از سیر سریع تحولات بوده است. یک رویداد مهم شکست پروژه رژیمی تشکل سازی در شرکت واحد است. چند ماه برنامه ریزی و طرح توطئه و حتی جلب نیروهای متزلزل، راست و سکتاریست به یک شکست مفتضحانه انجامید. روز سه شنبه باصطلاح مجمع عمومی فراخوان داده شده توسط همکاران رژیم که مباحث بسیاری را درون جنبش کارگری و چپ دامن زده بود، با شرکت حدود چهل نفر که حتی همگی کارگران شرکت واحد نبودند پروژۀ حکومتی را دود کرد و به هوا برد. در همان روز حدود دو هزار نفر از کارگران نیشکر هفت تپه مبارزه شان را از کارخانه به وسط شهر شوش و به میان مردم بردند. روز بعد خانواده های کارگری نیز به اعتراض پیوستند. با این حرکت کارگران مانند یک طبقه در مقابل دولت و سرمایه ظاهر شدند. سخنرانی یکی از همسران در این مجمع تحولی بیاد ماندنی است. کارگران در صفوف فشرده و با مشتهای گره کرده در مقابل فرمانداری تظاهرات کردند؛ مشتهای محکم خود را به هوا بردند و تعهد بستند که تا گرفتن خواست هایشان به مبارزه ادامه خواهند داد؛ در سخنرانی هایشان علیه رژیم اسلامی اعلام جرم کردند؛ افشایش کردند؛ آبرویی که ندارد، اقتدارش را هم به سخره کشیدند؛ فراخوان اتحاد به کارگران فولاد دادند که سریعا در همان روز با شعارهای مشابه به گرمی از طرف کارگران فولاد مورد استقبال قرار گرفت. از آزادی و پیروزی سخن گفتند؛ یک نمایش قدرتمند از اتحاد و قدرت طبقاتی در مقابل "ستمگران." مبارزه طبقاتی در آشکارترین شکل به نمایش گذاشته شد. روند تبدیل شدن به طبقه ای برای خود قدم ها به پیش رفت.

شرکت واحد، شکست رژیم اسلامی و سکتاریسم

روز سه شنبه روز مهمی برای جنبش کارگری است. جنبش کارگری نشان داد که توازن قوا تغییر کرده است؛ ثابت کرد که جمهوری اسلامی و عواملش هیچ جایی درون جنبش کارگری ندارند؛ از دیماه رژیم اسلامی زیر فشار مبارزات کارگری، اعتراضات و اعتصابات کارگری سرگیجه گرفته است. به هر توطئه و دسیسه ای توسل جسته است، سرکوب و زندانی کرده است؛ اما جنبش کارگری در حال رشد و تحول است. توطئه جمهوری اسلامی برای به اسارت کشیدن کارگران شرکت واحد با توسل به "مجمع عمومی" که عبارتی خوش آهنگ در میان کارگران است، با شکست مفتضحانه روبرو شد. همکاران حکومت افشاء شدند. جالب اینجاست که باصطلاح نماینده نیشکر هفت تپه که همین هفته پیش علنا به پرونده سازی پلیسی برای نمایندگان واقعی کارگران مبادرت ورزید نیز برای قوت قلب دادن به عاملین جمهوری اسلامی در شرکت واحد به تهران سفر کرد و با هم عکس دستجمعی گرفتند؛ روزی که برای اولین بار کارگران نیشکر هفت تپه اعتراض خود را از کارخانه به شهر کشاندند و در مقابل فرمانداری تظاهرات کردند؛ این نماینده خود گمارده که خوب میداند در میان کارگران جایی ندارد، فرار را بر قرار ترجیح داد و به موج اعتراضی کارگران هفت تپه پشت کرد و به جمع خودفروختگان واحد رفت.

کارگران شرکت واحد نشان دادند که به منافع طبقاتی خویش آگاهند؛ که فریب حکومت ضد کارگر اسلامی را نمی خورند؛ ثابت کردند که توازن قوا آنچنان تغییر کرده است که حکام جانی اسلامی دیگر قادر نیستند کارگران را وادار کنند به منافع خود پشت کنند. این یک پیروزی مهم برای جنبش کارگری است. کارگران واحد با این حرکت متحد خود نه تنها عوامل باند سیاهی را دفع و افشاء نمودند؛ بلکه نیروهای راست، سکتاریست و محافظه کار کارگری را نیز افشاء و خلع سلاح کردند. نیروهایی که یا از سر خصومت و اختلاف با هیات مدیرۀ فعلی سندیکای واحد، از روی سکتاریسم یا از روی محافظه کاری و بمنظور ممانعت از تشدید اختلافات و با روحیه آشتی جویانه کوشیدند که سر و ته مبارزه را هم بیاورند. برخی نیروهایی که در نهایت سطحی گرایی عبارت مجمع عمومی را دیدند اما سیاست حکومتی پشت آنرا ندیدند و از این سیاست پشتیبانی کردند. این رویداد باین معنا یک نقطه عطف مهم در جنبش کارگری است.

سکتاریسم، یعنی قربانی کردن منافع کل طبقه در برابر منافع گروهی، یکی از بیماری های "کرونیک" جنبش چپ و کارگری است. رشد و پیشروی مبارزۀ طبقاتی در گرو حاشیه ای کردن گرایشات راست و محافظه کار درون جنبش کارگری و عقب راندن سکتاریسم است. این نیروها، اکنون، که سرشان به سنگ خورده است باید بخود بیایند، سیاست ضد کارگریشان را نقد کنند و در راستای پیشروی و ردایکالیزه شدن جنبش کارگری حرکت کنند.

طبقه کارگر گرایشات عمومی موجود را در خود حمل می کند. کارگران مادرزاد رادیکال و انقلابی بدنیا نمی آیند؛ طی مبارزه برای معیشت شان، برای بهبود شرایط شان، علیه شرایط برده وار کار به ماهیت نظام سرمایه داری و نقش و ماهیت حکومت سرمایه پی می برند. درون طبقه کارگر گرایشات راست، رفرمیست، سازشکار و رادیکال سوسیالیست موجود است. در تلاش برای پیروزی مبارزات طبقه کارگر، برای سرنگونی نظام استثمار سرمایه داری باید گرایشات راست و سازشکار را افشاء نمود و کوشید گرایش رادیکال سوسیالیست را تقویت کرد. اما باید توجه داشت که مبارزه انقلابی با گرایش رفرمیست، بویژه در شرایط کنونی مبارزه طبقاتی، نباید تلاشی برای تخریب این جریان یا تشکلات ساخته شدۀ آنها باشد؛ ایجاد عملی آلترناتیو انقلابی کارگری بهترین راه مبارزه با رفرمیسم درون جنبش کارگری است.

 ما همواره اعلام کرده ایم که در مبارزه برای رادیکالیزه کردن مبارزه کارگری هیچ سنگی را که کارگران برای دفاع از منافعشان روی سنگ دیگر قرار داده باشند، تخریب نخواهیم کرد. ما سندیکالیست و مدافع سندیکا نیستیم، اما علیه سندیکاهای کارگری فعالیت نمی کنیم؛ بلکه آلترناتیو خود یعنی شورا و جنبش مجامع عمومی را تبلیغ می کنیم و به پیش می بریم. با فعالیت برای دامن زدن به جنبش شورایی و مجامع عمومی ما در عمل می توانیم گرایش رفرمیستی را حاشیه ای کنیم. لذا اکنون که پروژه حکومتی توسط کارگران به شکست انجامیده باید بکوشیم که کارگران را به بدست گرفتن اوضاع بدست خود تشویق و ترغیب کنیم. دامن زدن به جنبش مجامع عمومی منظم و تلاش برای ایجاد شورا درون شرکت واحد یک راه حل عملی برای مقابله با توطئه های رژیم و همچنین فعال کردن کلیه کارگران و دخیل شدن آنها در سرنوشت شان است. زمانیکه تودۀ کارگران در سرنوشت خود و تصمیم گیری درباره آن فعال می شوند موقعیت سرمایه و حکومت برای عقب راندن کارگران بسیار سخت تر و پیچیده تر می شود. می توان چهار پنج نماینده را دستگیر و زندانی کرد، اما با تمام کارگران که فعالانه در مبارزه و تصمیم گیری دخیلند، چه می کنند؟ باید کوشید مجامع عمومی را بشکل منظم در کلیۀ سامانه های واحد سازمان داد. در هر سامانه باید حداقل دو نماینده انتخاب کرد که درون مجمع عمومی همراه با کارگران تصمیم می گیرند و به مجمع عمومی منظما گزارش می دهند. این روش نه تنها توطئه های رژیم را خنثی می کند، بلکه آگاهی و اتحاد طبقاتی را ارتقاء می دهد و هر کارگر را به یک نیروی واقعی مبارزه بدل می کند.

گرایشی درون جنبش چپ و کارگری در برابر تلاش برای دامن زدن به جنبش مجامع عمومی و شورایی سنگ اندازی می کند. این ایده انقلابی تر و کارگری تر از آنست و طی تاریخ جنبش کارگری آنچنان با مبارزات رادیکال و انقلابی کارگری آمیخته است که مخالفین نمی توانند علنا با نفس آن مقابله کنند؛ در نتیجه برای مقابله با آن به پراگماتیسم متوسل می شوند؛ عموما آیۀ یاس می خوانند: "نمی شود!" وقتش نیست!" عملی نیست!" سنگ های عملی ای است که مقابل این جنبش انداخته می شود. اما اوضاع سیاسی متحول شده است و علیرغم این کارشکنی ها طبقه کارگر دارد به این سو حرکت می کند و دستاوردهای مهمی هم داشته است. علاوه بر تئوری، تاریخ جنبش کارگری جهانی و ایران واقعیات دیگری را در مقابل ما می گذارد.

چهل سال پیش، طبقه کارگر در ایران موفق شد که یک جنبش شورایی را در ایران سازمان دهد؛ مجامع عمومی در میان طبقۀ کارگر دارای سنت قوی است؛ پیشینۀ نه تنها تاریخی بلکه عملی دارد. باید توجه داشت که شرایط جامعه، طبقه کارگر و جنبش کارگری طی این چهل سال بسیار متحول شده است. در زمان انقلاب 57 طبقه کارگر یک طبقه جوان بود؛ سرمایه داری حدود 15 سال پیش از آن، پس از اصلاحات ارضی بشکل عام در جامعه مستولی شده بود؛ بخش وسیعی از طبقۀ کارگر بتازگی از روستاها به شهر مهاجرت کرده بودند. این تاریخ اکنون بیش از نیم قرن سابقه دارد. کمونیسم در ایران دارای سنت قوی است. طبقۀ کارگر هم از نظر تعداد و هم از نظر آگاهی رشد چشمگیری داشته است. اگر چهل سال پیش طبقۀ کارگر موفق به دامن زدن و گسترش جنبش شورایی و مجمع عمومی در جامعه شد و فقط یک سرکوب خونین توانست آنرا به عقب نشینی وادار کند؛ اکنون این امر بسیار عملی تر است. بویژه طی یک سال گذشته رادیکالیسم درون جنبش کارگری وسیعا رشد کرده است. آگاهی طبقاتی عمیق تر شده است. اتحاد طبقاتی بطور روزمره گسترده می شود. مبارزه طبقاتی در جامعه حاد و گسترده شده است. از اینرو است که تحولات رادیکال با سرعت چشمگیری بوقوع می پیوندد. این منطق مبارزه طبقاتی است.

برای رشد رادیکالیسم، آگاهی و اتحاد طبقاتی، بمنظور شکست توطئه های حکومت و سرمایه، برای حاشیه ای کردن گرایشات راست و سازشکار درون طبقه و بمنظور پیروزی نهایی طبقاتی باید فعالانه برای جا انداختن و پیشروی جنبش مجامع عمومی منظم و جنبش شورایی مبارزه کنیم.

ـ زنده باد اتحاد کارگری! زنده باد جنبش مجامع عمومی و شورا! زنده باد حکومت کارگری!

ـ زنده باد شوراها و جنبش مجامع عمومی!

این عکس دستجمعی را باید در تاریخ ثبت کرد! جنبش کارگری سریعا رشد می کند و به پیش می رود.