انگیزه های قتل جمال خاشقجی، آمریکا و جنگ قدرت در خاورمیانه

انگیزه های قتل جمال خاشقجی، آمریکا و جنگ قدرت در خاورمیانه

۲۱ آبان (عقرب) ۱۹۹۷

در حالی که دولت دست راستی ترامپ، حکومت جنایتکار عربستان سعودی و متحدان غربی و منطقه ای آن امیدوار بودند که با فروکش کردن خبرها دربارۀ قتل فجیع جمال خاشقجی، طوفان خشمناک افکار عمومی جهان را بدون عکس العمللی جدی پشت سر بگذارند،  رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه،  روز جمعه ۱۸ آبان ماه، در سحنرانی اش در نشست سران بیش از ۸۰ کشور جهان، به مناسبت صدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول، برای اولین بار اعلام کرد که نوار صوتی چگونگی قتل خاشقجی را در اختیار دولت آمریکا، و دولت های کانادا و کشورهای اروپایی قرار داده است.

قتل فجیع جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار و سیاستمدار سعودی مقیم آمریکا، در روز ۱۰ مهر (۲ اکتبر) امسال در کنسولگری عربستان سعودی در شهر استانبول، زمانی که او برای درخواست صدور مدارک شخصی به کنسولگری رفته بود، و جوانب و مسائل متعددی که در ارتباط با آن قتل دهشتناک مطرح شد، در هفته‌های اخیردر صدراخبار جهان قرارداشته است. 

آنچه کاملاً مشخص است این است که سرنوشت دردناک جمال خاشقجی خشم و نفرت جهانی بی‌سابقه‌ای را نسبت به عملکرد حکمرانان ارتجاعی و جنایتکار عربستان سعودی برانگیخته است و به شکلی مشخص نگاه‌ها را در غرب به ماهیت اسلام وَهابی متوجه کرده است. پوشش لحظه به لحظهٔ شبکهٔ خبری الجزیره (متعلق به قطر) و مطبوعات رسمی ترکیه و همچنین واشنگتن پُست و دیگر رسانه‌های آمریکا در هفته‌های بعد از قتل وحشیانهٔ خاشقجی باعث شد که جزئیات آن جنایت و شیوهٔ برخورد و عملکرد فاجعه‌بار مقام‌های رسمی عربستان سعودی به طور گسترده‌ای  در تمام جهان منتشر شود.

نکتهٔ محوری و مهم این است که قتل بی‌رحمانهٔ جمال خاشقجی توسط مأموران مستقیم دولت عربستان سعودی در کنسولگری آن کشور در ترکیه، یعنی در یک کشور مستقل دیگر، با همهٔ معیارهای مدنی و سیاسی و اجتماعی در تضاد و بی‌تردید محکوم است. اینکه رسانه‌های بسیاری از کشورها جمال خاشقجی را که تا یک سال پیش از کشته شدن جزو افراد برجسته و ظاهراً امنیتیِ حکومت عربستان سعودی بوده، صدایی لیبرال و پیشرو در عربستان سعودی نمایاندند که گویا برای آزادی و دموکراسی مبارزه می‌کرده و در راه بیان حقایق دربارهٔ صاحبان نفوذ و قدرت درعربستان به "شهادت" رسیده است، یا اینکه بخش عمده‌ای از رسانه‌ های جهان تصویر ساده‌ای از زندگی جمال خاشقجی ترسیم کردند و به طور سؤال‌برانگیزی شخصیت چندلایه و مشخصه‌های عمدهٔ زندگی سیاسی و اجتماعی واقعی این چهرهٔ فعال در پشت پردهٔ صحنهٔ سیاست در عربستان سعودی را مسکوت گذاشتند، تحریف واقعیت ولی روی دیگر این قضیهٔ تکان‌دهنده است که در ضمن اهمیت داشتن، نمی‌تواند ارتکاب آن قتل سیاسی ددمنشانه توسط حکومت ارتجاعی عربستان را توجیه کند. این گونه قتل‌های سیاسی در کشور های استبدادی و ارتجاعی را باید با قاطعیت محکوم کرد. هیچ انسانی سزاوار چنین بی‌رحمی و قساوتی نیست. ما در جمهوری اسلامی ایران نیز شاهد نمونه‌های مشابهی از این قتل‌های سیاسی بوده‌ایم که بی‌تردید و به‌درستی توسط نیروهای ترقی‌خواه ایران و جهان، از جمله حزب ما، قاطعانه محکوم شد. آمران و عاملان چنین جنایت‌هایی باید در برابر قانون و عدالت محاکمه شوند و به سزای عمل خود برسند.

امّا دربارهٔ انگیزه‌های قتل ددمنشانهٔ جمال خاشقجی می‌شود گفت که این قتل صرفاً یک تصفیه حساب خانگی ساده نبود. این قتل را از جمله باید از جنبهٔ تلاش حاکمان  عربستان سعودی برای حفظ موقعیت وهابیگری و نیز تلاش برخی از قدرت‌های منطقه برای ایفای نقش اوّل در طرح خاورمیانهٔ جدیدِ امپریالیسم آمریکا مورد توجه قرار داد. اینکه دولت دیکتاتوریِ طرفدارانِ اسلام سیاسی در ترکیه در برخورد با این تراژدی، با هدفِ پیشبرد سیاست‌های خود در مسیر کنار زدن عربستان سعودی از نقش ممتازش در مقام متحد شمارهٔ یک دولت آمریکا در دو سال اخیر، سیاست حساب‌شده و ماهرانه‌ای را در پیش گرفته است، از برخی تفسیرها و تحلیل‌های رایج بیرون مانده است. واقعیت این است که دولت ترکیه با بهره‌برداری حساب‌شده از اطلاعاتی که در دست داشت، و همچنین بهره‌برداری از رسانه‌های پُرنفوذ ترکیه، منطقه، و غرب، هم دولت عربستان را به انزوا کشید و هم دولت دونالد ترامپ را به موضع‌گیری علیه متحدان خود در دربار سعودی مجبور کرد.

زندگی جمال خاشقجی، از زمانی که او در دورهٔ تحصیل در دانشگاه ایندیانای آمریکا به حلقهٔ طرفداران اخوان‌المسلمین پیوست، مشخصه‌های قابل‌توجهی داشته است که در شناخت شخصیت اجتماعی-سیاسی او مهم است. خانوادهٔ او از افراد بانفوذ در شهر جدّه (محل تولد محمد بن سلمان) بوده‌اند و پدرش پزشک مخصوص پادشاه عربستان بوده است.  عموی او عدنان خاشقجی، دلال مرگ و تاجر بین‌المللی اسلحه بوده و با همهٔ کشورهای مرتجع و همچنین محافل حاکم در آمریکا ارتباط تنگاتنگی داشته است. عدنان خاشقجی در افتضاح "ایران گیت" (ایران-کُنترا) در سال‌های ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ نقشی محوری داشت که در جریان آن دولت آمریکا از طریق اسرائیل قطعات یدکی مورد نیاز ارتش ایران را فراهم کرد، و در مقابل، پولی که رژیم ایران بابت اسلحه‌ها پرداخت، در اختیار ضدانقلابیون نیکارگوئه قرار داده شد که علیه دولت ساندینیست‌ها می‌جنگیدند. عدنان خاشقجی در این تجارت اسلحه ده‌ها میلیارد دلار ثروت به هم زد و گفته می‌شود که کشتی تفریحی او، قبل از مرگش در سال ۲۰۱۶ به دونالد ترامپ فروخته شد.

کشمکش خونین در دربار سعودی

با وجود جنایت نابخشودنی و غیرقابل‌توجیه رژیم عربستان در قتل ددمنشانهٔ خاشقجی، لازم است که به زندگی و گرایش‌های سیاسی جمال خاشقجی نیز توجه شود، تا معلوم شود که این جنایت دولت عربستان سعودی در عین حال نشان‌دهندهٔ کنش و واکنش‌های درونی نظامی پوسیده، قرون وسطایی، قبیله‌یی، و سلطنتی موروثی است که درگیر تلاطم سیاسی بی‌سابقه‌ای به‌ویژه در قدرت حاکم است. این گونه بخش‌های واقعی از زندگی شخصی و سیاسی شخصیت‌های درگیر در این قتل سیاسی، و ماهیت روابط قدرت در خانوادهٔ سلطنتی سعودی که مانند سازمانی مافیایی عمل می‌کند، در اغلب خبرها و گزارش‌ها غایب بود. رسانه‌های عمدهٔ جهان در آنچه منتشر کردند کوشش نکردند نشان دهند که وقتی کسی به این خانوادهٔ مافیایی وارد می‌شود، اگر برای خروج از آن تلاش کند، موجودی دورانداختنی می‌شود.

انگیزه‌ها و علّت‌های این را که چرا محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی و صاحب قدرت واقعی حکومت در این مهد ارتجاع بدین‌گونه کمر به قتل جمال خاشقجی بست، در واقع باید در رخدادهای سه دههٔ پیش منطقهٔ خاورمیانه جستجو کرد. خاشقجی به دلیل نزدیکی با دربار سعودی از بسیاری از اسرار مگوی حکمرانان مرتجع این کشور باخبر بود. او که طرفداری از اخوان‌المُسلمین را از دورهٔ تحصیل در آمریکا تا امروز ادامه داده بود، در سال‌های اخیر و به‌ویژه از زمان به قدرت رسیدن محمد بن سلمان ۳۳ ساله، انتقادهایی را از سیاست‌های شاه و ولیعهد پُرقدرت او مطرح کرده بود. اخوان‌المسلمین در کشورهای سُنّی‌مذهب در دهه‌های گذشته در تقابل و رقابت شدیدی با جنبش وَهابیگری بوده است.  خاشقجی نظر مساعدی نسبت به سیاست‌های حاکم در قطر و ترکیه داشت و نسبت به عقلانی بودن عملکرد اسلام وهابی در عربستان سعودی و چگونگی تأثیر بلندمدّت آن بر نظم در حال شکل‌گیری در قالب طرح خاورمیانهٔ جدید سؤال‌هایی را پیش کشیده بود. در همین ارتباط، و به دلیل انتشار مقاله‌ای انتقادآمیز در روزنامهٔ تحت مدیریت خود دربارهٔ مواضع یک روحانی بانفوذ اسلام وَهابی، مجبور به کناره‌گیری از سردبیری شد. پس از اینکه برخی از آشنایاش دستگیر و بازداشت شدند، او در شهریور ۱۳۹۶ از عربستان خارج و در آمریکا سکونت گزید.

از دید چهره‌های قدرتمند دربار سعودی، این نقطه‌ضعف بزرگی بود که خاشقجی از جزئیات روابط عربستان سعودی با القاعده قبل از حمله‌های ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به برج‌های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک آگاه بود و می‌توانست از آن اطلاعات برای خراب کردن چهرهٔ محمد بن سلمان و حکومت سعودی استفاده کند. او که در نوجوانی در شهر جدّه با اُسامه بن‌لادن آشنا شده بود، در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ در افغانستان و سودان دوستیِ خود را با رهبران القاعده گسترش داد.

جمال خاشقجی، همانند بسیاری از اسلام‌گرایان سعودی در دههٔ ۱۹۸۰، از جهاد "مجاهدین" افغانستان و کشورهای اسلامی پشتیبانی می‌کرد که علیه دولت انقلابی چپ در کابل که شوروی از آن حمایت می‌کرد، می‌جنگیدند. البته اکنون همه می‌دانند که مجاهدین افغان توسط عربستان سعودی و سازمان سیا پشتیبانی مالی و تدارکاتی می‌شدند. در آن زمان، وقتی که بن‌لادن خاشقجی را برای مشاهدهٔ اوضاع از نزدیک و گزارش جهاد اسلامی دعوت کرد، او بدون وقفه پذیرفت. چند سال بعد، پس از آنکه کُماندوهای آمریکایی در سال ۲۰۱۱ در عملیاتی که نحوهٔ انجام آن بسیار تردیدآمیز و سؤال‌برانگیز بود، بن‌لادن را در پاکستان کشتند، خاشقجی به سوگ دوست و همنشین قدیمی خود نشست. او در پیامی توییتری خطاب به ابوعبدالله (نام مستعار  بن‌لادن) نوشت: لحظه‌ای قبل من از بس برای تو، ابوعبدالله، گریه کردم، از پای افتادم. قلب من شکست. تو درآن روزهای زیبا در افغانستان، قبل ازاینکه تسلیم تنفر وتعصب شوی، زیبا و شجاع بودی. همان‌طور که گفته شد، خاشقجی دردههٔ ۱۹۸۰ درجامهٔ روزنامه ‌نگاری از "جهاد اسلام‌گرایان وهابی" علیه دولت افغانستان و شوروی پشتیبانی می‌کرد که آمریکا و کشورهای اروپایی به راه انداخته بودند و از آن حمایت مالی و تدارکاتی می‌کردند. در دههٔ ۱۹۹۰، جمال خاشقجی توسط سازمان‌های اطلاعاتی سعودی به خدمت گرفته شد تا کوشش کند بن‌لادن را متقاعد کند که با خانوادهٔ سلطنتی سعودی صلح کند. خاشقجی در واقع تنها شهروند سعودیِ بیرون از خانوادهٔ سلطنتی بود که اطلاعات دقیق، مستند، و رسواکننده‌ای دربارهٔ روابط تنگاتنگ دولت سعودی با القاعده در دورهٔ منتهی به حمله‌های۱۱ سپتامبرداشت. اگر خاشقجی تصمیم می‌گرفت که چهرهٔ سیاسی شاهزاده محمد بن سلمان را خراب کند، این امر می‌توانست هزینهٔ گزافی برای این شاهزاده داشته باشد.

خاشقجی، همگام با اعضای خانوادهٔ سلطنتی عربستان، پس از ۱۱ سپتامبر روابط خود با بن‌لادن را کاملاً قطع کرد. امّا او نخست در مقام مشاور سفیر عربستان سعودی در لندن و سپس در واشنگتن، با شاهزاده تُرکی الفِیصَل همکاری کرد. تُرکی الفیصل از سال ۱۹۷۷ تا ده روز قبل از حمله‌های تروریستی ۱۱ سپتامبر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی بود و سپس بدون هیچ توضیحی استعفا کرد. توجه به این نکته مهم است که خاشقجی در تمام دورهٔ همکاری با تُرکی الفیصل در مقام سفیر سعودی در لندن و واشنگتن، و همچنین در سال‌هایی که در ارتباط با بن‌لادن و جهاد القاعده گزارش می‌نوشت، با مقام‌های اطلاعاتی بریتانیا، آمریکا، و عربستان سعودی نشست و برخاست داشت، و به کلامی دیگر، اطلاعات منحصر به فرد و ارزشمندی در مورد عملکردهای پشت پردهٔ دولت پادشاهی عربستان و خانوادهٔ سلطنتی در اختیار داشت. گفته می‌شود که برخی از چهره‌های بانفوذ عربستان نگرانی‌هایی در این مورد داشتند که شاید خاشقجی در سال‌های پس از حملهٔ تروریستی ۱۱ سپتامبر با دولت آمریکا همکاری اطلاعاتی داشته است.

شاید به همین دلیل و علّت‌های دیگر- و عمل به این ضرب‌المثل معروف که دوستانت را نزدیک نگه دار، دشمنانت را نزدیک‌تر- بود که طبق گفته‌های محافل نزدیک به خاشقجی، محمد بن سلمان تابستان امسال بر پایهٔ یک رسم قبیله‌یی به خاشقجی پیشنهاد مصالحه داده و به او وعده داده بود که در صورت بازگشت به کشور، او را به مقام مشاور خانوادهٔ سلطنتی برخواهد گمارد. خاشقجی این پیشنهاد و دعوت را گویا بر پایهٔ اصول "اخلاقی و مذهبی" رد کرده بود. این امر ممکن است عامل دیگری در تصمیم محمد بن سلمان به از میان برداشتن خاشقجی بوده باشد. به‌علاوه، خاشقجی در اوایل سال جاری میلادی حزب سیاسی جدیدی را به نام "دموکراسی برای جهان عرب" ایجاد کرده بود که گویا از هدف‌های اصلی آن، حمایت از پیروزی و قدرت‌گیری نیروهای اسلام‌گرا از طریق انتخابات در سراسر منطقه است. برای حاکمان سعودی و شخص بن سلمان، واقعیت پیدا کردن یک جنبش سیاسی اپوزیسیون اسلام‌گرا به رهبری جمال خاشقجی در کشوری که حقوق و آزادی‌های سیاسی کلاً در آن به طور رسمی مردود شمرده می‌شود، به کابوسی ترسناک تبدیل شده بود. 

پیامدهای قتل خاشقجی در عربستان

رسوایی جهانی ناشی از مشخص شدن شرکت مستقیم حکومت عربستان در قتل خاشقجی و به‌ویژه دست داشتن ولیعهد قدرت‌طلب این کشور در این قتل که عملاً مسئولیت امور اجرایی مهمی را به عهده دارد، شرایط دشواری را برای حاکمان سعودی و برنامه‌های آتی آن ایجاد کرده است، به‌خصوص اینکه فاش شد که مقام‌های رسمی عربستان علناً به متحدان خود در آمریکا و اتحادیهٔ اروپا دروغ گفته‌اند. دربار سعودی برای رها شدن گریبان ولیعهد از اتهام‌های مطرح شده، تا کنون حداقل پنج مقام رسمی بالارتبهٔ این کشور را برکنار کرده است. احمد العصیری، معاون اطلاعات و امنیت عربستان سعودی، و سعود القحطانی، یکی از مشاوران ارشد دربار و ولیعهد، در ارتباط با قتل خاشقجی برکنار و بازداشت شده‌اند.

در ارتباط با مسئلهٔ قتل خاشقجی، متحدان اصلی عربستان نیز زیر فشار قرار دارند. به گزارش روزنامهٔ ایندیپندنت در روز سه شنبه اول آبان/ 23 اکتبر، دونالد ترامپ در پاسخ به سؤالی دربارهٔ قتل خاشقجی مجبور شد به طور غیرمستقیم نقش محمد بن سلمان را در این قتل سیاسی تصدیق کند. او گفت که اگر این موضوع ثابت شود، او عربستان را تنبیه خواهد کرد. او اظهار داشت که ایدهٔ اصلی گروه مأموران عربستان که در این ارتباط بازداشت شده‌اند، بسیار بد بود؛ این طرح خیلی ضعیف اجرا شد، و پنهان‌کاری انجام شده در آن یکی از بدترین نمونه‌ها در تاریخ پنهان‌سازی بود!

دونالد ترامپ در روز اوّل آبان/ ۲۳ اکتبر در مصاحبه‌ای اختصاصی با وال استریت ژورنال گفت که او معتقد است که احتمال دارد محمد بن سلمان خودش در قتل خاشقجی دست داشته باشد: "خوب ولیعهد در این دوره کنترل بسیاری از مسائل را در دست دارد. او مسئولیت اجرایی در کشور دارد، پس اگر کسی مسئول باشد، اوست." ژان ایو لو دریان، وزیر امور خارجهٔ فرانسه نیز روز 8 آبان گفت که در صورتی که مقام‌های عربستان سعودی در قتل خاشقجی دست داشته باشند، فرانسه اعمال تحریم علیه آن کشور را مردود نمی‌داند. او اضافه کرد که "ما می‌خواهیم بدانیم حقیقت چیست" و "ما اقدام لازم را علیه کسانی که مسئول این جنایت هستند انجام خواهیم داد." مایک پومپئو، وزیر امور خارجهٔ آمریکا نیز در روز ۱۳ آبان/ ۴ نوامبر اعلام کرد که آمریکا همهٔ کسانی را که مسئول قتل جمال هستند "پاسخگو می‌داند... ولی در عین حال روابط استراتژیک با عربستان سعودی را حفظ خواهد کرد." پومپئو توانایی عربستان سعودی در "خنثی کردن توانایی‌های ایران برای تهدید کردن آمریكا و اسرائیل" را یكی از دلایل حفظ رابطهٔ استراتژیک با دربار سعودی ذكر كرد. پیش از این نیز دونالد ترامپ اشاره کرده بود که فروش صدها میلیارد دلاری تسلیحات آمریکایی به عربستان نباید به خاطر این قتل لغو شد.

کمیسیون اتحادیهٔ اروپا هم روز ۱۵ آبان از دولت عربستان سعودی خواست که با مقام‌های ترکیه در زمینهٔ تحقیق در مورد قتل روزنامه‌نگار سعودی همکاری کند.  مایا کوسیجانچیچ، سخنگوی کمیسیون اروپا، گفت: "ما انتظار داریم که نهادهای دولتی سعودی تمام اطلاعاتی را که در مورد این پرونده دارند در اختیار هیئت تحقیق بگذارند و اطمینان بدهند که مسئولان این جنایت محاکمه خواهند شد. این کار باید در همکاری کامل با مقام‌های ترکیه انجام شود." وی اضافه کرد: "از همان ابتدا، ما از عربستان سعودی درخواست کردیم که در مورد قتل جمال خاشقجی از طریق تحقیقی کامل، قابل اعتماد، شفّاف، و سریع، روشنگری شود."

گرچه آمریکا در "تنبیه کردن" عربستان در ارتباط با قتل خاشقجی مقاومت و تعلل می‌کند، ولی شواهد حاکی از آن است که فشارهای بین‌المللی برای برکناری محمد بن سلمان از مقام‌های اجرایی و مقام ولیعهدی این کشور در حال شدت یافتن است. دولت بریتانیا از طرف افکار عمومی و اپوزیسیون زیر فشار است که فروش تسلیحات به عربستان را متوقف کند. دولت آلمان نیز در اوایل آبان اقدام به قطع صدور تسلیحات نظامی به عربستان کرد. در کانادا نیز دولت لیبرال آن کشور برای لغو قراردادهای فروش و ارسال تجهیزات نظامی به عربستان زیر فشار است. پیشنهاد جیمز ماتیس و مایک پمپئو در مورد اعلام آتش‌بس در درگیری‌های خونین یمن و درخواست شروع مذاکرات صلح بین دو طرف را نیز نمی‌توان با فشار افکار عمومی بین‌المللی به آمریکا و بریتانیا به دلیل حمایت نظامی این کشورها از جنایت‌های عربستان سعودی در یمن و همچنین موضوع قتل خاشقجی بی‌ارتباط دانست.

یک منبع امنیتی ترکیه به خبرگزاری الجزیره گفته است که مقام‌های رسمی ترکیه تمام شواهد موجود در مورد قتل جمال خاشقجی را در اختیار خانم جینا هاسپل، رئیس سازمان سیا قرار داده‌اند. خانم هاسپل به درخواست دونالد ترامپ به نخست به عربستان و سپس در روز اوّل آبان به ترکیه سفر کرده بود تا شواهد موجود در ارتباط با دست داشتن احتمالی ولیعهد سعودی در این جنایت را بررسی کند و گزارش دهد. شواهدی که از سوی ترکیه به جینا هاسپل ارائه شده است، از جمله نوارهای صوتی و تصویری از آنچه در کنسولگری عربستان در استانبول گذشته است، حکایت از آن دارد که قتل بر اساس دستور از بالاترین سطح رهبری در عربستان سعودی انجام شده است.

روز جمعه ۱۱ آبان، دولت ترکیه گروه تحقیق عربستان سعودی را که قرار بود با مقام‌های مسئول ترکیه در مورد کشف حقایق مربوط به به قتل جمال خاشقجی همکاری کنند، به اقدام برای از میان بردن شواهد مربوط در کنسولگری متهم کرد. مقام‌های رسمی ترکیه تأیید کرده‌اند که گروه ۱۱ نفره‌ای که ۹ روز پس از ناپدید شدن خاشقجی برای همکاری با مقام‌های قضایی و پلیس ترکیه و تحقیق مشترک به این کشور مسافرت کرده بودند، در حقیقت وظیفهٔ از بین بردن شواهد این جنایت را به عهده داشته‌اند. ترکیه با اعلام نام دو تن از گروه مسئول تحقیق سعودی گفته است که آنها متخصص شیمی و مواد سمّی بوده‌اند که کوشش کرده‌اند شواهد را قبل از اینکه مأموران دولت ترکیه ساختمان محل اقامت کنسول عربستان را بازرسی کنند، از میان ببرند. دولت ترکیه رسماً اعلام کرده است که خاشقجی در همان ابتدای ورود به کنسولگری در روز ۱۰ مهر خفه شده و جسد او تکه‌تکه شده، و بعد از آن، در عملیاتی از قبل برنامه‌ریزی شده، بقایای جسد او در اسید و مواد شیمیایی حل شده است. بر اساس شواهدی که در اختیار ترکیه است، و نیز عملکرد مقام‌های رسمی عربستان برای از بین بردن شواهد، چنین برمی‌آید که عالی‌ترین مقام‌های سعودی در جریان نقشهٔ قتل وحشیانهٔ خاشقجی بوده‌اند.

به نظر می‌رسد که عملکرد حساب‌شده و با برنامهٔ دولت ترکیه در طول ۴۵ روز اخیر توانسته است ضربه‌ای کاری به موقعیت عربستان در مناسبات قدرت در منطقه بزند و آمریکا را در ادامهٔ روابط دامنه‌دار و عمیق خود با رژیم سعودی با دشواری‌های جدّی روبرو کند. در این دور از قمار سیاسی بر سر به عهده گرفتن نقش مهم و اصلی در طرح خاورمیانهٔ جدید، ترکیه تلاش کرد در موقعیت قدرتمندی قرار بگیرد و تا حدّ زیادی نیز موفق شد. حاکمان مرتجع سعودی بخت بزرگی را از دست داده‌اند و آمریکا هم فعلاً امکان مانور وسیعی ندارد. باید صبر کرد و دید که برندگان و بازندگان این قمار چه طرف‌هایی خواهند بود.

 به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۶۴،‌ دوشنبه ۲۱ آبان - عقرب- ماه ۱۳۹۷