استراتژیستهای جنگی آمریکا: شکستهای نظامی وموفقیتهای سیاسی
استراتژیستهای جنگی آمریکا: شکستهای نظامی
وموفقیتهای سیاسی
جیمز پتراس
استراتژیستهای نظامی که
تحت تأثیر «اهداف توسعه طلبانه» اسرائیل قرار دارند، هزینه های اقتصادی و سیاسی
«دنیای واقعی» مردم و کشور آمریکا را نادیده گرفته اند. اعتبارات علمی و حرفه ای،
وفاداری قبیله ای و قوم وخویش پرستی، هرکدام به حامیان اول اسرائیل کمک میکند که
پیشبرد موقعیتهای تصمیم گیری استراتژیک و پُستهای مشاوره نخبگان در پنتاگون،
وزارت امورخارجه، وزارت خزانه داری و کاخ سفید تأمین شود. سیاستهای آنها منجر به
جنگ بی پایان تریلیون دلاری در افغانستان؛ جنگهای شکست خورده در لیبی، عراق و
سوریه؛ و تحریمهای اقتصادی پرهزینه علیه ایران شده است. برنده اصلی اسرائیل است
که با مخالفت سیاسی و نظامی کمتری مواجه شده است؛ هزینه اش از نظر تلفات انسانی و
مالی صفر بوده؛ و به سرزمینهای قابل توجهی دسترسی پیدا کرده است… آمریکا به
عنوان ابزار قدرت دیگری (اسرائیل) عمل کرده است. علاوه براین، حامیان اول
اسرائیل، نه هرگز موظف به انتقاد از خود شده اند، و نه شکستهای خود را قبول
کرده، و استراتژی های مصیبت بار خود را اصلاح نموده اند. امتناع آنها در به
عهده گرفتن مسئولیتهای خود ناشی از چندین علت است. معیارهای آنها برای موفقیت براین
اساس بوده است که سیاستهایشان باعث پیشبرد اهداف اسرائیل بشود، و نه منافع
آمریکا… بیایید به یکدیگر بپیوندیم تا آمریکا را از گرفتاریهای نظامی آزاد سازیم
و نگذاریم که امتیاز چندین میلیارد دلاری به اسرائیل داده شود، درحالیکه ۳۰ میلیون کارگر آمریکایی
فاقد پوشش درمانی هستند و ۴۰ درصد از کودکان ناحیه شمالی نیویورک در فقر زندگی میکنند. آری، برای هر کسی
که خواهان پیوستن به همبستگی با قربانیان استراتژیستهای جنگی حامیان اول اسرائیل
است، جایگاه شایسته ای موجود است.
استراتژیستهای جنگی
آمریکا: شکستهای نظامی و موفقیتهای سیاسی
نوشته: جیمز پتراس
برگردان: آمادور نویدی
مقدمه
در مقاله قبلی*
شکستهای مکرر نظامی آمریکا را در بیش از دو دهه نشان دادیم. در این مقاله، به نقش
استراتژیستهای نظامی می پردازیم که مسئول شکستهای نظامی آمریکا و همچنین موفقیتهای
سیاسی اسرائیل هستند.
کلید این تضاد آشکار کشف
میکند که چگونه و چرا نابودی دشمنان اسرائیل، حمله های نظامی پرهزینه آمریکا را
طولانی کرده است.
دو پیامد بایکدیگر
ارتباط دارند. همان استراتژیستهای نظامی آمریکایی که سیاست هایشان منجر به شکست
جنگهای آمریکا در خاورمیانه شده است، به قدرت اسرائیل افزود و قدرت را برای
اسرائیل تسهیل و تقویت کرد.
اعمال استراتژیستهای
جنگی آمریکا «وفادار دوجانبه» را منعکس میکنند. از یک طرف آنها تحصیلات عالی خود
را در موقعیت های بالا در آمریکا دریافت میکنند، درحالیکه وفاداری سیاسی آنها
به تل آویو است، و تصمیمات استراتژیک حامیان اول اسرائیل را توضیح میدهند.
فرضیه ما این است که
استراتژیستهای وفادار دوجانبه تهدیدات جعلی میسازند، دشمنان را شناسایی میکنند
و برمبنای محاسباتی که بطور مؤثر قدرت و نفوذ اسرائیل را در خاورمیانه افزایش
دهد، صدها هزار سرباز آمریکایی را به جنگهای شکست خورده در خاورمیانه متعهد به
انجام وظیفه کرده است.
ما ابتدا به شناسایی
استراتژیستهای جنگی و سیاستهای آنها میپردازیم، و سپس با پیشنهاد یک چهارچوب
جایگزین جهت تجدیدنظر در رابطه بین شهروندان دو ملیتی و استراتژی نظامی نتیجه گیری
میکنیم.
«بهترین و باهوش ترین»:
متحد کور شکستهای نظامی
بین دستآوردهای
علمی بالای استراتژیستهای نظامی نخبه و رکورد منفور آنها در پیگیری
اختلافات نظامی، یک تضاد آشکار وجود دارد. اکثراً، اگر نه همه سیاستمدارنی که
آمریکا را به جنگهای طولانی مدت علیه عراق، سومالی، لیبی، یمن، افغانستان، لبنان
و سوریه سوق میدهند، حامیان اول اسرائیل، یا صهیونیست، و یا «دوست مسافران»
اسرائیلی هستند.
در هرکدام از این جنگها،
استراتژیستهای جنگی حامیان اول اسرائیل:
(۱) دشمن را شناسایی کرده
اند؛
(۲) درباره تهدید علیه
آمریکا اغراق شده است؛
(۳) ظرفیت نظامی کشور هدف را بطور بیشرمانه ای زیاد جلوه داده اند. آنها با
عراق و افغانستان شروع کردند و سپس به سوی کشورها دیگر به پیش رفتند، که
البته مخالفان اسرائیل بودند.
«تصادفاً» همه کشورهای
هدف حامی حقوق فلسطینیان برای حق تعیین سرنوشت خود هستند و مخالف پیوستن به
اسرائیل و بهره برداری از سرزمینهای عربی بوده اند.
استراتژیستهای نظامی که
تحت تأثیر «اهداف توسعه طلبانه» اسرائیل قرار دارند، هزینه های اقتصادی و سیاسی
«دنیای واقعی» مردم و کشور آمریکا را نادیده گرفته اند. اعتبارات علمی و حرفه ای،
وفاداری قبیله ای و قوم وخویش پرستی، هرکدام به حامیان اول اسرائیل کمک میکند که
پیشبرد موقعیتهای تصمیم گیری استراتژیک و پُستهای مشاوره نخبگان در پنتاگون،
وزارت امورخارجه، وزارت خزانه داری و کاخ سفید تأمین شود.
سیاستهای آنها منجر به جنگ
بی پایان تریلیون دلاری در افغانستان؛ جنگهای شکست خورده در لیبی، عراق و سوریه؛
و تحریمهای اقتصادی پرهزینه علیه ایران شده است.
برنده اصلی اسرائیل است
که با مخالفت سیاسی و نظامی کمتری مواجه شده است؛ هزینه اش از نظر تلفات انسانی و
مالی صفر بوده؛ و به سرزمینهای قابل توجهی دسترسی پیدا کرده است.
چرا فارغ التحصیلان
دانشگاه های یایل، هاروارد، پرینستون، شیکاگو و جان هاپکینز کام لادی، بطور
مکرر بدترین پیامد ممکن نظامی را تولید میکنند؟
در بخشی به این دلیل که
آمریکا به عنوان ابزار قدرت دیگری (اسرائیل) عمل کرده است. علاوه براین، حامیان
اول اسرائیل، نه هرگز موظف به انتقاد از خود شده اند، و نه شکستهای خود را
قبول کرده، و استراتژی های مصیبت بار خود را اصلاح نموده اند.
امتناع آنها در
به عهده گرفتن مسئولیتهای خود ناشی از چندین علت است. معیارهای آنها برای موفقیت
براین اساس بوده است که سیاستهایشان باعث پیشبرد اهداف اسرائیل بشود، و نه منافع
آمریکا.
علاوه براین، در حالیکه
تصمیمات آنها باعث اعتراض شهروندان آمریکایی شده است، اما آنها توسط ۵۲ رئیس سازمان یهودی
اعمده آمریکایی، ازجمله لابی قدرتمند صهیونیستی، آیپک، حمایت شده اند، که سیاست
خاورمیانه را به هردواحزاب سیاسی وکنگره دیکته میکنند.
طبیعیست که استراتژیستهای
نظامی که سیاستهایشان منجر به فاجعه های سیاسی مکرر شده است، محکوم شوند، اخراج
گردند، یا حتی برای خیانت هایشان تحت پیگرد قانونی قرار گیرند. در تجربه ما هیچ
(چیزی) از این نوع اتفاق نیفتاد.
بهترین و باهوش ترینها
بین مشاغلی با حقوق های شش رقمی در واشنگتن تا موقعیت هایی با حقوق های هفت رقمی
در وال استریت استخدام میشوند، یا مقامی در شرکتهای حقوقی پرمنفعت در واشنگتن و
نیویورک (بسیاری با دفاترشان در اسرائیل) تأمین میشوند و یا به مقامهای معتبر
دانشگاهی در دانشگاههای لیگ آی وی منصوب میشوند.
چه باید
کرد؟
تدابیری وجود دارد
که میتواند تأثیرات سیاستهای استراتژیک حامیان اول اسرائیل را خنثی کند. حامیان
آکادمیک اول اسرائیل باید تشویق شوند که در دانشگاهها تدریس و تحقیق کنند؛ تا اینکه
در کشور آمریکا به اسرائیل خدمت کنند.
اولا، اگر آنها در برج
عاج بمانند، سیاست های تخریبی کمتری بر کشور و شهروندان آمریکایی تحمیل میکنند.
ثانیاً، از آنجاییکه
اکثر قریب به اتفاق حامیان اول اسرائیل به احتمال زیاد جنگطلبان نشسته بر صندلی
هستند، که جان خودشان را در هیچ جنگی که خودشان ترویج میکنند به خطر نمی اندازند،
اعزام اجباری آنها به مناطق جنگی باعث میشود که از شوق و خشم آنها برای جنگ
کاسته شود.
ثالثاً، همانگونه که میبینیم،
و از آنجاییکه بسیاری از حامیان اول اسرائیل ترجیح میدهند که در باصطلاح
نیروی دفاعی اسرائیل خدمت کنند، آنها باید هزینه ای را که مالیات دهندگان
آمریکایی برای آموزش، بهداشت و رفاه آنها پرداخته اند، برگردانند.
رابعاً، از آنجاییکه
اکثر حامیان اول اسرائیل داوطلبانه به نیروی دفاعی اسرائیل می پیوندند، ترجیح میدهند
که به تظاهرکنندگان بی سلاح فلسطینی، پزشکان، روزنامه نگاران و بچه هایی شلیک کنند
که بادکنک هوا میکنند، آنها باید به ارتش آمریکا فراخوانده شوند تا در
افغانستان خدمت کنند وبا جنگجویان مسلح طالبان اطراف کابل روبروگردند، تجربه ای
که شاید ضربه کوچکی از رئالیسم به رؤیاهای آنها در تبدیل خاورمیانه به قانون
فئودالی اسرائیلی بزند.
بسیاری از وظیفه شناسی
ملی در همبستگی با خانواده ها و با دوستان سربازان آمریکایی که متحمل جنگهای بی
پایان میشوند، جعلی و فریبکارانه است. حامیان اول اسرائیل که به جبهه جنگ اعزام
میشوند، تجربیات مربوط به هستی را کسب میکنند که استراتژیستهای نظامی هاروارد،
پرینستون و یایل که برای اسرائیل جنگ میسازند، نمیتوانند درک کنند.
دوره های اجباری برای
نسل کشی مردم فلسطین، عراقی، سوری و لیبی باعث میشود که حامیان اول اسرائیل
«هولوکاست ها» را در زمینه قومی – مذهبی گوناگون بیشتر درک کنند.
جنگ رو در رو در موقعیت
های نظامی همراه با خطر جانی، جاییکه تسلیحات برتر نمی چربد، آن باد عقده های
غرور، گستاخی و برتری طلبی را خالی میکند، که باعث تحریک وفاداری قبیله ای حامیان
اول اسرائیل میشود.
در خاتمه، ما پیشنهادات
ساده ای را برای دانشمندان فرهنگی و آموزشی، دکترها، هنرمندان و کارآفرینان ارائه
میدهیم:
۱)
– مهارتهای خود را جهت پروراندن نسل جدیدی
تبدیل کنید که حامی ارزشهای دمکراتیک و همبستگی اجتماعی باشد و از جنگ ها، شکنجه
و ادعاهای ساختگی ضد سامی علیه منتقدان یک کشور انحصاری قومی اجتناب میورزد.
۲)
– رها کردن کنترل منحصر بفرد رسانه های جمعی که
از جنایات جنگی اسرائیل تجلیل میکند و منتقدان را به عنوان «ضد» سامی ها بخاطر
گفتن حقیقت به سُلطه بدنام میسازد.
بیایید به یکدیگر
بپیوندیم تا آمریکا را از گرفتاریهای نظامی آزاد سازیم و نگذاریم که امتیاز چندین
میلیارد دلاری به اسرائیل داده شود، درحالیکه ۳۰ میلیون کارگر آمریکایی
فاقد پوشش درمانی هستند و ۴۰ درصد از کودکان ناحیه شمالی نیویورک در فقر زندگی میکنند.
آری، برای هر کسی که
خواهان پیوستن به همبستگی با قربانیان استراتژیستهای جنگی حامیان اول اسرائیل
است، جایگاه شایسته ای موجود است.
*آمریکا رفیق دزد و
شریک قافله
https://mejalehhafteh.com/2018/11/02/
https://amadornavidi.wordpress.com/2018/11/02
https://eshtrak.wordpress.com/2018/11/01
درباره نویسنده:
جیمز پتراس، استاد بارتل
(بازنشسته) جامعه شناسی در دانشگاه بینگهامتون، نیویورک است. آدرس سایت اینترنتی:
برگردانده شده از:
US War Strategists: Military Defeats and Political
Success
James Petras
https://petras.lahaine.org/us-war-strategists-military-defeats-and/