به مناسبت صدمین سال بنیاد گذاری حزب کمونیست یونان
گیورگوس ماریوس
برگردان: هاتف رحمانی
به مناسبت صدمین سال بنیاد گذاری حزب کمونیست
یونان
به مناسبت صدمین سال
بنیاد گذاری حزب کمونیست یونان
حزب کمونیست یونان ،
سیاست های پارلمانی و حزب کمونیست :حوزه های انتخاباتی ، تجارب و درس هایی از
یونان وحزب کمونیست یونان
گیورگوس ماریوس –
برگردان : هاتف رحمانی
مایلیم از حزب کمونیست افریقای جنوبی به خاطر دادن فرصت برای درمیان گذاشتن
عناصر بنیادی تجربه حزب کمونیست یونان با رفقای خود تشکر کنیم . به نظر ما تبادل
نظر در موضوع مبارزه طبقاتی و جنبش کمونیستی دانش و تجربه ما را ارتقا می دهد.
پیش در آمد
حزب کمونیست یونان به مثابه حزب طبقه کارگر
یک قرن پیش ، در نوامبر 1918 ، در نتیجه ظهور جنبش کارگری با کمونیسم علمی تخت
تاثیر تعیین کننده انقلاب سوسیالیستی اکتبر بنیان گذاشته شد .
حزب در دهه های 1920و1930 اولین گام های خود
را بر می داشت ، در عین حال هم زمان در خط مقدم مبارزه مردم بود . حزب در سال های
1925 و 1936 با سرکوب دولت بورژوایی، با شرایط دشوار غیر فانونی شدن و زندان و
تبعید رو در رو شد .
در زمان جنگ جهانی دوم در چارچوب مبارزه برای
رهایی ، حزب نقش برجسته ای در پایه گذاری جبهه رهایی ملی و ارتش رهایی خلق یونان
ایفا کرد که بخش بزرگی از کشور را از اشغال نیروهای نازی آزاد کرد که سلول
های قدرت خلق ، رزمنده خلق ، عدالت خلق ، دولت محلی و غیره را شکل داد.
به دنبال سرنگونی ماشین جنگ المان و رهایی
کشور ، حزب به خاطر راهبرد اشتباه خود، به سمت کسب قدرت دولتی حرکت نکرد . بر عکس
، در تله تلاش برای تضمین رشد آرام دموکراسی افتاد و موافقت نامه هایی با نیروهای
بورژوایی امضا کرد ، در سپتامبر 1944 با 6 وزیر در دولت بورژوایی شرکت کرد و در
فوریه 1945 سلاح های خود را تسلیم کرد.
به عبارت دیگر ، حزب ما نتوانست از وضعیت
انقلابی که در پایان سال 1944 ایجاد و در 1946 بعد از دوره ای نزول پایان یافت
استفاده نماید .
تحت شرایط سرکوب شدید در سال 1946، حزب ما
جنگ چریکی را آغاز کرد. ارتش دموکراتیک یونان را که قهرمانانه به مدت سه سال رزمید
تاسیس کرد ، مبارزه ای که جنبش قهرمانی مبارزه طبقاتی در یونان را تشکیل می دهد.
درجنگ داخلی طبقه بورژوا که از سوی امپریالیسم بریتانیا و امریکا حمایت می شد
پیروز شد و در سال 1949 ، رزمنده های ارتش دموکراتیک یونان به کشورهای سوسیالیستی
مهاجرت کردند.
هزار ها کمونیست مانده در میدان های جنگ ، با
جوخه های آتش بورژوازی اعدام ، هزاران نفر زندانی و تبعید شدند. حزب کمونیست یونان
از سال 1947 تا 1974 غیر قانونی اعلام شد. این دوران طولانی ترین دوران غیر قانونی
بودن برای حزب ما بود .
پس از جنگ داخلی و تحت شرایط دشوار غیر
قانونی بودن ، حزب سازمان های قانونی خود را حفظ کرد . هم زمان ، پس از سال 1951،
حزب در داخل صفوف ائتلاف » اتحاد چپ دموکراتیک» ، ائتلافی با یک برنامه سوسیال
دموکراتیک که متشکل از نیروهای کمونیست و دموکرات بود فعالیت می کرد. با وجود
مبارزه برای منافع زحمتکشان، اتحاد چپ دموکراتیک ثابت کرد عرصه ای برای تغذیه
مواضع اپورتونیستی و توهمات است .
در 1958، رهبری حزب تصمیم به انحلال سازمان
های حزب و الحاق به اتحاد چپ دموکراتیک گرفت که در انتخابات شرکت و در سال 1958
جایگاه دوم را با 24 درصد آرا کسب کرد .
انحلال سازمان های حزبی اشتباه مرگ بار حزب
بود که به صورت منفی روی استقلال سازمانی ، ایدئولوژیکی و سیاسی حزب تاثیر گذاشت .
توهم پارلمانی بیشترپرورش یافته بود و حزب با
نیروهای سوسیال دموکرات بورژوازی «مرکز» همکاری کرد ، به همین خاطر نیروهای آن ،
زمانی که دیکتاتوری نظامی در اوریل سال 1967 دریونان برقرار شد آمادگی نداشتند. با
این حال کمونیست ها با فعالیت غیرقانونی نقش برجسته ای در مبارزه علیه دیکتاتوری
ایفا کردند و افراد زیادی زندانی و تبعید شدند.
در دهه 1960 اپورتونیسم در داخل حزب تقویت و
به تقابل ایدئولوژیک سیاسی – شدیدی منجر شد. در سال 1968 ، پس از نبردی
دشوار در دوازدهمین نشست سالانه کمیته مرکزی ، در شرایط غیر قانونی ، گروه
اپورتونیست های دست راستی شکست خوردند و حزب دچار انشعاب شد .
حزب روی پاهای خود ایستاد و به مبارزه اش
ادامه داد . پس از سقوط دیکتاتوری در جولای 1974 ، قانونی بودن خود را به صورت
مشروط تحمیل کرد .
دهه 1980 با توسعه سازمان های حزبی که در
دوران دیکتاتوری و نیز با تاسیس حزب کمونیست یونان در 1968 باز سازی و توسعه یافته
بود مشخص می شود. کمونیست ها مواضع زیادی را در جنبش اتحادیه های کارگری به دست
آوردند و نفش برجسته ای در مبارزه طبقاتی ایفا کردند.
در دورانی که نشانه های ضد انقلاب و سرنگونی
سوسیالیسم آشکار شده بود ، حزب کمونیست یونان با نیروهای اپورتونیستی که در سال
1968 از حزب اخراج شده بودند و نیز نیروهای سوسیال دموکرات همکاری کرد . حزب
ائتلاف به اصطلاح چپ و ترقی ، خلف سیریزا را بنیان گذاشت که اکنون حزب حاکم در
کشور ماست .
این تحول به ظهور موج جدیدی از اپورتونیسم
میدان داد. موجودیت حزب کمونیست یونان با مشخص شدن ضد انقلاب و سرنگونی سوسیالیسم
در اتحاد شوروی و دیگر کشور های سوسیالیستی در خطر بود. کمونیست ها مشکل را در
کنگره سیزدهم حزب در سال 1991 حل کردند. در کنگره حزب تصمیم به خارج کردن نیروهای
خود از ائتلاف گرفت، صفوف خود را پاک سازی کرد و به سمت تعهد به تغییر انقلابی
مبتنی بر مارکسیسم – لنینیسم حرکت کرد .
مطالعه تاریخ حزب کمونیست یونان در این دوران در گرفتن استنتاج های علمی به ما
کمک کرد .
نخست ، نیاز به راهبرد
(استراتژی) انقلابی ، که باید با مشخصه دوران ما ، دوران گذار از سرمایه داری به
سوسیالیسم هم خوان باشد .
دوم ، آماده کردن چند وجهی
ایدئولوژیک – سیاسی حزب در راستای برخورد با شرایط پیچیده ناشی از مبارزه طبقاتی ،
نیاز به رد توهم پارلمانی و کاربست وضعیت انقلابی برای انقلاب سوسیالیستی و مبارزه
برای قدرت طبقه کارگر .
سوم ،محافظت از استقلال
سازمانی ، ایدئولوژیک و سیاسی حزب تحت هر شرایطی ، از جمله در شرایط غیر قانونی
بودن ، جنگ امپریالیستی ، فاشیسم ، و نیز رد شرکت در اتحاد های بورژوایی ، «ائتلاف
های چپ» ( یا هر آن نامی که دارند) که در عمل استقلال حزب را نقض و به سازش با
هزینه مبارزه برای قدرت منجر می شود .
چهارم ، رد شرکت در یا حمایت
از دولت های بورژوایی و محافظت از حزب به نحوی که به بخش هایی تحت پرچم طبقه
بورژوا تبدیل نشود .
پنجم ،مبارزه راسخ ، سازش
ناپذیر علیه اپورتونیسم که ارابه ای برای نفوذ ایدئولوژی بورژوایی در جنبش کارگری
و کمونیستی است که می تواند به انحلال حزب منجر شود .
دوران اخیر
پس از بحران در سال های 1990-1991 حزب
قاطعانه به بازسازی سازمان های حزبی پرداخت ، منشا خود نسبت به طبقه کارگر را ، با
پیروزی بر دیگر نیروها و اتحادیه های کارگری تقویت ، و در کنگره پانزدهم خود در
سال 1999 توضیح خطوط راهنمای برنامه ای خود را آغاز کرد . در این زمینه ، حزب
راهبرد مراحل گذار را بارسیدن به این جمع بندی که در یونان ، کشوری با جایگاه
متوسط در سیستم امپریالیستی ، پیش شرط مادی برای ( ایجاد) جامعه نو فراهم شده است
و از این رو مبارزه باید حل تضاد بنیادی بین سرمایه و کار را هدف گیرد جایگزین کرد.
این دست آورد مهمی بود که با مطالعه علل و
فاکتور هایی که به سرنگونی سوسیالیسم در اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی
منجر شد بیشتر پرورده شد، موضوعی که کنگره هیجدهم در سال 2009 به آن پرداخت ، و
مباحث مربوط به آن به غنای راهبرد حزب کمک کرد .
حزب ما در کنگره نوزدهم خود در سال
2013براساس جزئیات بیشتر این ماده و مطالعات بیشتر در توسعه سرمایه داری در یونان
، و نیزمطالعه تجربه جنبش جهانی کمونیستی ، برنامه جدیدی را تصویب کرد .
برنامه بیشتر روشن کرد
که سرنگونی ضد انقلابی منش دوران ما ، منش انقلاب بعنوان عنصر کلیدی در راهبرد حزب
کمونیست را که تحت حاکمیت شرایط سرمایه داری انحصاری یعنی امپریالیسم عمل می کند
تغییر نمی دهد ، (راهبرد) نه بر اساس توازن کنونی نیروها ، بلکه با بلوغ شرایط
مادی برای سوسیالیسم و تضادی که باید بر اساس تکامل تاریخی (یعنی تضاد بین کار و
سرمایه) حل شود تعیین می شود .
برنامه حزب اعلام می کند که مردم یونان زمانی
که طبقه کارگر همراه با متحدین خود انقلاب سوسیالیستی را انجام دهد و با قدرت طبقه
کارگر به سمت ساختمان سوسیالیسم – کمونیسم ،اجتماعی کردن ابزار های متمرکز تولید ،
توسعه اقتصادی با برنامه ریزی مرکزی ، رها کردن کشور از سازمان های امپریالیستی
ناتو و اتحادیه اروپا حرکت کند از بندهای بهره کشی سرمایه داری و اتحادیه های
امپریالیستی آزاد خواهد شد .
نیروی محرکه انقلاب سوسیالیستی طبقه کارگر به
مثابه نیروی رهبری کننده ، نیمه پرولترها ، لایه های مردمی سرکوب شده شهری خویش
فرما، کشاورزان فقیر ، که تحت تاثیرمنفی انحصارات هستند ، و به همین دلیل در لغو
مالکیت سرمایه داری ، در سر نگونی قدرت آن ، و روابط جدید تولیدی منافع عینی دارند
خواهند بود. امروز در شرایط وضعیت غیر انقلابی ، حزب کمونیست یونان برای اماده
کردن عامل ذهنی برای چشم انداز انقلاب سوسیالیستی ، با وجود این واقعیت که دوره
زمانی وقوع آن با پیش شرط های عینی یعنی وضعیت انقلابی (وضعیتی که بالایی ها دیگر
قادر به حکومت تباشند و پایینی ها دیگرخواستار زندگی به شیوه معهود نباشند) تعیین
می شود می کوشد.
ضرورت آمادگی حزب و جنبش کارگری مردمی بر
خورد با وظایف زیر است : تقویت حزب کمونیست یونان ، باز آرایی بسیج جنبش کارگری ،
اتحاد اجتماعی که بیانگر منافع طبقه کارگر، نیمه پرولترها، خویش فرمایان در مراکز
شهری و کشاورزان فقیر، جوانان و زنان طبقه کارگر و لایه های مردمی در مبارزه علیه
انحصارات و مالکیت سرمایه داری باشد .
تلاش حزب در تمام عرصه
های مبارزه طبقاتی با راهبرد حزب و خط مربوط به نیروهای شرکت کننده هدایت می شود .
به همین ترتیب ، کمونیست ها در جنبش اتحادیه های کارگری ، در کار پارلمانی ، در
دولت محلی ، در تمام جبهه هایی که به مسائل طبقه کارگر، لایه های مردمی و جوانان
ربط دارد مداخله می کنند.