زوال «کهنه» درحالیکه «جدید» هنوز «تولد» نیافته است

زوال «کهنه» درحالیکه «جدید» هنوز «تولد» نیافته است

گفتگو با پرفسور «ولفگنگ استریک» 

ترجمه: آناهیتا اردوان

پرفسور» ولفگنگ استریک»، کارشناس اقتصاد سیاسی، جامعه شناس، نویسنده، بسبب رسالۀ؛ » چگونه سرمایه داری پایان می یابد؟»، توجۀ پژوهشگران مارکسیست و غیرمارکسیست را جلب کردند. سپس، نوشتۀ  مزبور همراه با جزئیات در کتاب » تجزیه و تحلیل موشکافانۀ پرتابراه سرمایه داری» در سال 2016، انتشار یافت. 

وی، در  کتاب فوق الذکر به چگونگی خاتمۀ تلفیق دموکراسی و سرمایه داری در سایۀ جنگ جهانی دوم، اشاره میکند. ایشان معتقدند: تزئین بیمارگونۀ سرمایه داری به دموکراسی در دوره های پیشین، برای همیشه پایان پذیرفته است و راه بازگشتی، وجود ندارد. تمامی نهادهایی که روزگاری بمنظور جلوگیری از گسترش بخشهای مالی ایجاد شده بودند، ویران- و دیگر هیچگونه نهاد سیاسی پس از موفقیت نهایی سرمایه داری در پایان جنگ سرد تواناییِ کنترل، از کار انداختن و توقف آزاد سازی فعل و انفعالات اقتصادی و جلوگیری از پیامدهای مخرب آن را، ندارد. 

بدین سان، روزگار و دنیای ما با اُفت رشد، الیگارشی، کاهش شدید امکانات و نهادهای همگانی، فساد و آنارشی جهانی تعریف میشود و راهی برای علاج بیماری سیستم سرمایه داری در دسترس نیست. آینده براساسِ قوانین ایستایِ زیربنایی و تاریخ نظام سرمایه داری با تباهی افزونتر، برهۀ پرتنش تر، شکننده تر، اقتصاد ناپایدارتر و عواقب خطرناکی روبروست. شالودۀ سرمایه داری با در نظر گرفتن رشد و گسترشِ یکنواختِ پیشامد و رخدادهای همساز با ذات سیستم، ضرورتاً تا سال 1930 در مقیاس جهانی، فروخواهد ریخت.

 از اعضای  هیات تحقیقاتی دانشگاه اروپا، در مطلبی که پیش رو دارید پیرامون اضمحلال سیستم سرمایه داری و آیندۀ بشریت، محدودیت آزادیهای اجتماعی، اعتبار بیش از پیش مارکسیسم، ، واکنشهای همگانی، نئولیبرالیسم و نقش دولت، رشد فزایندۀ نابرابری،تعمیق شکاف طبقاتی و تشدید تضاد آنتاگونیستی کار و سرمایه در سراسر جهان، به پرسشهای دو نویسنده، گزارشگر و از همکاران «مانتلی رویو»، پاسخ میدهند. 

مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران ضد سیطرۀ سرمایه داری مالی به رهبری خامنه ای  بخشی لاینفک از مبارزۀ کارگران و زحمتکشان سایر کشورها ضد نئولیبرالیسم اقتصادی چیره بر جهان است. گفتگوی ذیل از جنبۀ نقش دولت ( اینجا روحانی)، فرایافت دموکراسی، جنب و جوش گرایشات لیبرالیستی، ناکارآمدی سوسیال دموکراسی، نهایتاً انقضاء انقلاب دو مرحله ای و درک و فهم مقولات و عوامل ضروری حاوی آموزه های ارزنده، استدلال و براهین با ارزشی است.   

طبقۀ کارگر پیش از گام نهادن در آینده بهتری باید توان ایستادن روی پاهای خود را پیدا کند. » پرفسور ولفگنگ استریک»

«چگونه سرمایه داری پایان میگیرد» بصورت تئوریک فروپاشی سرمایه داری را حتمی و قطعی اعلام کرده است. مضاف بر این، پنج بیماری مشخص، افت رشد، الیگارشی، گرسنگی و قحطی عمومی، فساد و تباهی، و هرج و مرج جهانی که موجبِ فروپاشی سیستم سرمایه داری میشوند را نیز عنوان کردید. آیا معتقدید فروپاشی قریب الوقوع و بی واسطه صورت میگیرد؟

–  چنین چیزی نگفتم. بلکه، تدوام پنج فاکتوری که در پرسشتان نام بردید، قریب الوقوع هستند و راهکاری برای کنترل،توقف یا کندکردن رشد و گسترش آنان وجود ندارد. در مقابل، بدیل سرمایه داری بدون اپوزیسیونی قوی و سازمان یافته که موجب پی افکندن سیستمی عاری از فقر و گرسنگی، تبعیض و نابرابری گردد، در بالهای تاریخ به انتظارمان ننشسته است. یرعکس، سرمایه داری با دوران طولانی از ناپایداری و بی ثباتی شدید و ما با پیامدهای بسیار خطرناک آن روبروییم . اینگونه در نظر بگیرید: دوران فترت،رکود و تعلیق میانی، سیستم قدیمی زوال یافته و مرده است. اما، سیستم نوین و تازه ای هنوز توان تولد، نیافته است. وقایع بسیار عجیبی میتواند در چنین دورانی رخ دهد همانطور که «آنتونیو گرامشی» در بخشی از اثر معروف خود،»دفترهای زندان»، عنوان میکند.

استدلال کردید که سیستم سرمایه داری تا حد پوسیدگی و زوال ادامه پیدا خواهد کرد و در نقطه ای بپایان میرسد. همچنین اضافه کردید؛ ما نیازمند مقابله با آن نیستیم. زیرا، بر اساس روال طبیعی از بین خواهد رفت. آیا ممکن است سرمایه داری بدین طریق صلح آمیز از بین برود یا بشریت را بیشتر بخطر می اندازد. برخی نویسندگان مانند «جان بلامی فاستر» به تحقق سوسیالیسم بعنوان ضرورتی حیاتی برای جلوگیری از نابودی بشریت، معتقدند. نظر شما چیست؟

دوران میانی، دوران زوال و فترت، آویختگی و ایستایی بسیار دوران خطرناک و مخربی برای بشریت خواهد بود. هرگز نگفتم نیازمند مقابله با آن نیستم. بلکه، معتقدم، ظرفیت  و توان کنش  سازمان یافته و جمعی مقابله با آن را در حال حاضر نداریم.

 آرزو میکردم داشتم که سیستم را از بین می بردیم. اما، واقعیت این است که وجود ندارد. سیستم سرمایه داری در حالیکه نیروی مخالف محلی است، جهانی، شده است. ما توان سنگ انداختن به چرخهای سیستم فرسودۀ سرمایه داری را داریم. اما، با ظرفیت و توانایی محلی و ناحیه ای کنونی، قادر به فروپاشی آن و تغییر بنیادین نیستیم.

در کتاب اخیر خود نوشتید؛ «هر تلاشی برای مقابله یا مبارزه با سرمایه داری بصورتی باعث قویتر شدن سیستم شده است». چه نظری در رابطه با رشد مبارزات و مقاومت در بخشهای مختلف جهان ضد اقتصاد نولیبرالیستی دارید؟

– این یک حقیت است؛ عملکرد نیرویهای مخالف تا کنون حداقل در هسته های اصلی سرمایه داری جهانی مسبب استتار تضادهای درون ماندگار سرمایه داری شده و برای بازسازی، مهلت کافی به آن، اعطاء کرده است. وانگهی، منظور من این است: ما نیازمند سازماندهی اپوزیسیونی ضد سرمایه داری در مقیاس جهانی هستیم. در این مسیر می بایست کلیۀ نیروهای ضد اقتصاد سیاسی سرمایه داری که حیاتشان به اشکال گوناگون به مخاطره افتاده است را تشویق کنیم، نهادهای اجتماعی و محلی برپا سازیم و  از شکستها، انحطاط، راهکارهای عبث و بیهوده،  عبرت بگیریم و تجربه کسب کنیم.  

پیش از این معتقد بودید که سوسیال دموکراسی راه حلی برای ترمیم سیستم سرمایه داری است. به راه برون رفت از پیامدهای مخرب سیاستهای سرمایه داری، در چارچوب سیستم باور داشتید. سپس، این نظر را در فاز سرمایه نئولیبرال منتفی اعلام کردید و به یکی از برجسته ترین منتقدان سیستم سرمایه داری مالی مبدل گشتید. سوسیال دموکراسی و گرایشات لیبرالیستی چه اشکال و ضعفهایی دارند که در فاز سرمایه داری نئولیبرال، بکار نمی آیند؟ 

– گرایشات سوسیال دموکراسی و لیبرالیستی پاسخی به دینامیسم سرمایه داری در دوران ملی بودند. دوره ای که سرمایه داری از اقتصاد سیاسی ملی، برخوردار بود، گرایشی منتج از همان دوران و تصور میرفت میتوان به  تمهیداتی در چهارچوب سرمایه داری فایق آمد.  این دوران و رهیافتهای آن، سپری و غیرقابل بازگشت هستند. سه یا چهار دهۀ اخیر نشان میدهد؛ بازار آزاد و تعدیلات اقتصادی توسط احزاب چپ غربی پذیرفته و به مرحلۀ اجرا درآمده اند: » جوامع را از هم دریده و با بازسازی ساختار دولتها، نهادی مسئول و مامور اجرا، تثبیت و گسترش سیاستهای نولیبرالیسم اقتصادی در مقیاس جهانی، مبادرت ورزیده اند. امروزه، طبقۀ کارگر کاملا جهانی شده است. در عین حال، هنوز از توان سازماندهی دراین سطح برخوردار نیست. در مقابل، سرمایه را آنچنان جهانی کرده اند که ابداً حتی به زور قابل مصالحه در سطح ملی، نیست. 

تز شما فروپاشی نظام سرمایه داری را پیشگویی میکند و با برانگاشت و تجزیه و تحلیل متفکر شهیر قرن نوزدهم از کشور خودتان؛»کارل مارکس»؛ مطابق است. واقعیت سرمایه داری نئولیبرال، تحقیقات و پژوهشهای حیاتی به درستی بخش عظیمی از نظرات کارل مارکس، صحه میگذارد. نظرتان دربارۀ آثار مارکسیستی چیست؟

– آثار مارکسیستی بیش از هر زمان و دورۀ دیگری مطرح و معتبرند. اگرچه، آنان را باید بدرستی (کاربردی) مطالعه و به اجرا در آورد. کارل مارکس انتظار داشت فروپاشی سرمایه داری را در زمان حیات خود ببینید. بنابراین، زمان زیادی صرف تفکر راجع به موضوعاتی که میتوانست فروپاشی را به تاخیر یا بحالت تعلیق درآورد و توصیف چگونگی دنیا در دوران میانی، زوال تا فروپاشی،، نکرد. بنابراین، وظیفۀ ماست که بجای او، مارکسیسم را با اتکاء به افزارهایی که در اختیارمان قرار داده «روزآمد» کنیم. مارکسیسم توجۀ ما را به واقعیتِ سرمایه داری بعنوان پدیده ای تاریخی،جلب کرد. هر سیستمی حتی سرمایه داری آغازی دارد، ادامه پیدا میکند و فرجامی نیز دارد. کارل مارکس انتظار داشت سرمایه داری در نتیجۀ آنچه گرایش نزولی سود سرمایه دار ( بزرگ شدن ترکیب اندامواره سرمایه) می نامید، فرو پاشد. اکنون صد و پنجاه سال از انتشار سرمایه میگذرد و گرایش نزولی مذکور هنوز کار خود را انجام نداده است.

نظراتی مبنی بر کوچگ شدن نقش دولتها در اقتصاد نئولیبرالیسم جهانی وجود دارد. برخی در مباحثات سیاسی  از کوتاه کردن دست دولت در مداخلۀ امکانات و مزایای رفاهی همگانی، سخن بمیان می آورند.  شما از لفظ » بدهی» برای توضیح ساختار دولت در سرمایه داری نئولیبرال استفاده کردید. لطفاً، مقداری در رابطه با کارکرد دولتهای نئولیبرال توضیخ دهید؟

– دولت موظف به تنظیم و تسهیل سازوکارهای رقابت آزاد است. بدین دلیل، باید مرزهای   کشور را به روی اقتصاد جهانی بگشاید و از دخالت در اقتصاد ملی صرفنظر کند. علاوه بر این، اقتصاد سیاسی ملی را هر چه بیشتر در راستای پیشگامی و تثبیت تمام عیار سیاستهای نولیبرالیسم اقتصادی تابع و مطیع خصوصی سازی سازد. این وظایف به هیچ وجه بمعنای تضعیف یا کاهش نقش دولت کشورهای جهان سرمایه داری، نیست. برعکس، دولت وظیفه حمایت قاطع از نیروهای تجارت آزاد در مقابل مقاومت و اعتراضات همگانی را بعهده دارد، وظیفه ای محتوم و الزامی که بدون استفاده از زور، سرکوب و قلع و قمع نیروهای معترض، میسر نیست و نخواهد بود. بنابراین، اقتصاد بازار آزاد نیازمند دولتی قدرتمند مجهر به نیروی سرکوبی توانمند و سازمان یافته برای حفظ امنیت بازار در مقابل فشارهای اعتراضی از سوی طبقۀ کارگر، است. تحقق نئولیبرالیسم، پس از  تبعیت کامل دمکراسی از اقتصاد نئو لیبرالیستی، ممکن است.  آنچه بمعنای «یکپارچگی و تحکیم دولت» در اقتصاد بازار آزاد، است.

در کتابتان به شرح و تجزیه و تحلیل فلاکت شدید برای جمعیت عظیمی برآمد اتوریتۀ الگوی اقتصاد نئولیبرالی در نظم نوین جهانی اشاره کردید. نویسندگانی مانند «سمیر امین و پراهبات پتنیک» به حلقه های ضعیف زنجیرۀ سرمایه داری جهانی بخصوص جنوب اشاره کرده اند. چه نظری در این رابطه دارید؟

– طبقۀ کارگر پیش از گام نهادن در آینده بهتری باید توان ایستادن روی پاهای خود را پیدا کند. خلع ید از دیکتاتوری نهادهای بین الملی مانند بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، صندوق بین الملل پول و شرکتهای غول پیکر بنظر من حیاتی و اساسی ترین موضوع است. تنها با لغو تصمیم گیری و اقتدار نهادهای مزبور و کمالیابی تصمیم گیری اشتراکی  توسط طبقۀ کارگر میتوانیم موجب احیاء شرایطی شویم که بسوی آلترناتیو نئولیبرالیسم جهانی، رشد و توسعه یابد.     


پانویسها:

1.   «ولفگنگ استریک»، کارشناس اقتصاد سیاسی، نویسنده، و از برجسته ترین منتقدان سرمایه داری مالی و اقتصاد نئولیبرالی می باشد. تازه ترین کتابِ مدیر موسسۀ ماکس پلانک برای تحقیقات دربارۀ  جوامع در کلن آلمان و همچنین از اعضای  هیات تحقیقاتی دانشگاه اروپا » چگونه سرمایه داری پایان می پذیرد؟- 2016″، انتشار یافت. از دیگر نوشته های پرفسور میتوان به «درنگ بحرانهای سرمایه داری دموکرات- 2014″، «سیاست در عصر ریاضت کشی- 2013″، اشاره کرد.

2.   ترجمه فوق محصول مطالعۀ متن یک گفتگو و همچنین گوش فرادادن به فایل صوتی گفتگوی یکی از پرفسورهای موسسۀ ماکس پلانک بخش جامعه شناسی با پرفسور ولفنگنگ استریک میباشد. بخشهایی از گفتگوها از هر دو منبع، نوشتاری و شنیداری، به میزان اهمیت و ارزشی که در راستای ارتقاء و اعتلاء مبارزات کارگری و زحمتکشان ایران داشتند  از سوی مترجم  برگزیده و به فارسی ترجمه شده اند. تمام واژگانی که در (…)  قرار دارند برای آراستگی و پیراستگی، توسط مترجم به مطلب افزوده شده اند.